پنجشنبه 1 آبان 1382

سياست مشت آهنين در آذربايجان، پلاتفرم دمکراتيک آذري

آذربايجاندا دمير يومروق سيياستى

در حاليكه از يك طرف بانوى فرهيخته ترك ايرانى خانم شيرين عبادى از سوى جامعه جهانى با اهداى جايزه صلح نوبل تلطيف شده است٫ و در حاليكه آذربايجان زادگاه جنبش مشروطيت و كانون آزاديخواهي و مدرنيته ايران براى استقبال از فرزند خويش در همايش سراسري كانون وكلاي ايران به روزهاي 30 مهر و اول آبان در شهر تبريز آماده مىگردد٫ در ماههاى اخير سازمانهاي نظامي, امنيتي و اطلاعاتي با اعمال فشارها و دستگيريهاي گروهى فعالين فرهنگي و سياسي آذربايجان٫ با برخورد قهري با صاحبان انديشه ، نويسندگان و دانشجويان از جمله در شهرهاي تبريز, مياندوآب, ملکان, بناب, مرند, اردبيل, اورميه, زنجان٫ خوي٫ همدان٫ اسد آباد٫ كرج٫ قزوين٫ تهران٫ خلخال٫ مغان٫ مشگین شهر٫ جلفا٫ کليبر٫ سردرى ٫عجب شير٫ مراغه و چند شهر ديگر گامهاى تازه اى در جهت پليسي نمودن فضاي آذربايجان و محدود كردن هر چه بيشتر حقوق فرهنگى و اجتماعى تركهاى ايران برداشته اند. مدتهاى مديدى است كه علاوه بر فشارهاى عمومى سراسرى بر دانشجويان كشور٫ در خطه آذربايجان انجمنهاى دانشجويى تعطيل مىشوند٫ مخصوصا دانشجويانى كه نشريات دانشجويى تركى منتشر و يا به نحوى با اين نشريات همكارى مىكنند تحت آزار و اذيت پليسى قرار مىگيرند٫ به دادگاهها احضار٫ محاكمه و به بهانه هاى مختلف از ادامه تحصيل محروم مىشوند:


بازداشتها٫ محاكمات و محكوميت ها:


پيش از و در جريان مراسم قلعه بابك تعدادي از نويسندگان, روزنامه نگاران و هنرمندان آذربايجان بازداشت شده اند. دستگيريها٫ فشارها, اخذ تعهدها و بازداشتهاي غيرقانوني بدون ارتکاب و يا محرز شدن هرگونه جرم و صرفاٌ به اتهام "قصد عزيمت به قلعه ي بابک" بوده است. برخى افراد به ستادهاي خبري سازمان اطلاعات و يا بخش حراست ادارات در شهرستانها دعوت و در مقابل اخذ تعهد مبني بر عدم شرکت در مراسم روز ملي بابک آزاد گرديده اند. حين هجوم مامورين مسلح به منازل شماري از فعالان سياسي و فرهنگي گاهى اوقات حتي اعضاي خانواده آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و خود فعالين تهديد به مرگ شده اند. تعداد بازداشتىها در روزهاى نخست حدود 300 نفر بوده كه از وضعيت 124 نفر از آنها تا مدتهاى مديد خبرى در دست نبوده است و اين امر نگراني هايي را در ميان فعالان و خانواده هاي ايشان بوجود آورده است. در اين ايام فعالين فرهنگي, نويسندگان و روزنامه نگاران آذربايجان در معرض فشارهاي مضاعفي قرار داشته اند. روزنامه ها و نشريات آذربايجان از جمله توسط ادارات ارشاد اسلامي آذربايجان مجبور به عدم چاپ اخبار و مقالات مربوط به مراسم قلعه ي بابک شده اند. (مشابه چنين اعمالى در جريان مراسم سال گذشته قلعه بابک٫ وقايع گراميداشت 21 آذر در شبستر و در اعتراضات اخير دانشجويي نيز تکرار شده است).

1- کريم حسن پور: فعال فرهنگي و مطبوعاتي٫ از دستگيرشدگان شهر اورميه. به شعبه ي 2 دادگاه انقلاب اسلامي اورميه معرفي و اجازه ملاقات و انتخاب وکيل به وى نيز داده نشده است.
2- ‌غلامرضا اماني: از فعالين‌ فرهنگى و زندانیان سیاسی آذربايجان. سه شنبه 29/7/1382 پس از تحمل سه سال زندان آزاد شد. بنا به گفته وكيل او صالح‌ كامراني‌ اخيرا با آزادي‌ مشروط‌ او موافقت‌ شده بود. آقاي‌ مهندس‌ اماني‌ طبق‌ دادنامه‌ شماره‌ 7134/179 /25/12/78 به اتهامات‌ عضويت‌ در حزب‌ غيرقانوني‌ ملي‌ اسلامي‌، تبليغ‌ عليه‌ نظام‌٫ جاسوسي‌ به‌ نفع‌ يك‌ كشور بيگانه‌ و به‌ ضرر كشور بيگانه‌ ديگر به‌ موجب‌ مواد 498 - 500 و 502 قانون ‌مجازات‌ اسلامي و‌ از طرف‌ شعبه‌ چهار دادگاه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ (قاضي‌ علي‌ اكبري) به‌ 5 سال‌ حبس‌ محكوم‌ شده‌ بود.
3- ابراهیم رشیدی: دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه اورميه٫ نویسنده و از فعالان آذربایجانى. روز دوشنبه 27/5/82 در شهرستان مشگین شهر دستگیر و به اورمیه منتقل گرديده بود. در سلول انفرادی نگهداشته شده است.
4- چنگیز بخت آور: نماینده کارگران نیروگاه تبریز.در مراسم مردمی گرامیداشت مشروطیت بر سر مزار باقرخان سالار ملی (14/5/82) دستگیر شده بود. روز چهارشنبه 29/5/82 با سپردن وثیقه 20 ملیون تومانی آزاد شده است.
5- سعيد متين پور: نايب رئيس جبهه مشاركت زنجان. نويسنده٫ روزنامه نگار, شاعر, منتقد ادبی و فعال فرهنگی سياسی آذربايجانی٫ ليسانس فلسفه از دانشگاه تهران و از امضاء کنندگان منشور آذربايجان می باشد. روز سه شنبه 1/7/82 ساعت 9 صبح در محل کار خود در استانداری زنجان توسط نيروهای حفاظت اطلاعات نيروی انتظامي دستگير و به تبريز انتقال داده شده است. قبلا مامورين اطلاعاتی چندين بار با وی در خصوص مراسم روز ملی بابک صحبت کرده بودند. در تاريخ 3/7/82 آزاد شده است.
6- عباس لسانی: به اتهام تجزیه طلبی و تبلیغ عليه نظام از طريق به راه انداختن تشکيلات غيرقانونی از تاریخ 1/6/1382 در شهر اردبيل در بازداشت بسر میبرد. روز دوشنبه 24/6/1382 با قرار وثیقه پنج ملیونی آزاد شده است. از چندين روز قبل از بازداشت تحت مراقبت ماموران اطلاعات قرار داشته و در صحبت ها از او فيلم و عکسهای مراسم قلعه بابک درخواست می شده است. او مدت طولانى بدون محاكمه در زندان بسر برده است. و بعد از آن با اينکه قرار وثيقه ی 5 ميليون تومان از طرف خانواده او تامين شده بود بازپرسی شعبه اول دادگاه اردبيل مدتها از آزاد نمودن وى سرباز زده است. نامبرده در نتيجه عدم پاسخگوئی قاضی مربوطه و فشارهای روحی و روانی بر وى دست به اعتصاب غذا زده و از هرگونه صحبت بدون حضور وکيل و قاضی خوداری ورزيده است.
7- پرويز سيابی گرجان: به اتهام تجزیه طلبی و تبلیغ عليه نظام از طريق به راه انداختن تشکيلات غيرقانونی دو روز پس از آقاى عباس لسانى در شهر اردبيل بازداشت شده است و دوشنبه 24/6/1382 با قرار وثیقه سه ملیونی آزاد شده است. با اينکه قرار وثيقه ی 3 ميليون تومانی برای آقای پرويز سيابی از سوی خانواده های اش تامين شده بود بازپرسی شعبه اول دادگاه اردبيل از آزاد نمودن او سرباز زده است. قاضی اسلامی برخوردهای زننده و همراه با توهين و افترا با خانواده وی داشته است. پرويز سيابى هم در زندان دست به اعتصاب غذا زده است و بدنبال اعتصاب غذا وضعيت عمومی آقای سيابی وخيم گرديده و تحت نظر پزشک قرار گرفته است. فعالين سياسی و فرهنگی آذربايجان طی طوماری خطاب به رياست کميسيون اصل 90 مجلس شورای اسلامی خواستار رسيدگی فوری آنها به وضعيت زندانيان سياسی آذربايجان از جمله پرويز سيابى گرجان و عباس لسانى شده بودند.
8- داريوش عبدى: توسط اطلاعات به اتهام سازماندهى مراسم قلعه بابك در اردبيل بازداشت شده است.
9- محسن کیومرثی٫ حسین کیومرثی و وحید قليزاده: از فعالين آذربايجانى شهرستان جلفا. پس از چهار روز بازداشت به قيد ضمانت آزاد شده اند.
10- همچنين يوروش مهرعلي بيلي، ستار حسيني، لطيف حسيني، حسين مناف، مرتضي محمودي، مجتبي محمودي، علي شهسواري، نادر کفاشي، رحيم بشيرپور، الله وردي خليلي، جودت محمدي، رضا بي اوغلو و عده اى ديگر براى مدتى بازداشت شده و به محل نامعلومي برده شده اند.
11- عاشق جبرائيل خليلي: هنرمند ملي آذربايجان روز پنج شنبه 12 تيرماه در کليبر در حال عزيمت به قلعه ي بابک بازداشت شده و مدتها خبرى از وى در دست نبوده است.
12- در شهر تبريز چهار كارگر جوان از كارخانه تراكتورسازى با تمايلات ملىگرايانه تركى از طرف دولت در محل كار خويش دستگير و حبس شده اند.
13- زهره وفائى: نويسنده٫ روزنامه نگار و محقق معروف خانم زهره على اصغر قيزى وفائى صاحب كتابفروشى زينب پاشا و مسئول جمعيت زنان آذر در شهر تبريز بازداشت شد. كتابفروشى زينب پاشا كه به فروش كتب تركى در تبريز مىپرداخت قبلا به دلايلى نامعلوم از سوى دولت تعطيل شده بود. زهره وفائى در عين حال دبير شوراى شعبه سياسى حزب ملى آذربايجان مىباشد كه رهبرى توده وسيعى در استانهاى آذربايجانى در شامل غرب كشور را بر عهده دارد. پس از بازداشت و بازپرسى به مدت سه روز در اداره امنيت و اطلاعات تبريز از ايشان تعهدى مبنى بر اينكه به هيچ وجه در مراسم قلعه بابك شركت نخواهد كرد و درين باره هيچگونه فعاليتى نخواهد داشت گرفته شده است. شمارى از احزاب٫ انجمنهاى سياسى و جمعيتهاى فرهنگى فعال در استانهاى آذربايجانى شمال غرب كشور بازداشت زهره وفائى از طرف دولت را تقبيح نموده اند. وى پس از آزادى بارها متناوبا به همراه چند ژورناليست ديگر جهت بازجويى دوباره رسما به اداره اطلاعات فراخوانده شده است.
14- پریسا بابایی فرد زنجانى (ماهنی زنگانلی): شاعر و نویسنده آذربایجانی از سوی دادگاه انقلاب با برگ احضاریه اى بدون درج عنوان اتهام به دادگاه انقلاب احضار گردیده است. وى سال گذشته نيز در اثناى تجمع تركهاى ايران در قلعه بابك دستگير و مورد بازجويى قرار گرفته بود.
15- دادگاه بازداشت شدگان روز 21 آذر شبستر اخيرا شروع شده است. به دنبال محاكمه دستگيرشدگان مراسم 21 آذر در شهر شبستر كه در حين آن دهها تن از شركت كنندگان و دانشجويان از جمله شهرام يوزباشی٫ محمود فضلی٫ عزيز پورولی بازداشت شده بودند دوازده تن به اتهام بر هم زدن نظم عمومى از جمله به زندانهاى طويل المدت محكوم شده اند.
16- در يكى دو هفته اخير در متن سركوب عمومى حركت دانشجويى در كشور به تنهايى در استان آذربايجان شرقى بيش از 40 دانشجو (29 تن دختر) بازداشت شده اند كه از ذكر اين موارد و موارد مشابه خوددارى مىشود.

فشار و تضييق بر نشريات دانشجويى تركى:


نشريه دانشجويي توقیف شده ايلديريم- همدان:
نشريه تركى زبان ايلديريم- دانشگاه بوعلى سيناى همدان يک هفته قبل از بازداشت مدير مسئول و سردبير آن به اتهام نشر اكاذيب و طبق ماده 698 قانون مجازات اسلامى در تاريخ 1382/3/18 از طرف دانشگاه توقيف شده بود.

1- ياشار کريمي: مدير مسئول نشريه دانشجويي ايلديريم در دانشگاه همدان. در تاريخ 27/3/82 احضار و بازداشت شده است. بيش از چهار ماه هيچ اطلاعي از وضعيت او در دست نبوده است. عليرغم تامين وثيقه صادره قاضي از آزاد نمودن نامبرده خودداري نموده است.
2- مهدي زينالي: سردبير نشريه دانشجويي ايلديريم در دانشگاه همدان. در تاريخ 27/3/82 احضار و بازداشت شده است.

نشريه ي دانشجويي سس-زنجان:
عليرضا جوانبخت قولونجو: عضو هيات موسس کميته ي دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان (آسمك)، نويسنده٫ روزنامه نگار و دبير سرويس ادبي نشريه ي سس٫ از تركهاى اهل تسنن آذربايجان غربى. در تاريخ 6/4/82 احضار و به اتهام تبليغ عليه نظام بازداشت و بعد از گذشت سه روز از دستگيري پرونده نامبرده به شعبه ي 2 دادگاه انقلاب اسلامي اورميه ارجاع شده است. در طول بازداشت و تا زمان آزادى با قرار وثيقه از ملاقات با خانواده ي خود محروم بوده است.

نشريه ي دانشجويي يول- تهران:
علي محمدي سردبير نشريه ي دانشجويي يول در دانشگاه تهران, غلام عباس انگوتي, داريوش پورداداشي, صياد دوست طلب, آذر خيراللهي و انسيه حمزه زاده از اعضاي هيات تحريريه خبرنامه ي هفتگي يول در دانشگاه تهران به مدت 5 ساعت در کليبر در حال عزيمت به قلعه ي بابک بازداشت و با دستبند به دادگاه اعزام شده و بعد از اخذ تعهد و انگشت نگاري آزاد شده اند.

نشریه دانشجويي توقیف شده باخیش–اورميه:
تیمور شکرایزدی: مدیر مسئول نشریه توقیف شده باخیش و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه اورمیه. از تاریخ 19/5/82 در بازداشت بسر میبرد. روز پنج شنبه 30/5/82 به قید ضمانت آزاد شده است. گفته مىشود مسئولين دانشگاه دوباره بر عليه وى و محرم كامرانى شكايتى تسليم دادگاه كرده اند. اين دو دانشجو به دوسال محروميت از تحصيل محكوم شده اند.

نشريه دانشجويي اويانيش –اورميه:
محرم كامرانى: مسئول نشريه اويانيش. بدنبال شكايت مقامات دانشگاه اورميه پرونده وى به دادگاه منتقل شده است.

نشريه دانشجويي آذر- تبريز :
نشريه دو زبانه تركى و فارسى دانشگاه آزاد تبريز ٫ از طرف دولت تعطيل شده است.

نشريه دانشجويي اولدوز – تبريز:
عباسى: طى هجومى به دفتر شعبه خلخال نشريه اولدوز چاپ تبريز وسائل بسيارى ضبط و سردبير آن آقاى عباسى كه دانشجوى دانشگاه تبريز مىباشد بازداشت شده است.


سانسور ٫ توقيف مطبوعات ٫ ضرب و شتم و ربودن روزنامه نگاران:


سازمان خبرنگاران بدون مرز، در گزارش اخير خود تاکيد کرده است كه "جمهوری اسلامی بزرگترين زندان روزنامه نگاران خاورميانه است و در حوزه تامين آزادی مطبوعات در سال گذشته در ميان يکی از بدترين هفت کشور جهان قرار داشته است". در ميان ۱۶۶ کشوری که آزادی مطبوعات در آنها مورد تحقيق قرار گرفته است, ايران در رديف ۱۶۰ ديده می شود . سركوب مطبوعات تركى زبان و روزنامه نگاران آذربايجانى گسترده تر٫ خشن تر و شديدتر از ديگر مناطق كشور است.

