يكشنبه 31 خرداد 1383

آينه و زنگار، مسعود بهنود

اگر تصويری که هر کس و هر جامعه و هر حکومت از خود در آينه می بيند، حتی نيمی از حقيقت بود لابد جهان گلستان می شد، چرا که هر کس تصويری چنان زيبا از خود و حکومت متبوع خود در ذهن دارد که اگر بر هم گذاشته شود انگار نه که جهان پرست از ناهنجاری و جنگ و بی عدالتی

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اگر تصويری که هر کس و هر جامعه و هر حکومت از خود در آينه می بيند، حتی نيمی از حقيقت بود لابد جهان گلستان می شد، چرا که هر کس تصويری چنان زيبا از خود و حکومت متبوع خود در ذهن دارد که اگر بر هم گذاشته شود انگار نه که جهان پرست از ناهنجاری و جنگ و بی عدالتی. تاکيد بر اين نکته زمانی در نظرم آمد که خواندم آقای نمازی دادستان کل گفته است زندان های ايران چنان جای خوبی است که افراد نمی خواهند از آن خارج شوند

کار طنزپردازان و کاريکاتوريست ها در اين مواقع آسان تر از کسانی است که مايلند ريشه چنين واکنش هائی را بشکافند. آن ها يا اعلاميه ای به طنز می سازند از سوی زندانيان ايران که در آن از قوه قضاييه و نيروی انتظامی به نهادهای بين المللی شکايت می برند که می خواهند به عنف ما را از محل دلخواهمان بيرون کنند و حق ما را زير پا گذارند. شايد هم خبری را که روز يکشنبه کيهان نوشته بود در کنار گفته آقای نمازی بگذارند. خبر خانواده ای که هفت فرزند معلول دارد و پدر هم يک چشمش کورست. آن ها حاضر نيستند که فرزندانشان را به مراکز نگهداری از معلولان ذهنی و جسمی بسپارند فقط تقاضای کولری دارند که در خانه کوچک کويری آن ها، که تنها فرزند سالم هم به نوشته خبرنگار کيهان با زن و فرزند خود در همان اتاق زندگی می کنند، کمی به آن ها بوزد. با گذاشتن اين دو خبر کنار هم شايد ابراهيم نبوی پيشنهاد کند که رييس سابق زندان های کشور به رياست جمهوری منصوب شود تا آن محيط دلچسب را برای همه مردم ايران فراهم آورد. شايد هم نيک آهنگ کوثر کاريکاتوری بکشد و نشان دهد که نيروی انتظامی با افتخار اطلاعيه صادر کرده که شب گذشته طی عملياتی ويژه چهار متهم را که زندانشان پايان يافته بود ولی حاضر نبودند زندان اوين را ترک کنند، از زندان بيرون کشيده شدند. و مانند اين ها...

در زندان های دوران پادشاهی مثلی بود که می گفتند هر وقت زيرهشت را موکت کردند و ميز پينگ پونک برای زندانی ها آوردند يا سهميه مسواک دادند، معلوم می شود که در مذاکرات جهانی مساله زندانيان سياسی ايران مطرح شد و فشاری به حکومت وارد آمده است. حالا آيا سخن دادستان کل را هم می توان حاصل فشارهای حقوق بشری اروپا و جهان دانست. و آيا اين شيوه کارسازست.

اما سئوال مهم تر اين است که مقامات و حکومتگران چه تصوير و تصوری از تبليغات دارند و مردم جهان و ايران را چگونه می بينند. چرا تصور می کنند مردم دنيا از زندان، محلی برای راحت و استراحت در ذهن دارند. بايد به آن ها گفت که چنين نيست. در مردمی ترين جوامع بشری، زندان جائی ناراحت است و کسی را خواست آن نيست که با مجرمان و بدکاران، قاتلان و قانون شکنان چنان رفتار شود که حاضر نباشند از اين محل تفريحی خارج شوند. زندان علاوه بر تنبيه بدکار جائی است برای عبرت پذيری و بازدارندگی افراد از تکرار جرم. چنان که شيرينی وصف سرکه نيست و ترشی هم از شراب به دورست، راحتی هم از صفات مقبول زندان نيست.

اما آن چه جهانيان از حکومتی مانند ايران انتظار دارند اين است که استاد دانشگاهی را به جرم يک سخنرانی حبس نکند، نويسنده ای را به جرم افشای قتل های زنجيره ای به حبس نفرستد. زندان را محل اقامت روزنامه نگاران و دانشجويانی نکند که جرمشان اين است که به کاری مشغولند که همتايان آن ها در همه جهان به آن مفتخرند. اين ورودی زندان های ايران و هر جای جهان است که موضوع بازرسی ها و مراقبت ها و دلنگرانی مدافعان حقوق بشرست و اين با نگرانی انسانی انساندوستان از آن چه در زندان ابوغريب و گوانتانامو می گذرد به کلی جداست.

دادستان کل کشور اگر تصوير درستی از تبليغات و هم از قضا و عدالت داشت به قاعده بايد اول می گفت زندانيان سياسی و مطبوعاتی آزاد می شوند و در مقابل افتخار می کرد که زندان های ايران آن چنان سخت است که از زندگی آن خانواده کوير نشين با هفت فرزند معلول بدترست و از همين رو بدکاران را از بدکاری و افتادن به زندان باز می دارد. ورنه تشبيه کردن زندان به تفرجگاه های کلوب مديترانه هم مشکلی باز نمی کند و هيچ گروه مدافع حقوق بشر را به شگفتی و تحسين وانمی دارد.

