يكشنبه 30 آذر 1382

فرشتگان در امريكا: پيامبري از تبار همجنس گرايان، مجيد محمدي

اگر ميان دين و ايدئولوژي مشروعيت بخش نظامهاي سياسي فاصله بيندازيم باب تجربهء پيامبرانه باز مي شود همچنانكه با همين فاصله اندازي باب اجتهاد در قرون سوم و چهارم هجري در ميان شيعيان و باب دمكراسي و حقوق بشر پس از قرون وسطي در جهان غرب باز شد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اول. اگر قرار بود امريكا نيز سرزمين نزول وحي باشد انتظار ظهور چگونه پيامبراني را بايد در اين ديار و در اين دوره مي داشتيم؟ پاسخ اين پرسش در سالهاي پاياني قرن بيستم و آغاز قرن بيست و يكم ميلادي چندان دشوار نيست: همجنس گراياني كه از بيماري ايدز در حال مرگ اند و نه تنها جامعهء عصر ريگان بلكه نزديكان و خويشان آنها را طرد كرده اند. پيامبر اين دوره نيز همانند ديگر دوره هاي تاريخ بشر مي بايست نماد رنج و درد سوزاننده، تنفر همگاني پيش از ابراز و نمايش زميني قدرت الهي، غمخواري براي افراد بشر و خواهش دروني براي مورد گفتگو و توجه واقع شدن باشد. در چنين پس زمينه اي است كه فرشتهء وحي به سراغ پراير ( Prior )، جواني سفيد پوست، ساكن منهتن نيويورك، بتازگي ترك شده و زمين گير در آپارتماني محقر مي آيد. وي بصراحت همانند يونس پيامبر از پذيرش اين رسالت سر باز مي زند اما خداوند وي را به شكم وال در قعر دريا پرتاب نمي كند و محكومش مي سازد كه در همين جهان خاكي با مشكلات ناشي از تبعيض و ايدئولوژي حاكم دوران و نيز رنج و درد بيماري سر كند.
روي كوهن ( ال پاچينو)، يك وكيل محافظه كار و بسيار قدرتمند كه عمري را در مبارزه براي تثبيت نظام تبعيض آلود نژادي، جنسي و طبقاتي در امريكا گذرانده همانا ابو سفيان يا شريح قاضي زمانه است و در عين درگيري با مشكلات دوگانهء بيماري ايدز خويش – رنج بيماري و رنج ناشي از پنهان كردن آن - همچنان در تخت بيماري نيز به تحقير سياه پوستان و ديگر گروههاي كم قدرت جامعه مشغول است. درد و رنج براي وي نه تنها مجرايي براي كشف حقيقت نيست بلكه نفرين شدگي وي را بيشتر مجسم مي سازد. وي با روابط سياسي گسترده اي كه در حكومت جمهوريخواهان امريكا دارد مي خواهد هر چه زود تر به داروي كمياب ايدز دست يازد اما اين پيامبر رنج كشيده است كه در نهايت با دسترسي به دارو ققنوس وار از شر بيماري خلاص شده و محتواي تجربهء ديني اش را با ديگران به مفاهمه مي گذارد.

دوم. اولين پيامبر امريكايي نه تنها منكر اطوار و صور تجربهء جسماني نيست بلكه واسطهء ارضاي اميال جنسي آسمانيان قرار گرفته و اين فرصت را به جامعهء بشري مي دهد كه مذهبي دنيوي تر را تصور كنند و همهء اميال خود را به عالم نا محسوس نيز تسري دهند. نويسنده با اين تمهيد از اميال جنسي در عالم هور قليا تابو زدايي كرده است. فرشتهء وحي (با بازي اما تامپسون) در نمايشنامهء توني كوشنر صرفا از جنس نور يا جوهري نا محسوس نيست بلكه با داشتن هشت آلت تناسلي زنانه و قدرت بالاي بر انگيختن ميل جنسي ديگران با پيامبر همجنس گرا در يك نشئهء پر شور و شر در مي آميزد و قدرت اميال جسماني حتي در ميان موجودات آسماني را به نمايش مي گذارد. او در حد ديگر-جنس-خواهي باقي نمي ماند و با همجنس نيز در هم مي آميزد. فرشتهء وحي نيز همانند تك تك گرفتاران عالم خاك تشنهء تجربه هاي جنسي متفاوت است. بدين ترتيب، بدن از ذلت خاك و فرشته از ذلت خاكي نبودن رهايي يافته و مرز ميان نور و ماده در دنياي روايت و مذهب برداشته مي شود، همان سان كه پيشتر در فيزيك جديد اين مرز بندي بر هم خورده بود.

