پنجشنبه 11 تير 1383

سياستی ديگر بايد، سه راهبرد اتخاذشده از سوي اصلاح طلبان پس از انتخابات مجلس هفنم، حسن يونسی، روزنامه شرق

اصلاح طلبان پيشرو اکنون به مرحله سرنوشت سازی رسيده اند که لاجرم بايد تصميمی مشخص و صريح برای حرکت آينده خود اتخاذ کنند. مروری بر رفتار و گفتار اين طيف از اطلاح طلبان در چند سال اخير نشان می دهد که تا پيش از انتخابات مجلس هفتم «عدم امکان اصلاحات در ساختار فعلی» و «بن بست اصلاحات» از نقاط مشترک در گفتار بسياری از آنها بوده است.

تاکتيک خروج از حاکميت نيز می بايست نتيجه طبيعی «بن بست اصلاحات» تلقی شود. پس؛ طبيعی است که لوايح رئيس جمهور که «کف مطالبات» مردم بود به سرانجام نرسد، اکثر مصوبات اصلاح طلبانه مجلسيان با مانع مواجه شود و سرانجام، تلاش آنها برای برگزاری انتخاباتی آزاد و مورد نظر در جريان مجلس هفتم نيز محقق نشود.

پس از برگزاری انتخابات، بسياری منتظر بودند تا اصلاح طلبانی که انتخابات اول اسفند را «مرگ جمهوريت نظام» خوانده بودند، به هئيت اپوزيسيون درآيند. اما مواضع سران مشارکت و مجاهدين انقلاب غير از اين بود. آنها اعلام کردند که در انتخابات رياست جمهوری حضوری فعال و جدی خواهند داشت. اينجا بود که اين سئوال اساسی در ذهن بسياری شکل گرفت که آيا تغييری در رويکرد اصلاح طلبان روی داده است؟ و حتی بر فرض برگزاری يک انتخابات آزاد و رقابتی آيا اصلاح طلبان درصددند با رويکردی جديد به صحنه رقابت بازگردند يا آنکه وضعيت و شرايط سياسی در اين مدت کوتاه تغييراتی اساسی کرده است که با حضور مجدد در قدرت، اين بار بتوان به شعارهای اصلاح طلبانه پيشين جامه عمل پوشاند؟

به نظر می رسد برای کنکاش و نقد و بررسی اين موضوع، لازم است گزينه های پيش روی اصلاح طلبان را مورد بررسی قرار دهيم. پيش از آن بايد به اين نکته اشاره کرد که ناکامی اصلاح طلبان در رسيدن به اهداف، لزوماً به اين معنا نيست که امکان هيچ گونه حرکت سياسی در ساختار فعلی امکان پذير نيست. مهم در اين ميان آن است که دريابيم هر کدام از مهره های سياسی در کجای اين صفحه شطرنج نقش موثرتری ايفا می کنند.

به نظر می رسد اصلاح طلبان پيشرو ديگر نمی توانند با پرچم و تابلوی سابق به صحنه بازگردند، چرا که «آزموده را آزمودن خطاست». علاوه بر آن؛ موانع موجود برای ورود مجدد به قدرت و حساسيتی که نسبت به اين طيف از اصلاح طلبان پيدا شده است، همه و همه حکم می کنند که مشکل بتوان مانند گذشته به صحنه بازگشت، اگر مقدمات فوق را بپذيريم بايد بر اساس آن راهکارهای پيش روی پيشروها را مرور کنيم:

• رويکرد اپوزيسيونی، هدف: تلاش برای زمينه سازی تحولات بنيادين

اظهارنظرهای صريح سران مشارکت و مجاهدين انقلاب گويای آن است که چنين گزينه ای حداقل در شرايط فعلی مدنظر آنها نيست. قاعده «هزينه _ فايده» نيز حکم می کند که اتخاذ چنين رويکردی و حتی امکان ثمربخش بودن آن در شرايط فعلی می تواند هزينه های زيادی را بر فعالين سياسی و کشور تحميل کند، علاوه بر آنکه امکان وقوع چنين تغييراتی حتی حداقل تغييرات در قانون اساسی در شرايط فعلی بسيار بعيد است. آخر آنکه چنين استراتژی ای، اصلاح طلبان را شديداً به حاشيه می راند و حداقل قدرت تاثيرگذاری بر روند تحولات را از آنها می ستاند.

