سه شنبه 24 شهريور 1383

عقلانيت در جنبش دانشجويی، مهری حقانی، روزنامه ايران

نخستين تجربه های راه رفتن برای هر يک از ما به گونه ای آنارشيستی آغاز می شود، بی محابا و به ندانم کاری. دهه های بعدی احتمالاً دچار نوعی جهش و انقلابی گری و سپس ليبرال، منظم و زيباجو می شويم و در نهايت، والدين محافظه کاری خواهيم شد که بار ديگر بی محابا با قدم برداشتن فرزندانمان، ما را نگران می کند اما تجربه جامعه دانشجويی، پس از مشق زندگی جديد سياسی ـ اجتماعی خود نشان داده که آنقدر آموخته شده است که جايی برای نگرانی استادان و آموزگاران سال و ماه خورده خود نداشته باشد. آنقدر که دانشجويان، راه خود را بار ديگر از گوشه های پياده رو شهرها، ميتينگ ها و پلاکاردها به روبروی تخته سياه کلاسها کشيدند. مردادماه امسال، ماه بی مرگی ايرانی؛ در برخی دانشگاههای شهر، سکانس جديد و به نسبت دل انگيزتری به نمايش گذاشته شد. تصويری که به نوعی برآمده از جريان مؤلف و نه رخدادهای انگيزشی سالهای پيش دانشجويی ايران بود.
وجه بارز اين تصوير، برگزاری فستيوال دانشجويی در برخی دانشگاهها و از جمله دانشگاه پلی تکنيک بود. هرچند ممکن است برخی دانشجويان در روز پايانی فستيوال دانشجويی پلی تکنيک مرتب تر و کلاسه تر حاضر شده باشند، پشت تريبون رفته باشند و در نهايت يادبود يک ماه کار تابستانه و بی مزدشان را از استادان مدعو دريافت کرده باشند. اما طی ۴ هفته، آنها با لباس بی تکلفشان، يک دوره فشرده از ۱۴ کلاس، ۱۲ سخنرانی و ۵ ميزگرد را اداره کردند. برای گروه کوچک اما پربار ۵۰۰ نفره دانشجويان، کارت عکسدار صادر کردند، فيلم و نوار ضبط کردند و تا روز آخر، دلچسب و صميمانه در پی استادان و بهترين متفکران جامعه ايرانی می دويدند تا آخرين سرويس رفت و آمد آنها را رزرو کنند.
از تريبون تا تخته سياه
کلاس ۴ هفته ای جهانی شدن دکتر سليمی، اينک به پايان رسيده و او نيز همچون برخی استادان مدعو فستيوال دانشجويی پلی تکنيک اينک با تحليل و برداشت جديدی از نگره جديد دانشجويان و هم گروههای ديگر شرکت کننده روبروست. چنانکه اين عضو هيأت علمی دانشگاه علامه طباطبايی می گويد: نظرسنجی ها نشان داده، همواره دانشجويان از گروههای مرجع در رفتار سياسی و انتخاباتی مردمند. کسانی که شايد وفادارترين افراد به آرمانهای دوم خرداد بودند، بدون اينکه سهمی از قدرت بخواهند و در حالی که بيشترين هزينه را پرداختند. دانشجويان جز چند نفر نماينده، سهمی از قدرت نداشتند ولی بيشترين فشار و آسيب را متحمل شدند. تا يکی دو سال پيش، آنها همچنان در مسير حمايت از ۲ خرداد قرار داشتند اما پس از آخرين موج دستگيريها، به نظر می رسيد انگيزه برای تجديدنظر در بسياری از فعاليتها در بين دانشجويان پيدا شد.» آنها در پی ديدگاههای نو در حوزه های مختلف از فرهنگ و هنر گرفته تا سياست هستند. اين نشان دهنده گفتمان تازه و يک تحول گفتمانی است که صرفاً در حوزه انديشه نيست. رفتارها، گفتارها و کلمات، حتی هويت های اجتماعی افراد را تحت تأثير قرار می دهد. مقايسه نوع موضوعات سخنرانی ها، کلاسها و جمع های دانشجويی با چهار پنج سال پيش نشان می دهد در آن زمان به طور عمده فعالان سياسی حضور داشتند. سخنرانی های پرشور حول مسائل سياسی روز، شعارهای تند برای تغيير و تحولات فوری، تحريک احساسات و انگيزش برای اقدام وجود داشت و تغييری که امروز نه در تريبونها که در همان کلاسها در حوزه فلسفه و انديشه و متدولوژی به وجود آمد است. تغيير، در رفتار سياسی آنها هم ديده می شود. اگر قبلاً تعطيل کلاس، ميتينگ و بيانيه وجود داشت، الان کناره گيری از قدرت و روابط ناشی از قدرت، بازسازی عقلانيت و رفتن به لايه های زيرين جامعه به وجود آمده.»
