پنجشنبه 6 آذر 1382

"انتخابات" و "اکل ميته" حکومتيان، خدايار آفام

زان پس که صد هزار شقایق به کوه و دشت
پر پر شدند در ره آن سرخ انتظار
از تنگنای گوشه مطبخ، پیاز پیر
با ریش و رشته ای که فرو هشته در سبد
افراشته ست پرچم سبزی که:
این منم! پیغام این بهار
شفیعی کدکنی

نزدیک به دو سال است که اصلی ترین بحث به صحنه عمومی آورده شده حکومتگران ایران مسئله نحوه انتخاب اولیه ( یا بهتر بگوئیم پاکسازی) داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس شورای اسلامی است.

این بحث، که عنوان شسته رفته تر " نظارت بر انتخابات " را به آن داده اند، در واقع حول این سئوال محوری دور میزند که آیا کار تفتیش عقاید داوطلبان نمایندگی به عهده وزارت کشور( اصلاح طلبان دولتی) سپرده شود یا شورای نگهبان (محافظه کاران) این وظیفه را دنبال کند. هدف از تفتیش عقاید هم تخلیه " عقیدتی و اطلاعاتی" هر فرد است که آیا به " اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه " اعتقاد دارد یا نه. شورای نگهبان در بیان نحوه اجرای این تفتیش عقاید صراحت بیشتری دارد و بی پرده پوشی میگوید که این با هر داوطلب است که بیاید و ثابت کند که به این "اصل مترقی اسلام ناب محمدی" معتقد است یا نه چرا که حداقل در قرائتی که روحانیون حاکم از اسلام ناب دارند محلی برای اعمال اصل برائت وجود ندارد.

همانگونه که میبینید دعوای دو جناح تنها بر سر لحاف ملاست. آنها بر سر یکی از بنیادی ترین حقوق شهروندی 70 میلیون ایرانی یعنی حق انتخاب نمایندگان مجلس دعوا میکنند تا جناح برنده این کشمکش تیغ پاکسازی را به دست گرفته و مردم را از حق انتخاب مستقیم نمایندگانشان محروم کرده و مجلس را از خودی های جناح خود پر کند.

این یک جنگ قدرت بیش نیست و مردم با شرکتشان در انتخابات تنها ابزاری در دست این یا آن جناح برای کسب قدرت بیشتر خواهند بود. این یک خطای بزرگ و ساده اندیشی است که به جنگ قدرت دو جناح حکومتی ماسک رقابت دموکراتیک بزنیم. بیائید همه روزنامه های متعلق یا متمایل به هر دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار در تمامی این مدت 7 سال جنگ زرگری دو جناح را ورق بزنیم تا ببینیم آیا تا بحال هیچ فردی از آنها این بحث را آورده است که اساسأ این خود نظارت ( پاکسازی ) داوطلبان نمایندگی مجلس است که باید حذف شود؟. ببینیم که آیا هیچ فردی از حکومتگران، بخصوص از اصلاح طلبان، بوده است که بگوید انتخاب نمایندگان مجلس باید مستقیم باشد و بی واسطه؟. نگارنده این سطور از چنین آزاداندیشی در میان حکومتگران هیچ نشانی ندیده است.

در عین حال در این ظلمت آباد سیاه اندیشی باید چراغ بدست گرفت تا دید کدام انسان آزاده ای سراغ کردنی باشد که هم به " اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه"، یعنی تسلیم بدون قید و شرط اندیشه و فکر خود به دیگری و پذیرش اصل رابطه چوپان و رمه معتقد باشد و هم بخواهد صادقانه مدعی " نمایندگی" مردم بشود؟. باید دید این چنین "نماینده " ای که کلید عقل خود را پیشاپیش به ولی فقیه سپرده چگونه میتواند بی تزویر ورزی و دروغگوئی به موکلین خود کار نمایندگی مجلس را انجام دهد؟. آیا با پذیرش توأمان ولایت فقیه و نمایندگی مردم این شرافت و کرامت انسانی آن فرد نیست که در درگاه قدرت قربانی میشود؟ .