در بحث تبليغات می توان حاشيه ای زد، به بحث اين روزهای گروه های سياسی و مخصوصا محافظه کاران درباره اصطلاح "ذوب در ولايت" که اول بار آقای ناطق نوری رييس سابق مجلس و مشاور فعلی رهبر جمهوری اسلامی در جريان انتخابات رياست جمهوری در خرداد سال 76 در توصيف خود به کار برد و برايش در گرفتن رای از مردم کارساز نشد. چنان که خود – بی اشاره ای به اين مفهوم – اعتراف کرد که تبليغات او درست و به جا نبوده است و در مردم تصويری بد از وی ايجاد کرده و باعث شکست وی شده است. هفته گذشته آيت الله خامنه ای در ملاقات نمايندگان مجلس هفتم گفتند که ذوب در ولايت معنا ندارد و بايد همه ذوب در اسلام شوند. به دنبال انتشار اين سخن، محافظه کاران طبق معمول دست پيش گرفته به ميدان در آمدند که اصلا چنين سخنی به معنای تعطيل عقل است و کار مغرضان و مخالفان ما بوده است. بحث دامن کشيد. يکی پرسيد مغرضان کيستند وقتی که آقای احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان – از سرشناس ترين روحانيون هوادار تندروها – همين اواخر ذوب در ولايت را شرط لازم برای نمايندگی مجلس گذاشته است. و آقای احمد خاتمی ناگزير شد نامه ای بنويسد به روزنامه آفتاب يزد که من مقصودم از ذوب در ولايت، تبعيت از ولايت بود و من اصلا با تعطيل عقل موافق نيستم. و هنوز زوايه ها و نشانه هاست که بايد در پی آيد.

در اين جا هم بحث تبليغات مطرح است. به جا بود اگر تذکر برای به کار نبردن اصطلاحی خطا، در محفل خصوصی و به هزار وسيله که امکانش فراهم است صورت می گرفت. در آن صورت هم موفق می شد و هم بحث های افشاگر و ضد و نقيض به ميان نمی آمد. ورنه در صورت فعلی اين گمانه تقويت می شود که همين سخن هم نوعی تبليغات است، مانند مخالفت پرسروصدای حکام با تملق و مدح خود که همه می دانند مقصود از آن تبليغی ديگرست. اما تبليغاتی که نه جهت گيری درست دارد و نه به ثمر می رسد.

مثال ديگر را می توان از سخن آيت الله مکارم شيرازی برگزيد که آخر هفته به جمع سپاه پاسداران گفت ما[ جمهوری اسلامی] در جهان يک دوست هم نداريم و نبايد به اروپائی ها هم اعتماد کنيم.

از شباهت اين سخن به گفته هيتلر و گوبلز در می گذريم که لابد گوينده از آن سخنان اطلاعی ندارد. اما اين که حکومتی در جهان هيچ موافق و دوست نداشته باشد در کدام منطق تبليغاتی ارزش به حساب می آيد. آيا اين سخن نبايد از بيان مخالفان حکومت برآيد. و آيا اگر برآمد اين از وظايف وزارت خارجه نيست که اعلاميه بدهد که نه خير چنين نيست و ما در انزوای جهانی نيستيم و دشمنان ما به دروغ می گويند و ما با همه جهان دوستيم. از قضا کارشناسان حکومتی و ديپلومات های جمهوری اسلامی اين می دانند و به همين هم عمل می کنند و از فعال ترين بخش های حکومت همان سياست خارجی است که از چند سو دنبال می شود و همه در صدد نشان دادن اين که ايران وفادار به عهود بين المللی و عضو خانواده جهانی است و به همين دليل هم به خود حق می دهند که مثلا از همکاری جهانی برای رسيدن به تکنولوژی هسته ای برخوردار باشند. در همين دعوای هسته ای، دولت ايالات متحده مگر چه می گويد. می گويد حکومتی که در جهان هيچ دوست و متحد ندارد و با جهانی دشمن است، در صورت دستيابی به تکنولوژی هسته ای مخاطره آفرين خواهد بود.

آن چه آيت اللهی را به اين مغالطه می افکند که از حکومت مطلوب خود تصويری چنين به دست دهد، به ناآگاهی در علم تبليغات امروزين و بی خبری از جهان مربوط می شود. وی وقتی با اعضا و فرماندهان سپاه پاسداران نشسته، به قصد آن که مخاطبان خود را اهميت دهد و بزرگی کارشان را تبليغ کند، به اين تعبيرات متوسل می شود که مخالف تمام ادعاهای مقامات و تبليغات رسمی است.

از جمله خصلت های جهان امروز، آن دهکده کوچک، چنين است که چون صدا به صدا می رسد تبليغات در آن نوع و نگرشی ديگر می طلبد. در اتاقی و حجره ای دربسته نيست که بتوان گفت و نشنيد. و هفته بعد هم نقيض و ناسخ آن را گفت و باز هم نشنيد. در دهکده کوچک هم حافظه ها مدام تقويت می شود و هم تبليغات مدام دشوارتر و پيچيده تر و حقيقت مدام شفاف تر. زيستن در خانه شيشه ای شفاف که در جهان امروز، حکومتگران در آن می زينند، تنها برای آنان خوش است که انديشه ای شفاف داشته باشند و نه چيزی برای پنهان کاری، آينه ای زلال است که خدشه ها را پنهان نمی گذارد.

آينه ت دانی چرا غماز نيست
زانکه زنگار از رخش ممتاز نيست
-------------------------------------------

[سايت مسعود بهنود]

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/9168

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آينه و زنگار، مسعود بهنود' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016