شنبه 3 مرداد 1383

پپيشينه و آينده ی جنبش دانشجويی، سخنرانی مهدی امينی زاده در اتاق پنجره در پالتاک

مهدی اميني زاده عضو شورای مرکزی دفر تحکيم وحدت در برنامه ای که کانون پنجره 26 تيرماه در پالتاک برگزار کرد، حضور يافت و ضمن سخنرانی درباره ی جنبش دانشجويی به پرسش های حاضران در اتاق پاسخ گفت. اين جلسه حدود 3 ساعت به طول انجاميد و نزديک به 70 نفر در اين نشست اينترنتی حضور داشتند.
در ابتدای اين برنامه امينی زاده به تشريح وضعيت دفتر تحکيم پرداخت:
«اين اتحاديه در ابتدای انقلاب شکل گرفته است و شکل گیری آن کاملاً از در درون نظام جمهوری اسلامی و در کنار حاکميت آغاز شده است. در اين مسير به تدریج به گفتمان های انتقادی از درون نظام نزديک شده است و در حال حاضر نيز يکی از جدي ترين منتقدان حکومت درداخل کشور است.
دوران جديد جريان دانشجويی را من آغاز دهه ی هفتاد می دانم. گرچه جريان دانشجويی تقريباً از آغاز شکل گيری دانشگاه فعاليت خود را آغاز کرده است و در انقلاب هم فعاليت گسترده ای داشته است و طبيعتاً تا واقعه ی انقلاب فرهنگی هم تجربيات بسياری داشته است، اما با تعطيلی دانشگاه ها، جريان دانشجويی هم متوقف شد و بعد از بازگشايی دانشگاه ها با حذف دانشجويان و استادان دگرانديش، عملاً جريان دانشجويی به عنوان يک نهاد مستقل در دانشگاه وجود نداشت و بعد از آن شاهد يک دست شدن دانشگاه ها بوديم که اين وضعيت تا اواخر دهه شصت و فوت آيت الله خمينی ادامه داشت و تشکل هايی که تا آن زمان در دانشگاه حضور داشتند همگی به نوعی ادامه و توجيه گر نظام بودند.
بعد از فوت رهبر کاريزماتيک انقلاب، پايان جنگ و فروپاشی اتحاد شوروی اتفاقات مهمی نيز در جريانات سياسی داخل کشور رخ داد. در حوزه ی فرهنگ بحث هايی جدی را دکتر سروش با نقد حاکميت فقهی آغاز کرد و در حوزه ی اقتصاد نيز شاهد مباحث تازه تری بوديم. اين انديشه های جديد پيوند عميقی با دانشگاه داشت و توانست در دانشگاه برای خود پايگاهی ايجاد کند. تعامل بين روشنفکران بيرون از دانشگاه و جريان دانشجويی کمک کرد تا اين انديشه ها در دانشگاه بسط پيدا کند.
به تدريج جريان دانشجويی نقد حاکميت را آغاز کرد. در ابتدا اين نقدها بيشتر رويکرد فرهنگی و اقتصادی داشت و در بیان این انتقادها وفاداری خود را به مجموعه نظام نيز اعلام می کرد. به تدريج اين انتقادها گسترش پيدا کرد و پس از دوم خرداد، اين جريان وارد دوره ی جديدی شد. در آغاز اين دوره جريان دانشجويی سعی می کرد از آقای خاتمی حمايت کند و خودش را مدافع گفتمان جامعه ی مدنی و توسعه ی سياسی معرفی کند. به ويژه با طرح استراتژی آقای حجاريان با عنوان «فشار از پايين و چانه زنی از بالا»، اين جريان تلاش می کرد نقش فشار از پايين را ايفا کند. اين روند تا فاجعه ی 18 تير که در واقع صحنه ی رويارويی بسيار شديد و خشن بخش انتصابی حاکميت و جريان دانشجويی بود، ادامه پيدا کرد. پس از اين حادثه به تدريج گفتارهای انتقادی جدی به عملکرد خاتمی در ميان جريان دانشجويی گسترش پيدا کرد. از يک طرف مجموعه ی نظام اقدام به سرکوب جريان دانشجويی کرده بود، از سوی ديگر رييس جمهور گرچه خودش را مخالف نشان می داد، اما دست به هيچ اقدامی جدی در دفاع از دانشجويان نمی زد. اوج اين انتقادها در اردوی سياسی دفتر تحکيم رخ داد و در آنجا بحث عبور از خاتمی مطرح شد.