مهران تبريزي - هفته نامه نويد آذربايجان:
نويد آذربايجان با انتشار دو شماره در هفته در سطح استانهاى شمال غرب كشور و تهران توزيع مىشود. مديران مسئول ، سردبيران و روزنامه نگاران نويد آذربايجان و صدای اورميه بارها و بارها به دادگاه احضار و محاكمه شده اند. بعضی از روزنامه نگاران اين دو هفته نامه به شلاق محكوم شده اند. اين هفته نامه ها ركورد حضور در دادگاه در شمال غرب ايران را شكسته و از آن خود كرده اند.

مهران تبريزي مدير مسئول نشريه ي نويد آذربايجان چاپ اورميه آذربايجان (شمال غرب ايران) به جرم چاپ تصوير خلاف عفت عمومى به حکم قاضي فريد، رئيس شعبه ي يک دادگاه اورميه و به علت شکايت رئيس دادگاه انقلاب اسلامي اورميه به ۵٠٠ هزار ريال جزاي نقدي به نفع صندوق دولت محکوم شده است. مدير مسئول نشريه نويد از اتهام ديگر در ارتباط با چاپ مطالبى در يكى از شماره هاى سال 79 با عنوان جوانان دنبال چه مىگردند تبرئه شده است.

کيان صفري- هفته نامه نويد آذربايجان:
کيان صفري نويسنده٫ روزنامه نگار و خبرنگار سابق هفته نامه نويد آذربايجان. در تاريخ 5/4/82 هنگام بازگشت به منزل در خيابان ربوده شده است. تا زمان آزادى با قرار وثيقه 30 ميليون تومانى به اتهام تبليغ عليه نظام در بازداشتگاه اورميه بسر برده است.


محمدرضا خادم شمس- هفته نامه صداي اورميه:
مديران مسئول ، سردبيران و روزنامه نگاران صدای اورميه بارها و بارها به دادگاه احضار و محاكمه شده اند. بعضی از روزنامه نگاران آن به شلاق محكوم شده اند. اين هفته نامه به همراه نويد آذربايجان ، ركورد حضور در دادگاه در شمال غرب ايران را شكسته و از آن خود كرده اند. اين هفته نامه با فشارها و تهديدات شديد امنيتي از انتشار اخبار و تهيه گزارشات مربوط به حوادث اعتراضات دانشجويان در اورميه بازداشته شده است. (اكثر مطبوعات منتشره در استان بنا به دلايل گوناگون از انتشار اخبار مربوط به حوادث ياد شده سرباز زده اند).

رسيدگي به اتهامات مدير مسؤول نشريه صداي اورميه در دادگاه انقلاب و شعبه اول دادگاه عمومي اورميه در جريان است. در هفته‌ نامه‌ي صداي اورميه مقالاتي تحت عنوان "آيا مردم اشتباهات دو دهه گذشته را تکرار مي کنند؟" و "20 سال سکوت براي چه؟" به چاپ رسيده كه اداره‌ي اطلاعات در اين مورد شكايتي را تسليم دادگاه كرده است. اين دو پرونده به همراه چاپ مطلبي در مورد عقايد اصلاح طلبان با شكايت مدعي العموم به دادگاه انقلاب اورميه ارجاع شده اند. محمدرضا خادم شمس مدير مسئول صداي اورميه ضمن اعتراض شديد به نحوه برخورد دادگاه انقلاب اسلامي اورميه با پرونده نشريه مذكور گفته است: در دادگاه انقلاب از خودم دفاع نمي كنم. دادگاه انقلاب اسلامي اورميه اخطاريه اي مشتمل بر 13 اتهام به صداي اورميه كه اين نشريه مي بايست در عرض 3 الي حداكثر 4 ساعت ضمن استماع متن شكايات تنظيمي و تفهيم اتهام به مدير مسئول، از خود دفاع هم كند صادر نموده است. در واقع دادگاه انقلاب با جمع آوري كليه پرونده ها بر عليه صداي اورميه در يك جلسه رسيدگي، اجازه هر گونه دفاعي را از متهم خود سلب نموده است. من در هيچ ‌يك از پرونده‌هاى اتهامى جديد مطرح شده‌، تفهيم اتهام نشده‌ام كه اين موضوع هم جاي سئوال دارد و نمي دانم از پرونده اي كه حتي از محتويات آن نيز بي اطلاعم، چگونه بايد دفاع كنم. در صورت ادامه اين وضعيت در نظر دارم كه به عنوان اعتراض از موارد اتهامى خودم دفاع نكنم. وى با انتقاد از علنى نبودن جلسه‌ى رسيدگى به موارد اتهامى هفته‌ نامه‌ى صداى اورميه گفته است: طبق قانون مطبوعات و قانون اساسي، دادگاه‌هاى ويژه‌ى مطبوعات به جز جلساتى كه جنبه‌ى امنيتى و سياسى دارند، بايد به صورت علنى برگزار شود.

على حامد ايمان-شمس تبريز:
هفته نامه «شمس تبريز» از آخرين نشريات آذربايجان است كه به علت چاپ مقالاتی توقيف شده و قاضی ، مدير مسئول آن را مجرم شناخته است. آقاى على حامد ايمان٫ سردبير نشريه توقيف شده شمس تبريز و نيز سردبير نشريه احرار چاپ تبريز كه پس از انتشار نخستين شماره اش توقيف گرديد٫ بارها به اداره اطلاعات فراخوانده شده و مجبور به امضاى تعهدى مبنى بر عدم شركت در مراسم قلعه بابك گرديده است.


علی سليمانی- شمس تبريز:
علی سليمانی يكی از نويسندگان نشريه توقيف شده شمس تبريز و ديگر نشريات تركى زبان ، پس از مسافرت به جمهوری آذربايجان٫ شركت در كنگره آذربايجانىهاى جهان و بازگشت به كشور به دادگاه احضار و بازداشت شد. وى مدتها بدون محاكمه در زندان و بازداشتگاههای اردبيل ماند. خانه اش در پارس آباد به دفعات و بدون مجوز قانونى بازرسى و بسيارى از آرشيوها و مدارك شخصى وى جلب شد. اتهامات سليمانی از جمله تجزيه طلبی٫ فعاليت عليه نظام٫ مشارکت در برگزاری روز ملی بابک٫ بردن چادر به قلعه بابک ٫ تشويش اذهان عمومی از طريق نشر عقايد خود در آن هفته نامه بود. با گذشت حدود 9 ماه از دستگيری وی دادگاه هنوز حكمی صادر نكرده بود. با آنكه در جلسه آخر دادگاه اتهامات جدیدی شامل تهیه لباس متحدالشکل ، نصب پلاکارد علیه نظام ، توزیع شبنامه ، تشکیل محافل شرب خمر در قلعه بابک عنوان شد ٫ از اتهامات وارده تبرئه و حکم برائت وی صادر گرديد. مورد وى در نهادها و مجامع بين المللى حقوق بشر منعكس شده بود.

محمد حسين كوزه گر- نشريه احرار:
نشريه احرار كه دارى مجوز قانونى بود (مدير مسئول محمد حسين كوزه گر٫ سردبير على حامد ايمان) پس از انتشار اولين شماره دوره جديد خود در تبريز (شماره مسلسل ٤١٠) از طرف دولت توقيف گرديد. سردبير و مدير مسئول اين هفته نامه محاكمه و هر دو محكوم شدند. مدير مسئول اين هفته نامه در اولين جلسه احضارش به دادگاه٫ نويسنده مقاله های مورد شكايت پليس ، بسيج و سردار نقدی را به دادگاه معرفی كرد و خواستار مجازات نويسنده شد. با آنكه در طول محاكمات هم هيچ مسئوليتی را به عهده نگرفت هم او و هم انصافعلی هدايت ؛ سردبير و نويسنده آن مقاله ها در دادگاه محكوم شدند.

پيمان پاک مهر- نشريه احرار:
پيمان پاک مهر 30 ساله و متاهل٫ روزنامه نگار مستقل٫نويسنده و خبرنگار سابق روزنامه نسيم صبا و هفته نامه احرار تبريز. در دهه دوم تير ماه پليس آذربايجان شرقی ، بارها به پيمان پاكمهر حمله كرده و او را مورد ضرب و شتم شديد قرار داد. اين خبرنگار جوان كه برای تهيه خبر از اجتماع مردم آذربايجان در قلعه بابك به قله های اطراف كليبر و قلعه بابك سفر كرده بود روز چهارشنبه 11 تيرماه ساعتي پس از ارسال گزارش از گردهمايي هزاران نفر از مردم آذربايجان در قلعه بابک براي راديو فردا توسط نيروهاي لباس شخصي مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ربوده شد. هرچند رژيم اين گردهمايي را ممنوع نکرده بود، ولي شديدا تحت کنترل ماموران امنيتي قرار داشت. شب چهارشنبه 4 مامور امنيتي مسلح لباس شخصي به پيمان پاک مهر در برابر هتل بابک کيبر حمله کردند. آنها مي خواستند پيمان پاک مهر را به زور سوار اتومبيلشان کنند و چون با مقاومت او روبرو شدند، اين روزنامه نگار جوان را به باد کتک گرفتند. طبق بيانات چند شاهد عيني پيمان پاک مهر بر اثر اين حمله ظاهرا بيهوش شده و ضاربان او را به مقصدي نامعلوم برده اند. تلاشهاي اعضاي خانواده پيمان پاک مهر براي يافتن او تاکنون به نتيجه نرسيده بود. بعدها پيمان پاک مهر با قرار وثيقه آزاد شده است. چند روز بعد نيز او را در تبريز ربوده و پس از بازجويی و ضرب و شتم در يكی از خيابانها با صورت از اتومبيلی به خيابان پرت كرده و رفته اند.
سازمان خبرنگاران بدون مرز در بيانيه اي رسمي ضمن تاييد خبر ربوده شدن وى توسط اشخاص ناشناس اعلام كرده بود كه شديدا نگران سرنوشت اين روزنامه نگار به زور ربوده شده است و به شکل جدي از مسئولان جمهوري اسلامي خواهان روشن شدن هرچه سريعتر وضعيت او گرديده بود.

انصافعلي هدايت- روزنامه سلام:
انصاف علي هدايت روزنامه نگار سابق روزنامه سلام٫ خبرنگار آزاد رسانه هاي داخلي و بين المللي: در تاريخ 26 خرداد به هنگام تهيه گزارش از تظاهرات دانشجويان در جريان درگيريهاي دانشگاه تبريز توسط افراد ناشناسي (لباس شخصیهای اداره اطلاعات نيروی انتظامی تبريز) با ضرب و شتم بازداشت و روانه بازداشتگاه انفرادي اطلاعات نيروي انتظامي شده است. در حمله ماموران پليس به جمع خبرنگاران حاضر در مقابل دانشگاه تبريز به فرماندهی معاون اطلاعات پليس و اداره اماكن ٫ انصافعلی بيش از 300 ضربه مشت و لگد را تحمل كرد. پليس او را در بازداشت انفرادی در سلولهاي بي نور ، كثيف و بدون وسايل استراحت نگه داشته٫ از آشاميدن آب و خوردن غذا محروم كرده٫ در شرايط بسيار بدی از او بازجويی نموده است. به بهانه هاى مختلف مانند اتوى شلوارش كتك خورده و به مرگ و بريدن آلت تناسلي تهديد شده است. دهها بار به او و اعضاي خانواده اش توهين و دشنام داده شده٫خود و خانواده اش تحت فشار رواني قرار گرفته است. در شب دوم علىرغم خونريزي شديدي كه داشته است نه تنها پليس بلكه قاضی دادگاه انقلاب هم او را به پزشكی قانونی اعزام نكرده است. در اين مدت خانواده اش از او ٫ از چگونگي دستگيري و محل بازداشتش بىخبر بوده اند. روند حبس در انفرادی و عدم دسترسی به پزشك و ... تا روز آزادى انصافعلى هدايت ادامه يافته است. وى بعد از 28 روز زندان انفرادي با قرار كفالت پانصد ميليون ريالي آزاد شده است.

اتهامات اوليه او مصاحبه و ارتباط با راديوهاي بيگانه ، تبليغ عليه نظام و اسلام٫ چاقوكشى و استفاده از چاقو در برابر پليس و درگيري با لباس شخصي ها عنوان شده بود. انصافعلي طي نامه اى سرگشاده خطاب به رييس جمهوري ايران كه بازتاب وسيعي در رسانه ها و افكار عمومي داخلي و بين المللي داشت از شکنجه هاي اعمال شده در حق خود در زندان پرده برداشته٫ به افشا لباس شخصي ها و تشريح ضرب و شتم كنندگان خود پرداخته است. در مقابل فرمانده نيروی انتظامی آذربايجان شرقی تيمسار عينی باهر تاكنون چندين بار اعلام كرده كه هدايت دروغ میگويد و از وقتی كه تحويل پليس شده كسی او را نزده است. او نه تنها دستور رسيدگی به نامه هدايت خطاب به رئيس جمهور خاتمی را نداده است بلكه به اداره حقوقی پليس دستور داده تا عليه آن روزنامه نگار به دادگاه شكايت بكند و هدايت را به جرم شكايت از رفتار پليس با خودش محاكمه و مجازات كنند. اين روزنامه نگار پس از آنكه هيچ پاسخي از رييس جمهوري دريافت نمي كند رو به قوه قضاييه٫ دادسراي نظامي آذربايجان شرقي٫ کميسيون حقوق بشر اسلامي... آورده و خواهان احقاق حق شده است . روبرت مئنار دبير اول گزارشگران بدون مرز با تائيد ربوده شدن او خواستار روشن شدن سرنوشت انصافعلى هدايت و آزادى وى شده بود. او در اين باره اعلام نموده است كه اين دستگيري ها اعلام خطري جدي است و بار ديگر از اتحاديه اروپا خواسته است نقض فاحش حقوق بشر توسط رژيم تهران را قاطعانه محکوم کند.


حاتمی و الطافی:
همزمان با دستگيری هدايت، دو تن ديگر از خبرنگاران تبريزی هم دستگير شده بودند. آقايان حاتمی و الطافی به ترتيب خبرنگار روزنامه های محلی و خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) بودند. اين دو خبر نگار جوان حدود 48 ساعت در بازداشت ماندند و سپس آزاد شده اند ولی هنوز پليس همه وسايل ، كارتهای شناسايی و... آن سه نفر را به آنان تحويل نداده است.


تقى رحمانى- اميد زنجان:
تقي رحماني روزنامه نگار هفته نامه توقيف شده اميد زنجان٫ همچنين همكار نشريه توقيف شده ايران فردا. نشريه اميد زنجان پيش قراول نشريات توقيف شده آذربايجان در سالهاى اخير بود. اين هفته نامه يكی از نشريات زنده منطقه شمال غرب ايران بود كه پس از محاكمه توقيف شد. گرچه اميد زنجان از توقيف يك ساله خود در آمده اما هنوز جان و قوت نگرفته است. تقى رحمانى از جمله فعالان مطبوعاتي است كه بيشتر در حوزه انديشه قلم زده است. وى در ٢٠ اسفند ١٣٧٩ در يک حمله شبانه به منزل محمد بسته نگار يکي از چهره هاي اپوزيسيون توسط نيروهاي قوه قضائيه دستگير شده و در ٢٧ فروردين١٣٨١ با سپردن وثيقه از زندان آزاد شده بود. دوباره در خردادماه امسال به دستور دادستاني تهران به همراه رضا عليجاني (سردبير محله توقيف شده ايران فردا و برنده دهمين جايزه گزارشگران بدون مرز و بنياد فرانسه در سال 2001) و هدي صابر (عضو تحريريه ايران فردا) و به اتهام داشتن جلسات مخفيانه و نشست هايي با دانشجويان و تحريك و تشويق آنها به اعتراض٫ تهيه و انتشار نامه روشنفکران و روزنامه نگاران باز داشت شده اند.

پس از گذشت 50 روز بازداشت نه خانواده‌ها و نه وكلا موفق به ملاقات با اين افراد نشده ‌بوده اند. نرگس محمدي همسر تقي رحماني، در مورد وضعيت پرونده همسرش گفته است با وجود اينكه وكالت نامه امضا شده اما وكيل در جريان پرونده قرار نگرفته و دلايل اتهام حتي براي وكيل نيز مشخص نشده است. سازمانهاي مدافع حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز به نامعلوم بودن محل بازداشت روزنامه نگاران دستگير شده اعتراض نموده اند. خانواده دستگيرشدگان از تاريخ دستگيري شان از آنها بي خبر بوده اند. گفته مىشود كه رحماني از زمان دستگيري‌اش تا به حال به شكل انفرادي نگهداري مي‌شود و جهت دادن اعتراف تحت شكنجه قرار گرفته است. دادستان عمومي و انقلاب تهران آقاي سعيد مرتضوي به تهديد خانواده هاي روزنامه نگاران زنداني که به غير قانوني بودن اين دستگيري ها و وضعيت بازداشت زندانيان اعتراض مي کنند پرداخته و از جمله همسران تقي رحماني و رضا عليجاني به بازداشت تهديد شده اند.


