چهارشنبه 3 دي 1382

تحريم يا شرکت فعال در انتخابات، مسعود بهنود

با نام نويسی گروهی از چهره های هوادار اصلاحات که در فساد و ماجراهای دو دهه اخير سهمی نداشته اند و سهل است سال ها را به خاطر دفاع از حقوق مردم در زندان گذرانده اند، کار مردمی که بايد اسفند ماه به پای صندوق های رای بروند دشوارتر از هميشه شد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اين صحنه را در بچگی همه کمابيش ديده اند، اما به روايت های مختلف. خواهرم قهر کرده بود و در اعتصاب غذا به سر می برد با برادر کوچکم گويا دعوا کرده بود..

تحکم پدر و تحبيب مادر نتيجه نداده بود که مادر بزرگ وارد صحنه شد. می دانست که او از دست برادرش در قهرست، پس يواشکی به او گفت هيچ می دانی آن که قهر کرده ای چقدر از قهر تو خوش حال است. خواهرم در همان قهر که بود سری بلند کرد و لبخند رضايت را در کنج لب برادر ديد. در حالی که او می خواست با اعتصاب غذا سيستم را متوجه بی عدالتی و تبعيض کند در عين حال دلش نمی خواست رضايت دشمن هم حاصل شود. حالا نکند حکايت ماست
من هم مانند عمده ای از مردم ايران در انتخابات شرکت نمی کردم تا انتخابات مجلس پنجم، به دنبال آن بود که دوم خرداد رسيد که گوئی واکنش سيستم به رائی بود که سال قبلش داده بوديم اجابتی بود - و يا رائی که نداده بوديم و بعد از اين که دولت خاتمی در اولين سال کار خود با مزاحمت های مجلسی روبرو شود که اکثريت آن را محافظه کاران در دست داشتند، احساس پشيمانی می کرديم و به ياد آورديم که سعيد حجاريان و بعضی مانند او در فهرست نامزدهای انتخابات مجلس پنجم بودند و به مجلس راهشان نداديم تا الان دولت منتخب ما را ياری رسانند -. بعد از دوم خرداد در انتخابات مجلس ششم با شوری بسيار شرکت کردم و کرديم. اما دو سالی نگذشته با مقاومت سرسختانه ای که اقتدارگرايان در مقابل مجلس و دولت در پيش گرفتند، مردم را نظری ديگر پيش آمد. باز من که در آن زمان ديگر در کشور نبودم نوشتم که اگر بودم در انتخابات شوراها شرکت می کردم. نظری که پذيرفته نيفتاد تا به اين جا رسيده ايم که امروز. چه دشوارست امروز غلبه کردن بر حس بدبينی و ياس و به عقل و منطق و آمار رجوع کردن و راه درست را يافتن. و اين همان کاری است که سعی می کنم انجام دهم.

دشوارتر خواهد بود وقتی که از زمره بی حوصلگان نباشی و خود را به عقل خود متعهد ببينی و نخواهی که بر موج های مدروز سوار شوی و بخواهی زهر خند را هم به گوشه لب دشمن ببينی . اين حالی است که دارم و در لابلای خبرها و نظرها دنبال سياستی می گردم که خودم، دست کم خودم را راضی کند و ارزش رای و نظر خود را در آن دانسته باشم و از تجربه هايم هم فاصله نگيرم. از همين رو در حالی که آسان تر کار در اين زمان سکوت است و نخريدن طعنه ها ولی به توصيه دوستان و بچه هائی که برای آن ها قلم می زنم اولين برداشت خود را می نويسم. تن رها کن از برای تيرهای سهمگين. دل قوی می دار کاين کار دل است.

با نام نويسی گروهی از چهره های هوادار اصلاحات که در فساد و ماجراهای دو دهه اخير سهمی نداشته اند و سهل است سال ها را به خاطر دفاع از حقوق مردم در زندان گذرانده اند، کار مردمی که بايد اسفند ماه به پای صندوق های رای بروند دشوارتر از هميشه شد. به همين خاطر به باور من هواداران آزادی و دموکراسی در کشور بايد به سرعت در صدد آن باشند که به اتفاق نظری با اکثريت مردم دست يابند وگرنه خوف آن وجود دارد که پراکندگی نظرها روزهای سخت تری برای همه آزادی خواهان در پيش باشد.

اين نظر من است و برای کسانی نوشتم که مدام می پرسند که نظرت درباره انتخابات آينده چيست. رسيدن به اتحادی نسبی، هر چه که باشد - تحريم و يا شرکت در انتخابات - از هر کار واجب ترست. به ويژه در حالی که مخالفان آزادی و دموکراسی ايران از هميشه مسنجم تر و به سامان تر به ميدان آمده اند و قصد آن دارند که شرايط را به قبل از دوم خرداد برگرداندند و اين را صريح می گويند.

به طور خلاصه اگر راهی وجود داشت که اکثريت مردم – مثلا هفتاد در صد – به صورت تحريم انتخابات نارضايتی خود را از وضعيت موجود اعلام کنند البته که بهترين راه همين بود. اما چنين راهی باز نيست و بايد هر تصميم با توجه به اين واقعيت گرفته شود.

