پنجشنبه 30 بهمن 1382

نامه سرگشادة شوراي مركزي كانون اسلامي دانشجويان و فارغ التحصيلان (غرب تهران) به كروبي

بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي كروبي
آقايان محترم اعضاي مجمع روحانيون مبارز
سلام عليكم ،
شما را از روزهايي مي شناسيم كه تنها صداي تداوم راه امام در جامعه بوديد . آن روزها به اين ميانديشيديم كه اگر بنا باشد كسي جلوي انحراف نظام و افتادن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان را بگيرد شما هستيد. تصور ميكرديم شما پناهگاه فرزندان راستين انقلاب و امام هستيد و خواهيد بود و آن رهبر فقيد پاسداري از آرمانهاي اصيل انقلاب را به شما سپرده است. انتظار داشتيم و داريم كه ادامه دهندگان راه كسي باشيد كه هيچ مصلحتي را بالاتر از خواست مردم و هيچ ارادهاي را فراتر از ارادة عمومي نمي دانست.
شما خوب ميفهميد كه وقتي ميگوييم آخرين اميد ما براي تداوم راه بنيانگزار جمهوري اسلامي هستيد، منظورمان چيست. به راستي، اگر اميد مردم از شما هم قطع شود، آيا از خط امام جز يك داستان تاريخي چيزي باقي خواهد ماند ؟
اين روزها اتفاقات مهمي در ميهن اسلامي در حال رخ دادن است كه اولين نتيجه آن افتادن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان است. گروهي كه به گفتة آن عزيز بزرگوار توانايي ادارة يك نانوايي را هم نداشتند و نماد تحجر و نمونة تفكر ارتجاعي در روزگار ما به شمار ميروند، با يك برنامة از پيش تعيين شده قصد نابودي اساس جمهوري و از بين بردن ميراث ناب امام خميني را دارند.
اين روزها فرزندان امام و انقلاب شاهد رويدادي هستند كه محوريترين بنيان نظام جمهوري اسلامي را نشانه رفته است. سكوت در مقابل اين فاجعه كه خون شهدايي كه رفتند و ايمان مردمي كه ماندند را يكجا بر باد ميدهد، به معناي چيست ؟ چگونه ميتوان برگزاري اين انتخابات فرمايشي را پذيرفت؟ مگر چنين مجلسي مي تواند از موضع قدرت و از طرف ملت با كشورهاي خارجي مذاكره و در مقابل بيگانگان ايستادگي نمايد ؟ آيا بنا نبود مجلس «بالاترين مقام نظام» و در «رأس امور» باشد؟
آقاي كروبي ، آقايان عضو مجمع
آن روزها خيال ميكرديم مجلس در رأس امور است اما اين روزها مي بينيم احكام نهادهاي ديگر و ارادههاي فراقانوني در رأس امور قرار گرفته است. آن روزها به اميد جامعهاي بوديم كه حتي مستضعفين هم در آن بهرهمند شوند و كوخ نشينان نيز از حقوقي برابر با ديگران بهرهمند باشند، اما اين روزها ميبينيم كه باسابقهترين نيروهاي انقلاب به بهانة عدم التزام به اسلام و ولايت فقيه از صحنه حذف ميشوند و عملاً سررشته امور به دست كساني افتاده كه مردم در چند انتخابات گذشته آنها را نااهل و نامحرم خويش تشخيص دادهاند. و نگرانيم از اينكه نكند انقلاب مدتها پيش از اين و پس از رحلت امام عزيز از مسير خود منحرف شده باشد و ما و شما آنقدر تعلل و مدارا كردهايم كه به اين روز رسيدهايم. امروز ميبينيد و ميبينيم كه تنها نهادي كه ميتوانست پناهگاه مردم مظلوم و برآمده از رأي مردم باشد، بازيچه دست صاحبان قدرت بي مسئوليت و غير پاسخگو به ملت قرار گرفته است.
حضرت آقاي كروبي
بنا به مصالح ملي و اسلامي و از سر دلسوزي براي نظام و دستاوردهاي انقلاب اسلامي تصميم گرفته بوديم تا در اين انتخابات شركت ننمائيم و طالبان قدرت را در صحنه بازي بيرقيب تنها رها كنيم، تا اينكه در چند روز گذشته بارها از جنابعالي شنيديم كه اعلام ميكرديد بنا به وصيت امام و از سر تكليف در انتخابات شركت ميكنيد. صحبت از وصيت امام ما را وادار به نگارش اين نامه كرد، وگرنه هر كسي صلاح خويش را بهتر ميداند.
