سه شنبه 14 بهمن 1382

مسئله انتخابات و الگوی چینی از نوع جناح راست! گفتگوي ژاله وفا با ابوالحسن بني صدر

با قدرت از راه سازش نمی توان به نتیجه رسید. قدرت یک قانون دارد، و آن این است : قدرت محدود نمی شود و نمی شکند مگر به استقامت!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

گفت و شنود با آقای بنی صدر در مورد مسائل مردمی- بخش هفتم

● چنانچه اقتصاد بخواهد رشد بکند ، محتاج به این است که آقای خامنه ای آن انقلاب فرهنگیش را بیندازد دور!

● آقای خامنه ای حتی اگر بخواهی الگوی چینی در ایران پیاده بشود ، سرکار اعلیحضرت که نمی توانی بشوی هیچ ! بازگشت شما به دوره روزه خوانی هم کار مشکلی است !

------------------------------------------------

ژاله وفا : آقای بنی صدر روز شما به خیر . اینبار در دنباله گفت و شنود در مورد مسائل جنبش مردمی ، به مساله روز یعنی اقدام نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم به تحصن و عکس العمل مردم در مورد آنها می خواهم بپردازم و نتایجی که بر آن مترتب است. تحصن نمایندگان رد صلاحیت شده از طرف شورای نگهبان میدانید که با استقبال چشم گیر مردم مواجه نشده است چرا که این اقدام را عموم مردم دیر هنگام میدانند. سوال آنها این است که چرا در هنگام گسترش قتلهاي زنجيرهاي پرونده آن را مجلس با قاطعیت پی نگرفت؟ چرا حادثه كوي دانشگاه را جهت شناسایی مسببینش پی گیری نکردند و تنها دانشجویان بودند که حقشان ضایع شد؟چرا در زمان تعطيلي گسترده مطبوعات و دستگیری فعالان سیاسی – مطبوعاتی از این نوع تحصن ها را نکردند؟ وخلاصه چرا در زمانی که حقوق ما مردم توسط نظام و گروههاي فشار سازماندهی شده وسازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي موازي تضییع میشد شما که خود را نماینده ما مردم میدانستید دست به تحصنی جدی نزدید؟ و اکنون که نوبت تضییع حقوق خودتان رسیده به فکر اعتصاب و تحصن افتاده اید؟!
از این رو مردم و بخصوص جنبش دانشجویی با نگاهی انتقادی و حساس به این اعتصاب و تحصن نگاه میکنند و می خواهند بدانند حقوق ملی را دوباره اصلاح طلبان شقه شقه میکنند وباز امر تبعیض آمیز خودی و غیر خودی را پیش میکشند یا نه؟ و از طرفی آیا این اقدام باز از نوع وعده و وعیدهای همیشگی اصلاح طلبان حکومتی است که به پای عمل نمی رسه و یا با تشری از طرف آقای خامنه ای و یا با زدو بندی پنهانی در سطوح بالایی قدرت حل میشود ؟ بطور نمونه خدمتتان عرض کنم که انجمن های دانشجویی در اطلاعیه های خود به نمایندگان در تحصن اخطار میکنند که نکند شما اصلاح طلبان از حقوق همه ردصلاحيت‏ شده‏ها حمايت نکنید و فقط به چند تا چهره شاخص بسنده کنید؟ و در آخرین نامه ای که به خاتمی نوشته اند از وی به صراحت میخواهند که به کمتر از انتخابات آزاد تن ندهد ؟
اکنون ملاحظه میکنید که کار به جایی رسیده که وقتی اصلاح طلبان سر سختی جناح راست را در رد صلاحیت ها واز صندوق در آوردن لیست مورد نظر آقای خا منه ای میبینند کسی مثل نایب رئیس مجلس آقای آرمین اخطار میکند :" اعلام غيرقانونی بودن انتخابات آينده از جمله تصميمات و واكنشهایی ميتواند باشد که مجلس می تواند بگیرد." و البته باز تصریح میکند که در حال حاضرهنوز تصميمی گرفته نشده!"و یا تاجر نیا که عضو كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس است اعلام میکند:" با رد طرح سه فوريتی اخیرشان از
از سوی شورای نگهبان ، راهی جز استعفای کابینه و نمایندگان مجلس و اعلام تحريم انتخابات نمانده!" به هر حال اصلاح طلبان برای مردم شده اند در واقع مصداق چوپان دروغگو ! از بس که کم کاری کردند و فقط وعده و وعید دادند و عمل نکردند دیگر وقتی یک اقدام نسبتا جدی نیز انجام بدهند مردم باورشان نمیشود.
آقای بنی صدر به نظر شما نتایجی که بر اقدام تحصن نمایندگان مجلس ششم مترتب است از یک طرف ، چنانچه بخواهند عملی شفاف انجام دهند و از طرف دیگر باز در ابهام و پشت پرده و پنهان وارد معامه شوند چیست ؟ و ایا ميتوان در شرايط كنوني اقدام به تحصن آنها را سرفصلي براي برداشتن گامهاي عملي قلمداد کرد ؟ بفرمایید خواهش میکنم .

