سه شنبه 30 تير 1383

در باره کتاب زندگی در فقدان امنيت از رالف داهرن دورف، روزنامه ايران

من در اين باره غالباً از خودپرسش کرده ام که چرا کارل پوپر بخش پايانی و بسيار برجسته از جلد اول کتابش «جامعه باز ودشمنان آن» را با اين جمله خاتمه می دهد: «ما بايددر ميان ناشناخته ها، عدم قطعيت ها و ناايمنی ها همچنان به راه خود ادامه دهيم و از هر خردی که در اختيار داريم استفاده کنيم و تا آنجا که برايمان مقدور است هم برای امنيت و هم آزادی تدابيری بينديشيم.» آيا آزادی کافی نيست؟ چرا بايد امنيت را به بالاترين سطح ارزشی ارتقا داد؟
البته می توان به خاطر آورد که پوپر اين جمله را در سالهای آخر جنگ جهانی دوم نوشته است. چنانچه جهان سال۲۰۰۴ را مورد توجه دقيق تری قرار دهيم آنگاه انگيزه پوپر برايمان روشن تر می شود: آزادی هميشه به معنای زندگی کردن با قبول مخاطره و در مخاطره است، اما در شرايطی که امنيتی در کار نيست معنای مخاطره فقط تهديد است و نه موقعيتهای مناسب برای زندگی.
مثالهای مناسب برای اين موضوع فراوان است. شايد اوضاع در عراق به آن بدی هم نباشد که اخبار و گزارشات روزانه درباره بمبگذاريها برای ما ترسيم می کنند. اما روشن است که در عراق هيچگونه پيشرفت بادوامی به سوی ايجاد يک نظم ليبرال بدون حداقلی از امنيت نمی تواند وجودداشته باشد. وضعيت در افغانستان حتی از اين هم پيچيده تر است که البته همه آنچه پيشتر گفته شد در اينجا نيز کاملاً صدق می کند. اما چه کسی اين امنيت را اعطا می کند و چگونه؟ در اروپا و غرب بايد سلسله عمليات تروريستی از واقعه ۱۱سپتامبر در ايالات متحده آمريکا گرفته تا بمب گذاريهای ۱۱مارس مادريد قبل از انتخابات مجلس نمايندگی ـ در نظر گرفته شود. شهردار لندن و رئيس پليس اين شهر متفقاً هشدار می دهند که حمله های تروريستی در شهر گريزناپذير و قطعی است. تقريباً هر روزه هشدارهای جديدی اعلام می شود، نيروهای پليس با تسليحات سنگين در خيابانها به گشتزنی می پردازند و ديوارهای بتونی در برابر سفارت خانه ها و ساختمانهای مهم ظاهر می شوند، در فرودگاهها کنترل و مراقبت ها سخت تر می شوند ـ همه اين ها هر روزه به خاطر ما می آورند که آنچه ما را احاطه کرده فقدان امنيت است.
تازه تنها همين بمبگذاريها نيستند که در ناامنی کلی زندگی ما نقش بازی می کنند. به مرور اين آگاهی جا افتاده است که بالاتر رفتن دمای کره زمين فقط يک خيالبافی نااميدکننده که می خواهد همه چيز را سياه جلوه دهد، نيست. بايد به آن نبود امنيتها دگرگونی های اجتماعی را هم بيفزاييم. يک مرتبه به نظرمان می رسد که صدای تيک تيک دو بمب ساعتی مربوط به جمعيت جهان به گوش می رسد: انفجار جمعيت مداوم در بخش هايی از جهان سوم و سرعت تعجب برانگيز سالخوردگی در جهان اول. معنای اينها برای سياستها و برنامه ريزی های اجتماعی چيست؟ مهاجرتهای دسته جمعی چگونه بر ميراث فرهنگی کشورها تأثير خواهند گذارد؟
علاوه بر همه اينها مفهومی متداول از ناامنی اقتصادی نيز وجود دارد. هنوز چيزی از به اطلاع رساندن يک تغيير مثبت اقتصادی نگذشته است که دوباره پيشرفت آن متوقف می شود. به هر تقدير چنين به نظر می رسد که وضعيت اشتغال از رشد اقتصادی جدا نشده است. ميليونها انسان از وضعيت شغلی خود نگران هستند ـ و بنابراين از کيفيت زندگی هايشان ـ علاوه بر هراسی که از امنيت فردی خود دارند.
خاصيت مثالهايی از اين دست نشان دادن اين واقعيت است که مهمترين ويژگی آزارنده فقدان امنيت در زمانه ما به احتمال بسيار گوناگونی خاستگاههای آنهاست و اينکه هيچگونه تبيين روشن و راه حلهای ساده ای برای حل آنها وجود ندارد. حتی قاعده ای مانند «جنگ بر عليه ترور» يک پديده پيچيده را ساده سازی می کند.
پس چه بايد کرد؟ شايد لازم است که دوباره به پوپر نگاهی بيندازيم و اندرز او را به خاطر آوريم: «با استفاده از خردی که در اختيار داريم بايد تا آنجا که مقدور است ناامنی های خودرا رفع کرده و از پس آنها برآييم.»
در بسياری از موارد چنين امری نيازمند اقدامهای اساسی و قاطع است، به ويژه هنگامی که موضوع به امنيت جسمی ما مربوط باشد. اما در حالی که تکذيب اين که اين قبيل اقدامها ضروری هستند دشوار است به خاطر آوردن نيمه ديگر آن نقل قول نيز همانقدر ضروری است: «امنيت و آزادی.»
بررسی و تحقيق درباره آن اقدامات امنيتی که آزادی ها را محدود می کند، يعنی همان آزاديهايی که به زندگی های ما شرافت و شأن انسانی می بخشد همان قدر ضرورت دارد که حفاظت از آنها. اينگونه بررسی ها می تواند شکل های متفاوتی داشته باشد يکی از آنها اين است که به اينگونه اقدامات لازم جنبه موقتی داده شود يعنی مدت اعتبار و انقضای آنها از پيش به دقت تعيين گرديده و استمرار آنها به دوره زمانی معينی محدود شود. امنيت نبايد به بهانه ای برای به حالت تعليق درآوردن و نابود کردن نظم ليبرال تبديل شود.
يک شرط ديگراين است که ما به طور مؤثرتری به آينده نگاه کنيم. وقتی از پيش نزديک شدن يک مصيبت را می بينيم نبايد اجازه دهيم که اول روی دهد تا بعداً چاره ای برايش انديشه کنيم. هلند نبايد ابتدا در دريای شمال غرق شود تا آنگاه برای شرايط آب و هوايی جهان راه حلی پيدا شود. حقوق بازنشستگی نبايد تا نزديکی های صفر تقليل يابد تا تازه آن هنگام برنامه ريزيهای اجتماعی دوباره با آن تطبيق داده شوند.
شرط سوم اين است که بايد از آن چه شايد بتوان آن را «جزيره های امنيت» خواند نگهداری به عمل آيد و يا در بسياری از موارد بايد که آنها را دوباره احيا نمود. جهان گرايی بايد به ناحيه گرايی تبديل شود: امنيت نسبی اجتماعات ناحيه ای، شرکتهای کوچک و روابط ميان انسانها هر کدام برای خود بسيار ارزشمند هستند. اين قبيل جزيره های امنيت فضاهای تحت حمايت و محافظت قرار گرفته نيستند، بلکه الگوهايی برای محافظت و حمايت از ديگرانند. آنها ثابت می کنند که امنيت تا درجه معينی می تواند بدون از دست رفتن آزادی وجود داشته باشد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

