"4 ـ پس از ايجاد پاره ای اختلاف نظرات ميان زندانيان بند1، که در حد اختلاف سليقه بوده و متاسفانه با سوئ استفاده از آن توسط نهادهای مشخص و
پراکندن نامه های مجهول وساختگي، با عناوين کلی و مجهول، سعی در بزرگنمايی لين اختلاف کوچک سليقه ايبه جهت ايجاد تفرقه و چند دستگي
ميان زندانيان سياسی و نيروهای اجتماعی ـ سياسی مرتبط و مدافع ايشان گرديد، که فضای موهوم و حاشيه سازی شده روزهای اخير بر اثر چنين شانتاژها و فضا سازی های غير واقعی به وجودآمد، امروز تمامی زندانيان بند1 سياسی با اعلام همبستگی و احتراز از هر گونه تفرقه، اين جوسازی ها و نشر اکاذيب به نام زندانيان اعتصاب غذا کننده را محکوم کرده، اعلام داشتند از ميان تمامی نامه هايی که تا کنون به نام ايشان در سايتها انتشار يافته، تنها نامه نخست که به شرح اصل اعتصاب غذا بدون حاشيه پردازی پرداخته، صحيح بوده و توسط ايشان نگارش يافته و به غير از آن تمامی نامه های ديگر که به نام اعتصاب کنندگان و ساير عناوين کلی و مجهول چون"خانوادهای زندانيان سياسی و" انتشار يافته است، تکذيب می گردد.
5 ـ در حال حاضر هيچگونه شکاف واختلافی در بند1 سياسی وجود نداشته و اعتصاب غذا مورد حمايت عموم زندانيان سياسی قرار دارد.
6 ـ اعتصاب کنندگان با وجود تفاوت های سليقه ای و سياسي، به مبارزات ورنجهای کشيده شدهتوسط تمامی زندانيانسياسي، به ويژه برادران محمدي، به ديده احترام نگريسته و هر اقدامی در جهت تخطئه مبارزات و فعاليت هايزندانيان سياسی و فعالين دانشجويی را محکوم می کند.
7 ـ اعتصاب غذاي12 نفره مورد حمايت ساير زندانيان بند1 نيز می باشدکه ظرف چند روز آينده با پيوستن ساير زندانيان، تعداد اعتصاب غذا کنندگان انتظار می رود تا 20 تن افزايش يابد."(1)
آنچه در بالا خوانديد بندهايی از بيانيه شماره2 "کميته دفاع از حقوق زندانيان سياسی اعتصاب غذا کننده درزندان اوين" است که امروز يکشنبه در سايت "رفراندم ايران" درج شده که در "خبر گزاری جبهه دمکراتيک ايران" آمده است.
ديدگاه نگارنده از آوردن وبازخوانی اين بندهای بيانيه اين نبوده است که بگويد چگونه در ابراز ترديد شديد در باره آن نامه يا بيانيه که به چند تن از زندانيان سياسی نسبت همکاری با گماشتگان امنيتی رژيم و در نتيجه خيانت می داد، بر خورد درست داشته است(2)، بلکه ابراز نگرانی و ناراحتی از برخورد پاره ای از هم ميهنان است که چگونه با شتابزدگی و بدون ارزيابی از رويدادها ی ميهن، چه در درون و چه در برون مرز، و بدون در ديد داشتن هميشگی ميزان فريب کاری سران مافيای مذهبی حاکم بر ايران برای ايجاد پراکندگی در ميان هم ميهنان در هر پيشه و هر رده، دسته، گروه و سازمانی که هستند؛ به تاييد تهمت های آمده در آن نوشته پرداخته و ناخواسته در خدمت ريا کاری های رژيم قرار گرفتند. اين ابراز نگرانی و انتقاد هرگز بسنده نيست اگر به پايه بنيادی اين کمبود و کاستی در بين ما ايرانيان برخورد نشود. آقای ماسالي( سخنگوی جبهه دمکراتيک ايران در برون مرز) در نوشته اي، که پس از انتشار نوشته نگارنده که در آن از خبر گزاری جبهه دمکراتيک در باره انتشار آن نوشته بسيار ترديد آميز خواستار توضيح شده بود، در سايت پيک ايران (چند بيانيه و مطلب در خصوص اعتصاب جمعی از زندانيان در اوين، 16 ژوييه 200، 26 تيرماه 1383)زير تيتر" سياست تفرقه افکنانه در ميان زندانيان سياسي"، به بخشی از دردها و کمبودهای ما اشاره های درستی داشته اند، از آن ميان از "مشکل فرهنگ سياسي" نام برده و در اين رابطه می گويند :
"يعنی هنوزدرک نکرده ايم که اختلاف نظرهای خود را با گفتگو و با توسل به شيوه های دمکراتيک مطرح کنيم تا به نتيجه مطلوبی برسيم."
