جمعه 17 بهمن 1382

خاتمی بر سر دوراهی خیانت یا استعفا، علي کشتگر

نمایندگان متحصن تسلیم آخرین تهدید خامنه ای نشدند و در هژدهمین بیانیه شان بر استعفای خود از مجلس، عدم شرکت در انتخابات فرمایشی و نیز غیرقانونی خواندن آن پای فشردند و بدین سان در کنار ملت قرار گرفتند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اصلاح طلبان حاکمیت شکست خورده اند. شکست آنها ریشه در دلبستگی آنان داشت به نظام دینی، کم اعتقادی به نقش مردم، محدود کردن دامنه کشمکش و رقابت به حوزه حکومتی و حتی فقدان شجاعت لازم برای ایستادگی در برابر جناح اقتدارگرا. آنها در 6 سال گذشته نشان دادند که ظرفیت سازماندهی وهمراهی با میلیونها رای دهنده ای که از آنان حمایت می کردند را ندارند. شکست اصلاح طلبان البته، شکست پروژه اصلاح رژیم دینی است.
اصلاح طلبان طیف متنوع و متضادی بودند. هرگز استراتژی روشن و مشخصی برای پیشبرد اصلاحات که معنای آن نیز هیچ وقت روشن نشد، ارائه نکردند. می گفتند استراتژی ما آرامش فعال است و با همین استراتژی بود که در برابر سرکوب دانشجویان، تعطیل دسته جمعی مطبوعات، دستگیری روزنامه نگاران، فعال شدن زندانهای نظامی، ترور حجاریان، حکم حکومتی خامنه ای، تجاوز همه جانبه و گستاخانه خامنه ای و گماشتگان او به حقوق ابتدائی مردم و نهادهای انتخابی، رد همه مصوبات اصلاح طلبانه مجلس سکوت کردند و یا فقط در حد خالی نبودن عریضه لب به انتقاد گشودند. با وجود امتیازاتی که برای تفاهم با علی خامنه ای و کشاندن وی به موضع بیطرفانه در کشمکش دو جناح به او دادند، هرگز به آنان اعتماد نکرد ودست از تلاش همه جانبه برای حذف آنان برنداشت. نتیجه مماشات و سکوتی که کردند و امتیازاتی که آنها در طی سالهای گذشته به فاشیست های مذهبی دادند، فقط آن شد که مردم از اصلاح طلبان نیز سلب اعتماد کنند و اقتدارگرایان برای حذف کامل آنان از عرصه قدرت رندانه منتظر همین بودند. تحصن نمایندگان اقدام قاطعی بود که بسیار دیر صورت گرفت و به نوشداروی پس از مرگ سهراب می ماند. اقتدارگرایان از این تحصن نهراسیدند، چرا که دانشجویان، جوانان و مردم همان مردمی که اگر نمایندگان 4 سال پیش تحصن می کردند به صورت امواج میلیونی به کمک آنان می شتافتند، چنان نسبت به اصلاح طلبان بی اعتقاد و بی اعتماد شده بودند که دیگر حاضر به پرداخت کمترین هزینه ای نیز در حمایت از آنان نبودند. با این همه تحصن به دو شرط می توانست جریان اصلاح طلب را احیا کند. و پشتیبانی مردم را برانگیزد:
1- به شرطی که رئیس جمهور و همفکران او در کابینه و دستگاههای دولتی به صراحت و قاطعیت با تحصن کنندگان هماهنگ و همراه می شدند و به جناح مقابل نشان می دادند که ماندن و یا رفتن اصلاح طلبان دسته جمعی است.
2- به شرطی که اصلاح طلبان حداقل خواست کنونی خود را برای ماندن در قدرت لغو کامل نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات آزاد قرار می دادند. و طرح رفراندوم برای تغییر قانون اساسی را نیز در برنامه آینده خود قرار می دادند.
اما در جریان تحصن، کنش ها و واکنش هایی صورت گرفت که نشان داد نه از آن گونه هماهنگی ها میان رئیس جمهور و مجلس خبری هست و نه از این گونه قاطعیت ها در تحصن کنندگان پیدا می شود. البته از حق نگذریم بخشی از تحصن کنندگان چنین ظرفیتی را داشتند).