اين همان چيزی است که در پشت برگزاری و مديريت تا شرکت در يک برنامه دانشجويی تابستانه به آهستگی و با تعمق در ذهن خلاق حرکت دانشجويی نشسته بود همچنان که مسعود دهقان دبير فستيوال فرهنگی ـ سياسی پلی تکنيک که خود دانشجوی سال آخر مهندسی مواد است می گويد: جريان دانشجويی حس کرد بايد در مبانی تئوريک اش، تغييراتی به وجود آورد، نوعی تغيير از حرکتهای اکتيويتی به حرکتهای روشنفکری.
فونداسيونی به نام فلسفه سياسی
دانشجويان برگزارکننده در نهايت به اين نتيجه رسيدند که تنها راه موجود، دوری از قدرت و افزايش کار فرهنگی و تقويت جامعه مدنی با کارتئوريک است تا جامعه به تغيير دلخواه و آگاهانه، نه يک تغيير هيجانی و ناآگاهانه برسد. بنا به اصطلاحات رايج در ميان آنها، هم اکنون بنای جديد تفکر و جامعه ايرانی به ارزشهای نهفته در فونداسيون بنا نياز داشت. فونداسيونی که از فقر انديشه و فلسفه سياسی بيش از پيش رنج می برد. دکتر سعيد حنايی کاشانی استاد فلسفه دانشگاه علوم بهشتی در همين مورد می گويد: «مسأله ای که برای هر انسانی پيش می آيد اين است که وقتی با شکست روبرو می شود آيا رفتارهايش منطبق با تصورات قبلی او بوده است؟ اما از آنجا که در عصر مرگ ايدئولوژی ها به سر می بريم، آنها می خواهند در اين منازعات قرن ،۲۱ انديشه ای را بيابند که به نيازهای آنها پاسخ دهند. نوعی آشفتگی هست که اگر بخواهند در پيکار انديشه ها به سر ببرند، بيشتر از اين گيج خواهند شد و خواهند ديد مسائل فلسفی به راحتی حل وفصل نمی شود. چون در جهان جديد، انديشه های فلسفی به ايمان تبديل نمی شود. در پايان قرن ،۲۱ کسی نمی تواند به نوعی تفکر فلسفی برسد که جان خود را برای آن فدا کند. اين در حقيقت، نوعی مرحله آشنايی با اين انديشه هاست. شايد هم دوره خوبی برای دانشجويان ماست که بفهمند مسائل انديشه، مسائل راحتی نيست. هيچ انديشه ای به اين راحتی در يک جامعه علمی و مدنی جانمی افتد. شايد بالاخره پس از نيم قرن فعاليت، جنبش دانشجويی به اين نتيجه رسيد که مسائل خود را بايد اصولی تر و قاعده مندتر حل کند.» با اين حال حنايی کاشانی به نوعی تفکيک قايل است: اين مسأله برای يک متخصص يک کار تمام عمر است که نظريه ای مطابق با واقعيت جامعه خودش پيدا کند اما دانشجويانی که دغدغه های انسانی دارند، نمی توانند حرفه ای برخورد کنند. پس از مدتی به ستوه می آيند و رها می کنند اما در نهايت اين نتيجه به وجود می آيد که ما به متفکرانی نيازمنديم که نه برای صرف سرگرمی يا محض کنجکاوی دانشجويان بلکه با اهداف دقيق تری حرکت کنند.» در شرايط کنونی، هر فعاليتی درحوزه انديشه، فکر و فرهنگ می تواند مخاطرات سياسی داشته باشد ولی جريانی که سعی می کند با ورود به مسائل انديشه و دانش روز از درگيرشدن با مسائل روزمره سياسی دوری کند، می تواند يک حاشيه امنيتی به وجود بياورد. يک انجمن اسلامی دانشجويی خودش را موظف نمی داند درمورد فلان حرف يا حرکت سياسی موضع گيری کند. سيستم سياسی هرچند از حضور سياسی بخش فعالی از دانشجويان محروم می شود ولی همانها با مخاطره کمتری به فعاليت خودشان ادامه می دهند.