شما بهتر از ما ميدانيد انتخابات مجلس هفتم درحالي برگزار ميشود كه اكثر قريب به اتفاق چهرههايي كه در سالهاي گذشته مورد تأييد مردم قرار گرفتند و آراء عمومي را به خود اختصاص دادند، از صحنة انتخابات حذف شدهاند. شما بهتر از ما ميدانيد كه حذف گستردة نيروهاي خط امامي براي چندمين بار است كه پس از امام اتفاق ميافتد. آيا نبايد اين رفتارهاي بيتدبير و غيرقانوني در يكجا متوقف شود؟
آقاي كروبي
قرائت ما از انديشه و كلام امام غير از قرائت فعلي شما است. امام هرگز انتخابات از بالا را قبول نداشت. امام هرگز انتخابات غيرآزاد و فرمايشي را قبول نداشت و انتخاب آزادانه را حق مردم ميدانست. كجا سراغ داريد كه امام با منت گذاشتن صلاحيت كسي را تأييد كند و امكان شركت در انتخابات را صدقه بدهد؟ در زمان امام چهرههاي مخالف ايشان در كلية انتخابات كانديدا و تأييد صلاحيت ميشدند و اين مردم بودند كه آنان را انتخاب ميكردند يا نميكردند. بدون شك نمي توان انتخابات فعلي را از جهت محدوديتها و بيعدالتيها با دوران امام مقايسه كرد. حقيقتا آقايان اعضاي مجمع تصور ميكنند كه اگر امام امروز زنده بود، بر چنين انتخاباتي صحه ميگذاشت و در آن شركت ميكرد؟
آقاي كروبي
جنابعالي در مصاحبهها و سخنرانيهاي روزهاي گذشته رد صلاحيت ها را ظلم تلقي نموديد. با اين تلقي، بايد نتيجه گرفت كه عاملان چنين ظلمي بيهيچ شك و شبههاي از عدالت ساقط شدهاند. حال ما از شما مي پرسيم كه آيا ميشود نماز را به سه تن از اعضاي شوراي نگهبان كه در مسند امامت جمعه تهران قرار دارند، اقتدا كرد؟ و آيا ميتوان در انتخاباتي مشاركت كرد كه فقهاي غيرعادل بر آن نظارت ميكنند؟ و آيا ميتوان در نمايشي شركت كرد كه با استناد به يك حكم غيرعادلانه اجرا ميشود؟
حرف ما اينست كه اگر ميخواهيد در انتخابات شركت كنيد، نياز هزينه كردن از امام نيست. رسماً دلايل خود را اعلام كنيد و از آن دفاع منطقي نماييد، ولي از نام امام مايه نگذاريد، چرا كه عملاً كساني كه در اين انتخابات شركت نمي كنند را در مقابل فرمايشات امام قرار ميدهيد، و اين همان كاري است كه محافظهكاران و ضداصلاحات درصدد انجام آن هستند. شما حق داريد كه خود را و تشكل متبوع خود را فداي نظام كنيد، اما حق نداريد آبروي تاريخي امام را به پاي اشتباهات مكرر طالبان قدرت بيمسئوليت بريزيد.
و البته گردن ما از مو هم باريكتر است. اگر هم در مقابل بيكفايتيها و بيمسئوليتيها و انحرافات از راه امام عزيز، رگ گردن به كسي نشان داديم، همه از سر غيرت و وفاداري به آرمانهاي ملت و امام بود. اكنون هم كه قرار است در مقابل اين حق طبيعي مردم و خودمان سكوت كنيم و لب به گلايه هم نگشائيم تا مبادا گردنكلفتي كرده باشيم، پس اجازه دهيد تنور انتخابات ناعادلانه را داغ نكنيم و روز جمعه اول اسفند را در خانه بمانيم. منتظر پاسخ جنابعالي هستيم.
شوراي مركزي كانون اسلامي دانشجويان و فارغ التحصيلان (غرب تهران)
28/11/82

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4802

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نامه سرگشادة شوراي مركزي كانون اسلامي دانشجويان و فارغ التحصيلان (غرب تهران) به كروبي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016