دوشنبه 17 آذر 1382

مصاحبه اختصاصی با مقام رهبری (قسمت اول)، بچه محل

خبرنگار- ممکن است در شروع گفتگو, خودتان را معرفی کنيد
رهبر- با توجه به دانش و بينش عميق و گسترده ما و نيز سوابق افتخار آميز مان در مبارزه با استکبار جهانی و مزدوران داخلی آنها, و تعداد مشت های محکمی که به دهان آنها زده ايم, نه تنها اين سوال را غير موجه تلقی ميکنيم , بلکه آن را توطيه خطرناکی ميدانيم که در اين زمان حساس عليه انقلاب و ارزشهای والای آن تدارک ديده اند, تا ما را از ادامه کارمان بازدارند. اگر فراست ما نبود, قطعا بدام دشمن می افتاديم. آخر کدام شنونده يا بيننده ای است که با نام بزرگ, سيمای آسمانی و رهبری های خرد مندانه ما آشنا نباشد؟

خبرنگار- البته شکی نيست که بينندگان سيمای لاريجانی و کسانی که کيهان و جمهوری اسلامی را مجانا دريافت می کنند, با آن چيزهايی که نام برديد آشنايی دارند, ولی مساله اين است که ما ميخواهيم شما را از زبان خودتان به نود درصد ديگر مردم هم معرفی کنيم. در ضمن توجه داشته باشيد که عده زيادی از همان ده در صد هم, از ورزشهای خشن و بخصوص مشزنی خوششان نميايد و ناگزير با حرکات ضربتی شما در رينگ بوکس و زندان اوين و بازداشتگاه پنجاه و نه و کوی دانشگاه و بيابانهای ورامين و خيلی جاهای ديگر آشنا نيستند.
رهبر- با توجه به اينکه تخصص ما در خنثی کردن توطيه است , برای اين که, اين نقشه شيطانی را هم در نطفه خفه کنيم, يکبار ديگر هم به معرفی قسمتی از شخصيت الهی خود می پردازيم. ما رهبر معظم انقلاب اسلامی , مرجع تقليد مسلمانان گيتی, رهبر مستضعفان جهان, پشتيبان همه مظلومان و ستمديدگان و ياور کليه کارگران و زحمتکشان و الهام بخش همه هنرمندان و دانشمندان و خيلی چيزهای مهم ديگر هستيم که الان درست يادم نيست, اگر خواستيد بعدا ليست کامل آنرا از شريعتمداری يا لاريجانی بگيريد.

خبرنگار- قصد داشتم که سواال هايم را شروع کنم ولی شما با بيان ادعاهايی که در معرفی خودتان گفتيد, مرا ناچار به مطرح کردن چند سوال ديگر ميکنيد. اولا که شما رهبر کدام انقلاب هستيد؟ اگر منظورتان انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت است که رهبر آن شخص ديگری بود و در آن زمان شما حتی جز نفرات اصلی نبوديد. دوما اينکه, در آخرين سالهای زندگی رهبر انقلاب, ايشان با لحنی تاسف آميز, ترديد خود را در درک شما از اسلام علنا بيان کردند. سوما اينکه بسياری از روحانيون معتبر همواره در عدم صلاحيت شما برای مرجعيت استدلال کرده اند, چهارما- در کدام نظر سنجی از کارگران و مسلمانان و هنرمندان جهان در باره شما پرسيده شده است؟
رهبر- همانطور که قبلا هم باره ها گفته ايم , امپرياليزم جهانی که دشمن قسم خورده ماست همواره سعی دارد که با خلط مبحث و مطرح کردن موضوعات انحرافی, در مبارزات ما کارشکنی کند, ولی ما همچنان به تلاشها و مجاهدات های ايثارگرانه خود ادمه ميدهيم و يکدم از هدف الهی خود غافل نمی شويم. خدا را شکر ميکنيم که تجار بزرگ , دلالان محترم, آقازادگان نورچشمی و سربازان گمنام ولی حقوق بگير امام زمان, فريب اين دسيسه ها را نمی خورند و با حضور هميشگی خود در صحنه مشت محکمی بدهان ياوه گويان ميزنند. اشتباه شما گمراهان اين است که انقلاب را يک حادثه ميدانيد که در سال پنجاه و هفت اتفاق افتاد. در قاموس ما انقلاب يک جريان دايمی است که اگر يک برگزيده الهی, مثل شخص ما, آنرا با کوبندگی رهبری نکند, به کجراهه ميرود.

