جمعه 28 فروردين 1383

از رياست باهنر بر مجلس هفتم، استقبال كنيم! عباس كاكاوند

abbaskaka@yahoo.com

پس از يك دست ساختن قدرت در قوه مقننه و كنار نهادن كامل گروه هاي دوم خردادي از اين قوه،انتصاب باهنر به سمت رياست مجلس دومين اشتباه بزرگي است كه محافظه كاران مرتكب مي شوند و از اين رو بايد از آن استقبال كرد!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

هر آينه، محافظه كاران اجازه مي دادند يك اقليت قوي 70 تا 100 نفره از اصلاح طلبان در مجلس شكل بگيرد، با مشكلات زير مواجه نمي شدند:
1 . تجزيه: اين اقليت، هر چند تاثير چنداني بر روند كلي مجلس نداشت، اما مي توانست انسجام جناح راست را حفظ كرده و مانع از بروز شكاف هاي نهفته در بين محافظه كاران شود. شكاف در جناح راست،كه تا پيش از اين امكان بروز و نمايان شدن نداشت، در مجلس هفتم به گونه اي اجتناب ناپذير روي خواهد داد، و تنها حضور اقليتي از اصلاح طلبان مي توانست مانع از اين امر شود. از اين رو بايد گفت محافظه كاران مرتكب يك اشتباه بزرگ شده و خود به دست خويش زمينه تجزيه و شكاف دروني شان را فراهم آورده اند.
2. توجيه: اين اقليت قادر بود به نحو ديگري براي محافظه كاران سودمند واقع شود. محافظه كاران مي توانستند بار منفي پاره اي از عقب نشيني ها در اصول،آرمان ها و ارزش هاي خود را به حساب اين اقليت بنويسند و به هواداران به اصطلاح ارزشي شان چنين وانمود كنند كه اين اصلاح طلبان هستند كه از مجلس به آرمان هاي انقلاب خيانت مي كنند! بدين ترتيب آنان مي توانستند اميدوار باشند در پايان مجلس هفتم حمايت گروه هاي به اصطلاح ارزشي را همچنان همراه و در كنار خويش دارند. توجيه هواداران نسبت به عملكرد مجلس، چالشي خواهد بود كه محافظه كاران هرگز نخواهند توانست از آن سر بلند بيرون آيند.
3. تطبيق: محافظه كاران مجبور خواهند بود بين عملكرد خود با مطالبات و نيازهاي مردم، تا حد امكان تطبيق و سازگاري ايجاد كنند. فاصله زياد بين ساخت سياسي و ساخت اجتماعي با حضور اقليتي از اصلاح طلبان، كه نقش وزنه تعادل را ايفا مي كردند، مي توانست حالت كمتر خطرناكي به خود بگيرد.
رياست باهنر نيز از زوايايي ديگر و به دلايلي متفاوت، داراي پيامدهاي منفي براي محافظه كاران خواهد بود.
به طور كلي بايد اين گزاره را مورد توجه قرار داد كه هر چه فضاي سياسي به سمت شفاف شدن بيشتر پيش رفته، كانون هاي اصلي قدرت از سايه بيرون آمده و مجبور شوند خود نقش آفريني علني داشته باشند به نفع جريان اصلاحات خواهد بود. زيست تاريك خانه اي و فراهم آوردن پوشش هاي دروغين براي پنهان ساختن ماهيت خود، براي جناح راست داراي اهميت حياتي است.دقيقا به همين دليل است كه «آبادگران» به عنوان پوششي براي فعاليت هاي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي بكار گرفته شد تا بدين شكل فعاليت هاي ستاد برنامه ريزي و طراحي جناح راست از نظرها پنهان بماند. در اين شرايط، حضور باهنر (به عنوان رييس شوراي هماهنگي) باعث مي گردد ماهيت واقعي و پشت پرده آبادگران برملا شده و افكار عمومي از كانوني انحرافي به نام آبادگران به سمت شوراي هماهنگي متوجه شوند. قرار گرفتن باهنر در راس مجلس،بدين معناست كه آبادگران هويتي مستقل نداشته و كاملا تحت نظارت و گوش به فرمان شوراي هماهنگي هستند. بدين ترتيب، پروژه آبادگران (كه مي توان آن را واپسين بازي محافظه كاران براي حفظ حيات سياسي ناميد) دچار يك نقص بنيادين مي شود.آبادگراني كه شهردار را انتخاب كرده بودند و قرار بود رييس مجلس و رييس جمهور نيز از ميان آنان باشد، با عقب نشيني در برابر شوراي هماهنگي با اين پرسش افكار عمومي مواجه خواهند شد كه دليل كنار گذاشتن حداد عادل، به عنوان يك چهره شاخص آبادگر، و نماينده اي كه از تهران با نزديك به يك ميليون راي انتخاب شده در برابر فردي كه از كرمان با چيزي حدود صد هزار راي به مجلس راه يافته، چيست؟!
شايد بتوان انتخاب باهنر به عنوان رييس مجلس هفتم، را شبيه اشتباهي دانست كه اصلاح طلبان در مجلس ششم با راي دادن به كروبي مرتكب شدند.
بد نيست خوانندگان محترم از اين نكته نيز آگاه شوند كه شخص باهنر خود بيش از همه تمايل به قرار گرفتن در راس مجلس دارد.( وي فرداي پس از پيروزي در انتخابات در اقدامي تعجب آور گروهي محافظ متشكل از چهار نفر ـ كه مخصوص ضريب هاي امنيتي بالاست – براي خود گرفت تا به همه نشان دهد كه بعله! رييس مجلس من خواهم بود و لاغير!) بعلاوه وي ديگر نمي تواند مانند دوره پنجم،بدون قرار گرفتن در جايگاه رياست مجلس را اداره كند. پيشترها وي به عنوان يك چهره شبه كاريزماتيك،مورد توجه و احترام طيف هاي مختلف جناح راست بود و همين ويژگي باعث شد وي رييس واقعي مجلس پنجم باشد. اما با آشكار شدن گوشه اي از موارد مربوط به زندگي مالي و همچنين مسايل ديگر در سايت هاي اينترنتي، وي موقعيت سابق خود را از دست داده و از اين رو بر خلاف مجلس پنجم حتما بايد در راس قرار بگيرد تا بتواند مجلس را اداره كند.سرسختي وي براي تصاحب پست رياست مجلس را نبايد چندان بي ارتباط با اين موضوع دانست.
افزون بر اين، وي به خوبي آگاه است كه رياست مجلس نهايت صعودش در پلكان قدرت خواهد بود. او كه زماني آرزوي رياست جمهوري داشت و بدين منظور حتي درصدد برآمد مدرك دكترايي براي خود دست و پا كند (كه البته موفق نشد)، با نااميدي از تحقق چنين آرزويي، اكنون درصدد است به هر نحوي كه شده بر اين واپسين شانس خود در زندگي سياسي چنگ انداخته و به هر شكلي آن را به تصرف خويش درآورد. رياست مجلس براي باهنر، آغاز يك پايان است.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/6498

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'از رياست باهنر بر مجلس هفتم، استقبال كنيم! عباس كاكاوند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016