از آن زمان به بعد جريان دانشجويی وضعيت جديدی پيدا کرد. طرح عبور از خاتمی و نيز نقد استراتژی آقای حجاريان در ميان دانشجويان گسترش پيدا کرد و باعث ايجاد شکاف در ميان گروه های مختلف دانشجويی شد. به ويژه پس از دستگيری علی افشاری در آذر 79 اين شکاف عميق تر شد و دفتر تحکيم وحدت به دو طيف جداگانه تقسيم شد. بخش اکثريت دانشجويان منتقد آقای خاتمی بودند و بخش ديگر هنوز مورد حمايت بخش هايی از نظام و نيروهای دوم خرداد بودند. به همين خاطر اعلام موجوديت طيف اقليت دفتر تحکيم وحدت موسوم به طيف شيراز با پيام مقام رهبری و حجت الاسلام کروبی پشتيبانی شد و افراد ديگری از حاکميت نيز با حضور خود در آن جلسه حمايت خود را اعلام کردند. اما در مقابل در اردوی اکثريت دفتر تحکيم موسوم به طيف علامه کسی منسوب به حاکميت حضور نداشت و تنها برخی شخصيت های اپوزيسيون داخل کشور در آن برنامه به ایراد سخنرانی پرداختند. طيف اقليت دفتر تحکيم به دليل همين وابستگی به تدريج اعتبار خود را نزد دانشجويان از دست داد و حضور رسمی آن ها در جامعه منحصر به اعلام حمايت از راه پيمايي های دولتی بود که در رسانه های حکومتی نامی از آن ها برده می شد، اما در واقع حضوری در دانشگاه نداشتند. به هر حال جريان دانشجويی هنوز هم اختلافاتی در درون خودش دارد، هر چند بخشی از متحدين طيف اقليت به طيف اکثريت پيوستند و طيف اقليت ديگر وجود ندارد.
جريان دانشجويی در کل دو تحول عمده را در مسير خودش تا به امروز داشته است، يکی حرکت از درون حاکميت به اپوزيسيون نظام و تحول ديگر خروج از انسجام اوليه به نوعی تشتت در جريان دانشجويی و سپس بازگشت به نوعی هم بستگی جديد. از نظر تئوری نيز از حالت مدافع ايدئولوژی نظام و يک دست بودن سازمانی به رويکردی انتقادی و تحمل تکثر ايده ها رسيده است. در درون اين جريان بخش هايی تمايل به نيروهای نوگرای دينی دارند، عده ای هم متمايل به نيروهای سکولار جامعه هستند، بخشی از جريان دانشجويی چپ و بخشی راستند و اين تکثر در جريان دانشجويی وجود دارد. و به طور طبيعی گونه های مختلف فکری و فرهنگی موجود در جامعه هر کدام بازتابی در جريان دانشجويی دارند.
به نظر می رسد که در آينده به تدريج به يک انسجام تشکيلاتی برسيم، بدين لحاظ که مجموعه حاکميت و نيز گروه های اصلاح طلب حکومتی آرام آرام از اين که بتوانند از جريان دانشجويی به عنوان پايگاهی برای خود استفاده کنند، نااميد مي شوند. البته اين احتمال هم وجود دارد که از حالت رسمی نيز خارج بشود، زيرا با اين روندی که حاکميت در مسير يک دست کردن قدرت در پيش گرفته است، برای انحلال دفتر تحکيم وحدت نيز برنامه هايی خواهد داشت.
موضوع ديگری که جريان دانشجويی موجود در تحکيم وحدت به آن اذعان دارد، حضور جريان های دانشجويی ديگری در خارج از اين اتحاديه است، زيرا دفتر تحکيم وحدت تنها بخشی از جريان دانشجويی کشور است. از اين رو کليت جريان دانشجويی در درون دانشگاه نيز نياز به يک تشکل فراگير دارد تا بتواند تمام دانشجويان را نمايندگی کند. پارلمان دانشجويی برای ايجاد همين تشکل فراگير طراحی شده است و انتظار ما اين است که تمام نيروهای فعال دانشگاه فراتر از دفتر تحکيم بتوانند در اين پارلمان حضور يابند.
بنابراين تحکيم به سمت انسجام بيشتر خواهد رفت، ساير نيروهای اصلاح طلب هم تشکل های ويژه خودشان را خواهند داشت و در عين حال پارلمان دانشجويی به عنوان نهادی دربرگيرنده ی تمام اين هويت ها شکل خواهد گرفت.