آقای بنی صدر : با سلام به شما و هموطنان عزیز که این گفت و شنود را خواهند شنید . عرض کنم که در یک نوشته ای تحت عنوان" تحصن و انتخابات" آنچه را که تحصن ببار آورده است تا امروز را در 12 قسمت و 12 نتیجه توضیح داده ام . صرف نظر از اینکه از دید دیگران و مردم این تحصن جنگ زرگری باشد یا واقعی این نتایج ولی ببار آمده . حالا اگر به احتمال خیلی ضعیف از ابتدا جنگ زرگری بوده باشد ، خوب یک زیانی است که آن تحصن کنندگان خواهند پرداخت . ولی آن نتایج ببار آمده است . پس تحصن را نمی توان یک عمل بیهوده تلقی کرد و گفت که هیچ نتیجه ای ببار نیاورده . شاید خود تحصن کنندگان که امید واریم این تحصن را از راه استقامت ، یعنی فهم این مسئله انجام داده باشند که ، در رابطه با یک قدرت متجاوز سازش راه حل نیست بلکه استقامت راه حل است . اگر بر اساس این فهم و درس از تجربه این تحصن را کرده باشند و بر این نتایجی که ببار آورده واقف باشند ، قاعد تا باید به استقامت ادامه بدهند . آن نتایج را بخواهم فهرست کنم طولانی می شود . ولی همینجور فهرست وار عرض می کنم به لحاظ اینکه کسانی هستند که گوش دادن بریشان آسانتر است . یا متن کوتاه را بهتر می خوانند و یا می شنوند . پس همینجور یک ، دو ، سه و چهار عرض می کنم .
یکی اینکه معلوم شد این انتخابات فرمایشی و لیستی است
. نتیجه اولش را عملا رئیس مجلس و رئیس جمهور هم گفتند که 190 تا حوزه تکلیفش از قبل معلوم است .
دو اینکه سابق حذف و جذب ها در درون رژیم انجام می گرفت . این تحصن و رفتاری که مردم با این تحصن کرده اند وضعیت جدیدی را بوجود آورده است . آن وضعیت جدید می گوید که نه! دعوا از طریق مردم حل می شود . پس اگر این تحصن کنندگان بخواهند به نتیجه ای برسند ، می بایست عمل آنها کاملا با خواسته های مردم این همانی پیدا بکنند . اگرنه!و بخواهند جدا در محدوده آن رژیم مسئله را حل کنند ، مسئله با نابودی آنها حل می شود . راه حل ندارد ، مگر اینکه تن بدهند به حذف شدن . این نتیجه دومش .
سوم اینکه خود تحصن هم می گوید که خود آنها هم متوجه شده اند که بخواهند در محدوده رژیم بمانند و در آن محدوده با اقتدار گراها سرشاخ بشوند شکست خورده اند . تنها از طریق مردم در درون مرزها و افکار عمومی جهانی در بیرون مرزها است که آنها می توانند مقابله بکنند . منتهی این مقابله ، می باید که با استقامت همراه باشد . اگر با سازش همراه بشود، آن مردم را از دست می دهند . هم در داخل وجدان جهانی را از دست می دهند و در خارج . برای آنکه آن وجدان جهانی نمی تواند بیاید حمایت کند از کسانی که روی حقوقی یک عملی را شروع کرده اند بعد وسط کار سازش می کنند و آن حقوق را قربانی می کنند .
نتیجه چهارمی که ببار آورده ، این است که ابهام در هدف و روش بهای سنگین دارد ، اگر کسانی بخواهند از طریق مردم عمل کنند . باید هدف روشن باشد و روش هم روشن باشد . اینها آمدند می گویند این رد صلاحیتها ، ضایع کردن حقوق مردم است و ما با آن مقابله می کنیم . حالا در همین صحبت شما هم بود . یک ، رد صلاحیت شدگان کیانند ؟ دو ، اینکه آیا اینها نامزدهای واقعی مردمند ؟ حتی اگر این رد صلاحیت شده ها در یک انتخابات براستی آزاد قرار بر نامزد شدن باشد ، آن نامزدههایی که مردم به آنها رای می دهند همینها خواهند بود ؟ یک سوال اساسی است این . شما برای رد صلاحیت کسانی که در محدوده این رژیم عمل می کنند این اعتصاب را کرده اید . تازه بقول سوال شما هم ، هنوز معلوم نشده حتی در این محدود همه را شامل است ؟ برای همه ایستاده اید ؟ یا برای خودیها ایستاده اید ؟ به اینها جامعه واکنش نشان نمی دهد وقتی که ابهام است .

