شنبه 13 دي 1382

شیرین عبادی، حقوق بشر کوروشی-اسلامی و جامعه یارسان! ب. احمدی

yarsan@yarsan.com

« من ایرانیم، از نوادگان کوروش کبیر، همان امپراطوری ....» و در پایان سخنرانی « جستجوی سازوکارهای نوین برای آنکه کشورهای منطقه جنوب قادر شوند تا با حفظ استفلال سیاسی و تمامیت ارضی کشورهایشان به حقوق بشر و دموکراسی دست یابند، بایستی در سرلوحه تحولات آینده سازمان ملل متحد و مناسبات بین اللملی قرار گیرد.»

« من مسلمانم، و از قول پیامبر اسلام در قرآن آمده است، شما به کیش خود باور دارید و من به دین خود.»

« تمدن و فرهنگ ایران هم با اسلام، با بشردوستی، احترام به جان و عقیده و مذهب دیگران، ترویج تسامح و مدارا و پرهیز از خشونت و خویریزی و جنگ آمیخته و ممزوج شده است.»

هویت و اعتقادات خود توصیف شده ی خانم شیرین عبادی در سخنرانی مراسم اعطای جایزه صلح نوبل 2003 که اولی ناشی از افکار ناسیونال- شوینیستی ایشان است و دومی حاکی از اسلام گرائی ایشان، که خود آیه های قرآن، تاریخ گذشته و واقعیتهای امروز خلاف آنرا ثابت میکنند.

خانم عبادی بعنوان وکیل به بی حقوقی زنان و کودکان در جمهوری اسلام معترض بوده و همچنین در دفاع از آزادی بیان فعالیتهائی داشته است. بعلاوه، از شواهد چنین برمیاید که ایشان نقش انکار ناپذیری در آشنائی مردم بویژه دانشجویان با قوانین متعارف بین المللی منجمله اعلامیه جهانی حقوق بشر داشته است. فعالیتهایش بویژه در زمینه حقوق زنان و کودکان از یکسو و گیروگرفتهای ایجاد شده برای ایشان توسط جناح باصطلاح محافظه کار از سوی دیگر، خانم عبادی را به چهره ای سرشناس و نمادی طرفدار حقوق بشر در ایران و بعضی محافل خارج کشور مبدل کرده بود. انتخاب ایشان بعنوان برنده جایزه صلح نوبل 2003 توسط کمیته صلح نوبل، شهرت، فعالیتها، افکار و عقاید ایشان در معرض توجه جهانیان گذاشت. اعطای جايزه مذکور به خانم شيرين عبادی، بدون توجه به عقاید و افکار شخصی ایشان، نقض حقوق بشر در ایران و دیگر کشورهای اسلامی که احکام شرعی و واجبات و اصول دینی زیربنا و یا تشکیل دهنده ی قوانین مدنی حاکم در آنها هستند و بویژه تضاد قوانین مذهبی با قوانین متعارف بین المللی منجمله مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را وسیعا در سطح جهان برجسته نموده و در معرض بحث و تجزیه و تحلیل جدی و گسترده ای قرار داد. و این خود بسیار مثبت بود. همچنین نظرات، افکار و ایده های خانم عبادی هم همانند برندگان پیشین این جایزه مورد توجه خاص عموم قرار گرفت. از آنجا که هویت و اعتقادات خود توصیف شده اش مبنای طرفداری اش از حقوق بشر بود، شیرین عبادی موفق نشد که جوابگوی انتظارات دمکراسی خواهان و طرفداران واقعی حقوق بشر در داخل و خارج کشور شود و تنها چهره ی از یک عضو جناح اصلاح طلب در جمهوری اسلامی ایران از خود بنمایش گذاشت.