به باور من کسانی که از ماه ها پيش تصميم خود را برای تحريم انتخابات گرفته اند، درست است که نظربه حقوق مردم دارند، درست است که در پی آنند که مردم به حقوق و آزادی های مطلوب برسند و آلت دست شش نفر که برای آن ها تعيين تکليف می کنند نشوند، حتی شايد درست باشد که نمی خواهند رايشان چنان که در انتخابات گذشته معمول بوده است وسيله تبليغاتی کسانی شود که از آن بهره می گيرند تا نشان دهند که به حق هستند و بر مردم تکيه دارند، ولی از اين واقعيت غافل آمده اند که سياست ورزی بر مبنای واقعيت ها معنا دارد وگرنه تبديل به نظريه پردازی های فلسفی می شود که دست کم در کوتاه مدت اثری در زندگی مردم نخواهد داشت، گرچه امری لازم است.

اگر شما با اين واقعيت روبرو باشيد – که به باورم تا اندازه زيادی روبرو هستيم – که به هر حال حدود چهل درصد مردم در انتخابات شرکت می کنند، آن وقت است که بايد هر طرح و نظری را با توجه به اين رقم مطرح کرد و گرنه کسانی که در داخل ايران مبارزه دشوار برای اصلاحات را پيش می برند خود از دو سال پيش نظريه خروج از حاکميت و رها کردن کار به دست داوطلبانش را در سر داشتند، عنايت به واقعيت ها بود که آنان را به تجديد نظری همراه با تاسف واداشت. در تصميم تازه آن ها هم ظرفيت جامعه و هم توان رقيب در نظر آمد. نه در سياست که در زندگی هم همواره رسيدن به صد در صد خواست های آدمی مهيا نيست و ناگزير بايد به قدر مقدور کفايت کرد.

آمار به ما سخن های دقيق و علمی می گويد. در انتخابات مجلس اول که در اوج روزهای شور انقلابی برگزارشد، نه نظارت شورای نگهبان وجود داشت، نه صحنه در انحصار يک گروه بود بلکه کسانی از نحله های مختلف فکری – البته از ميان آن ها که قانون اساسی جمهوری اسلامی را پذيرفته بودند – نامزد شده بودند از 20 ميليون نفر واجد شرايط رای دادن بيش از ده ميليون، يعنی حدود 52 در صد شرکت کردند، اين رقم در انتخابات مجلس دوم – که 24 ميليون نفر واجد شرايط بودند – به پانزده و نيم ميليون نفر رسيد که حدود 64 در صد واجدين شرايط بود، در انتخابات مجلس سوم از 27 ميليون نفر واجد شرايط حدود هفده ميليون که می شد نزديک شصت در صد شرکت کردند، در مجلس چهارم نزديک 58 در صد واجدين شرايط رای شرکت کردند – حدود هيجده ميليون نفر - و در رای گيری برای مجلس پنجم تعداد شرکت کننده ها به نزديک 25 ميليون نفر رسيد که حدود 71 در صد مردم واجد شرايط رای بودند که نسبتی فوق العاده از مشارکت عمومی را نشان می داد که در بسياری از کشورهای جهان يگانه است، ولی در مجلس ششم از 38 ميليون واجد شرايط حدود 26 ميليون نفر شرکت کردند که بيش از 67 در صد بودند و يادتان باشد اين همان مجلسی بود که بعد از انتخابات دوم خرداد شکل می گرفت و فضا چنان بود که تصور می رفت با به دست آوردن اکثريت کرسی ها ديگر اصلاحات غمی نخواهد داشت وقتی دولت را هم در دست دارد و موج های شادمانی همه کشور را در بر گرفته بود. مردم می خواستند رو بعضی را کم کنند و می خواستند نارضايتی خود را نشان همگان دهند، مهم نيست که توانستيم يا نه مقصود همين بود . آرزوها و دلخوشی ها انگيزه ساخته بود، بسياری برای نخستين بار در انتخابات شرکت کردند با اين همه درصد به انتخابات مجلس پنجم نرسيد، اين علامت مهمی است که نبايد از يادها برود و در تحليل ها از نظر دور بماند.. حال سئوال اين است که از 45 ميليون واجدين شرايط اگر به اندازه انتخابات مجلس اول هم مردم شرکت کنند يعنی 52 در صد، آيا اتفاق مهمی خواهد افتاد. موافقان تحريم می گويند آری مشروعيت نظام زير سئوال خواهد رفت. می پرسم واقعا چنين نتيجه ای از آن آمار به دست خواهد آمد.