هرچه بخواهند به مردم و خواستهای مردم نزدیکتر بشوند و آن وجدان جهانی را حساستر بکنند ناگزیر باید شفافتر بگردند . این تحصن ناگزیرشان کرده به اینکه قدم به قدم به اصطلاح آن رفتار. مردم در درون وافکار عمومی در جهان آنها را وادار کرده اند روز به روز به شفافیت کار خود بیفزایند . حالا به همان مقدار که اضافه کرده اند جامعه در درون و افکار عمومی و وسایل ارتباط جمعی در بیرون واکنش نشان داده اند . واقعیت پنجمی که رو شده همین موضوع سوال شماست ، یعنی بهای سنگینی است که این آقایان دارند حالا بابت تبعیض می پردازند . یعنی در آن موقع حقوق مردم در میان بوده همینها که شما اسم بردید : قتلهای زنجیره ای ، دانشگاه ، عرض کنم که همانها هم برای خاطر اینها بوده است . دانشجویان که مسائل شخصی نداشتند . و آن قربانیان قتلهای زنجیره ای . آنوقت مجلس در مسئله مطبوعات عمل نکرده . حالا که می خواهد عمل بکند ، جامعه می گوید حالا که بخودتان رسید ، حالا حساس شدید و فعال شدید و به استقامت ایستادید ؟!
اما یک تبعیض مهمتری را جامعه از ورای این تحصن دارد کشف می کند ، یعنی می بیند و آن اینکه آقای سید علی خامنه ای هوس شاه شدن کرده و مدعی هم شده است که شاه در هدف بد بوده در روش خوب بوده . بنا بر این می خواهد یک مجلس فرمایشی بوجود بیاورد و قبلا هم لیست نمایندگان را تعیین کرده و می گوید باید اینها از صندوقها باید بیایند بیرون .
این واقعیت ششمی را بازگو می کند که آن مرزهای خودی و غیر خودی است که این آقای خامنه ای مدعی بود ، اینها چاخان است و دروغ می گفت . این یک مرزهای ثابتی ندارد . خودی زمان به زمان تغییر می کند . آنهایی که دیروز خودی بودند ، بسیاری از همانهایی هم که الان هم به اعتبار خودی هستند چون با لیست ایشان سازگار نبوده گفته آقا شما خود را معرفی نکنید .به آنهایی که به آنها می توانسته بگوید گفته خود را نامزد نکنید . آنهایی را که نمی توانسته به آنها بگوید خود را کاندید نکنید، رد کرده اند . خوب جامعه بخواهد واکنش را بر این اساس قرار بدهد که چون شما آن وقت عمل نکردید ، حالا چشمتان کور من کاری به کار شما ندارم ، خوب این جامعه بر همان روش عمل می کند و همان روش را بکار می برد که به اون آقایان انتقاد می کند
اگر اینها بر سر حق تحصن کرده اند ، ولو هم سابق نکرده اند باید آنها را تشویقشان کرد که ، بر سر حق بایستند . و الا اینها ببینند که فرقی نمی کند ، غیر از اینکه اینها بابت این تحصنی که کرده اند ، هم چوب را باید بخورند و هم پیاز را . خوب بعد از کسی تشویق هم نمی شوند به اینکه در برابر ستم و ناحق بایستد .
بعد از این تذکر عرض می کنم که یک واقعیت هفتمی این تحصن آشکار کرده این است که این تقسیم به دو حذف یکی از دو، که از اول انقلاب همچنان دارد این ماشین عمل می کند ، این ذاتی این رژیم است . غیر از این ،این رژیم نمی تواند ادامه حیات بدهد . حالا امروز این آقایان است ، فردا اگر بخواهد به همین ترتیب ادامه بدهد همینهایی که امروز در لیست هستند ، ممکن است که یک چهار سال بعد جزو ناخودیها بشوند و بشود حذفشان کرد ! چنانچه خود این آقایانی که الان دارند حذف می شوند ، خوب اینها در خرداد 60 با اینها ( جناح راست )در کودتا شرکت داشتند . ولی به تدریج آمده و رسیده به حذف و حذف و حذف تا نوبت رسیده به حذف اینها .
پس اگر کسی بخواهد مکانیسم این ساز و کار تقسیم به دو وحذف کی را از کار بیاندازد لازم به این است که منتظر نشود تا نوبت به او برسد . از لحظه اول بایستد . حالا هم که اینها تحصن کرده اند ، اگر خودشان نایستند و دیگران هم به این عناوین که در سابق نایستادید ما حالا به سرنوشت خود رهایتان می کنیم . نایستند برای اینکه این رژیم را ببرند به پای تحول اساسی اینها حذف می شوند فردا نوبت به بقیه خواهد رسید .
و بالاخره نتیجه هشتمی که ببار آورده ، رویارویی با واقعیت است . وا تفاقا از همین مسئله ای که شما از من سوال کردید و از دوستان خود در داخل پرسیدم که چرا مردم این رفتار را دارند ؟ جوابی که دادند این است که ، نه مردم منفعل نیستند ، که به تحصن واکنشی نداشته باشند . نه رفتاری را در پیش گرفته اند که این تحصن کنندگان نتوانند سازش کنند و بایستند و استقامت کنند .با این تکیه بر اینکه در صورت استقامت ،بر حق جامعه آنها را خواهد بخشید به لحاظ گذشته آن مسامحه ها و آن خطاها که در گذشته کرده اند . این رفتار مردم است که این تحصن توانسته به تدریج خط استقامت را بگیرد و نه خط سازش را . آمده تا اینجا رسیده . حالا دیگر الان به جایی رسیده که باید بشکند . یک خط قرمزی را روی خود بکشد . یا بپیوندد به جنبش تحریم . حالا به اینجا رسیده است.
و واقعیت نهم می گوید : علت اینکه مردم چنین رفتاری را در پیش گرفته اند و نیامده اند آنجور مثلا موج برخیزند ، بیایند به حمایت از تحصن و در عین حال از مردم بپرسی دلشان می خواهد که ، این استقامت واقعی باشد . این دو تا رفتار به آدمی می گوید که واقعیت نهمی را عیان کرده است که از درون این مثلث زور پرست نمی شود عملی کرد و انتظار داشت که مردم در داخل و وجدان جهانی در بیرون واکنش اساسی نشان بدهند . بخواهید اطمینان جدی و قطعی ایجاد کنید باید که لطف فرموده پا را از محدود این رژیم بگذارید بیرون . یک واقعیتی است که الان عیان است . مردم به جایی رسیده اند در این تجربه که می دانند در محدوده این رژیم راه حل وجود ندارد . وقتی برای یک مسئلهای که عبارت می شود از سنجش صلاحیت ها ،چنین بحرانی بوجود می آورد و همه چیز کشور می خوابد ، چگونه ممکن است بشود در این رژیم مسائل مهم کشوری را حل و فصل کرد ؟ !اقتصادش را فرهنگش را و مسائل اجتماعیش را و سیاستش را مسائل داخلی و خارجیش را حل کرد ؟!