سوم. تجربهء پيامبري – تماس با فرشتهء وحي و انتقال پيام دريافت شده در اين تجربه به ديگران - كه اهل اديان آن را همانند قدرت سياسي از تك تك افراد بشر دريغ مي دارند تجربه اي استثنايي نيست. تنها بايد اهل تامل و درون كاوي باشي و جامعه نيز ترا به اين سمت هل دهد تا جايي كه مفري براي ” خود“ در جامعه پيدا نكني و در عين اعتراض به وضع موجود در پي تغيير آن با پيام و طرحي تازه باشي. دينداران به دليل قدرت و اقتدار مترتب بر تجربهء پيام آوري و با يك نگاه غير دمكراتيك به قدرت، آن را در جهان تمركز قدرت –هزاره هاي اول و دوم ميلادي كه عصر تثبيت امپراطوريها بوده- از همگان دريغ كرده اند. در جهان ماقبل امپراطوريها پيامبري كالايي گران و كمياب نبود و هركس مي توانست با دوره اي تجهد و غار نشيني پيامبر باشد. به همين دليل ما به روايتي صد و بيست و چهار هزار پيامبر قبل از اين سه تاي آخر پيامبران ابراهيمي كه چارچوب ايدئولوژيك دولتهاي يهود در هزاره هاي اول و دوم قبل از ميلاد مسيح و امپراطوريهاي روم و اسلامي قرار گرفتند داشته ايم. توزيع نابرابر پيامبران در اين هزاره ها ناشي از ربط وثيق محدود كردن بيان تجربهء پيامبري توسط نظام قدرت حاكم و ظهور اين قدرتها دارد. اعلام ختم تجربهء پيامبري يك اعلام درون ديني توسط مذهبي است كه ايدئولوژي نظام سياسي قرار گرفته و قرار است به ساختار سياسي مشروعيت ببخشد. اگر ميان دين و ايدئولوژي مشروعيت بخش نظامهاي سياسي فاصله بيندازيم باب تجربهء پيامبرانه باز مي شود همچنانكه با همين فاصله اندازي باب اجتهاد در قرون سوم و چهارم هجري در ميان شيعيان باز شد و باب دمكراسي و حقوق بشر پس از قرون وسطي در جهان غرب باز شد و در آينده در جهان اسلام نيز باز خواهد شد.

چهارم. توليد و پخش مجموعهء شش قسمتي و شش ساعتهء ” فرشتگان در امريكا“ ( به كارگرداني مايك نيكولز و 62 ميليون دلار سرمايه گذاري اچ. بي. او) يك رويداد فرهنگي در جامعهء امروز امريكاست چون جامعهء امريكا را كه با افيون مذهب آخر الزماني در پي نجات - و در واقع به اسارت كشيدن ديگر ملتهاست- به بيداري دعوت مي كند. اين اثر رياكاري نهادينه در اين نوع دينداري، گريز آن از واقعيت – درست مانند بلعيدن قرصهاي مسكن توسط هارپر، همسر جو، دستيار مورمون و همجنس گراي روي كوهن – و آغشتگي دين ِ نهادينه شده با تثبيت همهء تبعيضهاي اجتماعي و دفاع از وضع موجود را در روابط اجتماعي و سياسي به نمايش مي گذارد. اين اثر همچنين مسائل مربوط به جنسيت را كه در جوامع و گروههاي ديني به تف لعنت و تابو تبديل شده و مي شوند به سطح ديگر موضوعات و دغدغه هاي جدي بشر ارتقا مي دهد. نوشتهء كوشنر تصور موجود از عشق، زندگي، حقيقت، عدالت، پيشرفت و همزيستي در جهان امروز را به چالش گرفته و با نوعي رمزآلودي پرسشهاي تازه اي را در برابر بيننده قرار مي دهد.

