پنجشنبه 25 دي 1382

ما برخاسته ايم كه حكومت را به راي مردم كنيم، متن کامل سخنرانی فرخ نگهدار در همآيش اتحاد جمهوری خواهان ايران

ما همه متحديم كه به هيچ داعيه موروثي، عقيدتي و ديني براي تصاحب حكومت، خارج از راي مردم، تن ندهيم و نخواهيم داد. ما متحد شده ايم تا آزادي مطبوعات، چرخش آزاد اطلاعات و ايجاد تشکل هاي سياسي و سنديكايي را متحقق كنيم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

با سلام به خانم ها و آقايان، و ديگر همرهاني که با ما هستند اما اينجا نيستند: به زندانيان عقيدتي و سياسي. و با ياد ياران رفته كه جايشان در اين آغاز نو خاليست
من وقتي متن سخن خود را تهيه مي کردم همزمان بود با فاجعه بم و تمام وجودم آنجا بود. فکر مي کردم با همه اين رنجي که ما ايرانيان از نامردمي هاي اين ها كشيده ايم، حالا بايد فقط نياز بازماندگان فاجعه را ملاک و مقدم کنيم. چه حکومتي و چه غير حکومتي، چه از ايران، چه از خارج، چه امريکايي، چه اروپايي، هر دستي که براي کمک گشوده شود را بفشاريم. آرزو، ديدن همبستگي ملي و همبستگي جهاني بود و - عليرغم رنج افزايش آن به آن شمار جان باختگان - همه چيز در آغاز خبر ميداد كه چه زيبا، همه اعضاي يك گوهريم.
از صبح سوم معلوم شد که سپاه به فرمان ولايت مهار همه چيز را به دست گرفته و مهم ترين دغدغه شان اين كه رئيس جمهور و دولت – كه ظاهرا نهاد اصلي سرويس رساني اند – به حاشيه رانده شود‏، مشاركت مستقل مردمي حذف گردد، و از يخ شكني در مناسبات با امريكا، از دامن گرفتن حس دوستي ايرانيان با غرب تا آنجا كه ممكن است جلوگيري شود. کمک رساني به قربانيان فاجعه گروگان سياست شد. خبر ديدار رئيس جمهور از بم در هوا گم شد تا، اول مقام رهبري و از پس وي رئيس تشخيص مصلحت صاحبان اصلي حکومت و مملكت معرفي شوند. ابتکار كم سابقه امريکا براي ديدار سناتور اليزابت دول، به سنگ خورد و کمک رساني نهادهاي مستقل مردمي در هرجا كه شد راهش بسته.