و به درستی ياد آور می شوند:
"ابتدا از زندانيان سياسی و از افراد مبارزقهرمان درست ميکنيم و پس از اينکه کوچکترين ضعف ويا اختلاف نظری با آنان پيدا ميکنيم،حرمت آنان را يک شبه برباد ميدهيم و اورا دشمن آشتی ناپذير معرفی ميکنيم."
ما بارها شاهد چنين رفتار نادرستی بوده ايم. روشن ترين نمونه همين خانم شيرين عبادی و آن داستان ها ست که همه از آن خبر دارند.
اما اين کاستی و گرفتاری ما تنها در زمينه سياسی نيست که از آن با عنوان "مشکل فرهنگ سياسي" نام برد. درد ما در همه زمينه های " فرهنگي" است، يعنی دامنه اش بسيار گسترده تر است که يکی از جنبه هايش در فرهنگ سياسی و در بين سياسی های جامعه ما خود نمايی می کند. "فرهنگ"، گستره گسترده ای است با تارهايی در هم تنيده که هر فردی در جامعه هم بر آن تاثير گذاشته و هم از آن تاثير می پذيرد. کمترين رفتار فردی و اجتماعی از روش غذا پختن، غذا خوردن، لباس پوشيدن، سخن گفتن و رفت و آمد با ديگران، تاکار کردن و شيوه کار کردن، تا باورها، آيين ها، جشن هاو... همه وهمه مجموعه اين فرهنگ را می سازد.
ما مشکل فرهنگی بزرگی داريم که يک کار ساده مشترک نه تنها به رنجی بزرگ برای همه ما تبديل می شود، که سر آخرهم نمی توانيم آنرا به درستی انجام داده و با دلی شکسته و احساس دوری بيشتر، يکديگر را ترک می کنيم. در نتيجه هميشه يابه دنبال "موج" های ناگهاني، که بيشتر احساسی هستند، هستيم و يا چشم به راه "قهرماني" که از راه رسيده و درد ظاهرن بی درمان ما را درمان کند ! مشکل فرهنگی داريم که برای بزرگداشت ياد قربانيان قتل های زنجيره اي، درست در همآن ماه های آغازين و با وجود اين همه هم ميهن بيرون از کشور،زمانی که تعداد اندکی گرد هم می آيند، به جای انديشيدن بر آن فاجعه ملي، هم دردی و غم خواری با خانواده های قربانيان، يافتن راه چاره ای برای بستن راه آدمکشان و سخت تر کردن کار آنها در آينده و.. زمان را برای درد دل کردن و بد گويی و شايعه سازی مناسب می بينيم و آنچه که به آن فکر نمی کنيم هدف از گرد آمدن در آن محل است! نمونه مراسمی بود که در آن زمان در استکهلم بر پا شد که به راستی مايه شرمساری بود! گفتار سخن گويان در همهمه درد دل افراد با يکديگرگم بود و شنيدن سخنان آنها نا ممکن. حتا زمانی که يکی از سخنگويان مهمان خارجي، که تا آنجا که بياد دارم و اگر اشتباه نکنم نماينده پارلمان سوئد نيز بود، آغاز به سخن کرد افراد گرد آمده کمترين توجهی نکردند و خواهش چند باره يکی از خانم های اداره کننده برنامه هم اثری در بهبود اوضاع نداشت! مشکل فرهنگی داريم که وقت شناس نيستيم و بيشتر ما هرگز در زمان در نظر گرفته شده در جلسه، ديدار يا متينگ و ..حضور نداريم و "وقت" و اهميت به آن برای ما ارزشی ندارد! مشکل فرهنگی داريم که اکثر ما در نهايت برنامه ريزی درست و روشن نداريم و به خوبی با آن آشنا نيستيم! و ..سر انجام مشکل فرهنگی داريم که بيش از 25 سال است که جمهوری اسلامی بر ماحاکم است. چه ملتی سراغ داريد که اين همه ادعا داشته باشد و مرتب از فرهنگ 2500 ساله خود دم بزند وبر ادبياتش ببالداما به حکومت مشتی بيمار رواني، آدمخوار، بی خرد و بی کفايت تن بدهد؟
دقت بفرماييد که حتا پدر ارجمند و سختی کشيده زندانی اعتصابی دکتر فرزاد حميدي، که خود در گذشته زندانی سياسی بوده وبرای همه ما بايد روشن باشد که اين روزها هم چه روزگار پر رنج و دردی دارد، نيز شور بختانه در گفتگويی با "روزنامه"(3) در انچه می گويد به سمت وسويی کشيده می شود که مناسب ايشان و فرزند در بندشان نيست. آن نامه های دروغين(بنا بر بيانيه دوم کميته دفاع از زندانيان اعتصابي) حتا بر ايشان نيز اثر داشته است! روشن است که ما به ويژه در برون مرز می بايست روزگار اين پدر و خانواده دردمند ايشان را در ديد داشته باشيم که دلبندی را در زندان دارند که هم اکنون در اعتصاب غذا به سر می بردو ايشان خواستار پشتيبانی همه جانبه از اوست. اما دستگاه مافيا با انتشار آن داده های دروغين توانست چند روزی در پشتيبانی و انتشار گسترده خبر اين اعتصاب و چگونگی آن در سطح جهان، درهم ريختگی وکندی ايجاد کند. آقای حميدی محترم ترديد نداشته باشند که همه آزادی خواهان ايران در هر جا که باشند پشتيبان زندانيان اعتصابی وهمه ديگرزندانيان سياسی با هر ايده و مرامی هستند.