پنجم. نمايشنامهء فرشتگان در امريكا كه بخاطر قسمت اول آن با عنوان ” رهيافتهاي هزاره اي“ برنده جايزهء پوليتزر 1993 شد و بعدا با افزوده شدن قسمتي ديگر با عنوان پرسترويكا به آن مبناي اين مجموعهء تلويزيوني قرار گرفت يك كار به ياد ماندني در آثار روايي و نمايشي امريكايي است. داستان مجموعهء تلويزيوني اچ. بي او. به همين نام كه توسط خود كوشنر از آن نمايشنامه اقتباس شده عكس العملي است به عصر ريگان در تاريخ اجتماعي-سياسي امريكا و با متني محكم و زباني پيراسته نگاهي متفاوت به جدالهاي سياسي را عرضه مي كند. گرچه متن اين اثر به دوران ماقبل يازدهم سپتامبر 2001 تعلق دارد اما مي توان اين اثر را در چارچوب امريكاي دورهء بوش ِ پسر نيز ساختار شكني كرد و در فهم آنچه امروز مي گذرد نيز از آن بهره گرفت. بوش پسر ادامهء ريگان است: ثروتمند شدن هر چه بيشتر ثروتمندان، جنگ طلبي، رفت و آمد هرچه بيشتر مذهبي هاي افراطي با ساكنان كاخ سفيد و پنهانكاري همراه با ناديده گرفتن آنچه در ميان خود محافظه كاران و نو محافظه كاران مي گذرد.

ششم. بسياري از بازيگران مجموعه در چند نقش متفاوت ظاهر شده و بخوبي از پس آنها بر آمده اند. در اين ميان بازي درخشان مريل استريپ مثال زدني است. او هم در نقش يك خاخام كه مي خواهد كالاي مذهبي خود را با دلبري عرضه كند، هم در نقش اِثل روزنبرگ كه اعدام وي از افتخارات روي كوهن به شمار مي آيد و اكنون به نداي وجدان در هم پاشيدهء وي تبديل شده و مي خواهد وي را مرده ببيند و هم در نقش مادر دستيار روي كه از سالت ليك سيتي – مركز ايالت يوتا و يكي از مراكز استقرار مورمونها در ايلات متحده – آمده و زني بسيار به خود متكي و منكر جدي همجنس گرايي است بازي مي كند. تقريبا نام تمام بازيگران اصلي مجموعه و نام خود آن در فهرست نامزدهاي جوايز گولدن گلوب (جوايز منتقدان فيلم به آثار بر جستهء سينمايي) به چشم مي خورد. در آينده به احتمال زياد اين نامها را بخاطر بازي در اين مجموعه در فهرست نامزد هاي جوايز اِمي نيز خواهيم ديد.

مقالات | بازديد 4243 | نظر 8 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2429

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فرشتگان در امريكا: پيامبري از تبار همجنس گرايان، مجيد محمدي' لينک داده اند.
نظرات
[خسرو - December 27, 2003 02:22 PM]

به اين ميگويند پرت و پلاي مطلق يا
هزيان تب آلود مريض رو به احتزار!
اخر پدر آمرزيده اين خزعبلات از كجا به ذهنت خطور كرد . اين سناريو را براي چه و كه نوشتي !ال پاچينو
و سينماگران چه ارتباطي با دنياي فلسفه و تحليلهاي علمي و جامعه شناختي دارند . كدام متفكر و اهل قلمي براي تحليلهاي اجتماعي به ويژه براي جامعه ايران به هاليوود متوسل شده است ! شما را به هر چه دوست داري قسم , ديگه اينجوري ننويس .برو دنبال همان مافيا .