عرض کنم به شما بالاخره واقعیت دهم این ترس را آشکار کرده است که ، با قدرت از راه سازش نمی توان به نتیجه رسید . قدرت یک قانون دارد ، و آن این است : قدرت محدود نمی شود و نمی شکند مگر به استقامت .
و واقعیت یازدهم این مسئله دعوای بین حق و مصلحت است . همان رفتارهای مبهمی که می کنند و یکی از آنها این است که مصلحت را در این می بینند که نگویند آقای" رهبر" پشت قضیه است و آقای" رهبر" و چندتا باند مافیایی در سپاه و صدا و سیما و دستگاه قضایی و خود شورای نگهبان با آن بودجه کلانی پیدا کرده خود و شده یک بساط مافیایی . یک مافیا شده که بچرخانش این آقای جنتی است . خوب حالا حق را باید بگویی . باید بگویی به مردم ایران این آقا چرا می خواهد شاه بشود ؟ خمینی عقده رضا خان را داشت ، این آقا( خامنه ای ) عقده پسر رضا خان را دارد . و شما مردم انقلاب کردید که بیایید بیرون از این نظام . حالا آن مردمی هم که فکر می کردند نظام سلطنتی ، خوب همین است آقا همین است . قبل از آقای خامنه ای هم آقای رفسنجانی داشت عمل می کرد . آن یکی را بهش می گفتید علی اکبر شاه و این دارد می شود علی شاه . و بخواهید بروید پای مصلحت یعنی اینکه حق را باید قربانی کنید ! حالا شما باید تکلیف را معین کنید . یا باید روی حق بایستید ،حق معنایش این است که حاکمیت مال مردم است . انتخابات وسیله اش است و اگر این مردم حاکمیت را ندارند، این انتخابات قلابی است و باید گفت که این انتخابات قلابی است و ما تحریم می کنیم . خوب حالا شما ببینید که اگر شما آقایان متحصنین روی این حق ایستادید ، خواهید دید که این مردم واکنش نشان می دهند یا نمی دهند ؟ آنجا معلوم می شود .

و بالاخره واقعیت دوازدهم که به نظر من مهمترین واقعیتی است که از این تحصن آشکار شد ،برای آنها که تحصن کردند و بر آنها که می خواهند مبارزه سیاسی به عنوان نیروی مخالف بکنند این است که تنها آن بدیل مردم سالار است که می تواند در حوزه مردم ایران ، وجدان ملی ، و در حوزه مردم جهان ، یعنی وجدان جهانی عمل کند . غیر از این بدیل هر بدیل دیگری ، در این حوزه نمی تواند عمل کند . مثلا یک محور زور مدار دیگری می تواند دنبال زدو بند دنبال انگلیس و آمریکا و از این طریقها پول از این و آن بگیرد و بگوید من هستم . مثل همین آقای حسن روحانی که از ایران آمده اروپا ، موافقت بگیرد برای اینکه و اروپاییها راجع به آن مجلس وراجع به ریاست جمهوری آینده رویه سکوت در پیش بگیرند و بگذارند آقایان مجلس قلابی درست بکنند . بلکه خود این آقا را هم بکنند رئیس جمهور و اینها بشوند خدمت گذار رژیم شاه . خدمت گذار انگلیس و آمریکا !

الان شما در این مسئله هایی که الان پیش آمده در مسئله معامله حزب الله با اسرائیل ، آقای حسن روحانی نقش داشته . قضیه اتم این آقا دست داشته . آمده در فرانسه با فیگارو مصاحبه کرده گفته وقت تجدید رابطه با آمریکا ، پایان دوره ریاست جمهوری است با توجه به اینکه اینها سرمایه گذاری کرده اند روی آقای بوش که تجدید انتخاب او خیلی واضح است که می گوید که آقای خاتمی که تمام شد و من آمدم تجدید رابطه هم خواهد بود . فیگارو در باره از عراق از روحانی می پرسد ، او می گوید که ما در عراق با شیعیان که رفتار معقول دارند . با سنی ها هم رابطه خوب داریم با کردها هم رابطه خوب داریم . یعنی ما در عراق کاملا منطبق با سیاست آمریکا داریم عمل می کنیم .

بفرمایید این آقایان با این ترتیب از همین اکنون که انتخابات شروع نشده با این رشته معاملات در واقع دارند دنیای خارج را با آن مجلس قلابی آماده می کنند . اما اینها دولتها هستند . نه وجدان جهانی و نه افکار عمومی مردم . افکار عمومی آن طرف است . طرف آزادی است . پس اگر آن آقایان می خواهند در درون مقابله کنند با این بازیهای دسته آقای خامنه ای ، حسن روحانی و لاریجانی که اینها را می فرستند این طرف و آن طرف، راهش این است که بشوند بدیل مردم سالار . از طریق ایستادن بر حق و این افکار عمومی در درون و جهان را مخاطب اعمال خود و ناظر اعمال خودو ناقد اعمال خود بدانند و از این موضع عمل بکنند . به این ترتیب این تحصن وارد می شود و این آقایان را وارد می کند به حوزه آن بدیل مردم سالار که در بیرون رژیم و درون ایران می گوید که مردم ایران به جنبش عمومی برخیزید برای استقرار مردم سالاری .