علی مهری و علی بيكس- اميد زنجان:
دو تن از روزنامه نگاران آماتور نشريه توقيف شده اميد زنجان ازفعالان جنبش دانشجويي. در پی حوادث خونين 20 تير 78 دانشگاه تبريز دستگير شدند. علی مهری و علی بيكس پس از مدتها بازداشت در سلولهای انفرادی به زندانهای طولانی به ترتيب 7 و 8 سال محكوم شدند. علی بيكس پس از مدتی مورد عفو رهبری قرار گرفت و آزاد شد ولی علی مهری كه به حكم دادگاه اعتراض كرده بود شامل عفو نشد و بيش از يك سال را در زندان تبريز سپری كرد. اين دو روزنامه نگار پس از آزادی از زندان مدتها بيكار ماندند و از روی ناچاری به تهران مهاجرت كردند. در تهران با روزنامه گلستان ايران به همكاری پرداختند اما آن روزنامه هم به تير توقيف گرفتار آمد. اين دو فعال دانشجويى اصلاح طلب كه در انتخابات شوراهاى شهر تبريز كانديد شده بودند توسط هيات اجرايى شوراها در تبريز (منسوب به جريان اصلاح طلب) رد صلاحيت شدند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

رضا منصرف- آواي ماکو:
رضا منصرف: مدير مسئول هفته نامه آواي ماکو به علت شکايت محمد عباسپور نماينده ماکو در مجلس به اتهام نشر اکاذيب و توهين و افترا و تحريک ، در شعبه يک دادگستري اورميه به رياست قاضي فريد محاکمه شد. (٣١/۴/٨٢)


مهندس حسن راقيفر- هفته نامه آسان تبريز:
مهندس حسن راقيفر: 65 ساله دبير بازنشسته تبريزي٫ صاحب امتياز و مدير مسئول هفته نامه آسان چاپ تبريز٫ صبح روز شنبه 25/5/82 توسط چهار نفر لباس شخصي از اطراف منزلش ربوده شده به مكان نامعلومي منتقل و توسط برق 220 ولت شكنجه شده است. اين آدمربايى و شكنجه در حالی اتفاق افتاد كه نشريه او هنوز چهار ماهه نشده و بيش از 12 شماره از آن منتشر نشده بود. هفته نامه جديد آسان چاپ تبريز در شماره هاي 11 و 12 خود با چاپ مصاحبه اي از فرماندار تبريز در تيتر صفحه اول خود آورده بود :" مطبوعات به تاريك خانه ها نور بتابانند ". در شماره 12 خود نيز با چاپ گزارشي از سخنراني فرماندار تبريز بمناسبت روز خبرنگار تيتر "نگراني فرماندار تبريز از تبديل ايران به زندان روزنامه نگاران" را به چاپ رسانده بود .

مهندس حسن راقيفر در تشريح ماجرا گفته است: ساعت 30/9 صبح روز سه شنبه 25/5/82 از منزلم به طرف روزنامه در حركت بودم ، اتومبيل سياه رنگى با 4 سرنشين متوقف٫ مرا به زور وارد آن نموده و چشمم را با چشم بند كشي سياه رنگ بسته و سرم را به طرف كف ماشين خم كردند . مدتي مرا چرخانده و به مكان نامعلومي برده و در داخل اطاقي دهانم را نيز بسته و سيم هايي به بدن و پاهايم وصل كردند. سپس پس از هر سوالي، گويا با جريان برق 220 ولت شهري كه به پاهايم وصل بود شوك وارد مي كردند . بدنم خيس عرق مي شد و به خاطر دستمالي كه در دهانم بود صدايم خفه شده بود . آنها از من در مورد همه چيز و بويژه منابع مالي نشريه مي پرسيدند كه من مي گفتم تمام حساب و كتاب من مشخص و ثبت شده است . و در بين اين سوال ها شوك مي دادند . آنها مرا پس از حدودا 2 ساعت در خارج از شهر رها كرده و گفتند: اينبار رهايت كرديم بروي ،ولي ما مي توانستيم جسدت را داخل چادري پيچيده و به كنار اين خيابان و پل بياندازيم . وى در توضيح مخفى نگه داشتن آثار شديد شكنجه در پايش از ديد خانم و تنها فرزندش مي گويد : از تشديد حملات توسط ربايندگان مي ترسم. تنها فرزندم در حال گذراندن امتحانات آخر ترم پزشكي است و نمي خواهم آسيبي به وي و همسرم برسد. وى از بيم تشديد حملات توسط ربايندگانش ، مقامات سياسي و امنيتي و حتي هيچكدام از همكاران نشريه را در جريان امر قرار نمي دهد .تا اينكه همكاران و دوستان متوجه افسردگي ،تغيير رفتار و پاي سياه و زخمي و شكنجه شده وي قرار مي شوند و بدون اطلاع مدير مسئول مقامات قضايي ، سياسي و فرماندار تبريز را در جريان امر قرار مي دهند .


محسن حافظي‌فر -آواي اردبيل:
از نشريه های استان اردبيل كه سردبير و مدير مسئول آن بارها به دادگاه فراخوانده شده و به دفعات محاكمه شده اند. اتهام آن دو نيز مانند ديگر مطبوعات اين منطقه تشويش اذهان عمومی ، چاپ و انتشار مطالب تجزيه طلبانه ، ترويج پان تركيسم و... بود.

محسن حافظي‌فر، مدير مسؤول هفته‌نامة آواي اردبيل با شكايت نيروي انتظامي به خاطر درج مصاحبه يكي از نمايندگان استان در مورد اين نيرو به شعبه ي ١ دادگاه عمومي اردبيل احضار شده است. پرونده اين شكايت در اين شعبة در جريان است. مدير مسؤول آواي اردبيل تاكنون حداقل شش بار با شكايت افراد و ارگان‌هاي مختلف به دادگاه مطبوعات فرا خوانده شده است. اين نشريه در سال 1378، با حكم دادگاه به سه ماه توقف انتشار محكوم شده بود.

نشريه فضيلت اردبيل:
اين نشريه هم به تير توقيف گرفتار آمده است.

اکبر جعفري- چشمه چاپ اردبيل:
اکبر جعفري مدير مسئول و دارا نجفي سردبير هفته نامه ي چشمه چاپ اردبيل به علت شکايت نيروي انتظامي به دادگاه احضار و مورد بازجويي قرار گرفتند. اين نشريه در سال ١٣۷۹ به مدت چهار ماه توقيف شده بود.


بيژن آقابيگی -روزنامه سلام:
بيژن آقابيگی يكی از خبرنگاران باسابقه تبريز با نوشتن آخرين مقاله خود از مطبوعات خداحافظی كرد. آقای بيژن آقابيگی در مقاله خود فضای كنونی آذربايجان شرقی و شهر تبريز را چنان بسته توصيف میكند كه برای او راه ديگری جز خداحافظی از مطبوعات نمانده است. او روزنامه نگاری را با سرپرستی روزنامه سلام در آذربايجان شرقی آغاز كرد و در اين راه سختیهای فراوانی ديد. آقابيگی در اين مورد میگويد: گاه ناچار میشدم تا خانه و كاشانه را بدون اطلاع خانواده ترك كنم و چند روزی را در خفا به سربرم تا آبها از آسياب بيافتند و موجی كه فلان خبر ايجاد كرده بود فروكش كند. او در بيان علت كناره گيری اش از حرفه روزنامه نگاری میگويد: وقتی روزنامه سلام به خاطر چاپ مقاله ای توقيف میشود٫ وقتی عاشقان قدرت با توسل به قانون اقدامات تامينی ، به مقابله با روزنامه نگاران میپردازند٫آن گاه كه خودكامگان و سركشان قدرت ، واقعه 18 و 20 تير سال 1378 را در دانشگاههای تهران و تبريز پديد میآورند و هيچ كدام محاكمه نمیشوند٫ وقتی روزنامه نگار ، سياستمدار و مشاور رئيس جمهور ؛ سعيد حجاريان را هدف گلوله قرار میدهند ولی عاملان آن محاكمه نمیشوند٫ زمانی كه اكبر گنجی و عمادالدين باقی به دليل افشای گوشه ای از تاريك خانه ها محكوم به تحمل سلول انفرادی میشوند٫ آن حين كه فرزندان رهبران كشور (آقازاده ها) كه ميلياردها تومان ثروت ملت را غارت كرده اند از محاكمه مصون میمانند٫ آنگاه كه حريم روزنامه نگاری با حمله به انصافعلی هدايت و ضرب و شتم او توسط لباس شخصیها و حبس او در زندان انفرادی شكسته میشود و... انگار نه انگار كه اتفاقی افتاده است٫ بايد قلمها بشكند و دردهای ملت را بيان نكند....


روزنامه مهد آزادي:
به دنبال چاپ مطالبى در اين روزنامه در باره سخنان جاسبى رئيس دانشگاه آزاد در مورد نمايندگان مجلس و اقدام نمايندگان مردم شمالغرب کشور در مجلس شوراي اسلامي مبني بر تحريم ورود جاسبي رئيس دانشگاه آزاد٫ اين دانشگاه با صدور نامه اى روزنامه مهد آزادي را متهم به برداشت ناصحيح از اظهارات فوق٫ سعي در بزرگنمايي اين حرکت و تهديد به پيگيري قضيه در محاکم قضايي نموده است.

آقازاده ـ هفته نامه امانت:
آقازاده مدير مسئول هفته نامه امانت چاپ اورميه به اتهام اهانت با شکايت دانشگاه آزاد سلماس و دفتر نظارتی شورای نگهبان در دادگاه تفهيم اتهام شد.

نقي افشاري -حديث قزوين:
هفته نامه ي حديث قزوين به مدير مسئولي نقي افشاري به حکم قاضي فريدون پروين نيا رئيس شعبه ي ١٨ دادگستري قزوين به هفت ميليون ريال جزاي نقدي بدل از شلاق و حبس و پنج ماه محروميت از انتشار و توزيع محکوم گرديد. اتهامات اين نشريه عبارتند از فعاليت به نفع گروهكهاي غيرقانوني٫ سست كردن اركان نظام و توهين به مسئولين نظام , نهادهاي انقلابي , مخالفت با نظريات حضرت امام٫ اهانت به علما و تشويش اذهان عمومي از طريق نشر اكاذيب. اين نشريه سال گذشته نيز بلحاظ درج كاريكاتور توهين آميزي نسبت به دستگاه قضائي توقيف و مديرمسئول آن به پرداخت جزاي نقدي محكوم شده بود.

عبدالعظيم موسوي- ولايت قزوين:
روزنامه ي ولايت قزوين قديمىترين نشريه محلي استان قزوين که از سال 1363 به طور مستمر به چاپ ميرسيد به مدير مسئولي عبدالعظيم موسوي به دستور رئيس شعبه 8 دادگاه عمومي قزوين عليرضا طاهري به بهانه زياد شدن شاکيان و رسيدگي به شکايات و پيشگيري از وقوع جرم به مدت يک هفته توقيف گرديد. ولايت قزوين از ابتداي انتشار به صورت هفتگي و از حدود يکسال پيش به صورت سه روز در هفته انتشار مي يافت.

علي شهروزي- نامه قزوين:
علي شهروزي مدير مسئول نشريه نامه‌ي قزوين با شكايت روزنامه‌ي كيهان و بازرسي فرماندهي منطقه‌اي مقاومت بسيج قزوين به اتهام نشر اكاذيب به دادگاه احضار شد. پس از گذشت حدود 3 ماه از توقيف قبلى نشريه هفتگي نامه قزوين که به صاحب امتيازي علي شهروزي، عضو شوراي شهر قزوين منتشر مي شد ، دادگاه حکم به 3 ماه توقيف دوباره آن داد. اين نشريه شهريور ماه گذشته و پس از انتشار هفت شماره به حکم شعبه ١٨ دادگاه عمومي قزوين موقتا توقيف شده بود تا پرونده آن بعدا مورد بررسي قرار گيرد. اتهامات وارده تشويق جوانان به ابتذال از طريق درج مقالات و گزارشات مبتذل و خلاف عفت و اخلاق عمومي٫ بي اعتبار جلوه دادن ابعاد مختلف اجتهاد و تقليد در جامعه اسلامي و شکستن روحيه انقلابي بوده است. بر اساس حکم صادره علي شهروزي مدير مسـئول هفته نامه به شلاق٫ ٣ ميليون جزاي نقدي و ٣ ماه محروميت از انتشار نشريه محکوم شده بود.

نشريه رايزن جوان- كرج:
تعدادى از روزنامه نگاران شهرستان كرج كه اكثر آنها از طيف اصلاح طلب ميباشند طى روزهاى اخير توسط افراد ناشناس مورد تهديد واقع شده اند. موج جديد تهديدها از زمانى آغاز شده است كه دو خبرنگار در كرج توسط لباس شخصى ها مورد ضرب و شتم واقع شده اند. مدتى است كه تعدادى ويژه نامه و روزنامه كه همگى از طرف محافظه كاران بويژه شهردار سابق كرج حمايت ميشوند شروع به تخريب اصلاح طلبان در كرج كرده اند.

بابك امير حسيني سردبير هفته نامه رايزن جوان و خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي در كرج توسط مأموران لباس شخصي رژيم ربوده و پس از چند ساعت با تني مجروح آزاد شده است.
مهناز هويدا مدير مسؤل هفته نامه رايزن و عضو شوراي شهر كرج به دادگاه احضار شده است.
صادقى يكى از روزنامه نگاران اين نشريه در مورد تهديدات اخير گفته است: روز چهارشنبه در محل كار خود مشغول بكار بودم كه تلفن دفتر كارم به صدا در آمد و شخصى كه خود را قورچيان معرفى ميكرد با تهديدات بسيار از من خواست كه ديگر به كار روزنامه نگارى در اين شهر ادامه ندهم در غير اين صورت نتايج خطرناكى را شاهد خواهم بود .


سلب و محدود نمودن حقوق و آزاديها٫ اعمال فشار بر هنر مندان

تهديد و تبليغات بر عليه خانم شيرين عبادى:
بدنبال اوج گيرى تهديدات و تبليغات نگران‌كننده برخي از نشريات و سايت‌هاي اينترنتي و مفاد و مندرجات و حجم تبليغاتي كه از طريق رسانه‌هاي مختلف متوجه خانم شيرين عبادي بانوى ترك ايرانى صاحب جايزه صلح نوبل شده است، هيات موسس كانون مدافعان حقوق بشر با ارسال نامه‌اي به وزير كشور از او خواسته‌اند كه مساعي خود را جهت توقف اين تبليغات و تامين امنيت شيرين عبادي به كار گيرد.

گروهي که خود را جمعي از طلاب و فضلاي حوزه علميه قم معرفي کرده اند و از وابستگان آيت الله فارس مصباح يزدي هستند با انتشار اطلاعيه اي اهداي جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي را تصميم محافل استکباري غرب براي تمسخر احكام اسلام دانسته و مسئولان انقلابي و ارزشي نظام را به دست برداشتن از مسامحه كاري و سهل انگاري و برخورد انقلابي و جدي با قبيله كفر و ارتداد و نفاق٫ بريدن زبان آلوده آنان در كامشان و شكستن قلم زهرآگين در جانشان دعوت كرده اند . همچنين قائم مقام فرماندهي کل سپاه پاسداران طى سخنانى از خانم شيرين عبادى به عنوان عنصر جاسوس ياد كرده است.


بازجويى از سينماگر آذربايجانى جعفر پناهي:
جعفر پناهي از ١٣تا ٢٣ ژوئيه در دو نوبت توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد بازجويي قرار گرفته است . آخرين اثر اين سينماگر جهانى آذربايجانى فيلم طلاي سرخ، که جایزه «هوگو طلایی» جشنواره شیکاگو را از آن خود کرد و در بخش نوعي نگاه جشنواره کن فرانسه نيز توجه منتقدان اروپائي را به خود جلب کرده بود، مانند فيلم قبلي او دايره در ايران توقيف است.


ممنوعيت استفاده از عنوانهاى تركى در شهرهاى آذربايجان:
شهرداريهاى شهرهاى ملكان٫ بناب و عجب شير آذربايجان به تمام دكانها و محل كارهايى كه داراى نام٫ عنوان و يا آدرس به زبان تركى مىباشند يك هفته مهلت داده اند كه نام٫ عناوين و آدرسهاى تركى را با نام و عنوانهاى فارسى و عربى عوض كنند.