البته اساسی ترين موضوع که همان شيوه برخورد است، باقی می ماند. قابل بحث است که آيا دولتها بايد شهروندان خود را با سناريوهای ترسناک از حمله ای «گريزناپذير و قطعی» به هراس افکنند. در بازگشت به نقل قول از پوپر، حقيقت اين است که «ما بايد به ميان ناشناخته ها، عدم قطعيت ها و ناايمنی ها همچنان به راه خود ادامه دهيم» حال هر چه هم که پيش آيد.
شايد که بی ثباتی های روزگارما به طور غيرعادی متنوع و جدی باشند، اما زندگی انسان هميشه با عدم اطمينان بی پايان همراه بوده است. چنين بی ثباتی هايی می توانند به وضعيتی منجمد از يک انتروپی (entropy) تقريبی منجر شوند. اما آنچه به دفعات روی می دهد اين است که عدم اطمينان در نهايت به ظهور شخصی می انجامد که ادعا کند می داند چگونه بايد اوضاع را سر و سامان دهد ـ يعنی غالباً توسط به چنگ آوردن اختيارات خودسرانه وقوانين من درآوردی که فقط يک اقليت کوچک از آن منتفع می شود. خدايان دروغين هميشه از احساس فقدان امنيت سود جسته اند. تنها پاسخ بر عليه آنها تلاش فعالانه برای حل کردن مخاطرات پيرامونی ما است. شايد ما نيازمند يک نهضت روشنگری جديد هستيم تا توسط آن بذرهای آن اطمينانی که لازمه زندگی ما در فقدان امنيت اما به همراه آزادی است گسترانده شود.
پی نوشت:
* رالف داهرن دورف نويسنده کتابهای بيشماری است که همگی موردتحسين بسيار قرار گرفته اند. وی يکی از اعضای مجلس عوام انگليس است و رئيس پيشين مدرسه عالی اقتصاد لندن و سرپرست قبلی کالج سنت آنتونی در آکسفورد.
۱.Living with Insecurity, by Ralf Dahrendorf Project Syndicate April 2004

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10211

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'در باره کتاب زندگی در فقدان امنيت از رالف داهرن دورف، روزنامه ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016