• اصلاح طلبی محافظه کارانه، هدف: بازگشت به قدرت

اتخاذ اين رويکرد با اين هدف صورت می گيرد که بار ديگر زمينه بازگشت به قدرت را البته با نگاه معطوف به بازی های قدرت (و نه حمايت مردمی) فراهم کند. روشن است که طيف «روحانيون» اصلاح طلب تا اندازه زيادی در دوره دوم رياست جمهوری خاتمی چنين رويکردی داشتند. اين طيف از اصلاح طلبان چه در دولت و چه در مجلس در بسياری از شرايط حساس (وقايع ۱۸ تير، ترور حجاريان، محاکمه و بازداشت فعالين سياسی و مطبوعاتی، حکم اعدام آقاجری، مصوبات مجلس و ردصلاحيت ها) مواضع نسبتاً صريح و محکمی اتخاذ کردند اما در غالب موارد هر کجا که به بن بست رسيدند، عقب نشستند. گويا آنان فقط خود را مکلف به انجام وظيفه می دانستند و نه رسيدن به نتيجه. اين طيف از اصلاح طلبان که از روی مسامحه «اصلاح طلبان محافظه کار» لقب گرفته اند، ممکن است بار ديگر «مورد اعتماد» قرار گيرند به شرطی که اين بار غيرخودی ها زير پوشش پنهان نشده باشند.

اصلاح طلبان پيشرو نيز می توانند با محوريت مجمع روحانيون و تغيير گفتمان، زمينه بازگشت به قدرت را فراهم کنند، اما آنها در اين مسير چند مشکل اساسی خواهند داشت. مهمتر از همه آنکه به احتمال زياد، مصداق «از اينجا مانده و از آنجا رانده» خواهند شد، چرا که به شدت هم از سوی توده جامعه و هم از سوی نخبگان به عدم صداقت، عدم شفافيت، قدرت طلبی و فرصت طلبی متهم خواهند شد. علاوه بر اينکه محافظه کاران حتی ميانه رو معتقدند «مومن از يک سوراخ دو بار گزيده نمی شود.» بر اين اساس اصلاح طلبان «غيرخودی» حتی اگر بخواهند، نمی توانند به سهولت و به سرعت «مورد اعتماد» قرار گيرند.

نگاه افراطيون را ناديده می گيريم که اين بازگشت را «توبه گرگ» تلقی خواهند کرد.

• بازگشت به عرصه مدنی، هدف: بازسازی تشکيلاتی و جلوگيری از قبضه قدرت از سوی راست افراطی

روشن است که اصلاح طلبان پيشرو در شرايط فعلی نياز شديد به «بازسازی تشکيلاتی» و «حزبی شدن مدرن» دارند. آنها تا اندازه زيادی از توده جامعه و گروه های مرجع فاصله گرفته اند و اين بازسازی جز در بيرون از قدرت امکان پذير نيست. مشکل بتوان هم در پی ساختن راه و فرودگاه و پالايشگاه بود هم به «سازمان های اقماری و تشکيلات جبهه ای» انديشيد، هم در راهروهای مجلس در پی اين وزير و آن وزير دويد، هم در کوی دانشگاه با دانشجويان نشست و به آينده فکر کرد. اکنون بهترين فرصت برای اصلاح طلبان پيشرو فراهم است تا در مسير تقويت و ايجاد يک تشکيلات سياسی قوی با پشتوانه مردمی حرکت کنند. اما اين تنها وظيفه اصلاح طلبان دورانديش نيست، چرا که تحولات سياسی يک ساله آينده به ويژه انتخابات رياست جمهوری می تواند تأثيری تعيين کننده برآينده سياسی کشور داشته باشد.

