advertisement@gooya.com |
|
اول. با رد صلاحيت بيش از 50 در صد نامزدهاي انتخابات مجلس در سراسر كشور اكنون ديگرانتخاب و انتخابات ديگر معناي خود را از دست داده و تحريم فعال – شركت نكردن همراه با درخواست از ديگران جهت شركت نكردن - بالاخص در شهرهاي بزرگ بهترين گزينه براي گروههاي سياسي غير وابسته به مافيا به نظر مي آيد. البته اين تحريم بدون همراهي همهء گروههاي سياسي منتقد، ممكن و موثر نخواهد بود. همهء منتقدان حاكميت ِ اقتدارگرايان مي توانند گروههاي فعال داخلي مثل جبههء مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، دفتر تحكيم وحدت، نيروهاي ملي – مذهبي و نهضت آزادي را به تحريم فعال انتخابات تشويق كنند. مجمع روحانيون مبارز و كارگزاران كه برخي از كانديداهاي آنها تاييد شده اند نيز بايد به جمع تحريم كنندگان بپيوندند چون اگر امروز كانديداهاي مشاركت رد صلاحيت شوند در انتخابات بعدي نوبت آنها براي رد صلاحيت فرا رسيد همچنانكه در انتخابات مجلس چهارم همين اتفاق براي آنها افتاد. متاسفانه اصلاح طلبان حكومتي در طي سالهاي پس از دوم خرداد 1376 هيچ خط قرمزي براي خود نگاه نداشته اند تا بر اساس آنها در مذاكره و چانه زني از شوراي نگهبان و خامنه اي امتياز بگيرند و تهديد به تحريم حنايي است كه براي آنها رنگي ندارد و اكنون زمان آن رسيده كه واقعا به تحريم اقدام كنند. در اين سالها اقتدارگرايان هرچه كردند با واكنش جدي اصلاح طلبان مواجه نشدند: مشاور رئيس جمهور را ترور كردند، وزرايش را كتك زدند، نويسندگان و فعالان سيلسي را خفه و قطعه قطعه كردند، بيش از صد نشريه و روزنامه را بستند، به هرگونه تجمع منتقدان حمله كردند، مغول وار به خوابگاهها و تجمعات دانشجويي حمله كردند، فعالان سياسي را در خيابان ربوده و تحت شكنجه قرار دادند و ... عكس العملي مشاهده نكردند. اصلاح طلبان با تحريم فعال مي توانند آبروي از دست رفته را بازخرند.
دوم. مشي اصلاح طلبي اقتضاي آن را داشت كه منتظر رفتار شوراي نگهبان بود و در صورت وجود نامزد هاي غير وابسته به جريان اقتدارگرا اعم از طيف اصلاح طلبان داخل حكومت يا خارج از آن و اعم از اصلاح طلبان مذهبي و غير مذهبي و معني دار بودن انتخاب، افراد را به مشاركت ترغيب كرد تا از حداكثر امكانات موجود سياسي براي كاهش سبعيت حكومت و رنج شهروندان ايراني استفاده كرد. پيش از رد صلاحيتهاي گسترده اين اميد وجود داشت كه غير وابستگان به مافياي سياسي اكثريت مجلس را به دست گيرند و مجلس اگر خيري نمي رساند حداقل شر نرساند. شوراي نگهبان ِ منافع و دغدغه هاي مافيا اين اميد را به ياس تبديل كرد. سياست فتوا بردار نيست؛ از پيش نمي توان حكم به تحريم يا مشاركت داد. تحريم و مشاركت را نمي توان با احكام كلي توصيه كرد. هنوز ممكن است برخي شهروندان انتخابهاي معني دار داشته باشند اما اين گزينه براي گروههاي فعال سياسي وجود ندارد. اصلاح طلباني كه داراي هرگونه صدا در داخل كشور هستند – اعم از روزنامه، سايت اينترنتي يا گروه سياسي – بايد انتخابات را تحريم كنند نه به اين دليل كه نمي توانند در انتخابات اكثريت كرسيهاي مجلس را در اين شرايط به دست آورند بلكه به اين دليل كه امكان رقابت و برنده شدن در يك مسابقهء واقعي و منصفانه از آنها گرفته شده است. اقداماتي مثل تحصن در مجلس لازم است اما كافي نيست.