جريان دانشجويی به طور کلی در تعيين استراتژی در وضعيت فعلی دچار نوعی سرگشتگی است، البته اين سرگشتگی در درون جامعه هم ديده می شود. استراتژی اصلاحات که چندين سال مورد اقبال جامعه بود، به پايان رسيده است و نيروهای مدعی اصلاحات نتوانسته اند به وعده های خودشان عمل کنند و حاکميت نيز نشان داده است که حاضر نيست هيچ گونه اصلاحاتی را حتا در حدی که آقای خاتمی مطرح کرده است، بپذيرد. در نتيجه اين سرگشتگی هم در درون جامعه و هم در دانشگاه وجود دارد. به هر حال جامعه از نوعی هژمونی استراتژی اصلاحات خارج شده است، اما نه دانشگاه و نه نيروهای سياسی هنوز به استراتژی جايگزينی که بتواند هژمونی پيدا کند نرسيده است. البته ايده ها و طرح های تازه ای مطرح شده است، اما هنوز به آن شکل نيست که بتوانيم به آن عنوان استراتژی بدهيم.
از نظر تئوريک و فرهنگی نيز اکنون جامعه دارای تکثر فرهنگی است و هويت های مختلف سياسی و فرهنگی حضور دارند، نيروهای مذهبي، نوگرايان مذهبی و نيز نيروهای چپی که از گذشته حضور داشته اند در دانشگاه هوادارانی دارند. با شکست اصلاحات نيز روشنفکران ليبرال پايگاه دانشجويی وسيع تری پيداکرده اند، اما در واقع هيچ کدام از اين هويت ها هنوز به وضعيت هژمونيک در ميان دانشجويان نرسيده است و بدين لحاظ چندپارگی در ميان جريان دانشجويی وجود دارد.»
در ادامه ی اين جلسه عضو دفتر تحکيم به نخستين پرسش کانون پنجره پاسخ داد که چرا جريان دانشجويی بيش از آن که به درون دانشگاه بپردازد به انتقاد از وضعيت کشور و اوضاع جهانی می پردازد، و در حالی از غيردمکراتيک بودن وضعيت کلی جامعه گله مند است، که خود دانشگاه نيز هنوز وضعيت اسفباری دارد، نه دانشجويان و نه استادان دانشگاه احساس امنيت و آزادی در دانشگاه نمی کنند، و آيا جريان دانشجويی در برنامه ی آينده ی خود اين اولويت را عوض خواهد کرد:

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

«وقتی با انقلاب فرهنگی در دانشگاه، جريان دانشجويی تقريباً از ميان رفت، جنبش دانشجويی فعاليت خودش را از دهه هفتاد دوباره از صفر آغاز کرد و در نتيجه تجربيات گذشته ی خودش را از دست داد. اين نقطه ضعفی که شما مطرح کرديد همواره وجود داشته است. اما دفتر تحکیم در مقاطعی نيز با بحث هايی هم چون استقلال دانشگاه و مخالفت با آيين نامه های شورای عالی انقلاب فرهنگی به موضوع دانشگاه نيز توجه جدی کرده است.
اين موضوع کاملاً درست است که جريان دانشجويی بيش از آن که به درون دانشگاه توجه نشان بدهد به موضوعات کلان اجتماعی و سياسی پرداخته است. البته اين مسأله به ضعفی کلی در درون جامعه بازمی گردد. ما هيچ کدام از نهادهای اساسی پيشروی دموکراسی را به صورت فعال در جامعه نداريم، نه احزاب و اصناف به صورت جدی فعالند و نه مطبوعات و رسانه های مستقل ديگر. احزاب يا منحل شدند يا اجازه ی فعاليت ندارند، اصناف و سازمان هايی که پيش از انقلاب بودند، همه حذف شده اند. وضعيت مطبوعات هم که اوضاعی دارد که همه می دانيم و گه گاهی اگر اعلام وجود می کنند به سرعت سرکوب می شوند. در چنين اوضاعی جريان دانشجويی سعی کرده است که بار بيشتری را بر دوش بکشد و جای خالی نهادهايی که بايد فعاليت های سياسی و مدنی بکنند پر کند.
خب، البته با اين شرايط هم جريان دانشجويی بايد تعادلی را در نوع فعاليت و نگاه به خارج و داخل دانشگاه حفظ کند. با طرح پارلمان دانشجويی که عمده ترين شعار فعلی دانشجويان است، قطعاً به وضعيت دانشگاه می توانيم سامان بهتری بدهيم، دفتر تحکيم به هر حال دارای يک پيشينه و هويت فکری است و خيلی نمی تواند از آن قالب گذشته خارج بشود، اميدواريم با ايجاد پارلمان دانشجويی و نيز فعال تر شدن شوراهای صنفی و حضور دانشجویان با گرایش های مختلف در دانشگاه ها بتوانيم به وضعيت مطلوب تری در دانشگاه برسيم.»