جای شک نيست که وجود نمادی خانم عبادی بعنوان طرفدار حقوق بشر در ایران خود محصول نظام اسلامی و قوانين ضد بشری اش است. در کشورهائی که قوانينشان کم و بيش با اعلاميه جهانی حقوق بشر و ديگر ميثاقهای جهانی انطباق دارند قهرمانانی مانند شيرين عبادی وجود نمادی ندارند. بعبارت ديگر، مقام و موقعيت بدست آمده برای ايشان بعنوان يک بشر و نه بعنوان نواده ی کوروش، يک زن مسلمان و یا شخصی طرفدار تماميت ارضی ايران، زائيده ی ازجمله بی حقوقی بشر در محدوده ای جغرافیائی مشخص میباشد که بنیاد گرائی اسلامی و اسلام سیاسی در آن نه تنها خیرش برای غرب بویژه آمریکا نمانده، بلکه تهدیدی هم برای صلح و امنیت جهان بویژه غرب شده اند. مطمئنا اگر ايشان با چنان هويت و اعتقادات خود توصيف شده اش، تبصره و پاراگرافهائی در قوانين اسلامی در ايران و يا حتی قوانين ديگر کشورهای که متاثر از آيه های قرآن و فرهنگ اسلامی هستند، برای دفاع از موکلينش پيدا ميکرد احتياجی نداشت که به اعلاميه جهانی حقوق بشر و ديگر ميثاقهای جهانی روی بياورد و خواهان اصلاح قوانين اسلامی حاکم در ايران و (بقول ايشان) کشورهای منطقه جنوب در انطباق با آنها بشود. با توجه به سخنرانی و اظهار نظراتشان در مصاحبه های مختلف، خانم عبادی از اهمیت و توجه بین اللملی ای که دريافت جایزه صلح نوبل متوجه دریافت کننده و دیدگاهها و نظراتش میکند نتوانست بطور مثبتی بنفع جنبش دمکراسی خواهی و حق طلبی مردم ساکن ایران جلب توجه و پشتیبانی بکند. همانطور که در بالا هم اشاره شد، تنها خود رویداد یعنی انتخاب خانم شیرین عبادی بعنوان برنده ی جایزه صلح نوبل 2003 بود که قوانین قرون وسطائی کشورهای اسلامی را بطور جدی و عمیق در معرض بحث و تجزیه و تحلیل جهانیان قرار داد.

نویسندگان و مدافعان واقعی اعلامیه جهانی حقوق بشر بدون آنکه به بابا بزرگ، نژاد و يا مذهب خود ببالند، بعنوان بشر از این حقوق برای برقراری نظام قانونی ای شایسته بشر بمعنی خاص و آنهم بدون شرط و شروط و یا چون وچرا دفاع کرده و میکنند. با توجه به هویت خود توصيف شده اش و با در نظر گرفتن مواضع و نظرات ايشان منجمله "قوانين و فرهنگ اسلامی با دمکراسی و موازين و قوانين بين اللملی (اعلاميه جهانی حقوق بشر و ديگر ميثاقهای شناخته شده) درتضاد نيستند، بلکه مسلمانان حاکم چنانش کرده اند، خانم شیرین عبادی خودش را از سطح یک چهره ی بین اللملی مدافع حقوق بشر و سمبل مبارزه ی دمکراسی خواهی و حق طلبی حداقل در چارچوب ایران را به همان عضو مسلمانی ازجناح اصلاح طلب معتقد به حاکمیت ولایت فقی در جمهوری اسلامی از یک طرف و يک ناسیونال- شوینیست که فقط نواده های کوروش را ایرانی و وارث ایران و آنهم با بقاء تمامیت ارضی اش میداند از طرف دیگر، تقلیل داد. هر کدام از سردمداران رژیم جمهوری اسلامی از هر جناحی در انتقادهای سطحی و ظاهرسازانه ی خود از آمریکا بخاطر پایمال کردن حقوق باصطلاح مسلمانان از جمله فلسطینیهای مسلمان و طالبان مسلمان و مسلمانان عراق از خانم عبادی فراتر میروند و از حقوق مسلمانان کشمیر و چچن و... هم طبق تعریف خودشان از حقوق، دفاع میکنند.

ابتدا نگاهی کوتاه به وجه ناسیونال- شوینیستی سخنان خانم عبادی که دیدگاه خیلی از افراد و جریانات خارج کشور هم هست:

« من ایرانیم، از نوادگان کوروش کبیر، همان امپراطوری ....» و در پایان سخنرانی « جستجوی سازوکارهای نوین برای آنکه کشورهای منطقه جنوب قادر شوند تا با حفظ استفلال سیاسی و تمامیت ارضی کشورهایشان به حقوق بشر و دموکراسی دست یابند، بایستی در سرلوحه تحولات آینده سازمان ملل متحد و مناسبات بین اللملی قرار گیرد.»

