شوخي هاي رئيس جمهوري اصلاحات! نادره افشاري

كم كم رئيس جمهوري اصلاحات دارد چيزي ميشود شبيه به بهلول يا مثلا ملا نصرالدين يا دلقك ديگري از همين دست كه جملات قصارش دل از عارف و عامي ميربايد و برخي سياسيكاران هميشه سياست باز اپوزيسيون چند تا نقطهي ما را، با همين افاضات چند طبقهاش به ميدان تبليغات انتخابات ميكشاند.
مثلا وقتي سيد اسدالله لاجوردي را در دهنهي بازار تهران ترور كردند، جناب، اين حاجي را سردار بزرگ اسلام ناميد و كلي اشك در فقدان حاج آقا به ريش مباركش سرازير كرد.
وقتي به دانشجويان در هجده تيرماه هفتاد و هشت شبيخون زده شد و ايشان را از بالاي بلنديها با شعار يا زهرا از ما بپذير به پائين پرت كردند، جناب رئيس جمهوري كه معمولا براي هر چيز بي مزهاي، مزهاي ميپراند، اين بار افاضه فرمود كه: از كجا كه دانشجويان زنداني بيگناه به زندان افتاده باشند.
همين شخصيت بزرگ اسلامي حاج آقا رئيس جمهوري در ماه آوريل هزار و نهصد و هشتاد و چهار كه تازه وزير ارشاد اسلامي شده بود، در اولين سمينار نمايندگان فرهنگي جمهوري اسلامي در خارج از كشور كه به دليل همدلي و دوستي ميان علماء و غلامان سفارت در شهر لندن برگزار شد، در تعيين اولويتهاي استراتژيك فرهنگي تصميم گرفت كه زبان عربي را به عنوان زبان بينالمللي جمهوري اسلامي معرفي كند. و كوشيد با تاكيد بر اشاعهي زبان عربي به عنوان زبان بينالمللي اسلامي در تحكيم پايههاي اسلام، زمينه را براي اعلام زبان عربي به عنوان زبان رسمي مردم ايران فراهم آورد.
همين جناب در تلويزيون حكومت اسلامي در تاريخ هجده نوامبر هزار و نهصد و نود و هفت افاضهي ديگري مرتكب شد. فرمود: كساني در ايران حق فعاليت و حيات سياسي دارند كه به اسلام و رهبري اعتقاد داشته باشند. بعد هم اضافه فرمود: با كسي كه نظام را قبول ندارد و در فكر براندازي است، با زبان امنيتي و تنبيهي بايد برخورد كرد!
از قول همين ايشان در كيهان چاپ تهران در تاريخ ژوئن هزار و نهصد و هشتاد و شش چاپ شد كه فرمودهاند: اگر منظور از آزادي اين باشد كه با مبناي انقلاب اسلامي و اسلام برخورد شود، اين آزادي را به هيچ وجه، مردم انقلابي ايران نميتواند (قبول كند) و اجازه هم نميدهد!
حضرتشان در تلويزيون حكومت اسلامي در تاريخ بيست و سه ماه مه هزار و نهصد و نود و هشت با گردن فرازي ديگري فرمود: هوشيار باشيم كه در عينحالي كه بر آزادي و نهادي شدن آزادي پاي ميفشاريم و براي آن فداكاري ميكنيم، به هيچوجه همسوي دشمنان [البته يعني ملت ايران] نشويم!
كيهان چاپ تهران، شانزده اسفند هزار و سيصد و شصت و هفت از قول ايشان در رابطه با سلمان رشدي نويسندهي كتاب آيات شيطاني نوشت: بايد بر اساس حكم شرعي حضرت امام خميني رشدي اعدام شود، و هيچ راهي براي گريز وي از اجراي اين حكم نيست!
همين تازگيها هم در رابطه با در چشم انداز بودن فشارهاي بين المللي براي دست برداشتن از توليد سلاحهاي كشتار جمعي و عدم دخالت در روند صلح خاورميان از سوي حاكمان كشوري كه ايشان كبادهي رياست جمهورياش را به دوش ميكشد، فرمودهاند: استبداد داخلي بهتر است از استعمار خارجي! البته به قول انشاهاي دبستاني خودشان واضح و مبرهن است كه منظورشان از استبداد داخلي همين استبداد ديني اعمال شده از سوي دولت و حكومت اسلامي است كه ايشان هفت سال است كاخ رياست جمهورياش را با فريب ملت ايران اشغال كرده است.
خانم شيرين عبادي هم كه جايزهي صلح را برنده شد، ايشان البته شوخ طبعانه فرمودند: اين كه چيزي نبود!
از آخرين شاهكارهاي كلامي ايشان يكي ديگر هم اين است كه همانگونه كه براي مرگ اسدالله لاجوردي عزادار شدند و لاجوردي را سردار بزرگ اسلام خطاب كردند، براي مرگ قاضي قاتل شيخ صادق خالخالي اطلاعيهي بامزهاي مرتكب شدند. از همه جالبتر و داغتر اين كه فرمودهاند: در مجلس شوراي اسلامي هيچ مخالفي، يعني كسي كه قانون اساسي و جزايي و مدني حكومت اسلامي را زير سوال ميبرد، نبايد حضور داشته باشد. با اين همه چند دلال معاملاتي براي جا انداختن تئوريهاي تاريخي ايشان راه افتادهاند و گرد جهان ميگردند و براي انتخابات اسفند ماه امسال تبليغات مرتكب ميشوند.
راستي من مدتي است به سالهايي فكر ميكنم كه بچههاي ما اين افاضات را ميخوانند و از اين كه برخي روشنفكران ما در درونمرز و برونمرز اين حاجي را تنها شانس نجات كشور تلقي كردهاند، به بي سوادي و ناآگاهي ما و ملت ما و اپوزيسيون و روشنفكرانش ميخندند. جاي عبيد زاكاني خالي كه از اين گربهي عابد زاهد مسلمانا تصوير تازهتري ارائه كند.