دوشنبه 8 دي 1382

از اين بدتر هم مي تواند بشود: تحريم يا مشاركت، مجيد محمدي

به دليل پيش بيني ناپذيري ميزان مشاركت مردم و نامزدها و نتايج احتمالي، سازمان نايافته بودن مشاركت سياسي در ايران و امكان كاهش جنايات و اعمال تماميت طلبانهء مافيا در صورت حضورغير مافياييان- هر كه باشند- در مجلس، تحريم انتخابات در ايران اصولا گزينهء خوبي نبوده و نيست حتي اگر همهء مصوبات آن مجلس توسط شوراي نگهبان رد شود.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

با ابراز تسليت و همدردي با همهء كساني كه عزيزي را در زلزلهء بم از دست داده اند.

اول. در اين نكته شكي نيست كه انتخاب خاتمي به رياست جمهوري و حضور اصلاح طلبان در مجلس ششم به عنوان اكثريت بر عمر نظام جمهوري اسلامي به قرائت اقتدارگرايان و حكومت محكوم به مرگ مافياي سياسي خامنه اي و پادوهاي قصاب و شكنجه گرش افزود. اما همين رويدادها بود كه از فشار بيشتر مافيا بر مردم در حوزه هاي اجتماعي و فشار بر نيروهاي فرهنگي و سياسي نيز كاست. در دوران حضور محدود و كم قدرت ِ اصلاح طلبان در حاكميت، علي رغم قدرت مانوور بسيار محدود آنان، قتلهاي سياسي زنجيره اي كه مستقيما توسط خامنه اي و عزيز دردانه هاي بيتش هدايت مي شد متوقف شد، ديگر كشيش و مرتدي قطعه قطعه نشد، بسياري از ايده ها و آثار ِ سالها مانده در كشوي سانسورچيان خامنه اي-مير سليم منتشر شدند، هر نوع بازداشت و شكنجه بسرعت به اطلاع عموم رسيد، بهار زودگذر مطبوعات ايران فرا رسيد، نقد قدرت در همهء سطوح به حوزهء عمومي راه يافت – گرچه انتقاد كنندگان بهاي سنگيني پرداختند - و قانون شورا ها به اجرا در آمد. در اين دوره جلوي تصويب طرحهاي سياه ديگري از قبيل ممنوعيت استفاده از تجهيزات ماهواره اي يا جداسازي زنان و مردان در محيطهاي درماني (مصوب مجلس پنجم) يا دادگاههاي عام كه نقض حقوق شهروندان را نهادينه ساخت (مصوب مجلس چهارم) گرفته شد. مجلس ششم شوراي نگهبان را در حوزهء نقض حقوق شهروندان، به عنوان هستهء محافظ حقوقي نظام جمهوري اسلامي و محافظ قدرت نهادهاي انتصابي و مافيا درست در مقابل مطالبات همهء شهروندان قرار داد و از كساني كه مي خواهند ميان فقه موجود شيعه و حقوق بشر تلائم بر قرار كنند توهم زدايي كرد. مجلس ششم همچنين ظرفيت بسيار اندك مجلس را در تغيير و اصلاح روالهاي جاري در ساختار نظام ج.ا.ا. نمايان ساخت؛ چيزي تقريبا نزديك به صفر. مجلس در نظام جمهوري اسلامي حتي از قدرت تغيير اندك در ارقام بودجهء دستگاههاي اجرايي مثل كميتهء امداد بر خوردار نيست.