فشارهاي گسترده امنيتي بر فستيوال منتخبان آذربايجاني در تهران:
روز پنجشنبه مورخه 22/3/82 فستيوال منتخبان آذربايجانى توسط مجمع دانشگاهيان آذربايجاني و با همکاري جمعيت جوانان آذر توپراق و انجمن ادبي صابر در فرهنگسراي ورزش (بهمن تهران) برگزار شد. قبل از برگزاري فستيوال فشارهاي گسترده امنيتي به مسئولان مجمع دانشگاهيان آذربايجاني و فرهنگسرا وارد گرديد تا مراسم مزبور لغو گردد، اما با پافشاري مجمع دانشگاهيان آذربايجاني، و حمايتهاي بعضي از شخصيتهاي اجتماعي و سياسي آذربايجان فشارهاي وارده بي نتيجه ماند. اين مراسم جهت تقدير و تجليل از نخبگان آذربايجاني فعال در زمينه هاي مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي ، ورزشي و علمي برگزار شده بود. در اين مراسم كه در آن بيش از 2000 نفر از دانشجويان و شخصيتهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي، هنري و علمي حضور داشتند از حدود 60 شخصيت برجسته و صاحب نام طي اهداي لوح و جايزه اي تقدير شد.


مخالفت استانداري تهران با درخواست تجمع آذربايجاني ها در مقابل مجلس:
استاندارى تهران با در خواست نهادهاي مدني آذربايجان براى برپايي تجمع اعتراض آميز در مقابل مجلس به دليل "شرايط حساس کنوني" مخالفت نمود. برگزاري تجمع جهت اعتراض به عدم اجراى اصول ١٥ ٫ ١٩ ٫ و ٤٨ قانون اساسى و همچنين كنوانسيونهاى بين المللى مورد پذيرش دولت جمهورى اسلامى ايران در زمينه حقوق اقوام و ملتها براي روز 5/3/1382 پيش بيني شده بود. درخواست كنندگان تجمع گفته اند: تاکنون ما چندين بار براي برگزاري تجمع قانوني اقدام کرده ايم ولي با تنگ نظري مسئولين مواجه شده ايم . همفکران ما در شهرستانها هم با اين مشکلات دست و پنجه نرم ميکنند. با توجه به ضرورت اجراى اصول معطل قانون اساسى من جمله اصول مربوط به حقوق و آزاديهاى فرهنگى اقوام و ملل ايرانى و نيز توزيع عادلانه ثروتهاى ملى٫ خواستار برچيده شدن تبعيض فرهنگي عليه آذربايجان هستيم.

(درخواست كنندگان تجمع مذكور: موسسات فرهنگى گؤيرچين- اردبيل, ستارخان- تهران, جان آذربايجان- تهران, چيچكلر قورولوشو- تهران, جمعيت دانشگاهيان آذربايجانى, جمعيت جوانان آذربايجان, كانون فرهنگى و تحقيقاتى چاغرى, كانون فرهنگى و ادبى بيرليك- دانشگاه شهيد بهشتى, اورمو گنج يازارلار درنه يى (بوتا) و نشريات خبرى يول- دانشگاه تهران, دوزگون خبر- دانشگاه تهران, ائل سسى- دانشگاه تربيت مدرس, بيرليك-دانشگاه علامه طباطبائى, دان اولدوزو- دانشگاه صنعتى اصفهان, هفته نامه وراوى, آواى اردبيل, اردم- دانشگاه تهران, اؤيرنجى- دانشگاه اميركبير, اؤيرنجى باخيشى- دانشگاه اميركبير, قوپوز- دانشگاه گيلان, ايلديريم- دانشگاه بوعلى سيناى همدان, ساو- دانشگاه امام صادق (ع) , يارپاق- دانشگاه تربيت معلم , سس-دانشگاه تربيت مدرس, اويانيش-دانشگاه اورميه , ياشيل يول-دانشگاه پيام نور خوى, كيمليك- دانشگاه كردستان).


جلوگيري از همايش‌ يادبود مشروطيت در دانشگاه تربيت معلم آذربايجان:
از شركت مدعووين همايش‌ نقش‌ آذربايجان‌ در انقلاب ‌مشروطيت كه از طرف‌ دانشجويان‌ دانشگاه‌ تربيت‌ معلم ‌آذربايجان‌ برگزار مىشد و در حاليكه همه مقدمات از فراخوان مقاله ها و دعوت سخنرانان و نويسندگان و محققان و برنامه هاى موسيقى از هفته ها قبل آماده شده بود٫ جلوگيرى بعمل آمد.

در ساعات‌ آغازين‌ مراسم‌ نگهباني از ورود بيش‌ از شصت‌ نفر از ميهمانان‌ دعوت‌ شده‌ به دانشگاه‌ حتي ‌گروه‌ موسيقي‌ و كودكاني‌ كه‌ با لباسهاي‌ سنتي‌ آذربايجاني‌ براي‌ اجراي‌ آوازهاي دسته‌ جمعي‌ از مراغه‌ راهي‌ دانشگاه‌ شده‌ بودند جلوگيري‌ كرد. پيگيري‌ مجدانه‌ دانشجويان براي‌ ابطال‌ چنين‌ تصميمي‌ غيرمنتظره‌ نيز ثمري‌ نداشت‌. و اين‌ مراسم‌ بدون‌ حضور دعوت‌ شدگان‌- نويسندگان‌ و دانشجويان‌ ساير دانشگاههاي‌ تبريز و كودكاني‌ كه‌ آماده ‌اجراي‌ برنامه‌ خود بودند با تاخير برگزار گرديد و نيمه‌ تمام‌ پايان‌ يافت‌. دعوت شدگان پس از نزديك‌ به‌ دو ساعت‌ انتظار براى تغيير تصميمات‌ مسئولين‌ در ورودى دانشگاه بدون‌ حضور در مراسم‌ و اخذ نتيجه‌ به شهر تبريز بازگشتند. (در سال‌ 80 نيز براى مراسم‌ سالگرد شهادت‌ سردار ملي‌ستارخان‌ كه قرار بود از طرف دانشجويان‌ كميته‌ آذربايجان‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامي‌ تبريز برگزار شود مجوز لازم‌ داده‌ نشده است).

حمله لباس شخصي ها به تجمع مردمي روز مشروطه در تبريز:
تجمع آرام مردمي 14 مرداد و مراسم سالروز مشروطه در تبريز با حمله لباس شخصي ها و در پي خشونت نيروي انتظامي به ضرب و شتم و تعطيلي کشيده شد. طي چند سال اخير تجمع مردمي سالروز مشروطه در تبريز تحت تدابير امنيتي لباس شخصي ها برگزار مي شد كه در نهايت به دستگيري مي انجاميد . امسال در حاليكه مراسم دولتى سالروز مشروطه از سوي استانداري آذربايجان شرقي در محل خانه فرهنگ و خانه مشروطه در تبريز با امنيت كامل در حال انجام بود در آن سوي شهر ، لباس شخصي ها با حمله به تجمع مردمي بر مزار "باقرخان سالار ملی" آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

تعداد کثيري از نويسندگان٫انديشمندان و بزرگان فرهنگي آذربايجان در ساعت ۶ عصر چهاردهم مرداد ماه با حضور خود بر سر مزار سالار ملي باقرخان با نثار شاخه هاي گل با قهرمان ملي خود تجديد عهد و پيمان نمودند. در اين مراسم شخصيتهاي برجسته آذربايجاني و گروههاي کثيري از مردم تبريز و ساير شهرهاي اذربايجان حضور داشتند. ابتدا دسته گلي از سوي پروفسور دکتر هيئت در پاي مزار سالار ملي نهاده شد و هر کدام از شرکت کنندگان يک شاخه گل نثار سردار آزادي کردند. آقاي دکتر جواد هيئت سخنراني کوتاهي ايراد نمود. سپس کودکى خردسال متني را در مورد انقلاب کبير مشروطيت و نيز ضرورت پاسداري از ارزشهاي آن قرائت کرد. اين کودک ده ساله در حالي که مشغول قرائت شعر ميرزا علي اکبر صابر در خصوص دلاوريهاي مردم آذربايجان در سنگرهاي مشروطيت بود نيروهاي انتظامي مداخله نموده اقدام به تعطيلي اجباري مراسم کردند و لباس شخصي ها با غيرقانوني خواندن اين تجمع مانع از فيلم برداري ميهمانان از مراسم شدند٫ يكي از خانم ها به باد ناسزا گرفته شده و دوربين وي ضبط شد . جمعيت حاضر با متانت به اقدامات خشونت آميز لباس شخصي ها و نيروهاي انتظامي اعتراض نمودند و اعلام داشتند که حضور بر سر مزار سالار ملي در سالروز انقلاب مشروطيت وظيفه ملي هر ايراني و بخصوص هر آذربايجاني است. آنها پاسخ داده اند اين تجمع مجوز ندارد و به ما از بالا دستور دادند برخورد كنيم و... تجمع كنندگان در صدد تماس با استاندار آذربايجان شرقي و فرماندار تبريز بودند كه لباس شخصي ها آنها و برخي از مسئولين سياسي را به باد ناسزاهاي ركيك گرفته اند. با تعطيلى مراسم اداي احترام به مزار حاج محمد نخجواني رجل برجسته فرهنگي که در حريم طوباييه به خاک سپرده شده است ٫ همچنين حضور در پارک مشروطيت و گلباران کردن مجسمه ستارخان سردار ملي در ادامه برنامه مقدور نشد. در حين بازگشت شرکت کنندگان از سر مزار باقرخان سالار ملي تجمع گنندگان در حاليكه با خواندن فاتحه و نثار گل بر مزار آن قهرمان اداي احترام مي كردند، نيروهاي انتظامي و عده اي لباس شخصي ضمن ناسزاگويي گلهاي اعطايي به مزار سالار ملي را در زير چکمه هاي خود پايمال و پرپر كردند و به برخي از برجستگان مراسم حمله ور و عده اى را زخمى نمودند . گفته مي شود جمع نا مشخصي از شرکت کنندگان در اين مراسم پس از ضرب و شتم بازداشت شده اند (از جمله نماينده كارگران كارخانه هاى تراكتورسازى و ماشين سازى٫ امير آتابى بخت آور و فرامرز خمسه) .


اعتراض به تعويض نام آمفى تئاتر علامه جعفرى به آمفى تئاتر فردوسى:
پانصد نفر از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي تبريز با امضاء طوماري به نام فردوسى شاعرى نژادپرست اعتراض نموده و خواستار تثبيت نام علامه جعفري در آمفي تئاتر اين دانشگاه شدند. در اين طومار گفته مىشود كه: عملکرد افراد دخيل در نامگذاري آمفي تئاتر ساختمان علامه محمدتقي جعفري را به فردوسي مغاير با شالوده فکري دانشگاه آزاد اسلامي دانسته و تغيير نام علامه جعفري را در شهر علامه ها، ستارخان ها، باقرخان ها، شيخ محمد خياباني ها، شهريارها و باکري ها جايز ندانسته و اعتراض شديد خود را به اين عملکرد اعلام مي داريم و خواهان تثبيت نام آمفي تئاتر هستيم.


پخش سريال جديد ضد ترك و ضد آذربايجانى از صدا و سيما:
پخش سريالى از سيماى جمهورى اسلامى بنام "روشنتر از خاموشي" آغاز شده است. اين فيلم از طرف فرهنگيان آذربايجانى از جمله با تعبيرات "سراپا ابتذال، دروغ، توهين٫ تحريف٫ پر از عقده‌هاي قومي٫ با منظور مسخرة ترك‌ها٫ به قصد تحقير و توهين بينندگان و...." توصيف شده است. به گفته دكتر صديق اين فيلم "از شاه عباس نه به اين دليل كه شاه است بلكه به اين جهت كه ترك است نفرت دارد و به ريشش مي‌خندد، آنهم نه صدبار و هزار بار ....شاه عباس كه لهجه‌ي تركي كبار داشت، يك دفعه مانند اوباش بعضي محله هاي تهران در رژيم گذشته که بخواهند در حرف زدن اداي ترکها را در بياورند حرف مي‌زند، زنان با عصمت صفويه كه حتي سخن گفتنشان ملاحت خاص اصالت ايلي داشت، به يكبار فارسي سخن مي‌گويند، آنهم به لهجه‌ي ميدان قزوين تهران، ترانه‌ي "باباكرم" كه در رژيم پهلوي خلق شد و در رستوران‌ها و ميخانه‌هاي خيابان لاله‌زار تهران ورد زبان اجلاف بود، بر زبان آنان جاري مي‌شود....". از اولين هفتة نمايش سريال، صداى اعتراضات دانشجويي و در خواستهاى بسيار براى توقف پخش آن بلند شد. در يكي از اين اعتراض‌ها (هفته نامه وراوي ش 38 ص 2) گفته مىشود: "... هر كجا به فحش و ناسزا، فرمان قتل و مزاح با حرمسرا نياز است، شاه عباس ترك مي‌شود، ولي هر وقت بحثي از مسائل فرهنگي و فلسفي باشد به زبان شكرين فارسي صحبت مي‌كند. و البته تركي صحبت كردن شاه صفوي و اطرافيان او به نوعي است كه اين زبان را در نهايت خشونت و نا پختگي و درشت نشان مي‌دهد و وقتي كودكان و نوجوانان ترك زبان از دهان يك شخصيت دو زبان متفاوت را مي‌شنوند كه يكي فارسي در نهايت نزاكت و سلامت رواني و براي استفاده از مباحث فلسفي و ادبي و سياسي و گاهي فقهي بكار مي‌رود و دومي تركي كه در نهايت سفاهت و خشونت و درشتي براي ناسزا گفتن و فرمان قتل دادن و حرفهاي ركيك زدن به كار مي‌رود چه قضاوتي در مورد اين دو زبان خواهند داشت؟ ... بياييد به فرزاندان خود بگوييم شأن و حرمت تركي اين نيست ....». در يكي ديگر از اعتراض‌هاي مردمي آمده است: «.... آواز معروف "كوچه‌لره سو سپميشم“ كه خوانندگان بزرگ و پر آوازه و معروف جهان مانند رشيد بهبود اف، بلبل، خان شوشسنكي، عارف بابايف ، فاطمه مهر علي اوا، ربابه مرادوا و ديگران خوانده‌اند، اين بار جناب شاه عباس باصداي نكره و مست و زباني نتراشيده و نخراشيده و با همراهي نوزاندگاني که شبيه نوازندگان نمايش سياه بازي و روحوضي هستند به گوش شنونده تزريق مي‌شود تا بيننده و شنونده ي ترك زبان از شنيدن آوازهاي ملي خود احساس مسخرگي و هرزگي نمايد». على رغم همه اعتراضات انجام شده مقامات و مسئولان تاكنون واكنشى به اعتراضات نشان نداده اند.

آتش زدن اتومبيلهاى صدا و سيما بخاطر توهين و اهانت به تركهاى ايران:
بدنبال اعتراضات تركهاى ايران به برنامه تلويزيونى صبح به خير ايران كه از كانال اول پخش مىگردد و در آن شخصى ترك به مترسكى تبديل مىشود در حين سخنرانى لاريجانى رئيس صدا و سيما در مراسم افتتاحيه جشنواره توليد راديو تلويزيونى اردبيل (28خرداد) سه اتومبيل در محوطه برگزارى مراسم به آتش كشيده شد. گفته مىشود چند سال پيش ضمن اعتراضات شديد دانشجويي به سريال ضد ترك مشابه آپارتمان هنگامى که آقاي لاريجاني به تبريز آمده بود، مسئولان و شخصيتهاى فرهنگي منطقه در باب جلوگيري از ترکي ستيزي صدا و سيما توصيه و هشدارهايى به وى داده بودند كه مثمر ثمر واقع نشده است.


هجوم نيروهاى ويژه به مراسم سالگرد شهريادر در روستاى خشگناب:
در بزرگداشت سالانه شهريار در روستاى خشگناب و در روز شعر و ادب‌ ايران‌ نيروهاى پليس خواستار تحويل دادن سازهاى عاشقهاى شركت كننده در اين شده اند و سپس شروع به بازرسي‌ سازها٫ قارمان‌ و ناغاره‌ و دف‌ و تار و دوربين‌ها و سفره‌هاي‌ خورد و خوراك‌ كرده اند. اندكى پس از شروع برنامه يك‌ اتوبوس‌ گروه‌ ويژه‌ بمب‌ياب‌ در محل حاضر شده و ‌پس از محاصره جمعيت 500 نفره حاضرين به دليل احتمال بمب گذارى امر به جمع‌ كردن ساز و آواز و اشعار آذربايجاني‌تان‌ داده و بالاخره مراسم را متوقف نموده است. (در اين رابطه همچنين گفته مىشود از طرف دولت اجراى برنامه موسيقى-هنرى عاشيقى در مكانهاى عمومى در ناحيه مغان ممنوع شده است).