برای یک خارجی ناآشنا به بافت اجتماعی و مناسبات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره ی حاکم بر مردم در ایران، اصطلاحات و جملات فوق الذکر ممکن است پیام ومفهوم سیاسی ای نداشته باشند. اما اکثر کسانی که در ایران زندگی میکنند، سیاستهائی که اینگونه دیدگاها و طرز تفکرها به آنها شکل داده و میدهد را سبب بی حقوقی خود در خیلی از زمینه ها میدانند. محمد رضا شاه هم خود را نوه ی کوروش کبیر، شاه شاهان و کمربسته ی امام رضا میدانست و کسی دیگر غیراز نوادگان کوروش را ایرانی و وارث باقیمانده ی امپراطوری آن بتوصیف عبادی، مدافع پر و پا قرص حقوق بشر، نمیدانست. خودش و پدرش به بهانه ی حفظ تمامیت ارضی چه جنبشها و صداهای دموکراسی خواهی و حق طلبی ای که سرکوب نکردند! سردمداران عادل و صلح جوی رژیم جمهوری اسلامی و بنی صدر مسلمان هم حفظ تمامیت ارضی ایران را بهانه قرار دادند و کردستان را به خاک و خون کشیدند. از اینها گذشته، بسیار جای تعجب است که هدف لشکرکشیها و خونریزی های کوروش و نوادگانش را اشاعه حقوق بشر و دفاع از آن دانست ولی دخالتگریها، تجاوزات نظامی و اشغالگریهای آمریکا که ظاهرا بهدف ایجاد امنیت بویژه برای ساکنان آمریکا و گسترش و دفاع از دمکراسی و حقوق بشر انجام میگیرد، را مورد اعتراض و انتقاد قرار داد. این را هم باید اضافه کرد که اولا تحمیل مذهب به دیگران با استفاده از زور و اعمال محدودیت و جریمه های سنگین(جزیه) بر پیروان ادیان دیگر، نوآوری اسلام و سردمدارانش بود و در زمان کوروش و قبل و بعد از آن تا ظهور اسلام معمول نبود و دوما اگر چنین اقدامی هم رایج بود فکر نمیکنم که با روشهای دیگر کوروش یعنی تطمیع و تفرقه اندازی همخوانی میداشت. بعلاوه، فکر نمیکنم که دهها و شاید صدها هزار نفری که در نتیجه ی روشهای جهان گشائی و امپراطور داری کوروش یعنی همان تطمیع و تفرقه اندازی به قتل رسیدند، طبق معیارهای ویژه ی طرفداران واقعی بشر در دنیای امروز، اعمالی بشر دوستانه نامید.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در رابطه با وجه اسلام گرائی سخنان خانم عبادی و تناقضات اسلام و فرهنگ اسلامی با دمکراسی و حقوق بشر در زمینه های مختلف از جمله حقوق زنان مطالب زیادی نگاشته شده است و در اینجا لزومی به تکرار مکررات دیده نمیشود. آنچه که در نظر است در این مطلب به آن پرداخته شود اعتقادات و نظرات خانم عبادی در نقل قولهای زیر هستند که بعنوان نمونه هائی از تضمین حقوق بشر در اسلام وفرهنگ اسلامی در سخنرانی ایشان آمده بود.

« من مسلمانم، و از قول پیامبر اسلام در قرآن آمده است، شما به کیش خود باور دارید و من به دین خود.»

« تمدن و فرهنگ ایران هم با اسلام، با بشردوستی، احترام به جان و عقیده و مذهب دیگران، ترویج تسامح و مدارا و پرهیز از خشونت و خویریزی و جنگ آمیخته و ممزوج شده است.»