خانم ها آقايان
رفتاري كه اين ها در رابطه با فاجعه زلزله داشته اند آئينه خصلت نماي سه فاجعه اي است كه سال هاست بر امر سياست گذاري در كشور ما رفته است. رفتار اين ها با مجلس و دولت‏، با حقوق شهروندان و نهادهاي مدني، و با غرب و ايالات متحده در روزهاي اخير همان بود كه سالهاست از اين ها ديده ايم.
نزديک به 7 سال پيش، وقتي کشور به دوم خرداد 76 ميرسيد، مردم با اين اميد به آقاي خاتمي راي دادند كه رهبرِ خود رای را يك قدم عقب برانند و راندند؛ پس آنگاه آنها كار را به مجلس و دولت وانهند كه به تدريج نظام سياسي را اصلاح و به دموكراسي نزديك تر كنند.
اما با وجود آقايان خاتمي و همفکران، عليرغم اقدامات مثبت، در نظام حقوقي و قانوني كشور تغييري ايجاد نشد. كمترين درخواست ها، مثل دو لايحه رئيس جمهور، نيز به زباله دان انداخته شد. آيا اصلاح طلبان واقعا به اصلاحات اعتقادي نداشتند؟ آيا آقاي خاتمي عوام فريب بوده است؟ آيا آنها سعي خود را كردند اما قوت كافي نداشتند؟
راي متحد مردم يك قدم ولايت را عقب راند و منشاء تغييرات معين شد. همان طور كه راي متحد جامعه بين المللي در قضيه پروتكل الحاقي ولايت را به تمكين واداشت. اما آيا آقاي خاتمي و همفكران هم آيا عزم داشتند بر رهبري اعمال قدرت كنند؟ به دلايل اعتقادي، يا بنا به مصلحت سياسي، آنها همیشه خود را به اطاعت از وي ملزم ديده اند. همه شور و شوق و تلاش سران دوم خردادي اين بود كه دستگاه ولايت را با خود همراه و به ضرورت تغيير شايق كنند. آقاي خاتمي صادقانه نشان داده و گفته است: ’بدون پشتيباني رهبري هرگز‘.
اما براي شكستن بن بست اصلاحات بايد ايستادگي رهبري شكسته شود. اين نياز جامعه و مطالبه آشكار مردم است. برآوردن اين نياز كار سران دوم خرداد نيست. اين كار از عهده نيرويي ساخته است كه پيرو ولايت نيست. ما متحد شده ايم که مقام رهبري را به اطاعت از راي مردم‏، ملزم كنيم و خواهيم كرد. در اين كه راي مردم از راه رفراندوم،‏ انتخابات عمومي يا تحصن و اعتصاب عمومی و غيره، جاري شود البته هنوز ما يك دست نيستيم. ما در اين مورد كه چه خواست هايي: اصلاح قانون اساسي، تعيين نظام سياسي، تسخير مجلس و غيره، موضوع راي گيري باشد شايد متفاوت فكر كنيم. اما همه متحديم كه به هيچ داعيه موروثي، عقيدتي و ديني براي تصاحب حكومت، خارج از راي مردم، تن ندهيم و نخواهيم داد. ما همه ايستاده ايم كه ولايت فقيه با حكومت به راي مردم متضاد است. ما برخاسته ايم كه حكومت را به راي مردم كنيم و خواهيم كرد.
روي سخنم با آقاي خامنه اي و به برگماردگان ايشان در شوراي نگهبان، در قوه قضائيه و در ساير جاهاست.
شما ظاهرا امروز هنوز هم تلاش مي كنيد ما را نبينيد تا اين اين سخن را نشنويد. شما در انتخاباتي كه در پيش است اصل آزادي حق انتخاب را با رد صلاحيت ها نقض مي كنيد. شما اقتداري براي دولت قائل نيستيد. شما حتي برخلاف قانوني كه شما را به قدرت رسانده دادگاه ها و موسسات مخوف موازي مي سازيد. شما به جاي اطاعت از مجلس عليه آن حکم حكومتي صادر كرديد. مجلس بي اختيار، رئيس جمهور بي اختيار، قاضي مرتضوي همه کاره، آيت الله جنتي همه کاره. سردار رحيم صفوي همه کاره. اين ها کجايش جمهوري است؟ اين ترتيبات بايد عوض شود. قانون اساسي ميثاق ملي نيست. اين قانون راي فقها را حاكم كرده و اين غيرعادلانه است.
آقاي خامنه اي شما براي موي زن و موي مرد حقوق مساوي قايل نيستيد، شما براي خون زن و خون مرد، براي صداي زن و صداي مرد، براي گناه زن و گناه مرد حقوق مساوي قايل نيستيد. شما با آزادي و برابري انسان ها بيگانه ايد. شما به نام دين و اخلاق، آزادي، شادي و برابري را بر دختران و پسراني حرام مي کنيد که سرشار از عشق و شور و انرژي جواني، مي خواهند شاد و آزاد و برابر زندگي کنند. شما از اشخاص فهميده و تحصيل کرده، از دانشگاه ها و محافل علمي و پژوهشي، به خصوص از سوال کردن خبرنگارها هراسان و گريزانيد، شما از صاحبان ذوق و هنر، از بزرگان موسيقي و شعر و رقص و آواز بيزاريد و آنها نيز از شما بيزارتر. در بارگاه شما صاحبان منزلت منزلت ندارند.
تکيه گاه حکومت شما نه راي مردم که حمايت دزداني است که در اين 25 ساله بي محابا غارت کرده اند. فساد روح همبستگي ملي را گسيخته و اعتماد به حكومت را نابود كرده است. استبداد مادر فساد و تشديد کننده نابرابري است و ثروت خاندان هاشمي آشکارترين نماد آن. ما براي ايران دموکراسي مي خواهيم زيرا تنها نظارت و کنترل مردمي مهار فساد را ممکن مي کند. ما متحد شده ايم تا آزادي مطبوعات، چرخش آزاد اطلاعات و ايجاد تشکل هاي سياسي و سنديكايي را متحقق كنيم.
شما امنيت و استقلال كشور و منافع ملي آن را با امتناع از گفتگو و عادي سازي مناسبات با ايالات متحده امريکا گروگان مطامع خود كرده ايد. چنانکه در قضيه انرژي هسته اي، مسايل درياي خزر و مساله نفت و گاز و سرمايه گذاري هاي کلان ديديم قدرت هايي که ايران با آنها تمايل به همکاري دارد، اگر روابط با امريكا خصمانه بماند، زير فشار ايالات متحده ايران را برنخواهند گزيد. نااستواري و بي ثباتي اقتصاد و سرمايه گذاري در ايران با مساله عادي سازي رابطه با امريکا گره خورده است. بدون صلح دوستي، دوستي با دموكراسي دروغ گويي است. ما برخاسته ايم تا دوستي با همه ملت هاي جهان را آوازه ايران كنيم.
فکر ساختن يک بلوک بين المللي براي مقابله با امريکا فکري پوچ و بدون پشتوانه است. خيال نكنيد با اين كار نفوذ خود را در ميان مسلمانان افزايش مي دهيد. نفوذ و اعتبار اسلام به ضديت با غرب و امريكا نيست. اعتبار آن به همدلي و همزباني با ترور خشونت نيست. اعتبار اسلام در جهان امروز به ميزان اعتباري است كه براي صلح، براي حقوق بشر و براي آزادي و برابري انسان ها قايل است.
امروز در صحنه سياست ايران برخي نيروهاي مذهبي خواهان تقويت مردم سالاري و اصول جمهوريت در نظام سياسي کشورند. با اين حال آنها نظر مثبتي به استفاده از دین در كسب و حفظ قدرت سياسي دارند و حركت ما را همساز با اين نيات نمي يابند. ما و آنها هر دو مي دانيم آنها بدون ما و ما بدون آنها نمي خواهيم به تنهايي بار پاسخ گويي به نياز جامعه براي دموکراسي را بردوش کشيم. اما ما هردو نياز داريم تلقيات كهنه از نقش دين در جامعه مدرن و رابطه آن با قدرت سیاسی را از نو براي خود تعريف كنيم. بدون اين بازنگري هيچ كدام تصور درستي از معناي عيني و عملي دموكراسي در ايران نخواهيم داشت.