تعطيلى بخش تركىسهند روزنامه اطلاعات:
انتشار سهند٫ ضميمه چهار صفحه اى تركى زبان اطلاعات پس از پانزده سال متوقف و مسئول آن دكتر صديق از كار بركنار شد. سهند كه منحصرا داراى مجوز انتشار به زبان تركى است از اين پس به زبان فارسى انتشار خواهد يافت.

جنگ تبليغاتى روزنامه اطلاعات بر عليه تركهاى ايران و آذربايجان:
چندي است که روزنامه دولتي اطلاعات با اختصاص صفحه اي به ايرانشناسي كه در آن آشكارا انديشه ها و تئوريهاى قوميتگرايى افراطى فارسى٫نژادپرستى آريايى و ديدگاههاى رسمى دولت پهلوى تبليغ و نشر مىشود به دامن زدن به اختلافات قومي٫ بي حرمتي٫ اهانت و تحقير هموطنان ترک زبان و انكار و تحريف هويت و تاريخ آذربايجان شدت بخشيده است. نوشته هاى پان ايرانيستى درج شده (از عنايت الله رضا٫ پرويز ورجاوند٫ احمد كسروى و....) بر محور انكار ترك بودن تركهاى ايران٫ تحقير زبان٫ فرهنگ و ادبيات تركى و ايجاد دشمنى و تخريب پيوندهاى مشترك با كشورهاى همسايه تركيه و آذربايجان متمركز شده است.

تعطيلى تشکل دانشجوئي وفاق اسلامي:
تنها تشكل مستقل دانشگاه آزاد تبريز به دليل شكايت سفارت ارمنستان و نيز علىاكبر اعلمى نماينده مردم تبريز در مجلس تعطيل شده است. اين تشكل به دليل نقد عملكرد ضعيف نمايندگان آذربايجان در آستانه انتخابات مجلس با فشار نمايندگان مجلس لغو امتياز شده است. بدنبال تعطيلى جمعيت وفاق٫ جمع كثيري از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي تبريز و هواداران تشكل لغو امتياز شده وفاق اسلامي در تاريخ 14/5/1382 دست به تظاهرات و تحصن زده و به عملكرد دانشگاه در برخورد با اعضاي تشكل و همچنين برخورد رياست روابط عمومي دانشگاه در هتك حريم و سرقت مدارك محرمانه از دفتر اين تشكل شديدا اعتراض نموده اند.


تعطيلىانجمن ادبى شهريار سردرى:
انجمن ادبى شهريار در شهر سردرى آذربايجان كه منحصرا در عرصه ادبى فعال بود٫ بدون ابراز هر گونه دليلى از طرف دولت تعطيل شده است.

تعطيلى جمعيت وحدت دانشگاه تبريز و انجمن وحدت اسلامى دانشگاه آزاد تبريز:
دو جمعيت و انجمن نامبرده كه از چند سال پيش در دانشگاه تبريز و دانشگاه آزاد تبريز به فعاليت مشغول بودند از طرف دولت تعطيل شدند.

تعطيلى انجمن فرهنگي ادبي ايشيق زنجان:
بدنبال آغاز بكار رئيس جديد حوزه هنري زنجان از فعاليت گروه فرهنگي ادبي "ايشيق" جلوگيري بعمل آمد. انجمن "ايشيق" كه در زمينه فرهنگ و ادبيات تركي فعاليت مينمود موفقترين گروه ادبي زنجان بشمار ميرفت. يك عضو "ايشيق" در مورد تعطيلي اين گروه اظهار داشت: تحديد فعاليتهاي فرهنگي در ايران قصه اي دراز است كه اين تحديدها و تهديدها در مورد فرهنگ و ادبيات تركي البته شديدتر ميباشد. در زنجان نيز از نظر برخي افراد و نيروهاي مرتجع كه نگاه امنيتي به مسئله فرهنگ دارند و همه چيز را از منظر تئوري توطئه مينگرند، انجمن فرهنگي "ايشيق" بعنوان يك مجموعه رقيب تلقي ميشد كه باعث كسادي بازار آنان شده است.

حقوق‌بشر | بازديد 900 | نظر 30 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/591

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سياست مشت آهنين در آذربايجان، پلاتفرم دمکراتيک آذري' لينک داده اند.
نظرات
[ali - November 22, 2003 04:33 PM]

آقايان آذري و حميد و ...اين نژاد و قوميت و چيزهاي آرماني را رها کنيد بياييد روي واقعيات بحث کنيم به فرض که نژادي به نام آريايي و نرک و.. وجود ندارد (به فرض وجود هم هيچ اهميتي ندارد )اين را که الان در ايران عده زيادي به زبانهايي غير از فارسي تکلم مي کنند که جاي بحث ندارد و يک واقعيت است(حالا به زور اين زبانها را گرفته باشند يا از اول اين زباني بوده باشند)فرزندان اينان حق دارند به اين زبان آموزش ببينند زيرا اصولا تعليم به زباني غير از زبان مادري مخصوصا در خانواده هاي سطح پايينتر و روستاها بسيار مشکل آفرين است و تعليم و تربيت را با اختلال مواجه مي سازد .فلان دانش آموز بلوچ در فلان روستاي دور افتاده چه گناهي کرده که بايد به علت مسلط نبودن به زبان فارسي بايد ترک تحصيل کند يا از تحصيل متنفر شود ؟گور باباي نژاد فارس و ترک و بلوچ و ...
ول کنيد اينها
به فرض که حميد ما به زور ترک شده باشد چه فرقي در اصل موضوع مي کند اصلا فرض کنيد او از نوادگان همان اقوام مهاجم باشد که چه؟(حميد جان عذر مي خواهم بايد عريان حرف زد )او بايد تاوان گناه چند نسل پيش را بدهد؟مگر آرياييها که اول بار امدند ساکنان بومي را سرکوب نکردند ؟ول کنيد اين افتخار احمقانه به نژاد و زبان و قوميت را
روي واقعيات حرف بزنيد.

[babo - November 21, 2003 01:58 PM]

Selam
Menim de nezerime indilikte bizim dushmen feget islam cumhuriyeti dir duz di bizlere tohin olur ve dilimizi kulturumuzu aradan aparmax isteyir ler ama biz gerek oyanix olaq ve rejimin oyununa gemeyek

yashasin butun xalqlarin azadligi
Mehv olsun islam cumhuriyeti

[علي زرگرنژاد - November 15, 2003 04:05 AM]

اي بابا. اين بحث ها چيه؟ ما همه ايران هستيم و دلداده ايران. آذري و فارس مگر فرقي هم با هم دارند؟ هردو داراي يك فرهنگ و يك تاريخ و يك مذهب و .... هستند. همه آذريها و فارسها دارند با همديگر ازدواج ميكنند و همه دركنار هم با دوستي و صفا بسر ميبرند. همه با هم همسايه. همه با هم دوست و برادر. همه يكدل و يگانه. حالا اگر چند نفر بيگانه و نوكر اين و آن ميخواهند اين صفا و هارموني را بزعم خودشان بهم بزنند بدانند كه دودش تنها در چشم خودشان خواهد رفت همانطور كه در گزارش بالا مشاهده ميكنيم.

[رامين - November 15, 2003 03:58 AM]

تقصير از خود اين آقايان افراطي پان ترك است كه هرچه دروغ توانسته اند به تاريخ و فرهنگ ما آذريها نسبت داده اند و ما را در همه جا روسياه كرده اند. بگذاريم جمهوري اسلامي عرب پرست با اين گروه ترك پرست بيگانه درگير شود و سگ و گرگ پاچه هم را بگيرند. اين باعث ميشود تا دشمنان ايران و ايراني خودشان همديگر را تكه پاره كنند.
خدايا شكرت.

[شهريار - November 15, 2003 03:53 AM]

با درود. من به عنوان يك ايراني آذري واقعآ از اين همه تحريف و جعل پان تركها بر ضد تاريخ و فرهنگ ما ايراني ها دلگير ميشوم. هر شخص باخردي كه شمار ساكنان مناطق آذري نشين ايران را جمع بزند به چيزي حدود 16 درصد مردم ايران ميرسد. حالا اين آقايان با دروغپردازي ما را تورك نژاد ناميده و شمار ما را نيمي از ايران ميدانند!
بعد هم هر تاريخدان ميداند سومر و بابل هيچ ربطي به آذريها و تركها ندارد و اين هم از جعليات كودكانه اين آقايان نژادپرست است.
اينها تنها و تنها بدنبال ايجاد خونريزي و جنگ قومي هستند وبس. آبشخور آنها هم محافل صهيونيست گراي ترك پرست در باكو، آنكارا و تل آويو است.
دولت ايران كاري بسيار بجا ميكند كه به سركوب اين ويروسهاي خانمانسوز ميپردازد. اينها شياطيني هستند كه خود را زير ماسك مسئله زبان آذربايجان پنهان كرده و خواب كشتار ايرانيان را در سر ميپرورانند. پس هر چه زودتر ايران و ايراني نسل اين نامردمان را از روي زمين بردارد به سود انسانيت عمل كرده است. پاك كردن زمين از وجود يك گروه نژادپرست پان ترك خونريز و قومگراي افراطي بهتر است تا اينكه دست روي دست بگذاريم تا اين افراد باعث جنگ داخلي و كشته شده صدها هزار ايراني آذري و فارس و كرد و غيره بشوند. من به نوبه خودم در همين تبريز تا جان در بدن دارم با اين عناصر شوم مبارزه خواهم كرد.
ياشاسين ايران

[Yashar kamalpour - October 27, 2003 03:52 PM]

Kordha v Fars,ha bezudi mazeh Shamshire ma Turkha ra khahand did, haman tor ke Armaniha dar sale 1915 didand, tamamiye Kordha bayad az Orumiyeh ekhraj shavand v dar mahdoodeh Azarbayejane Bozorg zabane Torki tadris shavad. Paayandeh Azarbayejane Bozorg az Arze rum ta Robatkarim v az Chechen ta Hamedan, Yasashin

[Yashar kamalpour - October 27, 2003 03:46 PM]

Ma Turkha khodeman moghaserim, agar manande Ajdademan shojaat neshan midadim mitavanestim hghooghe haghe Azarbayejan Aziz ra begirim. Fars,ha nabayad faramush konand ke Amir Teymur dar yk rooz 70,000 nafar az anha ra dar Esfahan gardan zad v az sareshan 28 menareh sakht, hamchenin Agha Mohammad khane Ghajar ke dar Kerman 20,000 joft cheshme Fars,haye nejad parast ra dar aavard, ma Turkha bayad be rahe Ajdade Dalir khod edame dahim, Yasashin Azarbayejan

[Yashar kamalpour - October 27, 2003 03:45 PM]

Ma Turkha khodeman moghaserim, agar manande Ajdademan shojaat neshan midadim mitavanestim hghooghe haghe Azarbayejan Aziz ra begirim. Fars,ha nabayad faramush konand ke Amir Teymur dar yk rooz 70,000 nafar az anha ra dar Esfahan gardan zad v az sareshan 28 menareh sakht, hamchenin Agha Mohammad khane Ghajar ke dar Kerman 20,000 joft cheshme Fars,haye nejad parast ra dar aavard, ma Turkha bayad be rahe Ajdade Dalir khod edame dahim, Yasashin Azarbayejan

[رضامحمدعلي زاده - October 25, 2003 01:39 PM]

با سلام:بلوكه كردن تاريخ ايران بنفع ملت فارس وعدم توجه به ميراث فرهنگي ملت ترك ظلم ديگري است كه در ايران جريان دارد .در دوره حكومت شونيست پهلوي بعمد كتيبه هاي بسياري از اورارتوها و عيلامي ها و... بلحاظ مقابله با فرهنگ اصيل وريشه دارتركي از بين رفته يا از مرزها خارج شدند.اكنون نيزچون 100 سال اخير بدليل هراس از نمود يافتن واقعيتها اقدام به دزدي فرهنگي از ميراث عظيم تركان ايران ميشود كه بقلم دادن اصليت شخصيتهاي تاريخ بنفع ملت فارس مظهر اين واقعيت است.تركان ايران نمي دانند برخاكي كه قدم مي گذارند وزندگي مي كنند ريشه در طول تاريخ بشريت وتمدن دارد كه پدران تركشان آن را افريده اند وبيشتر از خود اسطوره هاي خيالي ملت همسايه فارس را مي شناسند وسعي دارند اين احساس تصنعي خلع ايجادشده را با آسيموله شدنشان در ملت فارس جبران كنند.آيا اين جنايت فرهنگي وتروريسم فرهنگي در قاموس جديد بين المللي نيست.؟

[علی - October 24, 2003 02:42 PM]

با سلام به اقای حسین صادقی نصیرابادی.راجع به نقل قولتان از اقای دکتر مطلبی را خدمتتان عرض می کنم.منظور اقای دکتر از اذری ملیت قومی ما بوده است همانلوریکه الان ملیتهای ازبکی ترکمنی قزاقی و قرقیزی وجود دارد ولی این دلیل نمی شود که انها را غیر ترک بدانیم همه ما اقوام مختلف ترک هستیم و جزیی ناگسستنی از دنیای ترک باقی خواهیم ماند.درود بر اذربایجان

[Azari - October 24, 2003 03:24 AM]

آقای حسين نصير آباد، با احترام برای شما اما واقعا نظرم را صحيح و منطبق برد لائل متعددي ميدانم : اگر شما واقعا خودتان را منصف ميدانيد، و اهل بحثِ علمی و منطقی هستيد از شما دعوت ميکنم به سايت زيرِ تشريف بياوريد، ما دوستان فرهيخته اي داريم که در باره موضوعات pantourkisem بحث ميکنين و به دروغ پاترکها جوابهاي علمی می دهيم،و اما نظر من، اول اينکه زندان رفتن برای کسی ارجهيت نمياورد، کما اينکه بسياری از وطنفروشان و قاتلين هم به زندان ميروند، ثانيا، اين آقا در غالب بحث های تاريخی با ترويج پانترکيزم هويت ايراني من، و شما رابه ترکي ( هويت دشمنان اذريان) عوض ميکند، که بخداجنايتي کمتر از قاتل عام يک ملت نيست،اگر واقعا انسان شريفي هستيد و با نگاه سياسی به مطالب نگاه نمی کنيد، لطفا دروغپردازيهاي اين آقاي بااصطلاح دکتر را درمورد ترک بودن ما اذريان را بخوانيد، هيچ کجای دنيا بجز ترکيه ( محل تحصيل اين اقا )اين اراجف را قبول ندارد، آيا اينکه در قالب کار فرهنگي ترويج تفکرات نا درستي را کنيم که در جهت منافع يک کشور خارجي( ترکيه و باکو) است دليل وطنفروشي نيست؟
اگر هر گونه توضيحی در مورد پانتکيزم و دوغهای انها داشتيد ميتوانيد ه سايت
مراجعه کنيد دوستان مطلع زيادي در اين سايت راجع به اين مثائل بحث ميکنند . پاينده اذربايجان در کنار ايرانhttp://prana.persianblog.com

[حسین صادقی نصیرابادی - October 24, 2003 03:16 AM]

یاشاسین ایران افتخارلی یاشسین اذربایجان عشق اولسون اذربایجانین افتخار یارادان اوغلانلارینا و قیزلارینا عشق اولسون ستارخانا باقر خانا شهریارا شیرین عبادی یاشا منیم اذربایجانیم بابکین برکتلی یوردی

[حميد - October 24, 2003 03:06 AM]