سوم. شوراي نگهبان در انتخابات مجلس ششم تحت تاثير فضاي پس از دوم خرداد 1376 و ترس از برخورد خاتمي و اصلاح طلبان همهء غير مافياييان را قلع و قمع نكرد اما امروز كه هم فضاي ياس بر منتقدان در داخل حاكم است، هم خاتمي ديگر عموما و عينا حرفهاي ” آقا“ ي مافيا را تكرار مي كند، هم تجربهء انتخابات شوراها تجربهء موفقي براي اقتدارگرايان بوده – مشاركت اندك و قدرت حداكثر – و هم سازماندهي و بودجهء دهها برابر شدهء شورا در دوران دولت خاتمي به آن امكان تجسس در امور همهء نامزدها را مي دهدديگر دايناسورهاي اين شورا دليلي نمي بينند كه همهء منتقدان بالقوه و بالفعل را رد صلاحيت نكنند. بالاخره پس از ربع قرن همهء عقب مانده هاي سياسي و بيسوادترين دست پروردگان حوزه هاي علميه هم اين فرمول طلايي را ياد مي گيرند كه بايد با قدرتهاي خارجي بسازند تا استبداد داخلي شان بر قرار بماند. در دوران حكومت خامنه اي - رفسنجاني تقريبا هر چه آمريكاييها از آقايان بصراحت خواسته اند دير يا زود انجام شده است بدون آنكه دستاوردي براي مردم ايران داشته باشد. بنابر اين اقتدارگرايان به همان دو سه درصد آراء اكتفا كرده و پس از اتمام خاتمي با امريكا نيز مشكلاتشان را حل خواهند كرد – البته با مدل ليبي و با باج دهي و خفت و خواري.
چهارم. دليل تحريم نبايد نفرت از رژيم سياسي باشد چون اين نفرت جلوي اقدامات معقول را هنگامي كه تحولي مثبت ممكن باشد مي گيرد. دليل تحريم نبايد تلاش براي كاهش مشروعيت يا نمايش اين اين كاهش باشد چون نظام جمهوري اسلامي در نگاه اكثريت شهروندان ايراني فاقد مشروعيت است و اين فقدان بارها به نمايش گذاشته شده است. نظارت استصوابي اگر همه اش ضرر باشد حداقل اين يك فايده را دارد كه با صداي بلند فقدان مشروعيت سياسي حاكمان روحاني و پادوهاي آنها را اعلام مي كند. مافياي سياسي مطمئن است كه در صورت برگزاري انتخابات آزاد و بدون رد صلاحيتها جز اقليتي محدود را در مجلس نخواهد داشت. در مجلس ششم با وجود نظارت استصوابي ، باطل كردن انتخابات در برخي حوزه ها و جابجا كردن پادوهاي مافيا به جاي منتخبان (مثل حداد عادل به جاي رجايي) حداكثر شصت كرسي به اقتدارگرايان تعلق گرفت. دليل تحريم همچنين نبايد تصميم گيري و قضاوت پيشيني در مورد نتايج صندوقها – مثل امكان تقلب - باشد چون رقابت دو جناح از امكان تقلب مي كاهد و منوط كردن مشاركت به شرايط آرماني معقول به نظر نمي آيد. بهترين دليل تحريم اكنون پيش پاي فعالان سياسي است: بسته شدن دايرهء انتخاب با محروم كردن ايرانيان از حق انتخاب شدن.