اگر خود پیامبر اسلام و پیغمبران و خلفای بعد از ایشان واقعا به آنچه در بالا نقل قول شده معتقد بودند پس علت جنگها و غزوات خونینی که شرحشان تاریخ اسلام را تشکیل میدهند، بر سر چه بوده است؟! حمله های وحشیانه و خانمان سوز مسلمانان به مردم سرزمینهای دیگر، اگر برای تحمیل اسلام به آنها نبود پس بخاطر چه بود؟! مسلمان سازی در میان مردم ساکن ایران اگر تحمیلی نبود چگونه پیش رفت؟ اسلام، جزیه یا جنگ از طرف کی ها مطرح شد و چرا؟ این قول و نقل قولها تنها حرف هستند و تاریخ گذشته و واقعیتهای امروز شاهد چیز دیگر غیر از بشردوستی سردمداران اسلام و احترام آنها به جان و عقیده و مذهب دیگران است. اگر اینطور بوده که خانم عبادی میگوید، پس چرا خط به خط افتخار آمیز ترین اعمال و فتوحات در تاریخ اسلام با خون کافران، مجوسان، زنادقه و غیره و غیره نوشته شده است. خود تاریخ اسلام شاهد این واقعیت است که آیات قرآن با زبان بُرَای شمشیر برای حتی نزدیک ترین اقوام پیامبر اسلام تشریح شد، چه برسد به پیروان مذاهب دیگر در سرزمینهای دور و نزدیک.

هر چند از گاهی گزارشاتی در رابطه با رفتار غیرانسانی جمهوری اسلامی با اقلیتهای دینی مانند یهودیان، زرتشتیان، بهائی ها و غیره منتشر میشوند. در ادامه ی مطلب میخواهم به زندگی مردم یارسان، جامعه ای از ملت کرد و یکی از اقلیتهای دینی در ایران و آنهم در سایه ی گفته ی پیامبر،"شما به کیش خود باور دارید و من به دین خود" و همچنین بشردوستی اسلامی و احترام حاکمان حکومتهای اسلامی به جان و عقیده ومذهب دیگران و روش مدارا و بی خشونت رهبران اسلام با آنها بپردازم. متاسفانه بی حقوقی و محدودیتهائی که اعضای این جامعه در زندگی روزمره در ایران جمهوری اسلامی با آنها مواجهه هستند، خیلی بندرت در رسانه های جمعی در خارج کشور برجسته میشوند. بعد از توضیح بسیار کوتاهی در مورد دین یاری که بنامهای یارسان، اهل حق و علی الهی هم شناخته میشوند، نقل قولهائی آورده میشود که خلاف ادعاهای خانم شیرین عبادی را میرسانند.

پیروان دین یاری به تناسخ روح و انسان خدائی معتقده بوده و به باور خیلی از مورخان و مذهب شناسان، یاری یکی از ادیان باستان است. همچنین بنابه گواهی نوشته های مقدس یاری، این دین وارث یا احیاء شده ی زروانیسم، میباشد. اما این دین به نادرست و به اشتباه بعنوان یکی از فرقه های غلات قلمداد شده و از زمان آغاز تحمیل اسلام به مردم سرزمینهای ایران تا به امروز، پیروان آن آماج غیرانسانی ترین رفتارها از طرف سردمداران اسلام و حکومتهای وابسته به آنها در دوره های گوناگون بوده اند. از آنجا که این دین از طرف جمهوری اسلامی برسمیت شناخته نشده است، پیروان آن بخاطر برخورداری از کمترین حقوق شهروندی موجود در ایران اسلامی، منجمله حق تحصیل و استخدام و غیره، باید خود را مسلمان قلمداد کنند. جمهوری اسلامی، این نظام حامی حقوق بشر اسلامی حتی به تغییر دین آنها هم بسنده نکرده و بشیوه های مختلف از جمله به کمک نیروهای جاسوسی خود زندگی خصوصی اعضای این جامعه را بشدت تحت کنترل قرار میدهد. نقل قولهای زیر نمونه هائی از رعایت حقوق این اقلیت دینی و روش مدارا وعدم خشونت سردمداران اسلام هستند: (نقل قولهای زیر از مطلبی تحت عنوان "فرقه هاى غلاة در جهان اسلام" از كتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد سوم، مؤ لف : مبلغى آبادانى، منتشره درسايت غدير، آورده میشود.)