ما هم زمان با مبارزه با سلطنت ولی فقيه و مافيای حاکم، با دردها و گرفتاری های خود نيز بايد به مبارزه ای جانانه بر خيزيم. دارا گلستان درست می گويد:
"يک جائی بايد اين تعارفات کذائی را به کناری نهاد. ما با نابودی کشور و مردمی مواجهه هستيم که تاريخی ديرينه دارند و نظامی خود کامه، مافيائی و مذهبی دارد مثل خوره روح و جانش را ميخورد."(4)
بايد به روشنی روی کمبود و کاستی های خود انگشت بگذاريم. مبارزه با دردها، نادرستی ها و کاستی های فرهنگی را هرکس بايد از خود آغاز کند. هر يک از ما بايد به تحليل از خود بنشينيم. منش ها و رفتاری را که درديگران نمی پسنديم و پی در پی به آنها ايراد می کنيم، خود انجام ندهيم. دست از شايعه سازی و بد گويی از ديگران بر داريم، بايد اين را به رفتار روزمره خود تبديل کنيم که برای هر گفته و هر ادعايی سند ارائه دهيم و سند بخواهيم. اين کار ها را نمی کنيم، هشياری به خرج نمی دهيم که دست گماشتگان امنيتی "جمهوري" اسلامی باز می ماند که به راحتی در ما نفوذ کنند، شايعه سازی و دروغ پردازی کنندو ما را از هم پراکنده و دور کنند. اين کار ها را نمی کنيم که برای کسانی ميدان باز می شودکه در زندگی روزمره اشان کمترين نشانی از رفتار و روش و منش درست در راستای خواسته های همگانی نيست اما چنان ادعاهايی دارند که در همه جا سبب گسيختی در کار و پراکندگی ما می شوند. يا راست راست هستند و يا چپ چپ و همه را می خواهند به ناکجا آباد خود بکشانند. ديد گاه خود را هميشه برتر می دانند و شگفت اينکه هرگز اشتباهی در کار آنها نيست و هميشه و در تمام دوران کوشندگی مورد ادعای خود، راهشان درسترين راه و منششان بهترين منش بوده است! کی ما می خواهيم هم راه اعتدال را بياموزيم و به جهت کسب قدرت برای خود، تلاش نکنيم که رويدادها را وارونه و دگرگون کنيم. خوب را بد نشان دهيم و بد را خوب. خاتمی را يک روزه به بت تبديل نکنيم و "مصلحت" های آلوده او را مصلحت جامعه نناميم ؟
با وجود همه اين کمبود ها، اين روزها در تاريخ ما بسيار سرنوشت ساز است. ما بايد به شدت پشتيبان يکديگر باشيم. بپذيريم که ما انسانها هر يک پيچيدگی های ويژه خود را داريم، می توانيم در باره هر سوژه و موردي، ديدگاه های ويژه خود را داشته باشيم حتا اگر در درون يک سازمان، صنف، دسته و گروه باشيم. چه می شود اگر اجازه دهيم همه نظر خود را، هر چه که باشد، ابراز کنند و حتا اگر آن را نپسنديديم وايده ای کاملن ديگر داشتيم، به آن احترام بگذاريم و مخالف خود را به سادگي"دشمن" و "خائن"نناميم. تا در ما دگرگونی ايجاد نشود، بهيودی و دگرگونی در جامعه هم رخ نمی دهد؛ "جمهوري" اسلامی نيز برود دوباره با نام ديگری بر گشته و بر ما حکومت می کند.