خبرنگار- جواب شما, سوال ديگری را به ذهنم آورد, چگونه و از چه زمانی خود را برگزيده خدا ميدانيد؟
رهبر- راستش اولش که اين اتفاق افتاد, خودمان هم درست نمی فهميديم, اين آقای مشکينی و رفقايشان بودند که علايم الهی را در ما کشف کردند, سردمداران بازار ميدانند که ايشان در اين کارها تخصص و سوابق زيادی دارند. وقتی که اين موضوع را با ما درميان گذاشتند, اولش قبول نکرديم, عاقبت پس از چند روز مذاکره با رفقا و بازاريان محترم و چانه زنی های فراوان بالاخره زير بار رفتيم. البته اين دور انديشی و اصرار خبرگانی مثل آقای رفسنجاتی و واعظ طبسی بود که پافشاری می کردند و هزاران منفعت برای آن می شمردند که شما امروز شاهد ببار نشستن قسمتهايی از آنها هستيد.

خبرنگار- اگر خود را برگزيده خدا ميدانيد, پس داستان آن سفر جنجالی به رومانی و هديه قالی قرمز به ديکتاتور آنجا و صحبت کردن از لغو فتوای امام در مورد سلمان رشدی و عکس العمل خشم آلود حضرت امام و اظهار تاسف از رفتار شما را چگونه توضيح ميدهيد؟
رهبر- راستش در آن اواخر, متوجه شده بوديم که از حضرت امام حرف ها و اعمال عجيب و غريبی سر ميزند, و در جريان جمع و جور کردن همين برنامه ها بود که داستان جام زهر و خلع آقای منتظری و غيره پيش آمد که در اين برهه حساس مطرح کردن آنرا صلاح نميدانيم

خبرنگار- منظورتان اين است که خداوند از کارهای امام دلخور شدند و پس از لغو نمايندگی ايشان, شما را با مساعدت آقای مشکينی به رهبری برگزيدند. اگر ممکن است در اين مورد روشنگری بيشتری بفرماييد. مثلا در موقع برگزيده شدن, جه احساسی به شما دست داد؟ تعداد برگزيدگان الهی در هر زمان چند نفر است؟ اگر چندين نفر است, شما ها چگونه با هم کنار مياييد؟ آيا افرادی از ساير اديان, بانوان, و يا اهل سنت هم در ميان اين برگزيدگان هستند؟
رهبر- روزهای اول برگزيدگی, حالت خاصی داشتيم, اولش فکر ميکرديم سردی کرده ايم و مقدار زيادی جوشانده نعنا و نبات داغ خورديم, که البته بيفايده بود. بعدش خواب های عجيب و غريبی ميديديم, در نيمه های شب نعره ميزديم و همه را بد خواب ميکرديم, به سراغ بهترين رمال ها و فالگيرها و جن گيرها هم رفتيم و هر چه گفتند خورديم و نوشيديم به جايی نرسيد. دست آخر که عاجز و درمانده شده بوديم, قصد داشتيم که به پزشکان اعصاب مراجعه کنيم که معجزه ای شد و خبر بدحالی ما از طريق تجار محترم بازار به گوش آقای مشکينی رسيد و ايشان حقيقت را کشف کردند. در مورد سوال بعد يتان , همانطور که در کتب معتبر علمی نوشته شده , خداوند در هر زمان فقط يک نماينده دارد که از ميان بهترين مردان شيعه اطراف يکی از حرم ها برگزيده می شود.

دنباله مصاحبه در آينده نزديک.
بچه محل – خبرنگار ذوب نشده.
شانزده آذر- سال هشتاد و دو

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2011

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مصاحبه اختصاصی با مقام رهبری (قسمت اول)، بچه محل' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016