پنجم. همهء دوستان نويسنده و تحليل گران مسائل ايران كه فراتر از ايدئولوژيها و مرامنامه هاي سياسي به كاهش رنجهاي ايرانيان مي انديشند و پيش از رد صلاحيتها، اميدي به باز بودن يا باز شدن روزنه اي براي مشاركت و شكل گيري مجلسي با تبعات سياسي كمتر رنج آور داشتند اكنون مي توانند هم به گروههاي سياسي جهت تحريم سازمان يافته و جمعي فشار بياورند و هم از خوانندگان خود بخواهند كه به هر طريق مخالفت مدني خود را با حاكميت مافيا در ايران ابراز دارند: از راي دادن به افرادي كم خطر تر و دور از حلقات مافياي سياسي تا ريختن راي سفيد به صندوقها يا نوشتن نام افراد رد صلاحيت شده بر برگهء راي. هنوز مي توانيم به شهروندان ايراني هشدار بدهيم كه به چه كساني راي ندهند: كساني مثل نامزدهاي گروه تازه تاسيس ايام انتخابات يعني حزب وفاق ايران اسلامي – نامي تازه براي بزك كردن چهرهء سياه پادوهاي مافيا، عينا همانند جمعيت آبادگران ايران اسلامي كه شوراي امروز شهر تهران را براي تهرانيان به ثمر نشاند و همه جزء دست بوسان خامنه اي هستند - يا عناصر مستعفي نهادهاي نظامي يا انتظامي كه عموما جزء دست بوسان خامنه اي هستند. هنوز حاضر نشدن بر سر صندقها تنها گزينه براي تك تك افراد نيست اما تحريم تنها گزينه براي گروههاي سياسي است.
مصالحه يا سقوط: انتخاب بين بد و بدتر از جانب حکومت
چکيده اکنون که در آستانهی ماجرای موسوم به انتخابات هفتم مجلس شورای اسلامی قرار داريم بهتر است برای فهم و درک بهتر اين ماجرا نگاهی اجما...
Spectre شبح
January 12, 2004 03:35 PM
اين اقا گويا روانش پاك است.مي گويد گروههاي سياسي تحريم كنند ولي مردم تحريم نكنند!خدا به داد اين ملت برسد كه چنين روشنفكران باهوشي دارد!
Even though I am agree with your present analysis, but if your new stand on upcoming parliament election (which 180 degrees contradicts your 2 weeks ago opinion) is just because of the denial of the IRI reformists’ candidacy by Guardian Council, then it means that you too believe in the IRI separation of people into Insiders and Non-insiders groups (Khoodi and Na-khoodi). Your new stand again lacks more than 65 millions Iranian people who remain outside of the IRI insiders ring and in the last 25 years never have had chance to be elected or to elect someone who they really trust in. As I advised you before, you really have to work hard to re-earn reader’s trust on your real intension again. V
Iranian Governors Threaten to Resign
1/12/04
Iranian Governors Threaten to Resign over Election Ban
VOA News
Iran's provincial governors have threatened to resign unless a decision to disqualify at least 80 reformist lawmakers from next month's parliamentary elections is reversed within a week.
Senior officials in Tehran said Sunday 27 provincial governors made the threat in a letter Iran's reformist president, Mohammad Khatami.
The letter to President Khatami came after lawmakers announced that Iran's Guardian Council, an unelected body dominated by hard-line Islamic clerics, has disqualified 80 reformist members of parliament from the February 20 elections.
Reformists won the elections to the 290 member "Majlis" four years ago, but the hardline-dominated Council has the power to overrule parliamentary decisions.
Scores of reformist lawmakers began a sit-in protest at the parliament building in Tehran Sunday after the news became public, as parliamentary leaders condemned the disqualifications.
Earlier Sunday, reformist President Mohammad Khatami called for calm and said he will pursue legal action to have the ban lifted. He was expected to discuss the disqualifications with the Guardian Council in the near future.
Those falling under the ban include the president's brother, Mohammad Reza Khatami, who heads the country's largest reform group, the Islamic Iran Participation Front.
Reports circulating Sunday say the Guardian Council has disqualified more than a quarter of the 8,000 prospective candidates who registered for the upcoming parliamentary ballot. Some parties have threatened to boycott the poll, if too many candidates are banned from running.
