مديريت هاي رپرتاژي، عليرضا همدست

برخورد فله اي با مطبوعات و روزنامه نگاران فضاي رسانه اي و اطلاع رساني را چنان تحت تاثير قرار داده كه روزنامه نگاران حرفه اي را به جبر شرايط پيش آمده به حاشيه كشانده و يا برخي را مجبور كرده براي ادامه فعاليت كاري خود به كشورهاي خارجي و سايت هاي خبري اينترنتي پناه برده و يا برخي از روزنامه نگاران در زندان در حال سپري كردن محكوميت قضايي خود هستند.

خلاء ايجاد شده در نبود مطبوعات حرفه اي و قوي كه در جوامع توسعه يافته و دموكراتيك از آنها به عنوان ركن چهارم دموكراسي ياد مي شود گرايش به خواندن مطبوعات ضعيف بولتني (امنيتي) را به شدت كاهش داده است.

زماني كه مطبوعات دوران طلايي خود را مي گذراندند و تيراژ روزنامه از يك ميليون هم فراتر رفته بود برخوردهاي فله اي صورت گرفته با مطبوعات توسط برخي بولتن نويسان و ضد اصلاحاتي ها با جوسازي و پرونده سازي كار خود را كرد ه و با شكل گيري يك پارلمان غيردموكراتيك ، اقتدارگرايان بعد از تحمل شش سال دوري از برخي كانون هاي قدرت توانستند موقعيت از دست رفته خود را بازيابند. برخورد و مشكلات پيش آمده نه تنها براي روزنامه نگاران بلكه حوزه نشر و كتاب را نيز با مشكل مواجه ساخته است.

حذف مطبوعات و روزنامه نگاران يا ركن چهارم دموكراسي از صفحه سياسي و اجتماعي افكار عمومي را براي گرفتن اطلاعات از جامعه خودشان به خارج از مرزها هدايت كرده و اكثر روزنامه خوانان سابق را مشتري پر و پاقرص راديو تلويزيون هاي بيگانه و خارج نشين و اينترنت نموده است و در اين ميان يك رسانه ملي كه با مواجب بيت المال اداره مي شود چنان دچار مسايل جناحي شده كه از سطح يك رسانه ملي به يك رسانه سخنگوي خبري تقليل كاركردي داده است.

مخالفت با ايجاد رسانه هاي صوتي و تصويري خصوصي توسط برخي نهادها كه مي توانند بهترين نقش ناظر را در برخورد با فساد و معضلات جامعه داشته باشند خود نيز بر دامنه معضلات و فساد اقتصادي و اجتماعي مي افزايد.

مخالفت با اصلاح قانون مطبوعات نيز حاكي از سنگ انداختن در راه ايجاد يك جامعه دموكراتيك و مردم سالار دارد و ما را از غافله تمدن جهاني فرسنگ ها دور نگه مي دارد.

ساختار مديريتي در بحران بوجود آمده در حوزه اطلاع رساني مشكلاتي را بوجود آورده است و مديراني براي تداوم و گرفتن پست هاي جديد دست به دامان نشريات موجود در صحنه شده اند و بقا خود را با دادن رپرتاژ به نشريات و با سوءاستفاده از تبليغاتي كه در نشريات به صورت رپرتاژ چاپ مي شوند سعي در محكم كردن جايگاه و ارتقاع موقعيت خود هستند كه مي توان از اينگونه افراد به عنوان » مديران رپرتاژي« نام برد.

مديريت رپرتاژي ساختار نحسي در سيستم مديريتي بوجود آورده است كه در چرخش نخبگان مشكلات عديده اي بوجود آورده و حوزه مديران را از افراد متخصص و داراي شعور ملي محروم كرده است و افرادي كه توان و شايستگي لازم را براي گرفتن پست هاي حساس و كليدي ندارند با جريان رپرتاژيسم توانستند موقعيت خاصي را در سيستم مديريتي اشغال كنند و به صورت وصله ناجور در ساختارهاي اداري و مديريتي ايفاء نقش كنند.

مديريت رپرتاژي تنها در عرصه مطبوعات و نشر نيست بلكه مي توان نمونه عيني آن ها را در تلويزيون و راديو و حتي در جلسات عمومي ديد.

وقتي يك وزير در سفرهاي كاري خود مجبور است برخي از افراد را با خود ببرد كه در آن حوزه كاري نه مسئوليت و نه تخصص لازم را دارد اين خود نوعي مديريت رپرتاژي بوده كه آمده است خودي نشان دهد تا شايد در آينده بتواند موقعيتي بدست آورد. و يا فردي كه در رسانه اي تصويري هرجا آش باشد آن جا سر است نشان از تبليغ فرد مورد نظر براي بدست آوردن موقعيتي تبليغي است.

اگر در كنار مديريت رپرتاژي، مدير پروازي، مديريت عشيره اي و خانوادگي و صنفي را هم با هم جمع كنيم در محاسبه هزينه سود و فايده هميشه تراز ما منفي خواهد بود.

با همه احوال مديريت رپرتاژي مديريتي است كه نبايد انتظار بهروري داشته باشيم.

كارشناسان مديريتي بر اين باورند كه شايد جوامع توسعه يافته غربي بتوانند از اينگونه مديريت رپرتاژي ! براي راكد نگه داشتن چرخ توسعه در جوامع خود اين فرصت را براي كشورهاي در حال توسعه بوجود بياورند تا اين كشورها هم بتوانند هم پاي آنها در يك سطح مشخص توسعه يابند.

عليرضا همدست – روزنامه نگار در تبريز
www.tabriznews.com
Hamdast_news@yahoo.com