خانم ها آقايان
25 سال پس از 28 مرداد ما به 22 بهمن رسيديم و، اکنون 25 سال پس از 22 بهمن ما در اينجا گرد آمده ايم تا صفحه اي ديگر از تاريخ ميهنمان را ورق زنيم. همه ما هريك دهه هاست براي آرمان هاي انساني، ميهني و نيک خواهانه مبارزه كرده و براي جستن راه هاي مطمئن تحقق آنها تامل و تلاش کرده ايم. ما در انقلاب بهمن اندوخته معنوي بسيار فقيرتري داشتيم. چيزي کمتر از دهسال تجربه آنهم اکثرا در سياه چال ها. گرچه همه ما در آن انقلاب صميمانه و فعالانه براي تغيير کوشيده ايم و گرچه شما که زير اين سقف نشسته ايد آن روز - هم به لحاظ آرمان ها و ايده آل ها، به لحاظ فکري و فرهنگي- به يک ديگر بسيار نزديک تر بوده ايد يا به آنان كه رفتند و اينان كه آمدند، اما كمتر داشتيم آن فکر و نقشه ي روشن و اراده متحدي که به ما بگويد چه مي خواهيم و چگونه مي خواهيم.
اين تغيير بينش هاي ماست كه ما را به زير يك سقف آورده. هيچ سازمان، حزب، دولت و قدرتي در حضور هيچ كس در اينجا هيچ نقشي نداشته و تك تك ما به تصميم شخصي و به هزينه شخصي از چهار گوشه دنيا به اينجا آمده ايم . اين فهم مشترک و عزم و اراده ی ناشی از آن تكيه گاه اصلي هستي ما و پايگاه قدرت ماست. همآيش ما نشان مي دهد كه همه ايرانيان تجدد طلب و آزاديخواه، همه دوستداران دموكراسي، صلح و حقوق بشر مي توانند براي تحقق آرمان هاي مشترك متحد شوند. 25 سال است كه ايران و جهان در انتظار اين روز بوده است.
اگر اين اتحادي که امروز ما پديد مي آوريم، 25 سال پيش ما را با هم متحد ميکرد به يقين سرنوشت آن فداکاريها و سرنوشت ميهن عزيز چيز ديگري بود. تامل در تاريخ براي تکرار آن، يا براي افسوس نيست. تاريخ براي درس گرفتن است و اين همآيش بزرگ خود چكيده درسي است كه تاريخ به ما داده است. ظرفيتي كه اين اتحاد براي رسيدن ايران به دموكراسي در خود اندوخته در تاريخ كشور بيسابقه است. اگر اين اتحاد شکل نگيرد هيچ تجمع ديگري با چنين ظرفيتي در جاي ديگري شکل نخواهد گرفت. قدر اين اتحاد را بدانيم. آن قدر باز حرکت کنيم که همفکراني که هنوز به هر دليل در پيوستن ترديد دارند خود را عليرغم ترديد ها همره ما بيابند.

زنده باد اتحاد بزرگ جمهوريخواهان دموكرات ايران.
زنده باد دموكراسي براي ايران، فرصت هاي برابر براي همه ايرانيان، دوستي با همه ملل جهان. و،
مرگ بر هيچ كس.

* همآيش اتحاد جمهوري خواهان ايران در برلين، 8 تا 10 ژانويه 2004 برگزار شد

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3406

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ما برخاسته ايم كه حكومت را به راي مردم كنيم، متن کامل سخنرانی فرخ نگهدار در همآيش اتحاد جمهوری خواهان ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016