آقاى آذارى دوباره گفتيد: من به عنوانِ يک آذری حاضر نيستم خودم را ترک نژاد بدانم. آزارى جان شما مشكلى با مساله نژادت دارى؟ برادرجان نژادى به اسم ترك وجود ندارد٫ شما چراتو اين مساله گير كرده اى؟ از اطلاعاتى كه درباره خودتان آذرى ها داديد متشكرم (هرچند تقريبا همه اش از قبيل چرت و پرت است) چونكه من در عمرم نه يك نفر آذرى ديده ام و نه يك كلمه آذرى شنيده ام. زبان مادرى ما تركى است٫ خودم هم مثل مادرم٫ و همه خانواده ام و همه همسايه ها و اهل شهر و نصف ايران خودمو و زبانمون را تركى مىناميم هيچكدوم هم تحصيلكرده تركيه نيستيم. كمى هم راجع به تركهاى ايران برايت بگويم. ما تركها اكثريت جمعيت ايران هستيم كه دولت طلبه هاى فارس زبان ما را قدغن كرده. در جاييكه پرت و پلايى به اين شكل گفته اى: در جنگ چالدران ترکان نيمی از اذريان را به خاک و خون کشيدند. آزارى عزيز سپاه قزلباش كه متشكل از روملو ها و استاجلوها و شاملو ... بودند و باسپاه عثمانى در چالديران جنگيدند همه از تركهاى تركيه مركزى و سوريه هستند. نكند تركهاى تركيه اى و سوريه اى روملو و استاجلو و شاملو و ... را هم تو آذرى مىبينى؟ بابا تو كه خيلى آريايى هستى آزارى خان. بعد هم گفته اى كه ترکي زبان مقولهاي است که خونريزاني مثل اتيلا و چنگيز را به دنيا معرفي کرد. آزارجان اولا مقول نه مغول٫ ثانيا آتيلا مغول نبود هون بود٫ ثالثا تركى چه ربطى به مغولى دارد ؟ اين حرفهاى شما اصلا پرت و پلا هم نيست٫ يه چيزيه ماوراى پرت و پلا٫ زيادى آريايى٫ خيلى آزارى!!!! تنها حرف حسابى كه گفتى اينه كه نبايد زبون و هويتمان را با زبون و هويت يك قوم ديگر عوض كنيم. اين براى ما ننگه. به همين دليل هستش كه تركهاى ايران هرگز هويت تركيشون رو با هويت و زبان قوم فارس عوض نخواهند كرد٫ اين ننگه براى ما . در آخر همگفته اى يزدان نگهدارد٫ اين يزدان ديگه كيه؟

[حسین صادقی نصیرابادی - October 24, 2003 02:58 AM]

جناب اقای اذری باسلام شما شخصیتی مثل اقای دکتر حسین محمد زاده صدیق مشهور به حسین دوزگون راوطن فروش بی سواد و بعد هم تحصیلکرده در ترکیه معرفی می کنید در صورتی که اقای صدیق در سالهای 1353و52 در دبیرستانهای مشکین شهر دبیر و جزو دبیرانی بودند که اقلا هر ماه توسط ساواک احظار و مورد اذار واذیت قرار می گرفتند و ما افتخار می کردیم دبیر ادبیاتمان از دوستان اقای صمد بهرنگی هستند بنابراین در تهمت زدن به اشخاص رعایت انصاف را بکنید

[Babak - October 24, 2003 02:58 AM]

Doustan dar nazar dashte bashid ke doshman vaghei Jomhourie eslamie. saay konid tabadol nazar be jodaii va jedaal nakeshe mamnoun
be omid pirouzi

[بهروز - October 24, 2003 02:36 AM]

آقا/خانم عزیز

بسیارخرسـند خواهیم شـد که نظریات "حزب پاک" درباره مسـاله ملی ؛ فدرالیسـم ؛ وبرداشـت ما را موردتوجه و نقد قراردهیـد

ما مایل به گشایش باب گفتگو؛ برمبنای جامعه شناسی علمی _ فلسفه علمی باعزیزانی چون شما هسـتیم

آدرس سایت ما http://www.pokparty.com ویا http://www.Hezbepak.com

ما تمام اطلاعات ارائه شـده توسط شما را مغلوط وکذب دانسـته ونظریات شما را ؛ نظریاتی شـدیدا انتزاعی و متناقض باشرائط عینی جامعه می دانیم
ارادتمند http://www.pokparty.com/entesharat/goftar-skhan.htm
بهروز الف.

[حسین صادقی نصیرابادی - October 24, 2003 02:31 AM]

با سلام در یک کارگاه سد سازی مسئول کارگاه بودم از باکوهیتی برای بازدید امده بودند اکثر کارکنان فارس زبان بودند چون من با انها به زبان اذری صحبت می کردم اقای دکتر باقر اف از منسوال کرد مثل اینکه فارس نیستی من گفتم خیر من ترک هستم ایشان خیلی ناراحت شدند و فرمودند ترک ترکیه ایها هستند شما آذری هستی و من از ان تاریخ فرق بین آذری و ترک را متوجه شدم حسین صادقی نصیرابادی

[بهروز - October 24, 2003 02:31 AM]

آقا/خانم عزیز

بسیارخرسـند خواهیم شـد که نظریات "حزب پاک" درباره مسـاله ملی ؛ فدرالیسـم ؛ وبرداشـت ما را موردتوجه و نقد قراردهیـد

ما مایل به گشایش باب گفتگو؛ برمبنای جامعه شناسی علمی _ فلسفه علمی باعزیزانی چون شما هسـتیم

ما تمام اطلاعات ارائه شـده توسط شما را مغلوط وکذب دانسـته ونظریات شما را ؛ نظریاتی شـدیدا انتزاعی و متناقض باشرائط عینی جامعه می دانیم
ارادتمند
بهروز الف.

[Behruz - October 24, 2003 02:19 AM]

dear sir
we request you to inform us your sights & your openion about our views about FEDERALISM
Please see the article in : http://www.pokparty.com/entesharat/goftar-skhan.htm

Sincerely Yours
Behruz

[Azari - October 24, 2003 02:13 AM]

آقا حميد، اولا که من فقط آذری هستم، اما يک آذری شخص ديگری هست که انهم مثل من فکر ميکند، که دستهايش را دور ميفشارم، اما، راجع به صحبت شما : شما، از يک طرف تخم نفاق ميافکني و از مقاله که سر تا پا پانترکيزم و نفاق افکني در بين يک مردم هست دفاع ميکنی، و انها را به ترکان و غير ترکان تقسيم ميکني و در همان حال ما اذريان را ترک ميداني بدونه اينکه اصلا هيچ مدرک علمي داشته باشی، شما ها تفکرات Pantourkisem را توسط يک مشتِ وطن فروش بی سواد تحصيل کرده در ترکيه مثل اقاي به اصطلاح دکتر صديق و هيات و زهتابي در بين برادران يک ملت واحد ميپراکنيد، و ا از طرف ديگر ژست روشنفکري ميگيری و با مظلوم نمايي بي مورد ميگوئيد که نصف مردم ايران به زبان مادری حق خواندن و نوشتن ندارند، اولا که تمام ما اذريان( ترک زبانان ايران) با ارفاق کمتر از ۱۹% کل جمعيت هستيم در ثاني زبان ترکي زبان مادری ما اذريان نيست، و زبان مادري دشمنان اذريان و کل ايران بوده ( ترکان سلجوقي) که با زور شمشير به ما اجبار شده. با توجه به شواهد تاريخي فقط در جنگ چالدران ترکان نيمی از اذريان را به خاک و خون کشيدند، ترکي زبان مقولهاي است که خونريزاني مثل اتيلا و چنگيز را به دنيا معرفي کرد ، اگر شما، ميخواهيد، من حاضرم به شما اثبات کنم که ما اذريان با مردم ديگر ايران هيچ تفاوتي نداريم، ما اذريان و برادران فارس و کردها و بلوچ ها از رگ گردن به هم نزديکتريم، حالا شما، پانترکها با تحريف تاريخ و بکارگيري کلماتي مثل خلق ترک و... سعی در عوض کردن هويتِ من و بخشی از مردم ايران هستيد .شما ها با نا سزا گويي به بزرگاني مثل فردوسي و کورش کبير، و ترک کردن بزرگاني ديگر مثل نظامی و مولوی و بابک خرمدين و بوعلي سينا و... سعی در رسيدن به اهداف شوم سياسی خود که يکبار در ۸۰ سال پيش در قائله پيشوري موفق به انجام ان نشدنديعني جدايي ا ذرابادگان از ايران هستيد. ما اذريان حتی به لحاظ وجود اتشکدهاي متعدد و نشانه های فراون اوستايي و.... از اصيلترين ايرانيان هستيم، و زبان ما تا مدتی قبل به فارسی پهلوی بوده، از نظر من کساني که براي رسيدن به مقاصد سياسی حاضر به تحريف تاريخ و توهين به هموطن خود و پراکندن تخم نفاق در بين انها هستند ديگر ايرانی نيستند چون همانکاري را انجام ميدهند که دشمن کشورم انجام ميدهد.اين افراد ( Pantourkha) با ايجاد هويتِ جعلي برای يک بخش از مردم ايران و کارهاي ديگر سعی در پراکندن تخم نفاق در بين هموتنان خود ودامن زدن به اختلافات قوميند . از نظرمن زبان تنها قشر خارجی فرهنگ يه مردم را تشکيل ميدهد که ميتواند با برخورد با مسائل مختلف تغيير و يا حتي کنده شود. اما اگر خوب بنگريد بجز شواهد بسيار قوی و مستدل تاريخی موجود از لحاظ فرهنگي و هويتي هم ما اذريان ايرانی هستيم نه ترک، شما نگاه کنيد، همه ايراني تباران مثل تاجيکها وکردها در ايران و عراق و ترکيه، و حتی ايرانيان مهاجر به هند همه در هويتِ و فرهنگ ها يکی هستند. آنها مراسم يکساني دارند، آنها، ا عتقادت مشابهي دارند،و ... اما، هر کدام ممکن هست بسته به شرايط خاص بزباني صحبت کنند، کما اينکه زبان کردها در ترکيه ممکن هست ترکي يا در عرق ممکن هست عربی باشد، اما هويتِ آنها يکی هست، اما ايا ما اذريان اين نزديکي فرهنگ را با مردم ترکيه که ترک زبان هستند داريم؟ بنابراين تنها با دستاويز قرار دادن زبان نميتوان برای ملتي هويت سازی کرد. من به عنوانِ يک آذری حاضر نيستم خودم را ترک نژاد بدانم، چرا که اين يک توهين به من هست، شما اگر تاريخ را بخوانيد ميفهميد که ترکان چه ها که با ما اذريان نکردند، م اذريان که در ۴۰۰۰ سال پيش زرتشت و يکتا پرستی را به ميراس بشری هديه کردم چطور ميتوانم قبول کنم که بخاطر منافع سياسی يک مشت وطنفروش تحصيل کرده در ترکيه هويتمان را با قومي که تا قرن ۸ تا ۱۰ ميلادی بجز چوپاني هيچ فرهنگی نداشتند عوض کنند، آيا اين توهين به ما نيست؟. بنابر اين از نظر من اگر کسی درظاهر کارو نياز فرهنگی سعی در تغيير هويت من باشد، از نظر من دشمن من و کشور من هست. در حالِ حاضر از نظر من زبان تنها بهانه بيش نيست و ازادي زبان ترکی در ايران نسبت به فرضا از زبان کردی در ترکيه بسيار بالا تر است. پاينده اذربايجان در کنار ايران.
اگر ايران بجز ويران سرا نيست – من اين ويران سرا را دوست دارم
زنده پاينده و پيروز باشيد
يزدان پاك نگهدارتان

[شورای اروپا - October 24, 2003 02:07 AM]

سند مجمع پارلمانى شورای اروپا در باره "مشكل تحصيل به زبان مادرى ٣٠ ميليون آذربايجانى ساكن در ايران".

به زبانهاى انگليسى و فرانسه به همراه ترجمه تركى آذرى و فارسى .

اين سند از طرف رافايل حسينوف نماينده مجلس و عضو پارلمان شورای اروپا تهيه شده و از سوى تعدادى از نمايندگان كشورهاى آذربايجان٫ ايتاليا٫ بلژيک، مجارستان، اسپانيا، لهستان، ليتوانی، ترکيه، اکرائين و گرجستان (از گروه هاى ليبرال-دمكراتيك-رفرميست٫ حزب مردم اروپا٫ اروپاى دمكراتيك٫ چپ متحد اروپايى٫ و سوسياليست) امضاء شده است.

بو سند ٫ مجليس دئپوتاتى و آوروپا شوراسى پارلامئنتى عوضوو اولان رافائل حوسئينوف طرفيندن حاضيرلانيب و آذربايجان٫ ايتالييا٫ بئلچيكا٫ ماجارسيتان٫ ايسپانييا٫ پولشا٫ ليتوا٫ توركييه٫ اوكراينا و گورجوستانين (ليبئرال-دئموكراتيك-رئفورميست٫ آوروپا خالقى پارتىسى٫ دئموكراتيك آوروپا٫ آوروپانين بيرلشميش سولو٫ و سوسيياليست گوروپلارينا باغلى) بير سيرا دئپوتاتينين ايمضاسينى داشيماقدادير.

ترجمه فارسى:

موضوع: "مشکل 30 ميليون آذربايجانی در ايران (آذربايجان جنوبی) براى دستيابى به تحصيل به زبان مادری شان"

سند: ٩٧١٠

١٣ فوريه ٢٠٠٣

١٩٠ سال پيش در نتيجه جنگ بين ايران و روسيه و طبق عهد نامه گلستان سال ١٨١٣ و توركمانچاى سال ١٨٢٨ ٫ آذربايجان به دو بخش تقسيم شد٫ آذربايجان جنوبى تحت حاكميت ايران و آذربايجان شمالى تحت اداره روسيه قرار گرفت.

آذربايجان شمالى در سالهاى ١٩١٨ – ١٩٢٠ با نام جمهورى دموكراتيك آذربايجان استقلال خويش را بدست آورد٫ در حاليكه آذربايجان جنوبى حكومت مستقل خود را در سالهاى ١٩٤٥ – ١٩٤٦ تاسيس نمود. متاسفانه هر دوى حكومت هاى فوق الذكر به دليل فشارهاى خارجى استقلال خود را از دست دادند.

جمهورى دمكراتيك آذربايجان حاكميت و استقلال خود را با هجوم شوروىها از دست داده و بخشى از اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى گرديد٫ با اينهمه در سال ١٩٩١ دوباره با نام جمهورى آذربايجان استقلال خود را باز يافت.

در حال حاضر جمعيت جمهورى آذربايجان بالغ بر ٨ ميليون نفر است٫ با اينهمه شمار آذربايجانيان ائتنيك كه به صورت متراكم در ايران زندگى مىنمايند رقمى نزديك به ٣٠ ميليون نفر مىباشد. متاسفانه آذربايجانيان در اين كشور از امكان آموزش به زبان مادريشان محروم مىباشند.

گرچه ايران كشورى اروپايى نمىباشد٫ شمارى از دولتهاى عضو شوراى اروپا روابط نزديك سياسى٫ اقتصادى٫ علمى-فرهنگى با ايران داشته و حدود ٣٠ ميليون تن از هموطنان آذربايجانى ساكن آن٫ ارزشهاى معنوى٫ فرهنگى و زبانى يكسانى با جمهورى آذربايجان (كه كشورى اى اروپايى است) را دارا مىباشند. اگر آنان امكان بدست آوردن حق تحصيل به زبان مادرى خود را مىداشتند٫ قادر به حفظ و گسترش هويت خود٫ دست كم خواندن كتب و روزنامه هاى چاپ شده در جمهورى آذربايجان و با توجه به عضويت آذربايجان در شوراى اروپا٫ قادر به آشنايى با ارزشهاى ملى و نيز اروپايى و اكتساب هر چه بيشتر طرق تفكر و رفتارهاى اروپايى مىبودند.

مجمع پارلمانى شوراى اروپا اعتقاد دارد كه اتخاذ تدابير و پيش بينى شرايطى توسط حكومت ايران براى راه اندازى مدارس ابتدائى٫ متوسطه و عالى براى جمعيت ائتنيك آذربايجانى كه در ايران زندگى مىنمايند٫ نشانه اى از برخورد با حقوق بنيادين عمده ترين اقليت ملى اين كشور مىباشد.

مجمع پارلمانى اروپا٫ بنابر اين٫ كميته فرهنگ٫ علم و آموزش را براى بررسى اين مشكل و آماده ساختن گزارشى در باره آن فرا مىخواند.

