پنجشنبه 24 مهر 1382

جايزه صلح نوبل و دشمنانش! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان

«« .... هدف اصلي و غير قابل ترديد كميته صلح نوبل از انتخاب ايشان ، اهانت به ملت هاي مسلمان و مخصوصا ايران و ايرانيان بوده است و براي اين منظور ، اولا ؛ بايد كسي كه انتخاب مي شود ، فاقد شخصيت علمي و يا هويت اجتماعي در خور توجه باشد ، زيرا افرادي كه از هويت اجتماعي برجسته و شخصيت علمي قابل توجه برخوردارند ـ صرفنظر از گرايش سياسي و اجتماعي آنان ـ به هر خواسته اي تن نمي دهند و آسان و بي دردسر در خدمت اهداف اعطا كنندگان اين جايزه قرار نمي گيرند. كميته صلح نوبل در پي آن بوده و هست كه الگوي زنان برجسته و صاحب نظر و مسلمان ايراني را در اذهان جها نيان وارنه جلوه دهد و از اين طرق ، مانع الگو شدن آنان براي ساير ملت هاي مسلمان و غير مسلمان شود...»» آقاي حسين شريعتمداري

جناب شريعتمداري از آن شخصيت هاي علمي ـ فرهنگي كشور ما است كه از شدت عشق زيادي به رهبري و ولايت مي ترسم روزي خودش را بندازد زير كاميون و نفله راه ولايت كند! همانطور كه ميدانيد ايشان در رديف آن دسته از رجال مملكت ما است كه اگر در هر موردي ـ از پشكل ماچه الاغ گرفته تا اورانيوم غني شده و نشده ـ نظر ندهد ، كلاغ چشمان شهلاي ايشان را مورد حمله قرار ميدهد و در خواهد آورد! وظيفه انقلابي ـ اسلامي و ولايتي به ايشان حكم ميراند ، هر جا آشي ببيند ، فراشي را به عهده بگيرد! از آنجائي كه ايشان كعب الاخبار تشريف دارند و از همه چيز هاي مرئي و نامرئي اطلاع كامل و جامع دارند، لذا تصور بر اين است كه اگر در موردي سكوت كند ؛ كميت انقلاب و اسلام ، لنگ خواهد زد! براي همين موضوع است كه رهبر مسلم مسلمين ، رهبر كبير و فرزانه و رعناي انقلاب ، آقاي خامنه اي ، كليد موسسه كيهان ( دائره المعارف ) را بوي سپرده است تا هرچه دل تنگش بخواهد ، بگويد!

ايشان مؤظف به نظر دادن و پشتيباني بي قيد و شرط از سروران خويش است! از پشتيباني كامل رهبري و قوه قضائيه برخوردار است و تا كنون دمي از شلنگ تخته انداختن آرام ننشسته است! ايشان امروز ( سه شنبه بيست و دوم مهر ماه) در مقاله اي علمي ـ تخيلي (اين كلاه گشاد....!) با اصولي كاملا علمي ـ تخصصي و تحقيقي ـ اسلامي براي مردم ايران و جهان ، روشن كردند كه: جايزه صلح نوبل چيست ! از كجا مي آيد ! چرا به خانم عبادي اهدا شد! چرا به من و يا رهبرم آقاي خامنه اي اعطا نشد!..... بخشي از مقاله مذكور را در فوق ملاحظه فرموديد!

در هر حال طبق ارزيابي علمي ـ سياسي ايشان ، غربيان نامسلمان براي كوچك كردن ما مردم مسلمان ، جايزه صلح نوبل را به خانم عبادي دادند تا از انقلابي گري ما انتقام گيرند! اصولا غربي ها ما را آدم به حساب نمي آورند! براي همين هم هست كه به ما جايزه صلح ميدهند تا نظر خويش را اثبات كنند! حالا از فردا كميته هاي امنيتي كيهان ماموريت خواهند يافت كه سير تا پياز گذشته و حال خانم عبادي را زير ذره بين قرار دهند و براي اثبات نظرات انقلابي خويش گزارشي عليه اين خانم براي مردم غيرتي و اسلامي تهيه كنند! فعلا كه بحث تماس و همكاري نزديك با خانم اشرف پهلوي به ميان كشيده شده است ! بايد به انتظار بقيه قصه بود( خواندن مقاله آقاي شريعتمداري را به خوانندگان محترم توصيه مي كنم)

ايشان توضيح ميدهند : «« .... اكنون بايد پرسيد كه كدام انسان آزاده ، ميهن دوست و دلسوز براي مردم مي تواند از اعطاي اين جايزه ابراز خرسندي كند؟...»» جواب سئوال ايشان كاملا روشن است ! آناني كه براي هوچيگري به زنجان نرفتند و ترجيح دادند ورود پر افتخار فرزند كشور را در فرودگاه تهران استقبال كنند و كردند! يكي دو تا هم نبودند كه در كيهان مورد تمسخر قرار گيرند! آقاي شريعتمداري و شركاء دلخور تشريف دارند چرا مردم بجاي گرفتن ميني بوس و اتوبوس مجاني براي پر كردن جمعيت در زنجان، رفتند استقبال فرزندي از آب و خاك خودشان كه بو و هوائي ديگر دارد!