· «همه گروههاى غلاة و گزافه گويان از نظر قرآن مورد توبيخ و سرزنش ‍ مى باشند. قرآن كريم مى فرمايد: (( يا اهل الكتاب لاتلغوا فى دينكم و لاتقولوا على الله الا الحق ))»

· « يكى از نبردهاى مشهور زمان خلافت امام على بن ابيطالب (عليه السلام ) پس از نبرد صفين جنگ جمل است . در پايان اين جنگ كه پيروزى نصيب آن حضرت شد، هفتاد نفر از مردان يكى از قبائل به پيش امام (عليه السلام ) مشرف شدند و ايشان را پروردگار خود خواندند و در برابر امام سجده نمودند. امام على (عليه السلام ) شديدا آزرده خاطر و دگرگون شد و به آنان فرمود: (( ويلكم لاتفعلوا انما انا مخلوق مثلكم )) - واى بر شما اين كار را نكنيد كه من مخلوقى مثل شما هستم . حضرت آنان را به توبه خواند، ولى آنها از توبه كردن امتناع كردند، امام على (عليه السلام ) دستور دادند تا گودالهايى آماده نموده و در آنها آتش روشن كردند، و قنبر را ماءمور نمود تا آنان را يكى پس از ديگرى در آتش افكند و بدين ترتيب آنها را نابود ساخت. »

نقل قول دیگری از علی « و نيز فرموده : (( هلك فى رجلان ، محب غال و مبغض قال )) ، يعنى دو دسته در رابطه با من هلاك شدند، دوستان غالى و گزافه گو و دشمنان كينه توز و تندرو.»
« و نيز امام بحق ناطق حضرت جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام ) فرمود: جوانان خود را از وابستگى با غلاة و گزافه گويان بر حذر داريد، تا مبادا آنان را فاسد نمايند، زيرا گزافه گويان ، بدترين آفريدگان پروردگاراند، اينان عظمت و بزرگى پروردگار را كوچك شمارند، و براى بندگان خدا دعوى خدايى نمايند، به پروردگار سوگند كه غلاة و گزافه گويان بدتر از يهود و نصارى و مجوس و مشركانند.»
« و از امام هشتم حضرت رضا عليه السلام روايت شده كه فرمود: غلاة و گزافه گويان كافرند، و مفوضان مشركند، هر كس با آنان بنشيند و رفت و آمد داشته باشد و با آنان بخورد و بياشامد و ازدواج نمايد از ولايت پروردگار و ولايت ما خاندان پيامبر، بيرون و دور است .»

مطمئنا میتوان نمونه های خیلی بیشتری از این نوعها در قرآن و احادیث سردمداران اسلام پیدا کرد که در حکم فتوای قتل عام پیروان ادیان دیگر و مبنای قانونهائی بوده اند که موجب بی حقوقی آنها شده، بوده اند.

برخلاف توصیفات بی اساس و دور از واقعیت خانم شیرین عبادی از اسلام وفرهنگ اسلامی، امروزه یعنی در آعاز قرن بیست و یکم پیروان اقلیتهای دینی بویژه اعضای جامعه یارسان از بی حقوق ترین شهروندان ساکن ایران اسلامی هستند. دین آنها در حکومت عدل و مسالمت جوی اسلامی بعد از 25 سال و علیرغم کوششهای سازمان ملل متحد ( پایین تر ترجمه ی گزارش سال 2002 سازمان مزبور در این رابطه آورده میشود)، هنوز برسمیت شناخته نشده است.

ابتدا نقل قولهائی از جلد 1 "رساله‏ اجوبة الاستفتائات‏ (ترجمه فارسى)" از "مرجع عاليقدر جهان تشيع و ولىّ امر مسلمين حضرت آيةالله العظمى حاج سيدعلى حسينی خامنه‏اى"؛ احکامی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آنها تدوین شده است؛ احکامی که به سیاستهای رژیم در قبال اقلیتهای دینی شکل میدهد؛ احکامی که دستورالعمل چگونگی رفتار وابستگان به رژیم با اقلیتهای دینی را تنظیم میکند؛ در زیر آورده میشوند:

« احکام کافر


س 336 : فرقه‏اى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مى‏نامند، يعنى اميرالمومنين على بن ابى طالب را خدا دانسته و به دعا و طلب حاجت به جاى نماز و روزه اعتقاد دارند. آيا اينها نجس هستند؟

ج: اگر اعتقاد داشته باشند كه امير المومنين على بن ابى طالب عليه السلام خدا است «تعالى الله عن ذلك علواً كبيرا ً»، حكم آنها مانند غير مسلمانها يى است كه اهل كتاب نباشند.