advertisement@gooya.com |
|
امروز بايد علت رفتار دولت پنهان و مافيای مذهبی حاکم را در اذيت و آزار مردم خوب ارزيابی کرده و متوجه باشيم که رژيم "جمهوري" اسلامی در وضعيت بسيار سخت و بحرانی بسر برده و همه نيرويش صرف ايجاد ترس و هراس هر روزه در بين مردم شده است تا از نا آرامی های درونی جلو گيری نمايد. در اعمال فشار و ستم به مردم، ديگر کار کارگزاران دولت پنهان به جنون کشانده شده است و آنها را به درندگان گرسنه و وحشی تبديل نموده است. دسيسه آنهابر عليه زندانيان سياسي، فشار بر زندانيان اعتصابی و بی اهميتی به جان اين زندانيان و تلاش برای پراکندگی و چند دستگی در ميان آنها نيز همين ترس از آينده بسيار نا روشن خود و رو شدن کامل توطئه ها و فريب کاری های آنها در ديد جهانيان است(همين امروز اين خبر به شکلی رسمی تر پخش شد که کميته تحقيق آمريکايی با سند و مدرک ابراز داشته که "جمهوري" اسلامی در ساليانی دراز و پيش از حمله 11 سپتامبر با القاعده در ارتباط بوده و برای آن جنايت بزرگ و رفتن آدمکشان القاعده به آمريکا، به آنها کمک کرده است. اين خبر امروز در بخش نوشتاری کانال های 1 و 2 تلويزيون سوئد نيز آمده بود. بی جهت نيست که حکومت مافيايی با شتاب زدگی بسيار امروز اعلام داشت که برخی اعضای القاعده به هنگام آن جنايت از مرز ايران عبور کرده اند!!). "جمهوري" اسلامی در اين روزها در بدترين شرايط جهانی به سر می برد. چنان سند ها و مدارک استوار ی از آنها در دست است که آنها را مجبور ساخته است آشکارا خود را تروريست و آدم کش شناخته و هر روز از زبان يکی از ديوانگان دستگاه ولايت، جهان را تهديد به آدمکشی و خونريزی کنند. حاکمين خوی می دانند که اگر در اين روزها خيزشی نهايی در ايران آغاز شود، با بی اعتمادی و بی آبرويی شديدی که در بيرون از مرزهای ايران دارند و با دشمن تراشی هايی که برای خود به وجود آورده اند، کمترين اميدی به نجات آنها نخواهد بود و جهان به پشتيبانی از مردم ايران بر خواهند خواست. بی دليل نيست که علی خامنه ای و ديگران در دستگاه مافيا، امروز پی در پی از "ملت" می گويند و تلاش می کنند "تهديد خود" را "تهديد ملت" بنامند و بگويند برای "حفظ منافع اين ملت" حاضرنددر همه جای جهان متجاوز را مورد ضربه قرار دهند! رفتار غير انسانی اين روزهای رژيم اسلامی با زندانيان اعتصابي، که فرزندان ملت هستند، نشانه آشکاری از دفاع اين آقايان از منافع ملت ايران است! مردم ايران سردمداران اين رژيم را به خوبی می شناسند وبه روشنی حساب خود را از جمهوری آدمخواران جدا کرده و کمترين اهميتی نيز به سخنان پوچ رهبر غير منتخب و زورگو و ساير شيفتگان زور وزر نمی دهند. همه آزادی خواهان ايران از زندانيان سياسی اعتصابی پشتيبانی نموده، سران رژيم اسلامی را پاسخ گوی هر آسيبی می دانندکه به اين زندانيان وارد شود. تلاش برای پراکندگی در ميان زندانيان سياسي، رسوايی تازه "جمهوري" اسلامی است. در برابر ترفندهای اين روزهای رژيم، بايد هوشياری خود را دو چندان کنيم.
زير نويس:
1 ـ برگرفته از سايت خبرگزاری جبهه دمکراتيک ايران، يکشنبه 28 تيرماه 1383
برای حمايت از اعتصاب و خواسته های زندانيان سياسی اعتصابی می توانيد به اين آدرس ها مراجعه کنيد:
تهران كميته دفاع از حقوق زندانيان سياسى اعتصاب كننده
Iranneda@Yahoo.com
Etesab_ghaza_evin@yahoo.com
2 ـ نوشته نگارنده در اين باره "آيا در راه زندانيان سياسی اعتصابی دام گزارده اند؟" درج شده در سايت های گويا(25 تير ماه) وپيک ايران (هم اکنون نيز در ستون "تازه ترين مقالات" )
3 ـ گويا، شنبه 27 تيرماه 1383
4. اخبار روز، شنبه 27 تيرماه 1383،" فعاليت سازمان های اطلاعاتی با ظاهری فريبنده"، دارا گلستان