فرض كنيم كه جايزه صلح نوبل بجاي خانم عبادي ، نصيب آقايان شريعتمداري ، بادامچيان ، عسگر اولادي ، فلاحيان ، سعيد عسگر ، لاريجاني، مرتضوي و ... ميشد!؟ آيا باز قشقرق راه مي انداختند و فحش را مي كشيدند به جان اعضاي كميته نوبل !؟ طبق ارزيابي آقاي شريعتمداري «« ... داوران كميته صلح نوبل كه اغلب از صهيونيست هاي نام و نشان دار هستند...!»». اگر جايزه صلح نوبل را به آقاي سعيد عسگر اعطا ميشد ، داستان چه بود و چه واكنشي در نشريات جمهوري اسلامي و كيهان و رسالت و ...(در اين مورد خاص ) صورت مي پذيرفت!؟

حدس اينجانب اين است : يك شال فلسطيني مي انداختند گردن اين مرد غيور( سعيد عسگر) ، طرف را روي شانه گرفته ، تكبيرگويان دور شهر مي چرخاندند! دسته سينه زني ، قمه زني و زنجير زني راه مي افتاد! جماعت هميشه در صحنه طرف را روي دست ، پاي پياده از تهران تا ورامين مشايعت ميكردند! اولين پيام تبريك از طرف رئيس جمهور به ايشان ابلاغ ميشد! نيروي نظامي درمقابل منزل وي رژه ميرفتند ، رهبري و كليه موسسات توليد قدرت ، چپ و راست حال پخشي ميكردند و در نهايت يك روز را براي اين پيروزي ، تعطيل رسمي اعلام ميكردند و شهر و ده را منور ميساختند! البته در آن موقع جايزه صلح نوبل ديگر قاطي سياست و صهيونيست و غيره نمي شد چون خودي موفق به دريافت جايزه شده بود! ملت ايران شانس بزرگي آورد كه يك چنين اتفاقي نيفتاد، وگرنه خواب از چشمشان سلب ميشد!

در هر حال دريافت جايزه صلح نوبل به خانمي از مرز و بوم خودمان، خواب از چشم نا اهلان ربوده است و خود را مشغول انتقام گيري كرده اند! باكي نيست ، مردم در بيست و چهار سال گذشته شاهد بدتراز اينها بوده است! آقاي شريتعمداري و شركا، فكر مي كنند وضع مملكت هميشه بر وقف مرادشان خواهد ماند! با تشكر از حوصله شما

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/357

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جايزه صلح نوبل و دشمنانش! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان' لينک داده اند.
نظرات
[peyman - October 17, 2003 05:55 PM]

i enjoyed it. keep the good job

[عليرضا - October 17, 2003 12:07 PM]

هرکي هرچي دوست داره بگه! اخبار گويا سايت خيلي جالبيه! متنوع ترين حرفا رو مي شه اينجا ديد. تنها جايي که هر روز بهش سر مي زنم.
نوشته هاي دنباله دار «تشنج در مجلس» آقا -يا خانم- باستان به نظر من يکي واقعاً طنز بود. هرکسي هم به سبک خودش مي نويسه و نبايد افراد رو با هم مقايسه کرد. من خودم طرفدار پر-و-پا قرص ابراهيم نبوي هستم، اما دليل نمي شه که بگم اينا طنز نيست...
باستان عزيز! اين مطلب خيلي هم طنز نبود. البته راست اش رو بخواي همون پاراگراف اول که از شيخنا و مولانا شريعتمداري نقل کردي، به اندازه ي کافي خنده دار بود که ديگه چيزي ادامه ش ننويسي و جدي ش نکني.

[مسعود - October 17, 2003 10:58 AM]

خیلی خوشحالم که سایت گویا جوری شده که میشه برای هر مطلبی کامنت گذاشت. چون دوست داشتم یه دفعه برای مطالبتون کامنت بذارم. بابا یه دفعه برو سایت هادی خرسندی یا ابراهیم نبوی تا ببینی طنز چیه و اسم هر مطلبی رو طنز نذاری. یه خورده مطالعه هم خوب چیزیه

[Jamshid jaan - October 17, 2003 04:19 AM]

Hello, Hope you enjoy this article. SHAME ON THESE NON-IRANIANS. Farhad

[mansour - October 17, 2003 04:16 AM]

Hope you enjoy the comment from your ex co-worker at Keyhan, Mr Hossain shariatmadari, in regard to Ms. Ebadi and Nobel Peace Prize . By the way, congratulations to you and your family . Farhad

[yek irani dar Canada - October 16, 2003 10:46 PM]

Thanks, very well said

[Mazdack - October 16, 2003 10:29 PM]

Aslan ki rahbare Shariatmadari ra sagi behesab miavard ke khodosho behesh ahmeyati bedeh.In janavahaye maghable tarikh joz derandagi va dadmaneshi chize digari halishon nist.Khode khomini ghateli az inha setamkartar bod sare sobhoneash avalin karash didane liste edamiha bod.Inha ra ba solh o dosti va mohebat chi?Dar ghoran 1024 dafeh kalameh GHOTOLO zekr shodeh.Pas che entezari az in hivanate derandeh mitavan dasht?

[يخمک - October 16, 2003 09:33 PM]

يخ کُنی!!!

Copyright: gooya.com 2016