س 338 : آنچه را كه از طرف شيعيان دوازده امامى براى امام حسين «عليه‏السلام» يا اصحاب كساء «صلوات الله عليهم اجمعين» نذر مى‏شود، آيا جايز است به مراكزى كه محل اجتماع پيروان فرقه «على اللهى» است داده شود بنحوى كه باعث احياء اين مراكز گردد؟

ج: اعتقاد به خدا بودن مولى الموحدين عليه الصلوة و السلام عقيده باطلى‏است و موجب مى‏شود كسى كه به آن اعتقاد دارد از اسلام خارج گردد. كمك به ترويج اين عقيده فاسد حرام است، بعلاوه مصرف مال نذرى در غير مورد نذر جايز نيست.

س 345 : اهل روستا يى كه من در آن تدريس مى‏كنم نماز نمى‏خوانند زيرا از فرقه اهل حق هستند، و ما مجبور به خوردن غذا و نان آنها هستيم. و چون شب و روز در آن روستا اقامت داريم، آيا نمازهاى ما اشكال دارد؟

ج: اگر توحيد و نبوت و هيچيك از ضروريات دين اسلام را انكار نكنند و معتقد به نقصى در رسالت رسول اكرم «صلى الله عليه و آله» نباشند، حكم به كفر و نجاست آنها نمى‏شود. در غير اين صورت بايد هنگام تماس با آنها يا خوردن غذاى آنان، مس أله طهارت و نجاست مراعات شود.

س 348 : خواهشمنديم تكليف م ؤمنين را در برخورد با فرقه گمراه بهائيت و آثار حضور پيروان آن در ميان جامعه اسلامى، بيان فرما ييد.

ج: همه م ؤمنين بايد با حيله‏ها و مفاسد فرقه گمراه بهائيت مقابله نموده و از انحراف و پيوستن ديگران به آن جلوگيرى كنند.

س 350 : بهائيان بسيارى در اينجا كنار ما زندگى مى‏كنند كه رفت و آمد زيادى در خانه‏هاى ما دارند. عده‏اى مى‏گويند بهائى‏ها نجس هستند و عده‏اى هم آنها را پاك مى‏دانند. اين گروه از بهائى‏ها اخلاق خوبى از خود آشكار مى‏كنند، آيا آنها نجس هستند يا پاك؟

ج: آنها نجس و دشمن دين و ايمان شما هستند، پس فرزندان عزيزم جداً از آنها بپرهيزيد. »

