من نمی دانم آقای نیما راشدان در کدام سیاره زندگی می کندو یا حتی از کدام سیاره آمده است؟ در تازه ترین مطلبی که در سایت گویا نیوز نوشته می خوانیم که:
«دشمني با غرب و دنياي آزاد، جز به فقر و فلاکت، حراج انسان ها و تجارت مافيايي اعضاي بدن نيانجاميده است و در مقابل حتي يک مثال نمي توان زد که نگاه کنيد: "گشودن درها به روي تجارت جهاني و دوستي غرب، جز به رشد و شکوفايي اقتصاد و تضمين رفاه مردمان - انجاميده است"که احتمالا می خواسته بگوید، « انجامیده باشد».
و بعد به خیال خویش چند نمونه هم می دهد. جالب است که در نوشته های کسانی چون آقای راشدان، جهان سرمایه داری فقط شامل کشورهای صنعتی غرب است و در بهترین حالت، کره جنوبی که تازه این یکی نیز – اگر این دوستان به واقع با تاریخ اقتصادی کره در همین 40-50 سال گذشته آشنا باشند- با مدل های نئولیبرالی مورد حمایت این دوستان تناقضاتی آشکار دارد. یعنی در این دنیای شیک آقای راشدان که در آن نه از فقر و فلاکت خبری هست و نه از حراج انسان، نه برزیل جا می گیرد ونه هندوستان و نه قاره افریقا و نه پاکستان و نه اندونزی. برای نمونه در پاکستان، 120 میلیون نفر از جمیعت 140 میلیونی اش درآمد روزانه ای کمتر از 2 دلار دارند و این تعداد در « بزرگترین دموکراسی» جهان، هندوستان،889 میلیون نفر از جمعیت 1032 میلیونی آن است!
advertisement@gooya.com |
|
و من در حیرتم که اگر کسانی چون نیما راشدان نمونه کره شمالی را نداشتند، به کدام امام زاده باید دخیل می بستندو چه باید می کردند؟
ولی پیشنهاد من به شما این است که اگر زحمت زیادی نیست، این داستان را برای کارگران کارخانه هی یی الکترونیک( چین) بگوئید که پس از بازکردن درهای کشور به روی تجارت جهانی روزی تا 20.30 ساعت و هفته ای هم تا 130 ساعت کار می کنند و ساعتی هم 14 سنت حقوق می گیرند.!
اگر چین در دسترس نیست، سری به بنگلادش بزنید. به کارخانه نساجی نیاگرا که درهای کشور را به روی تجارت آزاد باز کرده اند و کارگران را بطور دائمی به خاطر این که سریع کار نمی کنند کتک می زنند و هفته ای 7 روز، روزی هم 14 ساعت کار می کنند و ساعات کار هفتگی شان تا 100 ساعت در هفته هم کش می آید و ساعتی هم بین 11 تا 20 سنت حقوق می گیرند.
البته اگر دوست دارید می توانید به ال سالوادور سر بزنید که اگر چه میزان حداقل مورد نیاز برای زندگی بخود ونمیر ساعتی 1.22 دلار است ولی کارگرانی که در همین واحدهای پیوسته با جهان آزادکار می کنند ساعتی فقط 60 سنت حقوق می گیرند.
اگر هم از ال سالوادور خوشتان نمی آید، به هندوراس سربزنید که در منطقه چولوما به زنان جوان کارگر به اجبار آمپول ضد بارداری تزریق می کنند ولی وقتی که در نتیجه اثرات جانبی اش مریض می شوند، به آنها می گویند که به آنها واکسن ضد کزاز زده اند.
اگر وقت و حوصله داشتید و غیر از شعار دادن، می خواستید چیزی هم از آن چه که در کنار چشمهایتان می گذرد ولی ترجیح می دهید که نبینید ودر باره شان نخوانید، بدانید، باز سری به بنگلادش بزنید که انگار سیاست پردازان اقتصادی اش در مکتب شما وامثال شما درس خوانده اند و فقط 1.5 میلیون زن ودختر جوان بنگلادشی در واحدهای نساجی اش که برای جهان آزاد تولید می کنند، شاغل اند ومزد شان هم ساعتی بین 8 تا 18 سنت متغیر است و مزد سالانه شان- بلکه آقای محترم درست می خوانید، مزد سالانه شان بین 189.29 دلار تا 436.80 دلار متغیر است که حتی به ریال بی ارزش شده کنونی هم می شود ماهی 13500 تا 31000 تومان که برای گذران زندگی در هیچ جای جهان کافی نیست.
اگر خودتان یا عزیزانتان توانستید در هر کجای جهان با این مقدار درآمد سالانه زندگی کنید، آن وقت بنشینید و برای دیگران سیاست اقتصادی صادر کرده انشاء اقتصادی بنویسید.
مرد حسابی: لاف در غریبی می زنی!