[afshar - October 24, 2003 01:30 AM]

زبانهاى تركى در ايران-ائتنولوق

متن زير از بخشهاى مختلف سايت ائتنولوگ در باره زبانهاى تركى رايج در ايران گرفته شده است. حتى المقدور سعى كرده ام كه مطالب مربوط به هم را در زير يك تيتر گرد بياورم. همچنين از آنجائيكه آمار داده شده مربوط به سالهاى متفاوت است٫ اين آمار را با استفاده از جمعيت كل ايران در سال مربوطه تبديل به درصد جمعيتى در آن سال كرده ام. [آنها را بدين شكل نشان داده ام]. با فرض ثابت بودن اين درصدهاى جمعيتى جمعيت تقريبى مليتهاى ترك ايران بنا به ائتنولوگ در سال ٢٠٠٣ به شرح زير خلاصه مىشود:

زبانهاى تركى در ايران: [بيش از ٤٤٫٥ % از جمعيت كل ايران٫ ٣١٫٤٥٢٫٦٠٠ نفر در سال ٢٠٠٣]

۱- تركى آذرى: [بيش از ٤١٫٢٣ % از جمعيت كل ايران٫ ٩٢٫٦٥٪‌ از كل توركهاى ايران٫ ٢٩٫١٤١٫٣٦٤ نفر در سال ٢٠٠٣]


الف- لهجه هاى آذربايجانى: [بيش از ٤٠٫١% از جمعيت كل ايران٫ ٩٧٫٢٦٪ از تركهاى آذرى ايران٫ ٢٨٫٣٤٢٫٦٨٠ نفر در سال٢٠٠٣]

1- لهجه هاى آذربايجانى جنوب: [بيش از ٣٧٫٣% از جمعيت كل ايران٫ ٩٠٫٤٧٪ از تركهاى آذرى ايران٫ ٢٦٫٣٦٣٫٦٤٠ نفر در سال٢٠٠٣]
2- زيرلهجه قشقايى: [بيش از ٢٫٨% از جمعيت كل ايران٫ ٦٫٧٩٪‌ از تركهاى آذرى ايران٫ ١٫٩٧٩٫٠٤٠ نفر در سال ٢٠٠٣]
3- زيرلهجه سلجوقى: [بيش از ؟ % از جمعيت كل ايران]

ب- لهجه هاى خراسانى:[بيش از ١٫١٣% از جمعيت كل ايران٫ ٢٫٧٤٪ از تركهاى آذرى ايران٫ ٧٩٨٫٦٨٤ نفر در سال ٢٠٠٣]

۲- تركمنى: [بيش از ٣٫١٧% از جمعيت كل ايران٫ ٧٫١٢٪ از كل توركهاى ايران٫ ٢٫٢٤٠٫٥٥٦ نفر در سال ٢٠٠٣]
۳- خلجى: [بيش از ٠٫٠٦% از جمعيت كل ايران٫ ٠٫١٣٪ از كل توركهاى ايران٫ ٤٢٫٤٠٨ نفر در سال ٢٠٠٣]
۴- قزاقى: [بيش از ٠٫٠٠٧% از جمعيت كل ايران٫ ٠٫٠٢٪‌ از كل توركهاى ايران٫ ٤٫٩٤٨ نفر در سال ٢٠٠٣]
---------------------------------------

زبانهاى تركى در ايران-ائتنولوق:[بيش از ٤٤٫٥ % از جمعيت كل ايران٫ ٣١٫٤٥٢٫٦٠٠ در سال ٢٠٠٣]

۱- تركى آذرى:[بيش از ٤١٫٢٣ % از كل جمعيت ايران]


الف- لهجه هاى آذربايجانى:[بيش از ٤٠٫١% از جمعيت كل ايران]


1- لهجه هاى آذربايجانى جنوب:[بيش از ٣٧٫٣% از جمعيت كل ايران]


- جمعيت: ٢٣٫٥٠٠٫٠٠٠ در ايران (سال ١٩٩٧)٫ و يا ٣٧٫٣% از جمعيت كشور (سال ١٩٩٧)٫ شامل ٢٩٠٫٠٠٠ نفر افشار٫ ٥٫٠٠٠ نفر ايناللو (اينانلو)٫ ٧٫٥٠٠ نفر بهارلو٫ ١٫٠٠٠ نفر مقدم٫ ٣٫٥٠٠ نفر نفر٫ ١٫٠٠٠ نفر پيچاقچى (بچاقچى)٫ ٣٫٠٠٠ نفر قاجار٫ ٢٫٠٠٠ نفر قاراگؤزلو (قرا گوزلو)٫ ١٣٠٫٠٠٠ نفر شاهسونى. (مارك ١٩٧٨ ٫ ١٩٩١ ٫ ١٩٩٣)
- نامهاى ديگر زبان: آذرى, ترك آذرى٫ آذربايجانى
- لهجه ها: آيناللو (ايناللو٫ اينانلو)٫ قاراپاپاق (قره پاپاق)٫ تبريز٫ افشارى (افشار)٫ شاهسونى (شاهسئوه ن٫ شاهسئون)٫ مقدم٫ بهارلو (خمسه)٫ نفر٫ قاراگؤزلو (قراگوزلو)٫ پيچاقچى (بچاقچى)٫ قاجار. ممكن است كه تيمورتاش (٧٫٠٠٠ در مازندران٫ احتمالا با تيمورى٫ تايمورى٫ تمورى يكى است) و سلجوق (در استان كرمان) نيز لهجه هاى اين زبان باشند. قشقايى احتمالا لهجه اين زبان است. هنگام سخن گفتن متكلمان حس مىكنند كه آذربايجانى شمالى و آذربايجانى جنوبى هر دو توسط يك خلق و يك گروه قومى بر زبان آورده مىشود ولى متوجه تفاوت هاى موجود بين هم زبان گفتارى و هم زبان محاوره اى يشان نيز مىشوند. هر دو لهجه مشكلاتى در پذيرش فرم نوشتارى لهجه ديگر دارد.
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائى٫ توركى٫ جنوبى٫ آذربايجانى
- كشور: ايران
- كد زبان: AZERBAIJANI- AZB
- ناحيه جغرافيايى: جنوب غربى آسيا٫ ايران٫ استانهاى آذربايجان شرقى٫ غربى٫ زنجان و بخشهايى از استانهاى مركزى. بسيارى در مناطقى از تهران. برخى از گروههاى آذربايجانى زبان در استان فارس و ديگر نواحى ايران ساكنند.
- موقعيت: نيازمند بررسى بيشتر
- ملاحظات: خود را "ترك" و زبانشان را "تركى" مىنامند. زبانشان عموما نوشتارى نمىباشد و گاهى اوقات در ايران با الفباى عربى - فارسى نوشته مىشود. بين آذربايجانى شوروى سابق (شمال) و آذربايجانى ايران (جنوب) تفاوتهاى لهجه اى بارزى در فونولوژى٫ لئكسيكون٫ مورفولوژى و سينتاكس وجود دارد. زبان گسترده ارتباطى٫ شعر و روزنامه نگارى است.
- نوع معيشت: كشاورزى٫ دامدارى
- جمعيت كل در دنيا:جمع كل ٢٤٫٣٦٤٫٠٠٠ نفر ويا بيشتر.
- دين-مذهب: مسلمان شيعه
- همچنين در:
١- بين ٣٠٠٫٠٠٠ تا ٩٠٠٫٠٠٠ نفر حتى بيشتر در عراق (تخمينهاى سال ١٩٨٢)٫ در سوريه و عراق "توركمان" ناميده مىشوند. در عراق در شهر كركوك٫ اربيل٫ رواندوز٫ در شهرها و روستاهاى جنوب كركوك تا مقداديه٫ خانقين و مندلى رايج است. همچنين در چند نقطه در ناحيه موصل. لهجه ها: كركوك. اين لهجه فرقهاى عمده اى با لهجه آذربايجانى شمال دارد. به خط عربى نوشته مىشود اما ادبيات محدودى دارد. بسيارى مىتوانند به عربى يا كردى بخوانند اما اكثرا در زبان خودشان كه آنرا در محيط خانه ويا در ميان گروه قومى خويش بكار مىبرند بىسوادند.
٢- ٣٠٫٠٠٠ در سوريه٫ (سال ١٩٦١). لهجه رايج در سوريه از لهجه كركوك عراق متفاوت بوده و ممكن است كه به تركى عثمانى نزديكتر از تركى آذربايجانى بوده باشد. در سوريه زبان نوشتارى نيست. در سوريه دوزبانه در زبان عربى اند.
٣- همچنين در تركيه به تعداد ٥٣٠٫٠٠٠ نفر و يا بيشتر. لهجه ها: قارس. نام ديگرشان: آذرى. از تركيه مركزى به سوى تركيه غربى گذرى آرام از آذربايجانى به تركى (استانبولى) مشاهده مىشود. مردم استان قارس به زبان آذربايجانى صحبت مىكنند ولى به عنوان زبان ادبى تركى (استانبولى) را بكار مىبرند.
٤- ٥٫٠٠٠ نفر ويا كمتر در افغانستان. در افغانستان افشار ويا افشارى ناميده مىشود. تفاوت عمده اى با آذربايجانى شمال در شوروى سابق دارد. بخشى از بازرگانان قزلباش به لهجه افشارى سخن مىگويند كه به شدت از زبان فارسى متاثر شده است. بخشى از قزلباشها (اكنون) به زبان درى سخن مىگويند. همه در زبان فارسى ويا پشتون دو زبانه اند. افراد جوانتر از ٣٥ سال اصلا زبان آذربايجانى را نمىدانند. اغلب خط سيريليك را هم نمىدانند.
٥- همچنين ٤٫٠٠٠ نفر در اردن و نيز در ايالات متحده آمريكا.
٦- ٦٫٠٦٨٫٤٥٣ نفر در (جمهورى) آذربايجان. در جمهوريهاى شوروى سابق٫ ٩٨% از افراد گروه ائتنيك به زبان آذربايجانى به عنوان زبان مادرى سخن مىگويند. ٤٫٠٠٠٫٠٠٠ تن تك زبانه اند (آمار سال ١٩٨٩). لهجه هاى آذربايجانى شمال: قوبا٫ دربند٫ باكو٫ شماخى٫ ساليان٫ لنكران٫ ايروان٫ آيريم٫ بورجالا٫ تركمه٫ قزلباش٫ نوخا٫ زاگاتالا (موگالى)٫ قابالا٫ نخجوان٫ اوردوباد٫ گنجه٫ شوشا (قاراباغ)٫ قاراپاپاق. تفاوت بين لهجه ها اندك است. لهجه قازاق به زبان قازاقى مربوط نيست. در فونولوفژى٫ لئكسيكون٫ مورفولوژى٫ سينتاكس و كلمات دخيل خارجى تفاوتهاى عمده اى با آذربايجانى جنوب دارد. در مدارس٫ انتشارات و نشريات بكار مىرود. نرخ باسوادى در زبان دوم بالاست. در آذربايجان الفباى سيريليك به طور گسترده اى استفاده مى شود (مىشد) الفباى لاتين رسمى است. برنامه هاى راديويى و تلويزيونى بدين زبان وجود دارد. همه با فرم استاندارد نوشتارى و گفتارى آشنا هستند. در مدارس روسى زبان نيز به عنوان زبان دوم تدريس مىشود. زبانى ملى است. تعداد كل متكلمين به آذربايجانى شمالى در دنيا ٧٫٠٥٩٫٠٠٠ تن است. با احتساب كسانى كه آنرا به مثابه زبان دوم بكار مىبرند ١٥٫٠٠٠٫٠٠٠ تن. (آمار سال ١٩٩٩).
٧- همچنين در داغستان جنوبى و در طول ساحل خزر در كوهستانهاى قفقاز جنوبى بكار برده مىشود.
٨- نيز در ارمنستان (١٦١٫٠٠٠ نفر٫ سال ١٩٩٣ ٫ جان استون)٫ استونى٫ گرجستان٫ قازاخستان٫ قرقيزستان٫ روسيه (بخش آسيايى)٫ تركمنستان٫ ازبكستان.


2- زير لهجه قشقايى:[بيش از ٢٫٨% از جمعيت كل ايران]

- جمعيت: ١٫٥٠٠٫٠٠٠ نفر (سال ١٩٩٧) و يا ٢٫٨% از جمعيت كل كشور در سال ١٩٩٧
- نامهاى ديگر زبان: قشقايى٫ قشقائى٫ قاشقاى٫ كاشكايى
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائى٫ توركى٫ جنوبى٫ آذربايجانى
- كشور: ايران
- كد زبان: QASHQA'I -QSQ
- ناحيه جغرافيايى: جنوب غربى آسيا٫ جنوب غربى ايران٫ استان فارس٫ زمستانها در جنوب٫ تابستانها در شمال. شيراز يكى از مراكزشان است.
- موقعيت: نيازمند بررسى بيشتر
- ملاحظات: بسيارى دوزبانه در فارسى و به راحتى قادر به خواندن آن٫ بسيار نزديك به آذربايجانى.
- نوع معيشت: دشتى٫ دامداران (گوسفند٫ خر و شتر) قاليباف٫ كوچ نشين
- كل متكلمين: ١٫٥٠٠٫٠٠٠ در سال ١٩٩٧
- دين-مذهب: ١٠٠% مسلمان شيعه


3- زير لهجه سلجوقى:[بيش از ؟ % از جمعيت كل ايران]

- نامهاى ديگر زبان: سلجوق٫ سالجوق٫ سلجوك
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائيك٫ توركى٫ جنوبى٫ آذربايجانى
- كشور: ايران- در استان كرمان
- كد زبان: SALCHUQ -SLQ
- ناحيه جغرافيايى: جنوب غربى آسيا
- موقعيت: نيازمند بررسى بيشتر
- ملاحظات: محتملا لهجه اى از تركى آذربايجانى٫ تفاهم متقابل با آذربايجانى موجود است. "سلجوق" و يا "سلجوك" و گروههاى مربوطه نام ديگر آذرىهاى ساكن ايران است.
- دين-مذهب: مسلمان


ب- لهجه هاى خراسانى:[بيش از ١٫١٣% از جمعيت كل ايران]


- جمعيت: در سال ١٩٧٧ احتمالا ٤٠٠٫٠٠٠ نفر (بنا به دوئرفر)
- نامهاى ديگر زبان: قوچانى
- لهجه ها: قوچانى غربى ويا شملل غربى٫ قوچانى شمالى ويا شمال شرقى٫ قوچانى جنوبى. لهجه اوغوز-ازبكى در جمهورى ازبكستان گفته مىشود كه لهجه اى از تركى خراسانى است.
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائيك٫ توركى٫ جنوبى٫ تركى
- كشور: ايران
- كد زبان: KHORASANI TURKISH -KMZ
- ناحيه جغرافيايى: جنوب غربى آسيا٫ ايران. شمال شرقى ايران. در قسمت شمالى استان خراسان بويژه در شمال غرب مشهد. لهجه غربى در نواحى بجنورد٫ لهجه شمالى در نواحى قوچان كه محتملا بزرگترين لهجه است٫ لهجه جنوبى در پيرامون سلطان آباد و سبزوار.
- موقعيت: نيازمند بررسى.
- ملاحظات: مرحله ميانى بين آذربايجانى و تركمنى٫ اما لهجه هيچكدام نمىباشد. زبانى ادبى نيست ولى برنامه هاى (راديوئى؟) دولتى بدين زبان موجود است. تركى خراسانى غير از خراسانى كه لهجه اى محلى از زبان فارسى در خراسان است مىباشد.
- كل متكلمين: در سال ١٩٧٧ بنا به دوئرفر در حدود ٤٠٠٫٠٠٠ نفر.
- دين-مذهب: مسلمان
- همچنين در: لهجه اوغوز-ازبكى در جمهورى ازبكستان گفته مىشود كه لهجه از تركى خراسانى است.

۲ – تركمنى:[بيش از ٣٫١٧% از جمعيت كل ايران]

- جمعيت: ٢٫٠٠٠٫٠٠٠ نفر در ايران٫ ويا ٣٫١٧ % از جمعيت (سال ١٩٩٧).
- نامهاى ديگر زبان: توركومان٫ توركمن٫ تركمن٫ تركمنى٫ تروخمن٫ تروخمنى٫ توركمانى
- لهجه ها: آنائولى٫ خاسارلى٫ نره زيم٫ نوخورلى (نهور)٫ چاودور٫ ارسارى (اسارى)٫ گوكلن (گوكلان)٫ سالير٫ ساريق٫ تكه (تككه)٫ يومود (يموت)٫ تروكمن. گروههاى موسوم به توركمان در عراق و سوريه و اردن در واقع به زبان آذربايجانى سخن مىگويند. گروه موسوم به تركمن در تبت ممكن است كه به زبان تركى ديگرى متكلم باشند.
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائى٫ توركى٫ جنوبى٫ تركمنى
- كشور: ايران
- كد زبان: TURKMEN -TCK
- ناحيه جغرافيايى: آسيا٫ ايران٫ شمال شرقى٫ عمدتا در استان مازندران در طول مرز تركمنستان. مراكز مهم گنبدكاوس و پهلوى دژ مىباشند.
- ملاحظات: گروهى كه در سوريه توركمان ناميده مىشوند به زبان آذربايجانى سخن مىگويند. برنامه هاى راديوئى به اين زبان در تركمنستان و ايران موجود است. دوزبانه در فارسىاند. در ايران زبان ادبى نيست. بسيارى نيمه كوچ نشين اند. زيرگروههاى قومىشان : يموت٫ گوكلن مىباشد. قادر به خواندن خط عربىاند.
- نوع معيشت: كشاورزى٫ كتان٫ گندم٫ گله دارى٫ گوسفند٫ فرشبافى٫ سنتا دامدار. منطقه مركب از واحه هاى كوچك در دشت قاراقوم است.
- كل متكلمين در دنيا: ٣٫١٣١٫٠٠٠ نفر
- دين-مذهب: مسلمان سنى٫ مسلمان شيعه
- همچنين در:
١- ٢٫٠٢٨٫٠٠٠ نفر در تركمنستان (سرشمارى سال ١٩٧٩)٫ ٩٩% آنرا به عنوان زبان مادرى بكار مىبرند. زبان ادبى (در تركمنستان) بر اساس لهجه يموت مىباشد. بعضىاز لهجه ها فرق بارزى با اين لهجه دارند. سنت ادبى قوى اى دارد. در تركمنستان با الفباى سيريليك نوشته مىشود. ٢٥٫٤% ادعا مىكنند كه دانش كافى به زبان روسى را دارا مىباشند. دوزبانه در روسى اند.
٢- ٥٠٠٫٠٠٠ نفر در افغانستان (سال ١٩٩٥): لهجه ها: سالور٫ تكه (تككه٫ چاغاتائى٫ جغتائى)٫ ارسارى٫ ساريق٫ يموت. ما بين لهجه ها تفاوتهاى شديدى وجود دارد. محتملا در افغانستان لهجه ارسارى عمده ترين است. دوزبانه در زبان پشتون اند. در كابل گروه پناهنده تركمنى وجود دارد. نرخ باسوادى در زبان دوم ١٥%-٢٥% است. به خط عربى نوشته مىشود. برخى كه تحصيلات بهترى دارند خط سيريليك را نيز مىتوانند بخوانند. نشرياتى به اين زبان وجود دارد. كوچ نشين٫ كشاورز٫ و دامدار و صادركننده گوسفند و فرش فارسى هستند.
٣- ٩٢٥ نفر در تركيه (١٩٨٢): پناهندگان افغانستانى مىباشند كه اكنون تبعه تركيه شده اند.
٤- همچنين در ازبكستان٫ پاكستان٫ ايالات متحده آمريكا و آلمان.