محمد خاتمی در گردهمائی فرمانداران سراسر کشور در اوائل مهرماه امسال گفت : "رهبر انقلاب می فرمایند : آنچه که برای من مهم است در درجه نخست، حضور مردم در انتخابات است. ." بعد آقای خاتمی پرچمدار دوم خرداد برای رفع شبهه از همه ( به استثناء برخی باصطلاح روشنفکران ) اضافه میکند که : " این یک سیاست مهم اعلام شده است و همه ما موظف هستیم این سیاست را اعمال کنیم... اگر حضور چشمگیر مردم باشد، هر شرایطی که باشد نتیجه کار به نفع کشور حواهد بود " این موضع گیری آقای خاتمی به نفع شرکت در انتخابات در هر شرایطی که باشد، پس از آن هیاهوی بچه گول زن لوایح دو قلوی رئیس جمهور ( که هنوز هم رئیس جمهور و اصلاح طلبان خاک آن را در چشم مردم میکنند) یادآور حکمت مردمی نقل شده توسط علامه علی اکبر دهخدا در جلد دوم کتاب "امثال و حکم" تحت عنوان " حلالش میکنم میخورم " است که روایت درستی میدهد از وسعت " انعطاف پذیری " روحانیون, آنهم در هر شرایط !.

علامه دهخدا این حکمت مردمی را چنین ثبت کرده است:

" گویند شغالی خروس آخوندی را خفه کرده بود میبرد و آخوند در پی او می شتافت. رفیقش گفت: بیهوده چه میدوی, خروس اکنون " میته " [ مردار ] و خوردن آن نارواست. آخوند گفت: تو ندانی من خود شغال را نیز حلال کرده بخورم. شغال از پیش و شیخ بدنبال از آبادی دور شدند. نیمه شب شغال از رفتار [ رفتن] باز ماند. شیخ او را با خروس بگرفت. البته گرسنگی بر او غالب و قریه دور و حفظ نفس واجب می نمود. آتشی بر افروخت و خروس را از راه اکل میته خورده و بجای بخفت. فردا نیز در آن مکان توقف کرده و روز را به گرسنگی به سر برد و ضرورت اباحه محظور کرده شغال را نیز از طریق حلیت اکل محرم کباب کرده و به خروس ملحق ساخت. "

آن همه شعار مردمسالاری و مانور های مردم فریب توسل به رفراندوم و استعفا در صورت عدم تصویب لوایح دوگانه و این شعار لزوم شرکت مردم در انتخابات " در هر شرایطی که باشد " نشان از همان منطق تاریخی روحانیت دارد که در جهت حفظ منافع فردی یا گروهی خود هر چیز را وارونه کرده و چه بسا بدیهیات را هم منکر میشود. این چرخش رادیکال رهبر 2 خرداد، همچنانکه در حکایت بالا آمده متکی بر اصل فقهی " اکل میته " است که در تمامی ربع قرن حکومت روحانیون شیعه بر ایران پشتوانه و توجیه گر تصمیم گیری های عمده سیاسی آنها بوده است.

برای خواننده ای که با اصطلاح " اکل میته " بکار گرفته شده در این حکایت آشنا نیست باید گفت که " اکل میته" یک اصل فقهی است که روحانیون شیعه مکررأ در جهت جلب منافع فردی و صنفی خود آن را بکار گرفته اند. " اکل میته " به معنی " خوردن مردار " در اصطلاح فقهی در بیان اضطرار و وضعیت اضطراری بکار گرفته میشود. توسل "علما" به این اصل مربوط به زمانهائی است که آنها تشخیص میدهند شرایط دیگر عادی نیست و برای فرار از مشکل و اضطراری که در آن گرفتار شده اند تمامی احکام ( یعنی دین و قواعد مسلم آن و بطریق اولی قوانین و مقررات و نیز قول و قرار های داده شده ) را زیر پا میگذارند تا مشکل شان حل شود. ریشه این اصطلاح فقهی از آنجا آمده که فرد در شرایط مشکلی مانند جنگ و قحطی و امثال آن از گرسنگی در معرض مرگ بوده و ناچار اگر جسد مرده یا میته ای هم در دسترس باشد آن را میخورد.