ژاله وفا :پس بنا بر تحلیل شما چه جفای بزرگ و غیر قابل بخششی خواهد بود از طرف اصلاح طلبان حتی به خودشان که در حوزه مردم عمل نکنند و حتی این افتخار را کسب نکنند که به حوزه بدیل مردم سالار و جنبش مردم بپیوندند و بخواهند به وعده جناح راست در تایید چندتا رد صلاحیت گوش بدهند و آنرا بپذیرند . چرا که بقول مخبر السلطنه هدایت :
از واعظ غیر متعظ پند شنیدن
چون قبله نما ساختن اهل فرنگ است !
جناح راست کی به وعده هایش عمل کرده که حالا برای بار دوم بخواهد به اینها وعده شرکت در قدرت را بدهد ؟!
اما سوال دیگر من بر میگردد به همان مساله ای که شما هم در پایان صحبتتان اشاره کردید و آن تلاش جناح راست براي برگزاري انتخابات فرمايشي در داخل و انجام معامله در خارج ! در واقع سفر حسن روحانی دبيرشورای امنيت ملی به فرانسه و اظهار نظرش در این مورد که از سر گیری و بهبود روابط با امریکا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آینده صورت میگیرد که به آن اشاره کردید و نیز تفسیر فنشینال تایمز در مورد کاندیدای مناسب ریاست جمهوری آینده ایران بودن وی ،چون هم معتمد آقای خا منه ای است و هم رفسنجانی و تعریف و تمجیدهایی که از قول آقای سعید لیلازکرده که از طرفداران آقای رفسنجانی است، در مورد توانایی های اقتصادی روحانی نسبت به خاتمی!و همچنین اظهار نظرهای محمد جواد لاریجانی در دیدار حتی امروزش با هيأت 5 نفرهي گروه مردم پارلمان اروپا و وعده و عید های که داده در مورد تجدید نظر کردن در قانون تعزیرات و نیز آزادی برخی زندانیان سیاسی و باز نگری در قانون مجازات و .همچنین میبینیم که کیهان در دفاع از اصلاحات اقتصادی چین مقاله مینویسد !
اینها همه و همه معطوف به اهداف خاصی است به نظر من و گزاره هایی هستند دال بر زمینه چینی جناح راست که میخواهد با بیرون آوردن لیست مورد نظر آقای خا منه ای از صندوقها ، در انتخابی کاملا غیر قانونی و به قولی با خرج کمی هم ذخیره ارزی در سال اول بعد اژ انتخابات برای ورود بوفور کالا به ایران ، این امید واهی را در دلها بیافریند که گویا جناح راست موفق به ایجاد تحولات اقتصادی از نوع چینی و اعطای برخی آزادی های سیاسی است .امریکا و اتحادیه اروپا نیزبه یکه تازی داخلی این جناح و انحصار قدرت در دستش گردن مینهند چون برایشان منافعشان بر حقوق مردم ایران مرجح است !و خود میدانید آقای بنی صدر که که جناح راست برای وجدان جهانی اعتباری قائل نیست !
خوب آقای بنی صدر شما خودتان میدانید که چین الان با صادرات 438 میلیارد دلاری اش در سال در مقایسه با اقتصاد ایران که امسال بزحمت صادرات غیر نفتی اش را طبق آمار خود رژیم البته ( که صحت و سقمش مشخص نیست ) به7 /4میلیارد دلار رسانیده و جالب اینکه در کشوری با ذخایر نفتی مثل ایران صادرات پسته و مغز پسته با 580 ميليون دلار بیشتر از صادرات محصولات پتروشیمیش است که 7/158 ميليون دلار است ! و با در نظر گرفتن سهم سرمایه گذاری خارجی در چین که در سال گذشته 74 میلیارد دلار بوده و ایران با وجود طرح سرمایه گذاری خارجی که سخاوتمندانه مجلس ششم متاسفانه به تصویب رساند ،( از این لحاظ میگویم سخاوتنمدانه چون نسبت به حقوق سرمایه گذارهای خارجی سخاوتمندانه بوده و نه حقوق ملی ) و حتی اجازه مشارکت در تولید را در قالب قراردادهای بیع متقابل برای سرمایه گذارهای خارجی در طرحهای نفتی و صنعتی بر ای کارتلهای نفتی ممکن کرده است، میزان سرمایه گذاری خارجی تنها به سقف 5 میلیارد دلار رسیده!
و حتی مرکز پژوهشهای مجلس اذعان میکند که 97 درصد منابع دولت از واگذاري داراييهاي سرمايهاي است كه در آن دريافتيهاي دولت از محل فروش منابع زيرزميني و ثروت ملي حاصل شده که همه مربوط به فروش منابع نفتي است و تولید هم در اقتصاد ایران سهم بسیار ناچیزی دارد ، از شما آقای بنی صدر بعنوان متخصص و کارشناس اقتصادی می پرسم اینجا نظرتان را که خواب اقتصاد چینی را دیدن آنهم در محدوده نظام ولایت فقیه و در دست مافیای محافظه کار ، اصولا هم از لحاظ سیاسی و هم از منظر ساختار اقتصادی میسر است؟ ویا یک آرزویی است مهمل و مصداق پنبه دانه ای را دارد که شتر در خواب میبیند؟ ؟