۳ – خلجى:[بيش از ٠٫٠٦% از جمعيت كل ايران]

- جمعيت: در سال ١٩٦٨ حدود ١٧٫٠٠٠ نفر (در حال كاهش)
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائيك٫ توركى٫ جنوبى٫ آذربايجانى
- كشور: ايران
- كد زبان: KHALAJ -KLJ
- ناحيه جغرافيايى: شمال شرقى اراك در استان مركزى
- موقعيت: نيازمند بررسى بيشتر است.
- ملاحظات: دوزبانه در فارسى٫ بعضى از كودكان تنها زبان فارسى را مىدانند. برخلاف آنچه قبلا تصور مىشد٫ خلجى لهجه آذربايجانى نبوده زبانى مستقل و جدا از ديگر زبانهاى تركى است. (دوئرفر٫ ١٩٧١ ). داراى دو صداى دراز و پشتى " آ" مىباشد. خلجى تركى غير از خلجى هند وايرانى است.
- كل متكلمين: در سال ١٩٦٨ ٫ ١٧٫٠٠٠ نفر ويا كمتر.
- دين-مذهب: مسلمان

۴ – قزاقى:[بيش از ٠٫٠٠٧% از جمعيت كل ايران]

- جمعيت: ٣٫٠٠٠ نفر در ايران (برآوردهاى سال ١٩٨٢).
- جمعيت كل در دنيا: ٨٫٠٠٠٫٠٠٠ سال ١٩٩٩.
- نامهاى ديگر زبان: قازاق٫ قازاقى٫ قازاخ٫ قازاخى٫ كازاك٫ كايساك٫ كوساچ٫ كازاكه
- وابستگى-طبقه بندى تبارى: آلتائيك٫ توركى٫ غربى٫ آرال-خزرى
- كد زبان: KAZAKH -KAZ
- ناحيه جغرافيايى: آسيا٫ ايران٫ در شهر گرگان٫ استان مازندران.
- ملاحظات: باسوادانشان مىتوانند از خط عربى استفاده كنند.
- همچنين در:
١- ٥٫٢٩٣٫٤٠٠ تن در قزاقستان (آمار سال ١٩٧٩). ٤٠% جمعيت قزاقستان را تشكيل مىدهند. ٩٨% از ايشان زبان قزاقى را به عنوان زبان مادرى خود بكار مىبرد. لهجه ها: قزاقى شمال شرقى٫ قزاقى جنوبى٫ قزاقى غربى. ما بين لهجه ها تفاوت اندكى وجود دارد. بسيارى زبان روسى ويا ازبكى را به عنوان زبان دوم بكار مىبرد. حس غرور ملى و اخوت اسلامى در حال افزايش است. نيمه كوچ نشين. سنتا دامدار و اكنون كشاورز و شاغل در بخش صنعت. نامهاى قرقيز شرقى و قرقيز غربى به خطا در مورد قزاقها بكار رفته است. الفباى سيريليك را بكار مىبرند. تحصيل در زبان قزاقى در حال افزايش است.
٢- همچنين در افغانستان: نرخ باسوادى در زبان اول زير ١% است.
٣- در چين ١٫١١١٫٧١٨ نفر (آمار سال ١٩٩٠)٫ شامل ٨٣٠٫٠٠٠ نفر قزاق شمال شرقى٫ ٧٠٫٠٠٠ تن قزاق جنوب غربى (آمار سال ١٩٨٢). در چين زبانى رسمى است. داراى الفبايى لاتين بود كه از سال ١٩٨٠ با الفباى عربى اصلاح شده جايگزين شده است. بدين زبان برنامه هاى راديوى وجود دارد. دامدار و جمعى نيز كشاورزاند. مسلمان سنى و عده اى بر دين شامانيسم مىباشند.
٤- نيز در آلمان٫ قيرقيزستان٫ روسيه آسيائى٫ تاجيكستان٫ تركمنستان٫ اوكراين٫ ازبكستان و
٥- مغولستان (١٢٠٫٠٠٠ نفر٫ سال ١٩٩٣٫ جان استون)٫ ٤% جمعيت مغولستان را تشكيل مىدهند (سال ١٩٩١). الفباى سيريليك را بكار مىبرند. سنتا مسلمان ولى هم اكنون بسيارى بىخدا (آتئيست) با سنن مسلمانى و ..مىباشند.
٦- در تركيه آسيائى به تعداد ٦٠٠ نفر ويا بيشتر (در سال ١٩٨٢). در تركيه الفباى لاتين را بكار مىبرند.

[حميد - October 24, 2003 01:05 AM]

آقاى يك آزارى: شما مغزت را با مساله نژاد خراب كرده اى برادر. زبان چه ربطى به نژاد دارد؟باز هم گفتى تركى حرف زدن دليل بر داشتن نژاد ترك نيست. برادر جان ول كن اين مساله نژاد را . بهفارسى ساده نوشتم كه نژادى به اسم ترك يا كرد يا فارس يا ايرانى يا آريايى يا تورانى يا ....هم وجود ندارد. پس وقتى نژادى به اسم ترك ويا آريايى وجود ندارد بيخودى دنبال اثبات ترك نژاد نبودن تركها و آريايى نژاد بودن فارسها و مسخره بازىهايى از دست نرو. فكرت رو به اين متمركز كن كه بيشتر از نصف مردم ايران حق تحصيل به زبان ملى و مادريشون رو ندارند٫ گيرم نژادشون آفريقايى يا چينى يا نروژى باشه. ملتفت شدى آقاى آزارى؟ چرا خودت رو بيخودى با مساله نژادهاى خيالى آزار مىدى برادر؟ حيف نيست از جوانى مثل تو؟ مىگى كه چيزى در باره تركهاى شمال خراسان و ديگر جاهاى ايران نمىدونى. خب برادر تو كه راجع به تركهاى آذربايجان هم چيزى نمىدونى غير از اينكه طوطىوار آذرى و آريايى بودنشون رو تكرار كنى. آذرى و آريايى بودن توهين و تحقير و اهانت و باعث شرم و خجالت و سرافكندگى تركهاى سراسر ايران مخصوصا آذربايجان هستش اين رو هم يادبگير. همينطور ياد بگير كه اكثريت ايرانيها ترك هستن و ترك بودن با ايرانى بودن متضاد نيست.
در ضمن اسمت هم رو عوض كن يعنى چه آزارى؟ از آزار دادن و آزار كشيدن مگه خوشت مىياد؟ شايد هم به علت شباهت اسم فامليت آزارى به آذرى هستش كه به زور مىخاى تركهاى ايران رو هم آذرى كنى؟!!!!عجب مردم آزارى هستى تو!!!

[yek azari - October 23, 2003 11:52 PM]

ba salam.
rooye sohbate man ba aghaye hamid ast.man darbare turk-haye shomale khorasan va baghiye jaha nemidanam.vali man be onvan yek azarbaijanni khodam ra irani midanam.zabane turki dashatn dalil bar nejade turki dashtan nist.ma irani hastim.
ba ehteram

[mehdi - October 23, 2003 11:49 PM]

yek nokteye jaleb dar morede tork ha ine ke dar moghayese ba kordha, baloochha va hatta fars ha az vaze behtari dar iran barkhordaran va az rahbar gerefte ba kheyli az vazirha tork hastand, vali hanoozam talabkaran. hameye iran ro shoma gereftin, dige chi mihayn? in taghsim bandi har irani maroofi be tork va gheyre tork va dar edame eftekhar kardan be tork boodane bazihashoon ham hale mano be ham mizane, hanooz kheyli az torkha dochare ye aghab moondegi tarikhi hastand. ta harf az ye adame maroofi mishe yek tork aval zehnesh mire be in samt ke bebine in taraf torke ya nist!!

[هوشنگ سربندی براهوئی - October 23, 2003 11:41 PM]

در شرایط کنونی ملتهای ایران به این درک از حاصل مسائل سیاسی ایران رسیده اند که آنها در میان ملت پارس نه تنها از پشتیبانی انساندوستانه بر خوردار نیستند، بلکه آگاهانه به آنها ستم میشود. بارز ترین شکل این ستم نیز چیزی جز تفکر شوینیسمی نیست که در دورانهای دو حکومت پهلوی و اسلامی به ملتهای ایران روا شده و ثابت گردیده است. متاسفانه برخی نیروهای مترقی که آزادی وخودمختاری ملتها را در ایده پذیرفته اند، در چنین شرایط دشواری از خواستهای حق به جانب ملتها که به دفعات بگوش همه آنها رسیده است، عملا دفاع نمیکنند.

انسانهائیکه بر اثر تبلیغات سمی ـ مذهبی آخوندها در پرده های جهل و فریب نگاهداشته شده و به مترسکهای پاسدار، بسیجی، لباس شخصی و غیره برای بقای آخوندها همنوعان خود را میکشند و به لحاظ عقلائی و انسانی نجات آنها از تاریکی های جهل وظیفه همه ملتها بوده وهمه آزادیخواهان را با ملت پارس مشترکا متاسف کرده است، بارها از جانب برخی سازمانهای مترقی که بعضا در صف اپوزیسیون قرار دارند، مورد حمایت قرار گرفته و به ادامه فقر و کشتار و بقای حکومت ننگین آخوندی کمک کرده اند.
انواع گروههای چند نفره جمهوریخواه و سلطنت پرستان در رویای تشکیل ایرانی به سر میبرند که مقامهای تشریفاتی سناتوری، دبیرکلی، ریاست محترم و از این قبیل را قبضه کنند.

ملت پارس متاسفانه با چنین درد سرهایی روبرو شده است. هر چند وقت آنرا ندارند که به مصائب دیگر ملتها باندیشند، لذا بر ما ملتهای دیگر ایران است که با یکدیگر متحد شده و ملت پارس را از سرگردانی نجات داده و ایرانی نوین و مترقی بر پا داریم.


[حميد - October 23, 2003 11:30 PM]

آقاى آزارى:
مىگوييد به صورت علمی ثابت کنيد که اذريان ايران ترک نژاد هستند.
اولا قومى٫ ملتى٫ ماده اى٫ چيزى به اسم آذرى وجود ندارد كه در باره نژادش بنده چيزى را بخواهم ثابت كنم.
دوما: نژادى به اسم ترك يا كرد يا فارس يا ايرانى يا آريايى يا تورانى يا ....هم وجود ندارد كه بنده درصدد اثبات و يا نفى منسوبيت مليتهاى ايرانى به آنها باشم.
سوما: اثبات يا نفى نژاد خيالى (ترك٫ آريايى٫ ايرانى٫ تورانى...) كه هيچوقت وجود نداشته براى قومى كه محصول خيال است (آذرى) كارى عبث است كه فقط از دست نژادپرستان خيال پرست مردم آزار و خودآزار برمىآيد.
چهارما: كار عبث تر ابراز نظرات بى ربط شما در باره اين مقاله است. مردم آزار آريا زده گرامى من٫ آقاى آزارى: اين مقاله در باره نقض حقوق بشر مليت ترك در ايران٫ سركوب نشريات٫ خبرنگاران و فعالان ترك ايرانى است. نه در باره نژادشناسى و يا فيلمهاى تخيلى آذرى و آريايى. سعى كن به موضوع نوشته متمركز شوى برادر آريازده من.

[Azari - October 23, 2003 10:57 PM]

آقا حميد، شما، اگر توانستيد به صورت علمی ثابت کنيد که اذريان ايران ترک نژاد هستند، من به شما، قول ميدهم من هم مثل شما پانترک شوم،امادهمانطور که احتمالا ميدانيد اذريان ايران ترک نژاد نبوده و فقط بعد از دوره سلجوغي زبان انها در يک دوره ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله به خاطر حضور ترکان در ان منطقه با زور شمشير ترک زبان شدند.
اگر دوست داريد به سايت
http://prana.persianblog.com
تشريف بياوريد ما در آنجا جوابهاي علمی به دروغ پردازياي پانترکيزم ميدهيم پاينده اذربايجان در کنار ايران
مطالعه مقالعه زير را از دست ندهيد
http://www.ettelaat.com/et/Siasi/181/26.pdf

[حميد - October 23, 2003 10:39 PM]

آقاى آزارى: آذرى خطاب كردن به مليت ترك در ايران بزرگترين اهانت و توهين به اين مردم است. مردمى كه خود را در تبريز٫ اورميه٫ اردبيل٫ همدان٫ بجنورد٫ اسفراين٫ درگز٫ فيروز آباد و رزن و كبودرآهنگ و ساوجبلاغ و شهريار و داراب و تهران و شيراز و ساوه و اراك و آستارا و افشارو شاهسون و بيات و قاجار و قراگؤزلو و بيگدلى و قشقايى و بچاقچى و ايناللو و گوندوزلو .... خود را ترك مىنامند و ترك مىدانند و ترك هستند بهتر از شما آقاى آزارى قوميتگراى فارس هويت و زبان و مليت خودشان را مىشناسند. شما اگر از ترك بودن شيرين عبادى و براهنى و پناهى و ميلانى و دايى و بهرنگى و گوگوش و وثوقى و بيك ايمانوردى هشترودى و سليمانى و رضا زاده و ساعدى و مصدق و ...ناراحتيد به جاى آذرى ناميدن ملت ترك و خودآزارى و ديگر آزارى و توهين و هانت به هموطنان تركتان به فكر چاره اى ديگر باشيد. و به جاى دادن شعارهاى پان ايرانسيتى و راسيستى به فكر حقوق بشر كه در نوشته بالا از نقضشان صهبت مىرود فكر كنيد.
http://viva-ebadi.persianblog.com/

[Azari - October 23, 2003 09:47 PM]

سلام به خبر نام گويا، من نمی دانم شماچرا از هر مطلبي سوء استفاده کرده و تبليغ قوميت گرايي ميکنيد، به جمله خود نگاه کنی،«بانوى فرهيخته ترك ايرانى خانم شيرين عبادى» ا ولا اذريان ايران ترک نيستند که انها را ترک ميخوانيد، آنها فقط ترک زبان هستند، ثانيا، شيرين عبادي قبل از اينکه حتی يک ترک زبان باشند يک ايرانی هستند و تصاحب ايشان بنفع يک قوم خاص سوء استفاده و عدم صداقت شما را در خبر رساني نشان ميدهد. چرا شما مثلا هيچ موقع نميگوييد اقاي خامنه ترک؟ بنابراين آيا اين صداقت شماست که ا نرا ترک ميخوانيد؟آيا شما با پانترکهاي و طنفروش توده اي قراردادي داريد که در تمام خبرهاي مربوط به اذربايجان انها را ملت ترک ويا نه مانند ساير مردم مردم و يا اذري خطاب ميکنيد در حالی که ترک خطاب کردن ، ما اذريان يک توهين نابخشودنيست آيا ميدانيد که ترکان در تاريخ چه بر سر ما اذريان اوردند؟ آيا جنگ چالدران را فراموش کرديم؟ چرا از هر خبري د رجهت ترويج اصتلاحاتي ی مثل ملل ايران و ملت های ايران هستيد .چرا سعی در پراکنده کردن تخم نفاق بين مردم يک ملت هستيد.

Copyright: gooya.com 2016