از سمينارهای ميلياردی تا فستيوالهای خودگردان
و البته نکات فنی تری هم وجوددارد. حرکت جديد دانشجويان، تجربه جديدی از خودگردانی منابع مالی بود. چنانکه دهقان می گويد: ما ازسازمان ملی جوانان تا وزارت علوم پيگيری کرديم. اما برخلاف وعده های قديمی، مديرکل فرهنگی وزارت علوم گفت: ما رديف بودجه برای چنين چيزی نداريم.
ما تقاضاهای زيادی از دانشگاههای مختلف داشتيم که برای اسکان، مشکل داشتند. و البته مهمترين بخش تبليغات ما هم در روزنامه ها بود. اساتيد هم بدون هيچ دستمزدی با ما همکاری می کردند.
هرچند که بنا به گزارش کارپايانی، نتيجه چنين برنامه هايی از برگزاری سمينارهای چندده ميليونی به مراتب پربارتر است و اهميت آن هم درحفظ همين استقلال مالی است. اطلاع رسانی از اين برنامه، ۵۳ درصد ازطريق روزنامه ها، ۵درصد اينترنت، ۱۲درصد بروشور و تراکت و بقيه ازطريق مراکز فرهنگی و سايرموارد بوده است.
بيشتر شرکت کنندگان، دانشجويان علوم انسانی و ۱۵درصد فنی ها بودند. ۹۲ درصد شرکت کنندگان خواهان برگزاری مجدد اين برنامه بودند.
۴۶درصد هزينه های موجود را مناسب می دانستند و ۱۳ درصد با دريافت هزينه مخالف بودند. استادان موردنظری که به دليل برخی شائبه های سياسی، نخست تمايل چندانی به همکاری نداشتند، در پايان همچون دکتر حسين پاينده نسبت به شرکت در مشابه چنين فستيوالی ابرازتمايل کردند و حتی دکتر عزت الله فولادوند باوجود تأکيد بر فعاليت غيررسمی و آزادخود، از برگزاری دوباره چنين برنامه ای استقبال کرد.
يا همانگونه که دکتر حنايی کاشانی می گويد: بايد از اين نوع فعاليت های دانشجويان حمايت کنيم. يک فضای آزاد آکادميک که گروههای مختلف نظرياتشان را عرضه کنند و جامعه متوجه شود، بسياری از مسائل، جامع و شفاف نيست. دانشجويان هم توقع دارند يک نظام آموزشی به دلخواه خودشان برگزارکنند. گويندگانی که شايد با امکانات دولتی نتوانند مطالبشان را بگويند و از آن سو شنوندگانی که شايد نتوانند به برخی از افراد درمکانهای ديگری دسترسی پيداکنند. درنهايت فضايی به وجودمی آيد که مشخص می شود چه کسانی قدرت تفسير و تأويل دارند يا ندارند و چه کسانی حرفی برای گفتن ندارند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

جای خالی هنر و شادمانی
با اين حال، فستيوال دانشجويی، مقدمات ديگری را نيز می طلبد. نام فستيوال از نوعی جذابيت، شادمانی و رنگ و بوی هنر نيز حکايت می کند که البته جای آن خالی بود. دکتر سليمی با طرح همين موضوع می گويد: چنين برنامه هايی درکشورهای ديگر بسيار متنوع است. از فعاليتهايی که جنبه جشن يا شادمانی محض دارد تا سمينارهای علمی. دانشجويان درهم انديشی دانشجويان از کشورهای مختلف و از استادان بزرگ دعوت می کنند، سمينار يا کارگاه می گذارند. بسياری از فستيوالهای هنری، در اصل فستيوال دانشجويی بودند. بعد کم کم گسترده شدند. ازسويی چارچوب فستيوال، مناسب با اوضاع و احوال دانشجويان و نيازهای آنها هم هست. بسياری از دانشجويان از افسردگی های روحی رنج می برند. محيطهايی که جاذبه های بصری و شنيداری دارد بسيارمی تواند به شادابی و سرزندگی آنها کمک کند.