آقای بنی صدر : عرض کنم از اینجا شروع می کنم که درمیان داستانهای محلی ایرانی که بسیار آموزنده است . یکیش داستان روباه است . که این داستان طولانی است اگر بخواهم بگویم . روباه با قر قر ه نخ مرغ و خروس و اردک اینها را فریب داد برد با خود به لانه اش و هر روز یکی از آنها را به بهانه ای می خورد .یکی از حیوانات روباه را فریب داد و از چنگش در رفت . روباه هم قصه دار شد و دید که یک شتری خوابیده ، دمش را بست به دم شتر و که آن را بکش تو لانه به خیال اینکه این را روزهای دراز برای او غذا خواهد شد . شتر بلند شد و روباه بیچاره آویزان شد به دم او . حالا داستان بردن مردم ایران به درون رژیم همین حالت را پیدا کرده ، در این تجربه ، و آن دوازده موردی که من گفتم ، البته تمام موارد نبود . بحثی که شما پیش کشیدید این مورد را هم به ذهن من آورد که خود خیلی هم آموزنده است . این تجربه آقایان اصلاح طلب روشن کرد که جامعه ملی و مسائلش را نمی شود در محدوده این رژیم کشاند و قرا داد در این محدود و مطمئن شد که دیگر تمام شد . رژیم یک سلطه ای پیدا کرد و جامعه هم این سلطه را پذیرفت .
خود این تحصن می گوید که آن روش خطا بود و جز به شکست نمی انجامید . خوب این روزها کیهان ارگان سازمان ترور یک مقاله مفصلی را هم انتشار داد در ستایش راه و رسم چین که اینجور پیشرفت کرد و آن جور کرده و آن را هم چماق کرده به سر این متحصنان کوبیده که آنجا مثل شما نمیروند داد و قال راه بیندازند و بگویند در دنیا ما وسایل ارتباط جمعی را چنین و چنان بحرکت در آورده ایم و چه کرده ایم و چنان کرده ایم . آنها در واقع سرشان را انداخته اند پایین و کار می کنند و تولید می کنند و بیا ببین چه کرده اند .
اما حالا این آقایان هم واقعا در تمام مدتی که وقت داشتند بجای اینکه با رانت خواری مبارزه بکنند و با فساد سیاسی و با مافیاهای حاکم بر اقتصاد کشور در بیفتند و عرصه اقتصاد را مهمترین و اساسی ترین عرصه تلقی بکنند ، برای اینکه جناح سرکوبگر را از میدان بدر بکنند ، مطلقا در این زمینه سکوت کرده اند و جوری شده که آنقدر این زمینه راخالی گذاشته اند که آن طرف ، همین آقا ی شریعتمداری که مدیر کیهان است و از مشاورهای صدا و سیماست و ماهانه یک میلیون تومان حق المشاوره می گیرد . آقایی که این حرفها را می نویسد خود علاوه بر ترور و جنایت و اینها ، در فساد هم شماره یکها است . حالا این آدم چین را کرده چماق و روش چین را و می کوبد سر این اصلاح طلبها . اما آیا این رژیم می تواند آن روش چینی را پیاده کند ؟
اگر می توانست چی مانعش بود ؟ این آقایی که تبلیغات چی روش چین شده مگر شما در 8 سال حکومت آقای هاشمی رفسنجانی نمی خواستید مدل چینی را پیاده کنید ؟ خوب شکست خوردید . چرا شکست خوردید ؟ به لحاظ اینکه اگر اسلام را بخواهید بکنید ایدئولژی قدرت ، آنهم قدرتی از این نوعی که این آقایان کردند ، این با ایدئولژی مائوئیستی و مارکسیستی- لنینیستی و استالینیستی- مائوئیستی ، ( آخر این چهارتا با هم میشود آن ایدئولوژی بود که مائو داشت ) در یک مسئله اختلاف صد در صد دارند . یعنی ایدئولژی ملاتاریا گذشته گرا است و آن ایدئولژی( مائوئیسم ) مدعی آینده گرایی بود . در چین خشونت را بکار می بردند برای برداشتن موانع رشد .و اینها اصلا رشد و تغییر را بنا بر فلسفه افلاطونی فساد می دانند1 آقای جنتی تو کله اش نیست تغییر! تغییر را مساوی با فساد می داند . چگونه ممکن است که آدمی که تغییر را فساد می داند ، تن بدهد به چینی کردن اقتصاد ؟ خوب اقتصاد را بخواهی چینی بکنی ، فرهنگ را هم باید چینی بکنی . الان در چین اقتصاد که دارد می شود سرمایه داری ، مصرف هم دارد می شود از نوع سرمایه داری . مصرف نوع سرمایه داری یعنی اینکه آن قید وبندهایی که این آقایان بنام دین به دست و پای رفتار مردم زده اند ، اینها را بردارند . خوب فرض که ملاتاریا می گوید که ما بر می داریم ! جوانها بروند به همین چیزها خوش باشند . اینها نسل جوان ایران را خیلی سبک مغز فکر کرده اند . خیال کرده اند که جوانها به همین قانع هستند که موی سرشان یک مقدار بیرون باشد و یک مقدار روسریش کمی بال ترا برود و دخترها و پسرها هم کمی در خیابان آزاد باشند به متلک گویی و... همین و تمام شد .

