سه شنبه 12 خرداد 1383

جنبش اصلاحات و خشونت، دنا رباطي، شهروند

از اين ستون تا تو

donna@Shahrvand.com
drobati@yahoo.com

سلام
خواسته هاي سياسي ــ اجتماعي مردم ايران ظرف ده سال گذشته تبلور آشكارتري به خود گرفت و انباشت اين خواسته ها در اولين گام خود را به شكل جنبش اصلاحي دوم خرداد معرفي كرد.
مردم با انتخاب آقاي خاتمي و نمايندگان مجلس ششم ميرفتند كه قانون هاي به روز، بنا به سقف و ظرفيت اين خواسته ها وضع كنند تا با رفتار مدني و به دور از خشونت توازني در دو طرف معادله قدرت سياسي و خواسته هاي مردم ايجاد شود.
اما جنبش اصلاحات موسوم به دوم خرداد به سبب قدر قدرتي رقيب و موانع سهمگين ساختاري قدرت كه توسط قانون اساسي پشتيباني ميشوند، عملا نتوانست به اهداف مطروحه برسد.
جنبش اصلاحات اگرچه ناكام ماند، اما در مورد عدم توسل به خشونت موفق بود. جناح يكدست گرا و تمام خواه با تمام چنگ و دندان نشان دادن و قتل و كشتار دگرانديشان به شكل قتلهاي زنجيره اي و بستن مطبوعات هم نتوانست جنبش اصلاحات را به بازي اي كه خود در آن پيروز ميدان بود بكشاند. و اين به باور من يكي از با ارزشترين تجربه هاي سياسي مردم ايران ظرف يك ربع قرن گذشته بود.

خشونت و توسل به آن
بياييم فرض كنيم كه قابل قبول ترين نوع خشونت ــ بنا به تمام دلايل قبولِ اجتماعي ــ انقلاب باشد كه در آن صورت و با توجه به شرايط نيروهاي اپوزيسيون امروز، اين سئوال مطرح است كه اين انقلاب جامعه را به كجا ميكشاند؟
و اما پرسش بعدي اين است كه از انقلاب 57 ــ با وجود «وحدت كلمه» اكثريت مردم و رهبري مشخص و شناخته شده و مقبول مردم كه همراه با هاله هاي قدسي و آسماني «آرمان شهر» خوشبختي و سعادت را نويد ميداد ــ، تحفه اي كه اكنون با آن روبروييم بيرون آمد، آيا تكرار آن در شرايطي كه حتي پنجاه درصد تمهيدات انقلاب 57 را دارا نيست، ميتواند راه حلي به برون رفت از شرايط موجود باشد؟
ـــــ

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اما بياييم مصائب برآمده از شكست جنبش اصلاحات را به گونه اي ديگر رفتار كنيم.
آقاي سعيد حجاريان در مصاحبه اخيرشان و در رابطه با شكست اصلاحات به باور و برداشت من در پاره اي از تحليل اش به نوعي اما و اگر توسل ميجويد به اين معني كه اگر مردم از نمايندگان متحصن پشتيباني ميكردند و به خيابان ها مي آمدند و ... ممكن بود صورت مسئله به شكل ديگري رقم بخورد.
به باور من برخوردهايي از اين دست به روند شفاف سازي فضاي سياسي ايران كمكي نميكند به اين دليل ساده كه اگر تحليل ها و برداشت مردم را هم از ديگر سو بشنويم، ميتوانند دلايل بسياري نظير گفته هاي آقاي حجاريان دال بر كم كفايتي نماينده هاي سياسي خود رو كنند.
اين نوع ديالوگ ها چه بالقوه و چه بالفعل بار به مقصد نميرساند چرا كه همه سعي دارند ديگري را عامل شكست بدانند و اين چرخه ي عادت شده ي فرهنگي اگر باز نايستد چون هميشه به تفرقه مي انجامد.
و اما ميشود اين گونه هم به قضيه نگاه كرد كه مردم و منتخبين دوم خردادي مصائب شكست را بين خود سرشكن كنند. ميتوان از كلمه «مقصر» هم استفاده نكرد و به جاي آن از كلمه هاي متفكرانه اي كه راه را براي پيوند و همكاري بيشتر فراهم ميكنند، استفاده كرد.
ـــــ
سالها پيش جايي از شاملو خواندم كه گفته بود يك پهلو به پهلوي فرهنگي 50 سال طول ميكشد. و بي سبب نيست كه راه كارهاي درست سياسي همواره از پشتيباني فرهنگ هاي نقدپذير برخوردارند.
جنبش اصلاحات همچنين توانست «ولي امر» را به صحنه وارد كند و اگر چه «ولي امر» مقابل «امت» پاسخگو نيست، اما ميدانيم كه بارها به صحنه آمد و اگر چه سعي داشت مثل يك مسابقه فوتبال «داور» باشد، اما عملا يك داوري جهت دار را ارائه كرد و ديري نخواهد گذشت كه براي بقاي خودش هم كه شده تن به پاسخگويي بدهد.
جنبش اصلاحات همچنين به اشتباه شعار بلندمدت خود «فشار از پايين و چانه زني از بالا» پي برد و از طريق همين اشتباه بود كه به مشكل ساختاري قدرت در قانون اساسي پي برد و اگرچه سران دوم خردادي هنوز به شكل جامع و كامل اعلام نكرده اند كه مشكل قدرت در متن قانون اساسي نهفته است اما مردم به خوبي به آن واقفند.
آنچه ميخواهم بگويم اين است كه جنبش اصلاحات از درون يك انقلاب بيرون آمده و يكشبه به وقوع نپيوسته و ثمره 25 سال بينش سياسي مردمي ست كه تن به هر مدارا و تاملي داده اند، الي توسل به خشونت.
اين مردم ترسو نيستند، مهر انقلاب 57 شان هنوز خشك نشده، اگر به خشونت و انقلاب وقعي نمينهند از بينش عميق و آينده نگري آنهاست.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/8423

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جنبش اصلاحات و خشونت، دنا رباطي، شهروند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016