عناصر و مفاهيم تنها در قالب گفتار بروزنمی کند. بسياری از مفاهيم درنمادهای هنری، در فيلم ها، شعرها، رمان و موسيقی زنده می شود.
در شکل گيری عقلانيت جديد هم آثار هنری به اندازه مفاهيم فلسفی و حتی بيشترمی تواند مؤثر باشد.
قالب فستيوال يا جشنواره هم با نيازهای روحی دانشجويان سازگار است و هم در شکل دادن عقلانيت آنها. گاهی نهيبی که يک اثر هنری بر يک دانشجو وارد می کند يا شوکی که می دهد خيلی بزرگتر از سخنرانی يک فيلسوف بزرگ است و هم سياستمداری که با هنر بيشتر آشنا باشد، مدارا و عقلانيت بيشتری دارند. اما درهمين اندازه و توان هم آنکه به گفته خود دانشجويان، هرکس که شرکت کند حداقل با چندنفر صحبت می کند و داده هايش را انتقال می دهد. اين زيرشاخه ها کم کم درجامعه ما تأثيرات خودش را می گذارد. دموکراسی، آزاديهای اجتماعی و حقوق زنان که به عنوان مسائل اصلی مطرح شده بود، تأثير درازمدت دارد تا بتواند فرهنگساز شود.
حالا آنها به اين نتايج رسيده اند که بايد درزمينه تبليغات و زمان آن تجديدنظرکنند. ازموضوعات جديدتر مانند هنر، تاريخ و... استفاده کنند و به فکر منابع مالی جديد باشند و البته همانطور که در نهايت دکتر سليمی يادآورمی شود: اگر در اکثر موارد، جامعه ما از سياستمداران جلوتر است، جامعه دانشجويی هم جلوتر از آن حرکت می کند. البته بخش بزرگی ازجامعه دانشجويی ما افسرده است نه فقط به خاطر مسائل سياسی بلکه بحران هويت، مسائل اقتصادی و جنسی وجوددارد. ولی بخشی از آن به عنوان بازسازی عقلانيت از اين کارزار سربلند بيرون می آيد و پاسخ بحرانهای روحی خود را در عقلانيت جديدی جست وجو می کند. اين بخشها بخش ممتازی هستند و گروههايی هستند که درآينده می توانند در سازماندهی جريانهای اجتماعی، نقش عمده ای داشته باشند.
***
دانشجويان اين بار حتی در برابر تريبون يک روزنامه هم، نشانی از برانگيختگی و تندی کلام نداشتند. اگر زيرکی و آرامش، درهم آميخته است آنها حتی برخی جملات خود را با مکث، تصحيح می کردند. درست مانند دانشجوی ۲۲ساله سال آخر مهندسی مواد که يک فستيوال پرکار يک ماهه و حجيم را اداره کرده است و حالا برتر از هر فعال سياسی می گويد: «وظيفه دانشجو، فعال سياسی بودن نيست. دانشجو فقط می تواند بين روشنفکران و جامعه پل بزند. درعين حالی که در برابر هر حاکميتی يک منتقد جدی باشد.» پلی که برپايه عقلانيت و دانش همگانی، امن ترين گذرگاه برای هرفعال سياسی نيز خواهدبود.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11992

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'عقلانيت در جنبش دانشجويی، مهری حقانی، روزنامه ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016