حالا فرض کنیم هم که این باشد . شما باید مایه بگذارید! آن چینی لازم ندارد مایه بگذارد . از این بیاییم جلوتر برسیم به امر مهمتر و ببینیم که هنوز گیرها کجاست ؟
اقتصاد ایران بنا به یک تعبیری می گوید که 40 درصد آن رانت است . خوب کی می برد این رانتها را ؟ تازه بعضی ها از خود همین نامزدها مثل آقای توکلی گفت 60 درصد . حالا همین 40 درصد را بگیریم . کی می برد این 40 درصد را ؟ اصلا نظامی که 40 درصد تولید ناخالص ملی آن رانت خواری است ، یعنی اقتصادش صرف الیگارشی مافیاها است . یک عده مافیاها هستند که دارای سلسله مراتب هستند و اینها اقتصاد دستشان است . خوب باید از این خلع ید کرد . کیا هستند این مافیاها ؟ اولش دستگاه آقای رهبری است با این اموال بنیاد مستضعف و... بعد مافیای آقای رفسنجانی است ، بعدش مافیای آقای عسگر اولادی است و ... اقتصاد را چینی بخواهی بکنی ، دیگر این رانت را باید تبدیل بکنی به سرمایه . پس عرصه های سرمایه گذاری باید ایجاد بشود تا این خورد و بردها هم بشود سرمایه و هم امکان سرمایه گذاری باشد . چون در چین امکان را اول سرمایه گذاری درست کرده ، حالا آن سرمایه جذب می شود . حالا فرض کنیم بخواهد سرمایه از خارج به ایران بیاید. با این دستگاه قضایی که این آقا درست کرده ، چه جوری می خواهد سرمایه آنجا امنیت و منزلت پیدا کند و بتواند بی دردسر فعال بشود ؟
این چیزها شدنی نیست آخر؟ حالا فرض کنیم از نظر قضایی این را هم می گویی درست می کنم . خوب زمینه اش کجاست ؟ در کجا بکار بیفتد ؟ کو آن عرصه های سرمایه گذاری که شما ایجاد می کنید ؟ چون اون سرمایه مال خارجی که بیاد یعنی آن شیوه اقتصاد غرب ، بعلاوه شیوه مصرف ، بعلاوه شیوه فرهنگ را می آورد . اینها برای چین مسئله نیست . ولی برای شما هست . شما یادتان نرفته آقای خامنه ای که صحبت هجوم فرهنگی می فرمودید ! یا باید بگویید که من غلط کردم اشتباه کردم . یا نه همون هجوم فرهنگی ، یعنی ایجاد بستن فضای سرمایه گذاری از تیپی که شما از نوع چینی می خواهید بکنید . نه اینکه معنایش این است که شیوه های دیگر وجود ندارند . چرا . اما چون صحبت مقایسه با چین است محال است که این نظام بتواند آن امکانات را ایجاد بکند .
حالا ، امروز دیدم که آقای حجاریان قول پطروس غالی را آورده که تجربه او در مورد دنیای رشد نیافته این است که توسعه سیاسی شرط توسعه اقتصادی است . احتیاج به او نیست . همین مدل چینی را نگاه کنید . این مدل چینی یک دوره انقلاب فرهنگی بوده و دوره ای بوده که مائو بوده و انقلاب فرهنگی و چقدر سرمایه ها تلف شده و نیروی کار تلف شده و چقدر انسان از بین رفته در آن دوره . که آن همان شیوه آقای ولایت مطلقه آقای خامنه ای است . آقایان خیال می کنند که آنجا استبداد است و استبدادش هم همچون استبدا آقایان است . پس اینجا فقط کافی است که تو خیابانها کاری بکار جوانها نداشته باشیم ، دیگر مسئله ای ندارد ایران !!
نه ! اقتصاد بخواهد رشد بکند ، محتاج به این است که آن آقا ، آن انقلاب فرهنگیش را بندازد دور . مائوئیسم را هم با مائو به گور بسپارد . بعد یک گشایش سیاسی ایجاد بکند که آن گشایش سیاسی امکان رشد سرمایه داری خصوصی را بدهد . و الا اگرنه آن ایدئولژی کمونیستی که سرمایه داری خصوصی را استثمار می دانست و خودش را دیکتاتوری پرولتاریا می دانست که باید این سرمایه داری خصوصی را از بین ببرد . و تا به جامعه کمونیستی برسد ، نمی توانست با سازمان بدون توسعه سیاسی خودش را با سرمایه گذاری خصوصی سازگار کند ؟ پس این تحول سیاسی را انجام داده .
حالا همه اینها را که ما گفتیم هیچ به معنای این نیست که الگو الگوی صحیحی است . برای اینکه شما گفتید که سرمایه گذاریهای خارجی در چین اینقدر هست . اما فساد و خارج کردن سرمایه های ملی از چین کمتر از آن نیست ، بلکه بیشتر از آن سرمایه گذارریهایی است که خارجیها در چین کرده اند .
الان می گویند ، سابق ژاپن تکیه گاه اقتصاد آمریکا بوده ( این را لوموند نوشته بود ) امروز اقتصاد چین شده تکیه گاه اقتصاد امریکا و ششمین اقتصاد دنیاست . اینها که شده است ، مال یک جمعیت 1300 میلیونی است که در زمینه های بسیاری در قلمروهای سیاسی و اقتصادی فضا ایجاد شده برای فعالیتها . خوب ، حالا بخواهیم همان الگو را در ایران پیاده کنیم . الگوی چینی را. اول باید این سازمان ترور آقای خامنه ای در راس و این آقای مداح الگوهای چینی و امثال اینها را مرخص بکنند . این اولین قدم است و بدون هیچ برو برگرد باید اینکار انجام بگیرد . بعد آن ایدئولژی زدایی است به اصطلاح غربیها .که این از نظر اقتصاد و فرهنگ به جامعه امکان بدهد که آن فعالیتها با تضمینهای امنیت کامل قضایی ، بتواند سرمایه گذاریها انجام بگیرد و فعالیتها اقتصادی انجام بگیرد و به اصطلاح جامعه نظام اجتماعیش آن را تحمل کند . یعنی باز باشد .
پس قدم بعدی این است که باز کند این فضای سیاسی و اقتصادی جامعه را . و متناسب با این باید ساخت دستگاه اداری ، نظامی ، مافیاهایی که بر قوه قضاییه ، و دستگاه تبلیغاتی و اینهایی که ایجاد شده ، اینها همه باید منحل شوند . و یک منزلتی ، یعنی حقوقی که دولت آنها را عمل بکند و سرمایه گذار و آن کسی که کار می کند ، به استناد آن حقوق و به اتکا آن حقوق بتوانند فعالیت بکنند ، اینها همه بوجود بیاید . و اقتصاد بجای اینکه محورش را قرار بدهد بیرون که الان اقتصاد ما کاملا خارجی است ، محورش را قرار بدهد به درون ، یعنی ساخت اقتصاد ایران تغییر کند . یعنی بودجه اش عوض بشود و تغییر بکند و تکیه اش بر نفت و ثروتهای ملی برداشته بشود و همین تکیه بودجه را بخواهند از این ثروتهای ملی بردارند ، یعنی اینکه این رانت خواری و ... را متوقف کنند و این بساط چندین دستگاه اداری موازی و غیر موازی را تبدیل بکنند به یک دستگاه و این بودجه ما بتواند یک بودجه ای بشود که دخل و خرج بکند به استناد و اتکای تولید داخلی . حالا اگر من بخواهم بشمارم باید تا صبح برای شما تفاوتها را بشمارم . بنا بر این حتی بخواهند الگوی چینی در ایران پیاده بشود ، آقای خامنه ای سرکار اعلیحضرت که نمی توانی بشوی هیچ !بازگشت شما به دوره روزه خوانی هم کار مشکلی است . به لحاظ اینکه شما می باید بابت این کارهایی که این مدت انجام دادهای بابتش حساب پس بدهی .