[mohammad t - December 26, 2003 12:36 PM]

نویسنده محترم جناب آقای مجید محمدی :
من مدتهاست که نوشته های شما را دنبال می کنم و بسیاری از مطالب روشنگرانه آن را که در نوع خود بی بدیل است در جایی دیگر ندیده ام . پس از خواندن آخرین مطلب شما استنباط کردم که بدفهمی نسبت به این مطالب صورت گرفته است.
شما نظرات خود را در خلال نقد فیلم فرشتگان در اسمان بیان داشته اید . مشکل جامعه ما این است که مردم آن قبل از اینکه مطلبی را درست بفهمند و بدون اینکه حوصله مطالعه دقیق داشته باشند صرفا با دیدن چند کلمه : همجنس گرایی و تجربه پیامبرانه( که بهتر بود آن را پیامبر گونه می نامیدید) فوری حکم به ارتداد و تکفیر شخص می دهند . در صورتیکه من در این نوشته ها هیچ مطلبی با این مضمون ندیدم و با نظر آن خواننده که می گوید طرح این مسائل برای جامعه ما زود است موافقم . به دلیل همین کج فهمی های که متاسفانه در اغلب ما ایرانی ها وجود دارد و ناشی از کمی مطالعه , تعصبات غیر منطقی دینی و بدتر از آن وابستگی هایی است که یه حکومت دارند . فرموش نکنید که جامعه ایرانی بیش از 15% بی سواد کامل دارد و تازه انهایی هم که سواد دارند و قادر به نوشتن هستند بسیاری از آنها سطح فهم و درکشان در حد بعضی از همین کسانی است که برای نوشته شما کامنت گذاشته اند یعمی ساده ترین مطالب را در ک نمی کنند تعارف که نداریم این یک واقعیت تلخ است ( بدون اینکه قصد توهین به کسی را داشته باشم ).
شما نمود این ساده انگاری و خوش باوری و سطحی فکر کردن را به خوبی می توانید در جریانات سیاسی 25 ساله اخیر بینید از همان زمانی که در 25 سال پیش عامه مردم ما گول وعده های دروغین آن به اصطلاح منادی آزادی و استقلال را خوردند تا همین اواخر که سید خندان از راه رسید ! و مگر یک ملت چند بار می تواند اشتباه کند؟ جالب این است که در ایران فعلی سیستم حکومتی به گونه ای است که اگر ملت اشتباهی هم کرد دیگر قادر به برگشتن و تصحیح اشتباه خود نیست و این بد ترین نوع ویزگی حکومت های خود کامه است .
من بدون اینکه با تمام نظرات شما موافق باشم از نوشته های روشنگرانه اتان بخصوص در باب مافیای حاکم بر ایران . زیاد استفاده کرده ام و امیدوارم بیشتر در ان زمینه کار کنید و کمتر به مسائل انتزاعی و دغدغه های جامعه آمریکا بپردازید در ست است که شما در نیویورک زندگی می کنید و شاید زندگی فقیرانه ای هم دارید ولی فراموش نکنید که برای ایران وایرانی می نویسید که خیلی ها از آنها هنوز آگاهی لازم را ندارند و نیاز به روشنگری ها ی عمیق تر دارند .. بخصوص از جانب کسی که از زاویه دید غرب به مسائل ما می نگرد . با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما . تهران -م.ت

[کامران - December 24, 2003 01:27 AM]

برای مجيد محمدی صاحب فکر متاسفم که نهايتا به ابتذال غلتيد

[123 - December 23, 2003 10:52 AM]

خدا به مریضها شفا بدهد
آقای محمدی پاک گیج و ملنگ شدی باباجان
این مزخرفات چیه داری میگی؟
لابد فردا چندتا خدای اضافه هم میخواهیم؟
حرفهایت هیچ پشتوانه علمی که ندارد هیچ پشتوانه عقلی هم ندارد.

[علاالدين - December 23, 2003 10:27 AM]

سلام . اين مباحث خارج از اينكه درست يا نادرست باشند براي جامعه ما زود است.