پرسش ديگر کانون پنجره در مورد شرايط حضور در تشکل های دانشجويی وابسته به دفتر تحکيم وحدت بود، پيش از اين بسياری از دانشجويان به دلايل عقيدتی و مذهبی از امکان فعاليت در تنها تشکل دانشجويی دانشگاه محروم بودند و حتا تا سال ها پس از جنگ، رهبری اين تشکل ها منحصر به دانشجويان رزمنده بود، وضعيت نظارت بر انتخابات نيز تا همين چند سال پيش بسيار عجيب بود، گاهی چيزی فراتر از نظارت استصوابی شورای نگهبان رخ می داد، به گونه ای که هر گروهی که وظيفه ی نظارت بر انتخابات را بر عهده داشت پيروز انتخابات بود، امينی زاده در پاسخ به اين که آيا اين وضعيت از بين خواهد رفت، تصريح کرد:
«همان طور که گفتم دفتر تحکيم وحدت سير طولانی و پرتحولی را طی کرده است، در آغاز با اين هدف تأسيس شد که مدافع ديدگاه های نظام و بازوی حکومت در دانشگاه ها باشد و طبيعی است که شرايطی بر آن حاکم بود که کاملاً بسته باشد. به تدريج پس از روی کار آمدن آقای خاتمی جريان دانشجويی به سوی استقلال و انتقاد از حاکميت پيش رفت. در سال 78 مجموعه ی دفتر تحکيم به اين نتيجه رسيد که بايد بازنگری جدی در اساس نامه به وجود بياورد. اما زمانی که طرح هايی مطرح شد و پيش نويس هايی برای ارائه آماده شد، شاهد انشقاق در دفتر تحکيم وحدت بوديم. بخش اقليتی از دفتر تحکيم با عنوان طيف شيراز از دفتر تحکيم جدا شد. در آن مقطع در مورد تغيير اساس نامه که امکان انحلال تحکيم را هم به دنبال داشت يا به تعويق انداختن اين موضوع برای زمان مناسب تری برای حفظ موجوديت تشکل، ديدگاه های متفاوتی در ميان ما وجود داشت، و نهايتاً با نظر اکثريت اين مسأله را به تعويق انداختيم. البته اخيراً اين بحث دوباره در دفتر تحکيم وحدت مطرح شده است.
وضعيت انتخابات همان طور که گفتيد تا چند سال پيش وضعيت بسته ای بود، اما به مرور اين وضعيت تغيير کرده است و در حال حاضر به جز يک دانشگاه در تمامی دانشگاه ها انتخابات به صورت کاملاً آزاد برگزار می شود و همه ی دانشجويان می توانند در رأي گيری شرکت کنند، ضمن اين که همه می توانند کانديدا هم شوند و هيچ گونه شرط عقيدتی وجود ندارد. تنها دو شرط را بايد داشته باشند، يکی اين که حداقل يک ترم در انجمن اسلامی فعاليت کرده باشند و ديگر اين که در نهادهای وابسته به حاکميت مثل جامعه اسلامی دانشجويان و بسيج دانشجويی عضويت نداشته باشند. شرط ديگری برای حضور در انجمن ها و نيز دفتر تحکيم وجود ندارد. البته اين وضعيت در پارلمان دانشجويی به صورت بهتری می تواند اجرا شود، چون برخی دانشجويان مايل نيستند در انجمن اسلامی فعاليت کنند، اما در پارلمان دانشجويی هر گونه تفکر و مرامی اعم از چپ و راست، سوساليست و ليبرال، مذهبی و غير مذهبی می توانند فعاليت کنند.»
سپس ميهمان برنامه به پرسش حاضران در اتاق پاسخ داد و در انتها در بخش ويژه ی تريبون آزاد حاضران به ارائه ی ديدگاه های خود پرداختند. برنامه ی کانون پنجره تا ساعت يک بامداد ادامه داشت. برنامه بعدی کانون پنجره با عنوان «روزنامه نگاری در غربت» نهم مردادماه با حضور آقايان علی شريفيان و محمد تاج دولتی برگزار خواهد شد.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10344

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'پپيشينه و آينده ی جنبش دانشجويی، سخنرانی مهدی امينی زاده در اتاق پنجره در پالتاک' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016