اما از آنجا که گروهی از اصلاح طلبان تا به آخر برای حل بحران به حکم حکومتی ولایت فقیه دل بستند و این که خاتمی همچون گذشته حاضر نشد به مردم روی آورد و همچنان به همان مذاکرات پشت پرده برای دستیابی به نوعی مصالحه تن در داد علی خامنه ای را به این نتیجه رساند که می تواند با رویه همیشگی تهدید و تطمیع اصلاح طلبان را به دو نیم تقسیم کند، تا نیمه "گردن کلفت" را فورا به دور اندازد و نیمه دیگر را پس از برگزاری انتخابات فرمایشی. اگر اصلاح طلبان آن دو شرط پیش گفته را در جریان بحران اخیر می داشتند، مردم نیز بتدریج به حمایت جلب می شدند و اقتدارگرایان هم عاقل تر از آن بودند که در برابر مقاومتی که اراده ملی در پشت آن بسیج شده باشد عقب نشینی نکنند. اما از آنجا که چنین عزم و ظرفیتی در مجموعه اصلاح طلبان نبود، اقتدارگرایان پس از سه هفته رایزنی و تامل به این نتیجه رسیدند که می توانند با قاطعیت و انعطاف ناپذیری خود نمایندگان متحصن را از سایر اصلاح طلبان بویژه از رئیس جمهور جدا کنند.
پس از این تاملات بود که خامنه ای برای ترساندن استانداران و کارکنان وزارت کشور، استعفا را " حرام شرعی" اعلام کرد و بر ضرورت برگزاری انتخابات مجلس هفتم در موعد مقرر شده اول اسفند ماه تاکید کرد. او ضمن حمله به نمایندگان متحصن و کسانی که خواهان عقب افتادن انتخابات هستند از رفتار خاتمی ستایش کرد. تا او را کاملا از نمایندگان جدا کند و یا دست کم جدا وانمود کند. نمایندگان متحصن اما تسلیم آخرین تهدید خامنه ای نشدند و در هژدهمین بیانیه شان بر استعفای خود از مجلس، عدم شرکت در انتخابات فرمایشی و نیز غیرقانونی خواندن آن پای فشردند و بدین سان در کنار ملت قرار گرفتند. اینک خاتمی به دو راهی سرنوشت رسیده است. او که دو بار با رای اکثریت مردم به میدان مبارزه برای اصلاحات سیاسی فرستاده شد، نشان داد که مرد این میدان که به حداقل شجاعت، خطرپذیری و قاطعیت نیازمند است، نیست.
خاتمی درهفت ساله گذشته همه امید و اعتماد ملت را برای مصالحه و تفاهم با رهبر رژیم هزینه کرد، مسایل را صادقانه و شفاف با مردم در میان نگذاشت و حالا که در پایان راه و پس از برباد دادن همه امید مردم و همه اعتمادی که ملت به او داشت به ورشکستی سیاسی رسیده است، خامنه ای از او می خواهد که با جدا کردن حساب خود از نمایندگان مستعفی و قبول برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس هفتم در یکی از بزرگترین خیانت های ملی علیه ملت و کشور شرکت کند. خاتمی اگر به این آخرین حکم حکومتی خامنه ای تسلیم شود راه خیانت به ملت و کشور را برگزیده است. خیانتی که برای همیشه در حافظه تاریخی ایرانیان باقی خواهد ماند. اما اگر پیش از برگزاری این نمایش ننگین ازمقام نمایشی خود استعفا دهد و به این وسیله به وحدت ملی و وحدت رویه همگانی دربرابر استبداد کمک کند، تاریخ از او بعنوان مردی یاد خواهد کرد که هرچند شجاعت و ظرفیت مبارزه با فاشیست های مذهبی حاکم را نداشت اما به خیانت تن درنداد. نمایندگان مستعفی مجلس، با تحصن و خروج از حاکمیت ضربه سنگینی به استراتژی سرکوب در داخل و آشتی با خارج اقتدارگرایان وارد ساختند. آنان در مبارزات سیاسی آزادیخواهانه ای که بی تردید از فردای مجلس فرمایشی آغاز می شود، می توانند نقش موثری ایفا کنند. اما خائنان، سرنوشت از این جا رانده ها و آن جا وامانده ها را پیدا خواهند کرد که هم ملت آنان را برای همیشه از خود می راند و هم خودکامگان آنان را به دور می اندازند.
18 بهمن ماه
علی کشتگر

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4352

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'خاتمی بر سر دوراهی خیانت یا استعفا، علي کشتگر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016