نمايش به پايان رسيد...، سپنتا. م

اخبار نمايش مضحك به اصطلاح دادگاه قاتل زهرا كاظمي اين روزها نقل تمام محافل است. براستي داد بردن به اين چنين بيدادگاهي چه سودي دارد؟ آيا واقعا ساده انديشي نيست ، اگر به تجري عدالت در بيدادگاهي دل بست كه در آن حكم تبرئه همه كس به جز مقتول ، پيشاپيش صادر شده است؟ اينجا چه جايي است كه در آن به جاي انشاء حكم ، حكم املا ميكنند ؟

به راستي براي تجربه آموزي و عبرت اندوزي ، چند بار گزيده شدن از سوراخ اين افعي كافي است؟ آيا فرجام پرونده هاي برج سازان كارتل رفيق دوست ،قتل هاي زنجيره اي ، ترور حجاريان ، كارناوال عاشورا ، اتوبوس كانون نويسندگان ، توقيف روزنامه ها ، فاجعه كوي دانشگاه و هزاران پرونده ديگر براي سنجش كارايي و بيطرفي مجريان اين نمايش روحوضي كافي نيست؟ در سيستم قضايي كه قاضي و متهم و مدعي العموم يك نفر هستند عاقبت كار از ابتدا مشخص است . معلوم است كه انگيزه حمله سبعانه و برنامه ريزي شده به كوي دانشگاه به دزدي ريش تراشي تنزل پيدا ميكند.

اصلا قتل شبه عمد ديگر چه صيغه اي است ؟ عزيزان ! فردا اگر حكم قاضي القضات در پرونده خانم كاظمي به عذرخواهي صنف كفاشان از خانواده مقتول به جهت توليد كفش با پاشنه غير استاندارد محدود شد هيچ نخنديد ! اصلا چه كسي گفته كه متهم اعتصاب غذا كند و بدليل گرسنگي سرش گيج برود و بخورد به كف كفش دادستان تهران كه كف كفش ايشان خداي ناكرده كثيف شود!!!

اصولا چندي ست كه نظام ترسش را از عدم اقناع افكار عمومي چه در داخل كشور و چه جامعه جهاني از دست داده و براي توجيه رفتار ضد و نقيض خود گاه و بيگاه دروغ هاي پيش پا افتاده اي را رسما منتشر ميكند كه حتي كودكان را هم قانع نميسازد. نيم نگاهي به آسمان ريسمان بافتن سخنگوي دولت مبني بر كمبود صندلي در صحن دادگاه كه منجر به عدم شركت نمايندگان خارجي در جلسه علني دادگاه شده (!) اين مضحكه را بيشتر آشكار ميكند.

در چنين دادگاهي بديهي ست كه شهود بايد شهادت رسمي شان را ( كه لابد زير قسم انجام داده اند! ) پس بگيرند و دادگاه بدون توجه به آثار و ادله جرم با شتابزدگي ختم دادرسي را اعلام نموده و با تبرئه تنها متهم (كه لابد ديواري از ديوار او كوتاهتر نبوده ! ) سر و ته اين ملودرام تكراري را هم بياورد. تصديق ميكنيد كه اين صحنه بدجوري شبيه صحنه محاكمه معروف ارول در كتاب مزرعه حيوانات است ؟ آري همواره خوكها برابر ترند !

راستش را بخواهيد قتل زهرا كاظمي بد جوري روي دل نظام مانده است. شايد اگر عاقبت انديشي بيشتري وجود داشت شايد همان اول كار كه بوي عفن اين فاجعه زياد در نيامده بود قرباني كردن چند مهره سوخته مشكل را حل ميكرد. حضرات كه متخصص ميزانسن كردن دادگاه هستند. يك نمايش ترتيب ميدادند و همان اوايل داروي نظافتي به خورد مرتضوي ميدادند و مي فرستادندش جايي كه امامي رفت . بعدش هم دو سه وكيل پرونده را هم ميفرستادند مدتي آب خنك بخورند و خلاص ...

حكم تبرئه و ختم اين بيداد رسي در واقع به شعور من و شما و تمام ايرانيان توهين كرده است و درك ما را به ريشخند گرفته . اين وظيفه جامعه جهاني به طور اعم و خانواده مقتول و وكلاي آنها به طور اخص است كه حداقل با گسترش ابعاد اين دعوي به فراسوي مرزهاي جمهوري اسلامي ، هزينه سياسي اين قتل را به قدري بالا ببرند كه نظام به ناچار از تكرار سبعيتي اينچنين حذر كند.

سپنتا م.