مروری بر فرضيه های پيش رو در صحنه انتخابات رياست جمهوری نشان می دهد که سه طيف امکان حضور در اين انتخابات را خواهند داشت. سه طيفی که می توانند «خودی» تلقی شوند و امکان رقابت برای آنها فراهم شود.محافظه کاران، راست ميانه (با کانديداتوری هاشمی و ...) و اصلاح طلبان محافظه کار (با کانديداتوری مهدی کروبی). به نظر می رسد فرض رقابت در صورتی است که محافظه کاران و اصلاح طلبان محافظه کار در رقابت با يکديگر قرار گيرند. راست ميانه احتمالاً در شرايطی به صحنه خواهد آمد که حضورش در انتخابات از سوی دو طيف ديگر به رسميت شناخته شود و انتخاباتی نه چندان رقابتی برگزار شود (مشابه انتخابات دور اول هاشمی و دور دوم خاتمی).

اگر اصلاح طلبان پيشرو به اين نتيجه برسند که حتی در صورت تاييد کانديدای مورد نظرشان، به دلايل پيش گفته فعلاً زمينه برای حضور مجدد در قدرت فراهم نيست، لاجرم بايد تمام تلاش آنها معطوف به جلوگيری از به قدرت رسيدن محافظه کاران باشد. روشن است که قبضه تمام عيار قدرت از سوی طيف افراطی جناح راست تا چه اندازه می تواند برای آينده سياسی ايران مشکل آفرين باشد. علاوه بر آنکه قاعدتاً حداقل امکان فعاليت سياسی برای اصلاح طلبان نيز از ميان خواهد رفت.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

نتيجه آنکه تنها گزينه پيش روی اصلاح طلبان پيشرو، تلاش در جهت روی کار آمدن راست ميانه يا اصلاح طلبان محافظه کار است. نيرويی که ويژگی های زير را داشته باشد: اول؛ مورد اعتماد حکومت باشد و اين اطمينان را ايجاد کند که هدفش تغيير ساختار، جابه جايی وزنه های قدرت يا برهم زدن ثبات سياسی نيست، در يک کلمه نيرويی «خودی» باشد. دوم؛ وضعيت و شرايط ويژه ايران در تحولات بين المللی را درک کند و با توجه به جايگاه ويژه «خودی بودن»، قدرت حرکت جدی در مسير تنش زدايی را داشته باشد. سوم؛ توان به کارگيری نيروهای عملگرا را برای ادامه برنامه های توسعه اقتصادی داشته باشد. چهارم؛ شرايط ويژه اجتماعی و فرهنگی ايران را درک کند و با نگاهی مدرن سعی کند تا حد زيادی پای حکومت را از زندگی خصوصی شهروندان بيرون بکشد و حق آنها را برای انتخاب «شيوه زندگی» به رسميت بشناسد. و بالاخره آنکه؛ حداقل فضا را برای فعاليت سياسی گروه ها و احزاب خارج از حاکميت فراهم کند و آنها را به عنوان احزاب منتقد دولت به رسميت بشناسد.

در صورت به قدرت رسيدن چنين افراد يا گروه هايی، اصلاح طلبان بيرون از حاکميت می توانند به پشتوانه نخبگان و با بسيج افکار عمومی بر روند تحولات سياسی خارجی و داخلی تاثير نسبی داشته باشند. روشن است که محافظه کاران به قدرت رسيده مورد اعتماد (البته از نوع عاقل و ميانه آن) چاره ای جز همراهی با خواست عمومی و شرايط بين المللی نخواهند داشت و خود دست به تغييراتی برای بقا در قدرت خواهند زد. آنها بيش از هر چيز نقش کاتاليزوری را ايفا خواهند کرد که زمينه ساز تحولات بعدی است. تحولاتی که شرايط جديدی را ايجاد خواهد کرد. شرايطی که لاجرم زمينه بازگشت مجدد اصلاح طلبان (البته در قالب و صورت بندی متفاوت) را به قدرت فراهم خواهد کرد. قدرتی که اين بار بتوان به پشتوانه آن و با حمايت گسترده مردمی و استفاده از زمينه های اجتماعی و شرايط سياسی کشور، در انديشه تحولاتی اساسی تر بود.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/9581

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سياستی ديگر بايد، سه راهبرد اتخاذشده از سوي اصلاح طلبان پس از انتخابات مجلس هفنم، حسن يونسی، روزنامه شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016