I was wondering what happen to Journalist Living and Sitting in USA (Daruis Sadjadi) these days. He could answer to this article by some ususal lataleate Terrorists and issued by secret service agencies and forces of darkness (erteja) in Iran.
he is now waiting for the next article to be sent to him by secret services in Iran. The problem is they are out of topic. There is nothing that can be said pr0 khomenie , Khomeinists, and this backward regime to justify their present, and voting for its candidates. Candidates who have been chosen by a bunch of backward Shi'it Talibans called Geeks's Concil (GC)I strongly belive
با سلام
ضمن عرض خسته نباشيد خدمت تمامي دوستان نظر دهنده ميخواستم سوالاتي را از محضرشان داشته ياشم:
1)چرا آقايان به اصطلاح اصلاح طلب در مورد رد صلاحيت برخورد دوگانه دارند؟چرا در دوره پيش با وجود رد صلاحيت افراد بسياري تحسن نكردند؟
2) معني انتخاب و انتخابات چيست؟آيا ميتوان با توجه به رد صلاحيت عده اي گفت كه باب انتخاب بسته شده؟مگر اين آقايان تنها مورد انتخاب هستند؟وديگران هيچ ارزشي ندارند؟از بين8000 كانديد كمتر از2500 نفر رد صلاحيت شده اند.آقاي محمدي به نظر شما مجموعه استعداد جامعه ايراني براي مجلس همين تعداد83 نفر رد صلاحيت شده هستند و ديگران حق بودن در معرض انتخاب ندارند؟ چرا جامعه ايراني را بايد اينقدر حقير ديد؟واقعا باعث تعجب است كه به خاطر عده اي كه نيستند حق همه را فدا كنيم مگر شما موافق چند صدائي نيستيد؟پس چرا بفرض نبودن يك صدا تمامي صداها را خفه ميكنيد؟؟
3)قدرت چيست و چرا براي كسب آن بايد اينهمه تلاش نمود.آقاي محمدي ما معتقد به شخصي هستيم كه قدرت را جز ابزاري براي احقاق حقوق مظلومين و اجراي عدالت فاقد ارزش ميدانست.اين آقايان در پرونده خود چند قانون در راه اجراي عدالت تصويب نمودند؟چند قانون در راه احقاق حقوق انسانها بتصويب رساندند؟متاسفانه پرونده آقايان در اين زمينه ها بسيار كم ثمر ويا فاقد ثمر است.
در نهايت :
آقاي محمدي من چندين باربه شما گفته ام كه مردم ايران نياز به قيم هائي مثل شما ندارند كه برايشان تعيين خط مشي كني ما در ايران خودمان ميدانيم چگونه با مشكلات كنار آمده و آنها را حل كنيم راه حلهاي شما منجر به زنداني شدن و شكنجه شدن من و امثال من ميشود.البته ميدانم كه شما قدرت خود را در آواره شدن و شكنجه من و امثال من ميدانيد.آقاي محمدي در روز18-19-20 تير سال78 وقتي كه باتومها بر سر ما فرود مي آمد كجا بوديد؟و در چه فكري؟ حتما در حال تنظيم برنامه براي آمدن و گرفتن ماهي از آب گل آلود.
نه آقا اين آرزو را به گور خواهيد برد چرا كه به هيچ عنوان بعد از اين حكومت جائي براي امثال شما در ايران نيست .
ما جوانان مزدوراني چون شما،نوريزاده،بهنود و ... را ميشناسيم و هيچگاه اين اجازه را به شما نخواهيم داد. ما جوانان به كساني اعتماد داريم كه در كنار ما با هم ضربه باتوم و ... را چشيده باشيم لذا نه تنها شما بلكه هيچ خوش نشيني براي ما قابل قبول نيست.
اگر مرد هستيد و راست ميگوئيد هر چه سريعتر به ايران آمده و مستقيما در كنار هم به مبارزه براي بهبود ايران بپردازيم ،اين نمي شود در انطرف دنيا نشسته و براي امثال من قصه وترجمه پشت سر هم رديف كنيد .
ما به صداقت شما ايمان نداريم.
ما به صداقت شما ايمان نداريم.
ما به صداقت شما ايمان نداريم.
ما به صداقت شما ايمان نداريم.
ما به صداقت شما ايمان نداريم.
ما به صداقت شما ايمان نداريم.