نکته ديگری را هم در نظر داشته باشيد. در انتخابات شوراها که اين همه از آن به عنوان درسی عبرت آموز به نظام ياد می شود و همه جا به عنوان نشانه تحريم انتخابات توسط اکثريت مردم خوانده می شود و مبنای تحليل هائی است که تحريم را توصيه می کنند باز ميزان مشارکت عمومی از ميزان مشارکت در انتخابات رياست جمهوری آمريکا بيشتر بود. آن هم نه انتخابات اخير بلکه همه انتخابات گذشته هم. با آن ها که می گويند اين آمار با آمار انتخابات در دموکراسی ها قابل مقايسه نيست همرايم. البته که چنين است اما در وقت گفتگو و مقايسه آن تفاوت به حساب نمی آيد و اگر قرار است حکومتی در نظام بين المللی تضعيف شود و بلرزد با داشتن آرای چهل در مردم اين اتفاق نمی افتد.

يادمان باشد که سخن از انتخابات است و به راهکارهای ديگر مانند اعتراض عمومی و اعتصاب و انقلاب های مخملی و مانند آن که نمونه اش در بيست سال اخير بسيار بوده مربوط نيست و اگر کسی بگويد که از نتيجه انتخابات می توان راه های ديگر را کوتاه يا بلند کرد، پاسخ بدهيد آری ولی انتخاباتی مانند صد در صد صدام است که ديگران را نه تنها از حمله نظامی منصرف نمی کند که از قضا تشويقشان هم می کند که کرد. اين ها همه از تجربه و نمونه و شرايط ايران امروز به دور است.

با عنايت به همه اين ها به نظرم بايد ظراوت و دقت بيشتری به کار آورد و ديد که اگر در انتخاباتی که چهل در صد مردم در آن شرکت کنند محافظه کاران اکثريت را به دست آورند – که خواهند آورد – در آن صورت چه می بازيم و چه می بريم. مجلسی که محافظه کاران آقای عسگراولادی را نه آنچنان که گفته اند رييس بلکه نايب رييس خواهند کرد آيا گامی به سوی بهتر شدن برمی دارد يا برعکس. بدون شک آن طور که بعضی تصور کرده اند با برنده شدن محافظه کاران در انتخابات مملکت طالبانی نخواهد شد که ايران جای اين شوخی ها نيست و جهان هم به چنين احتمال مجال نمی دهد، بلکه ماجرای شورا و شهرداری تهران تکرار می شود و مجلس از صحنه چنان خارج می شود که شورای شهرهای بزرگ شده اند و از آن صدائی برنخواهد خواست وقتی که به استاد دانشگاهی حکم اعدام می دهند و کسی را در زندان تنهائی می کشند و بی صدا دفن می کنند، روزنامه ها را می بندند و به دانشجوها سخت می گيرند و خبر اين همه به دنيا نخواهد رسيد. کميسيون اصل نود به همان جا خواهد رفت که ...و

به باورم از همه اين ها مهم تر آنجاست که جناح محافظه کار اين بار با گردن افراخته و انتخاب شده توسط مردم در فضائی بازتر از پيش، حق خواهد داشت بگويد – چنان که هم الان هم می گويد – که مردم ايران خواستار لقمه ای نان هستند و لانه ای که در آن سر به زمين بگذارند و غم آزادی و دموکراسی شان نيست اين ها تجملات است و از باب تفنن که مشتی روزنامه نگار و نظريه پرداز غربزده مدتی بر سر زبان ها انداختند. راه همان است که در هجده سال اول تاسيس جمهوری اسلامی رفتيم.

معمولا در برابر استدلال های اين چنين که آوردم جوابی که موافقان بی ترديد تحريم می دهند اين است که شرايط جهانی به گونه ای است که فشارها افزون خواهد شد و حکومت در برابر فشار جهانی نمی تواند مانند سال های شصت باشد و بماند. اين سخن غلطی نيست گرچه به بحث انتخابات ربط وسيع ندارد. اين که حکومت در برابر فشارهای بين المللی چه خواهد کرد کاری است که خوب می دانند و به موقع نرمش نشان می دهند و هر وقت احساس خطر کنند سر خود را می دزدند و چون مبنايشان و اولويتشان بر حفظ نظام است در آن کار کوتاهی نمی کنند و اين داستانی مربوط به حکومت ها و دولت ها و گفتگوهای پنهان آن هاست. سهم ما که رعيتيم چه خواهد شد. من به دنبال پاسخی به اين سئوال می گردم.

اين همه نگفتم تا بگويم که بايد در انتخابات هر اتفاقی هم که بيفتد شرکت کنيم که اين از عقل به دورست، بلکه گفتم تا نشان دهم که هنوز زود است برای تصميم گيری به شرکت کردن و يا تحريم انتخابات. به باور من بايد در روزهای آينده نخوابيم و صحنه را بپائيم. هيجان زده شعارهائی که از صدا و سيما پخش می شود نشويم و هم شعارهائی که گاه مد روز می شود. به زيرکی و ظراوت راه کارهای تازه بيابيم که ممکن است به شيرينی لحظاتی باشد که در تاريخ ما کم نبوده اند و مخالفان آزادی و بی اعتنايان به حقوق مردم را کلافه و گيج می کند. باز هم بايد سخن بگوئيم.

کار دشوار است اين، کار دل است
کار دل آری، طريقی مشکل است

[سايت مسعود بهنود]

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2514

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تحريم يا شرکت فعال در انتخابات، مسعود بهنود' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016