[saeed irani - December 22, 2003 11:50 PM]

قدیسین فاسد تبه اندیش و تبه کار که به بهانه تنزه طلبی جامعه را به منجلابی گندیده و متعفن تبدیل می کنند صرفنظر از جغرافیای حضور کارکردی همسان و همگون دارند.تباهی جامعه برای آنان نوید سرشاری از قدرت و ثروت را می دهد.جامعه پریشان حال و بیمار بیش از آنکه به سر منشا نکبت و سیاهی خود بیاندیشد سرگشته و حیران بدنبال راه مفری عاجل برای خروج از نزاری خویش است.در جامعه فاسد فردیت تجلی خود را نه در شان و هیبت انسانی و وارستگی و پیوستگی اجتماعی بلکه در تنهایی حیوان صفتانه و تحقیر آمیزی می یابد که فرصت هر گونه تفکرو اندیشه برای برون رفت اجتماعی را می رباید.حضور میلیونها معتاد به مواد مخدر رشد نجومی فحشا طغیان لجام گسیخته ایدز روانپریشی میلیونها ایرانی برای سلطه مافیایی در ایران بجای ایجاد نگرانی نوید بخش نوعی فراغت از عکس العمل اجتماعی است.نظام سلطه علیرغم ادعای ظاهری خود فروشنده و تامین کننده موادی است که به این آتش دامن می زند.ماجرای حمام سونای فلاحیان و سعید امامی که به شکارگاهی برای دختران سر گشته تبدیل شده بود حمل وفروش مواد مخدری که در تقابل بین مافیای مواد مخدر حکومتی و باند های مستقل از آن تصاحب شده بود توسط همین سعید امامی در اروپا عرضه سالیانه بیش از 2000 تن مواد در بازار داخل نمونه هایی از بهره وری فعالانه مافیای حکومتی است.نخستین کسانی که با گستاخی و زور دختران بی پناه را در خیابانهای تهران ربودند و به عنف مورد سوء استفاده جنسی قرار دادند از قماش آقازاده ها و وابستگان درجه اول سران مافیای حکومتی بودند.صدور دختران ایرانی به شیخ نشینها برای لذت جویی هم پالگان همین عناصر نمونه دیگری از این اعمال است.جریان خانه عفاف کرج و تجارت جنسی آن را بخاطر بیاورید.محسن رفیق دوست این لمپن میدان بار فروشان که در سایه رانندگی ماشین حضرت امام به مقام شامخ و والایی در مخروط قدرت مافیایی دست یافته در مصاحبه یی بطور ضمنی به متعلق بودن خانه عفاف مربوطه به زیر مجموعه تحت سلطه خود اعتراف کرد.سخن کوتاه کنم....فساد و تباهی جامعه برای سلاطین مافیایی منشا برکت ثروت و تداوم و گسترش قدرت است حال نام این تشکیلات خوف انگیز خمهوری قدسی اسلامی باشد یا تنزه طلبان دروغین محافظه کار در امریکا یا حکومت در رمان 1984.رمان 1984 جرج ارول توصیفی ایجاز گونه از این مروجین فساد و تباهی است. خواندن آن رابه کسانی که هنوز توفیق آن را نیافته اند توصیه می کنم.

[lili lu - December 22, 2003 07:53 PM]

خدمت برادر/خواهرعزيز اواره ودر بدر
اين متن از نظر كسي كه فارسي مي داند هيچ اشكالي ندارد. در ضمن چند پيشنهاد برايتان دارم اگر به ان عمل كني حتما خواندن متون فارسي به ويژه نقد فيلم برات راحتر مي شود.
1- مرور دستور زبان فارسي
2- مرور متون اسلامي (براي اين متن)
3- خواندن حداقل 20 نقد فيلم

اگر در ايران هستي مجلات سينمايي تو را با شيوه نگارش نقد فبلم به فارسي آشنا مي كنند.

lili

[آواره و دربدر - December 22, 2003 04:51 PM]

نميدانم زبان فارسى اشكال دارد يا شيوه ى نگارش نويسنده كه خواندن اين نوشته را اينقدر ناخوشايند كرده...

Copyright: gooya.com 2016