زنده باد ايران وايراني
با تشکر از شمابرای مقالتان
به نظر من حتی کم شعورترین و بیسوادترین طرفداران مافیا هم میدانندکه این رژیم بسیار منفور،جز سرقت سرمایه های مردم ایران رسالتی ندارد. در این میان هم هیچ فاصله ای میان جناب سگ زرد و جناب آقای شغال وجود ندارد،که متاسفانه برای در امان ماندن از خطر دشمنان، پشت مردم ایران پنهان شده اند و ما مردم باید در خارج و داخل ایران تاوان جنایات ایشان را بدهیم.در این میان ما باید(هر چند که حقمان نیست و گفتنش درد آور است)خودمان را از صحنه کنار بکشیم، تا تنهایی و ماهیت قوم مافیا برای ما و دیگران مشخص شود.تا تاوان سودای بی شرمانه و احمقانه شان را خود بپردازند و حساب ما از آنها جدا شود.هموطن روزهای روشن دور نیست اگر ما خود به چاره برآییم.
دوستدار همه شما
یک ایرانی
با سلام.بازگشت شما را به مرز عقلانیت سیاسی تبریک می گویم.مقاله قبلی در مورد انتخابات و گزینه بد و بدتر شما موجب تعجب و تاسف بسیاری از خوانندگان مقالات شما شد.تلقی شسته و رفته و بدون حواشی از ماهیت مافیایی رزیم مجید محمدی با آن مقاله مکدر شد.موضع گیری جدید شما در رابطه با تحریم فعال انتخابات موجب خرسندی و دلگرمی دلسوزان جگر سوخته ایران خواهد شد.تنها در سایه وحدت و تلاش جمعی است که می توان به تحول اساسی در ایران امیدوار بود و هر گونه تعلل و مماشات در عدول از این وظیفه تاریخی صرفنظر از مقصود و توجیحاتش در شرایط امروز در خدمت دوام مافیا و تداوم سیه روزی مردم ایران است و گناهی نابخشودنی.بنابر این کف مطالبات جامعه روشنفکری ایران می بایست ریشه کنی این سرطان تاریخی .اکنون زمان جرم زدایی تاریخی فرا رسیده استبه عینه ثابت شده هر گونه مطالباتی فارغ از این اصل پایه ای به هیچ سرانجامی نخواهد رسید و در چرخه سالوسانه سیاست مافیایی محو خواهد شد.نقد اصل مقاله را به فرصت دیگری وامی گذارم..................همیشه سبز باشید......
با سلام
خيلي خوشحال هستم که آقاي محمدي در عرض 2 هفته نظرشان نسبت به انتخابات عوض شد. ايشان در مقاله
دوشنبه 8 دي 1382
"از اين بدتر هم مي تواند بشود: تحريم يا مشاركت " ابراز ميکردند که مشارکت بهتر از تحريم است.
فکر ميکنم ايشان در آنموقع , مانند برخي از اشخاص صاحبنظر, به اين رژيم هنوز کمي اطمينان داشتند.
ولي آنچه که در اين مقاله هم من با آن مخالفم اين است که آنچه که صاحبنظران در اين زمان بايد به مخاطبنشان بگويند راي دادن يا ندادن به اين و آن يا انداختن راي سفيد نيست , مسئله مهم راي ندادن است .جون ميزان مشارکت مردم ملاک مشروعيت است نه چيز ديگر.
پس بنابراين بايد هوشيار بود و در اين عمل انسجام کامل داشت و مخاطبان و را درست راهنمايي کرد . هر چند من فکر ميکنم شعور سياسي مردم ايران چنان بالا است که خود راه تحريم را انتخاب خواهند کرد.
و به نمايندگان فعلي و وزراء توصيه ميکنم حتي براي حفظ آبروي ظاهري خود دست از تحصن خنده دار خود بردارند و حداقل شجاعت آن را داشته باشند که همگي استعفاء بدهند (امري که همان در اوائل مجلس بعد از وتوي قانون مطبوعات بايد انجام ميدادند).
وعلاوه بر آن توصيه جدي به کساني که تاييد شده اند: از کانديدايي خود انصراف بدهيد
این بازی سیاسی است می خواهند این بار با این ترفند مردم رابه صحنه بکشانند وخر خودراازگل درآورده دوباره سوار شوند.مردم به هوش بتشید اگر این بار هم فریب خوردید با آمریکا هم بسازند 25 سال دیگر سوارگرده این ملت می شوند اگر هوشیارباشیم مثل یوگسلاوی فردای بعداز انتخابات سیدعلی ویارانش راهی جز فرار ندارند.من انچه شرط بلاغ است با تو می گویم .