در طول تاریخ "علما " با توسل به اصل فقهی " اکل میته " همه کار کرده و میکنند و هر " حرام" را " حلال " میکنند . آیت الله خمینی در سال 1366 در نامه ای خطاب به شورای نگهبان حفظ حکومتی را که روحانیون بدست دارند "مقدم بر نماز و روزه و حج" دانست و اضافه کرد:" بالا تر از آن هم مسائلی است که مزاحمت نمی کنم". (صحیفه نور، ج.20، ص.170). بدنبال آن آیت الله آذری قمی در سرمقاله روزنامه رسالت گوشه ای از این " مسائل بالا تر" را گشود و نوشت : "ولی فقیه میتواند اصل توحید[ یکتا پرستی ] را هم تعطیل کند".( همان، ص. 174) در پی آن آیت الله خمینی در نامه ای به آذری قمی نوشت: "شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشید تا مردم را به راه صحیح راهنمائی نمائید".( همان، ج. 21، ص،28). این کار خمینی و آذری قمی متکی بر همان اصل " اکل میته" است

کار محمد خاتمی هم همان " اکل میته " است. دیده ایم و بعد از این هم بیشتر خواهیم دید که او همراه با " روحانیون مبارز" و نیز اصلاح طلبان دولتی با پیش کشیدن " تهدید مداخله آمریکا " شرایط را اضطراری جلوه داده باقیمانده قول وقرار هایشان را علنأ زیر پا خواهند گذاشت. آنها ضمن تسلیم در برابر محافظه کاران پاکسازی داوطلبان نمایندگی مجلس از سوی شورای نگهبان را خواهند پذیرفت تا هم خود سهمی از حاکمیت بگیرند و هم انتخابات را فریبی برای" مشروعیت بین المللی" حکومت ولی فقیه کنند.

برای میلیونها زن و مرد ایرانی درگیر با درد و رنج روزانه، محکوم به گرسنه از سر سفره پاشدن و محکوم به نه گفتن به نیاز های خوراکی و پوشاکی فرزندان خود ، برای دهها هزار زن بی سرپرست ایرانی که بخاطر ستم بی مرز حکومت اسلامی به زنان ناچار به فروش تن خود هستند وبرای دهها هزار کودک و نوجوان ایرانی که بجای درس و مدرسه ناچار به دست دراز کردن بر سر چهار راه ها هستند، و برای میلیونها جوان ایرانی که حکومت اسلامی امید و آینده را از آنها گرفته است، انتخابات رژیم روحانیون نه نان میشود، نه خانه، نه کار، نه مدرسه و هیچ امیدی را با خود نخواهد آورد.

نگارنده این سطور معتقد است بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بیش از آنکه مشغله فکری مردم کوچه و بازار باشد بحثی است "روشنفکری" . میتوان ساعتها و روزها و ماهها جدل کرد و جدل آفرید که چرا اکثریت مردم در اسفند 1381 در انتخابات شوراهای اسلامی شرکت نکردند ولی این جدل "روشنفکری" تغییری در واقعیت امر بوقوع پیوسته نخواهد داد.

یاد شاعر فرزانه و ستم ستیز ایران احمد شاملو بخیر که میگفت:" چیزی که عجیب است در اینجا اینکه همیشه مردم عادی از روشنفکر هنرمندش جلوتر بوده اند." خطاب در اینجا به آنهائی است که تبلیغ میکنند " تحریم انتخابات هدیه ای به اقتدارگرایان است" یا دیگری که قیم مآبانه مینویسد : " برو رأی بده !".

پرده تزویر رژیم در نزد مردم فرو ریخته، نگذاریم که این روشنفکران و درسخوانده های ایران باشند که ماسک تازه ای به حکومت ترور و وحشت روحانیون بزنند.

"اصلاح طلبی" بدون برکناری و محاکمه دست اندرکاران شکنجه، اختناق و کشتار آزادیخواهان ایران، بدون برکنار کردن و محاکمه مسئولین ویرانی ایران در جنگ بیحاصل ایران وعراق و بدون محاکمه آقا ها و آقازاده های دزد و غارتگر دروغ و تزویری بیش نیست. تنها انتخاباتی مشروع است که نمایندگان منتخب در آن خود دستی در کشتار های سالهای 1360 و 1367 نداشته باشند تا بتوانند ضرورت تاریخی بررسی کارنامه 25 سال حکومت روحانیون را پاسخگو باشند .

خدایار آفام
23 آبان 1382

khodayarafam@hotmail.com

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1696

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"انتخابات" و "اکل ميته" حکومتيان، خدايار آفام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016