با توجه به همه ی اینها و با در نظر گرفتن افکار و نظرات خود توصیف شده اش، خانم شیرین عبادی نمیتواند در طرفداری اش از حقوق بشر شخصی جدی و واقع بین باشد. مردم (ملتهای) ساکن ایران همانند مردم خیلی از کشورهای خارج از جهان اسلام فقط و فقط در پناه یک نظام دمکراتیک و سکولار با حقوقی برابر در همه ی زمینه ها میتوانند همزیستی ای مسالمت آمیز و بدور از خشونت و آپارتاید فرهنگی، دینی و غیره داشته باشند، نه در سایه اصلاح شده ی نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت نوادگان مسلمان کوروش کبیر. خانم شیرین عبادی حداقل باید این را میدانست که اسلام در طول عمرش نه تنها هیچ احترامی برای ادیان دیگر و دگر اندیشی قائل نبوده، بلکه دو شاخه اصلی اسلام یعنی شیعه و سنی هم بهمدیگر رحمی نداشته اند و در طول عمر اسلام جنگ و جدالهای این دو بر سر کسب قدرت و یا بقاء حاکمیت، میلیونها انسان قربانی داشته است. تاریخ ثابت کرده است که مذهب بویژه اسلام وقتی در حاکمیت قرار میگیرد، علم ترور، تجویز عقب ماندگی و فقر و بدبختی و دستورالعمل ناسالمی در جامعه میشود. سرنوشت مسیحیت حاکی ازاین واقعیت است که اگر مذهب از دولت جدا شود بدون آنکه احتیاجی به پرچمداران اصلاح طلبی مانند خانم شیرین عبادی پیدا کند، خودش مجبور میشود برای بقایش دست به اصلاحات بنیادی و عقیدتی بزند. امروزه در جهان مسیحیت زنان میتوانند، پستهای مذهبی ای که قبلا فقط برای مردان خدا پسند بود بدست بیاورند. در خیلی کشورها، امتیازات برابر همجنسگرايان در امور مذهبی جا افتاده است. امرزه حتی خیلی از کشیشهای بلند پایه بخاطر عقب نماندن از شعور اجتماعی پیشرفته ی بشر، تولد عیسی از مادری باکره را زیر سوال میبرند. اما در ایران اسلامی نگاه کج به عکس امام جمعه ی دور افتاده ترین آبادی میتواند عواقب ناگواری بدنبال داشته باشد. پیش شرطهای اصلی برقراری دمکراسی واقعی طبق تجربه ی بشریت متمدن امروز و نه مردم سالاری با تعریف مذهبی از آن و یا تراشیدن پیکری فرهنگی برای آن، جدائی کامل دین از دولت و تضمین حقوق فردی و اجتماعی ساکنان ایران در انطباق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر قوانین متعارف بین المللی در قانون اساسی کشور و اجرای بدون چون و چرای آنها هستند. اگر خانم شیرین عبادی در طرفداری اش از حقوق بشر جدی بود و ملاحظات امنیتی در داخل کشور داشت و نمیتوانست با صراحت خواهان تغییرات و نه اصلاحات در ایران شود، میتوانست حداقل سکوت کند و با آب و تاب حاکمیت اسلام و نوادگان کوروش را مورد تایید قرار ندهد.

ترجمه آن بخش از گزارش موریس کاپیتورن، نماینده، ویژهَ کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد بتاریخ 16/1/2002 جهت اطلاع خوانندگان این مطلب. این را اضافه کنم که درترجمه کامل این گزارش توسط بعضی از نوادگان کوروش، این قسمت ترجمه نشده بود.

یارسان

82- درمنطقه جنوبی که محل سکونت کردها است، یک جامعهَ بندرت شناخته شده وجود دارد که بنامهای گوناگونی از جمله یارسان و اهل حق شناخته میشوند. بنا به یک نویسندهَ فاضل، یارسانیان کردهای هستند که از نظر دینی وارث زروانیسم یا یزیدیسم (تنها دین کاملا کردی) هستند. اما برچسب مسلمان بودن به آنها زده میشود، زیرا آنها تعدادی از شخصیتهای برجستهَ اسلام از جمله خلیفهَ چهارم، حضرت علی را ستایش میکنند.

83- نماینده ویژه سازمان ملل گزارشاتی از عضوهائی از جامعه دریافت نموده که حاکی از آن است که آنها بدلائل مذهبی، آشکارا هم از طرف ادارت(دولتی) و اجتماع(مسلمانان) مورد تبعیض قرار میگیرند.

84- نمایندهَ ویژه (سازمان ملل) مدارک محدود دسته اولی در رابطه با تبعیضات علیه اعضای این جامعه دریافت نموده است. بهر حال چنین بنظر میرسد که موجودیت این جامعه وسیعا مورد قبول است و تبعیضات اعمال شده علیه اعضای این جامعه طبق دلائل و شواهد دریافت شده از جوامع غیر شیعه، غیر قابل انکار است. نماینده ویژه (سازمان ملل) مصرا از دولت خواستار است که موجودیت یارسان را برسمیت بشناسد، از بد رفتاری و تبعیضات علیه پیروان آن جلوگیری نمایند و نمایندگان پیروان آن را در کمیسیون اقلیتهای مذهبی کشور راه بدهند.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2890

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شیرین عبادی، حقوق بشر کوروشی-اسلامی و جامعه یارسان! ب. احمدی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016