ما چرا رای داديم؟ م. ک

پس از خواندن نامه رييس جمهوری به رهبر اين سوال لحظه ای رهايم نمی کند.

آ قای رییس جمهور این درد من است به پاسخش فکر کن.

نقل ميکنند(۱) که روزی کشاورزی مرفه با تراکتورش عازم شهر بود و در ميان راه همولايتی فقيرش را سوار کرده و براهش ادامه داد. نزديک شهر چشمش به توده ای از تاپاله افتاد و شيطنتش گل کرد و به همراهش گفت اگر همين الان بری و از اين تاپاله ها بخوری تراکتورم را به تو ميدهم!
مرد بيچاره صبر نکرد و از تراکتور پايين پريد و خورد. صاحب تراکتور که غرورش اجازه نميداد که زير قولش بزند جايش را به او داد.
در راه برگشت دوباره به تاپاله ها رسيدند. مرد فقير که از تاپاله خوردنش ناراحت بود و دنبال راهی بود که خودش را آرام کند به دوستش پيشنهاد گرد که اگر تاپاله بخورد تراکنورش را به او پس ميدهد. مرد ثروتمند که مثل سگ از قول نابجايش پشيمان بود فورا به سمت تاپاله رفت و از آنها خورد.مرد فقير که حرفش حرف بود و اگر سرش می رفت زير قولش نميزد ُ تراکتور را به او پس داد.
نزديکيهای ده مرد فقير رو به مرد مالدار کرد و پرسيد: وقتی که ما به شهر ميرفتيم تو راننده و صاحب تراکتور بودی و حالا که برميگرديم باز تو راننده و صاحب تراکتورهستی پس ما برای چه تاپاله خورديم؟؟؟

از رييس جمهور محترم میپرسم: ما چرا رای داديم؟
و چرا دوباره؟؟

م. ک ژاپن