ژاله وفا : خوب اقای بنی صدر ، خوراک این مافیای رانت خوار را هم در واقع حکومت اصلاح طلب اقای خاتمی فراهم میکند. ملاحظه بفرمایید حکومت وی در لایحه بودجه 1383 بودجه مجمع تشخیص مصلحت را 63 میلیارد تومان تعیین کرده است ( برابر با 63 میلیون دلار) ولی سرمایه گذاری برای ساختارهای زیر بنایی جاده ای و تاسیسات حمل و نقل را 140 میلیارد تومان ( برابر با 140 میلیون دلار ) در نظر گرفته است .
شما میبینید الان کمیسون تلفیق تشکیل شد ه و تنها یک 1 هفته روی همچین بود جه ای میخواهد کار کند ! وبها نه اش هم تحصن نمایندگان است ! خوب کار روی بودجه از طرف مجلسی که خود را اصلاح طلب میداند ، مثل کار کرد 15 دقیقه ای همان شورای اقتصاد است برای بررسی قرار داد های بیع متقابل نفتی که اگر خاطرم باشد اقای یاوری کارشناس عضو آن شورا اعلام کرد ! بنا براین نشان میدهد که نه تنها جناح راست یک آرزوی مهملی است که میگوید اصلاح اقتصادی میکنیم در ایران ، حتی اصلاح طلبان هم در اهدافشان صادق نیستند و عملکرد مجلس ششم این را نشان میدهد .

آقای بنی صدر : صحیح است . دقیقا بودجه از دوره اقای رفسنجانی که منتقل شده به اقای خاتمی هیچ تغییری نکرده بلکه بد تر هم شده . به لحاظ اینکه زمان به زمان بودجه ما خارجی تر شده و منابعش دیگر برداشت از تولید داخلی نیست برای اینکه در واقع تولیدی هم وجود ندارد و این دولت است که به عم رئیس سازمالن برنامه در حکومت آقای رفسنجانی به جامعه مالیات می دهند و ثانیا ما یک دولت نداریم و دو دولت اقلا داریم و در مواردی چندین دولت داریم . مثلا دوتا ارتش داریم ، سپاه و ارتش . نیروهای انتظامی داریم و دوتا دستگاه اطلاعاتی داریم . این تشخیص مصلحت داریم که معلوم نیست علت وجودیش چیست ؟جزاینکه مجلس رافلج کردن و این استبداد مطلقه را به جامعه تحمیل کردن . والا هیچ معنای دیگری این تشخیص مصلحت ندارد. چون اینها نمی توانند به آن اسلام ادعاییشان عمل بکنند ، و در عین حال می خواهند که امور در کنترلشان باشد ، باید که هزینه اش را مردم بپردازند . از این نوع هزینه ها شما بگیرید فراوان است . خوب بخواهید الگو را چینی بکنید باید همه اینها را حذف بکنید .

ژاله وفا : سپاسگزارم از صحبتهای روشنگر شما . خیلی ممنون و شب شما بخیر .
آقای بنی صدر : شب شما هم خوش

این گفت و شنود در تاریخ سه شنبه 7 بهمن با آقای بنی صدر صورت گرفته است و صدا و متن پیاده شده آن را بر روی سایت آقای بنی صدر www.banisadr.com.fr و یا بر روی نشریه انقلاب اسلامی در هجرت ، در دسترس شنوندگان و خوانندگان محترم قرار دارد.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4207

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مسئله انتخابات و الگوی چینی از نوع جناح راست! گفتگوي ژاله وفا با ابوالحسن بني صدر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016