دوم. اكنون در آستانهء انتخابات مجلس هفتم و عدم موفقيت ايجابي اصلاح طلبان در نهاد هاي حكومتي – علي رغم موفقيت سلبي و متوقف كردن برخي اقدامات مافيا – با اين پرسش جدي مواجه هستيم كه آيا شركت در انتخابات مي تواند از رنجهاي شهروندان ايراني بكاهد يا خير؛ همچون گذشته ما را به خير حاكمان جمهوري اسلامي اميدي نيست، كمتر شر برسانند.
جهت پاسخ به اين پرسش مي توان به سه انتخاب يا گزينهء اساسي و تعيين كننده در هر عمل سياسي اشاره كرد:
× اينكه مشاركت سياسي معطوف به بهتر كردن شرايط است يا پيش گيري از بدتر شدن آن. با توجه به حكومت قداره بندان در ايران و قدرت بسيار اندك مجلس و دولت در برابر نهادهاي انتصابي، نهادهاي انتخابي تنها مي توانند اندكي از شر قداره بندان بكاهند. آنها كه به اين كاهش شر قانع هستند و انقلاب را نه ممكن و نه مطلوب مي دانند در انتخابات شركت خواهند كرد. آنها كه جامعهء آرماني اقتدارگرايان را مي شناسند مي دانند كه حتي يك راي در شرايطي مي تواند تخقق يكي از طرحهاي تماميت طلبان مذهبي در ايران را متوقف كند يا به تاخير بياندازد.
يكي از خطاهاي اصلاح طلبان آن بود كه اقتدارگرايان و تماميت طلبان مذهبي را محافظه كار يا خواستار حفظ شرايط موجود معرفي كردند. اقتدارگرايان مذهبي در ايران خاستار اسلامي كردن جامعه تا انتها هستند، يعني نفي هرگونه دگر انديشي و دگر باشي؛ بسياري از منويات آنان هنوز به اجرا در نيامده است. هنوز بارقه هايي از انديشه ها و سبكهاي متنوع زندگي به چشم مي خورد كه اقتدار گرايان نمي توانند آنها را تحمل كنند. شركت در انتخابات گاه مي تواند تحقق آن منويات را مختل سازد.
آنها كه از نهادهاي انتخابي انتظار تغيير مثبت داشته اند دليلي براي شركت نخواهند يافت. اين عدم شركت يك موفقيت براي مافياي سياسي است چون با فشل كردن دولت و مجلس توانسته مردم را از هر گونه اصلاح در چارچوب نظام موجود نا اميد كند.
×× اينكه تصميم گيري در مورد يك اقدام سياسي منفرد تنها به تعامل شرايط بيروني و دروني افراد وابسته است و افراد ديگر، چه در خارج و چه در داخل كشور نمي توانند فتواي وجوب يا حرمت شركت در انتخابات را بدهند. شركت در انتخابات يا تحريم آن به نحوهء عمل شوراي نگهبان – نگهبان ِ نهاد هاي انتصابي و هستهء اصلي مافيا- چگونگي صورت بندي ائتلافهاي سياسي، طيف نامزد ها با گرايشهاي متفاوت و مورد نظر و شرايط سياسي ملي، منطقه اي و بين المللي بستگي دارد. شايد جواني18 يا 25 ساله يا پيرمردي 68 ساله در ابهر يا سراوان احساس كند كه مي تواند نامزد مورد نظرش را از فهرست نامزد ها علي رغم نظارت استصوابي تمامت خواهانه يا سخت گيرانه انتخاب كند يا حداقل نگذارد نامزد مافيا به مجلس راه پيدا كند و برآيند اين انتخابها به مجلسي با چگالي كمتر قداره بندان و پادوهاي نظامي و غير نظامي مافيا بينجامد. انتخاب بايد براي افراد شركت كننده معني دار باشد و نه ناظران بيروني و تحليل گران انتخابات، درست مانند انتخاب همسر كه ممكن است از ميان پنج مورد انجام گرفته و معني دار باشد و در سوي ديگر از ميان دو هزار عكس انجام شده و معني دار جلوه نكند. ناظران بيروني تنها مي توانند در مورد ويژگيهاي انتخاب در يك شرايط معني دار بحث كنند.
شوراي نگهبان حتي با سيصد هزار ناظر دائمي نمي تواند تنها نامزدهاي مافياي سياسي را به عرصه بفرستد. با توجه به توده وار بودن ساختار سياسي جامعهء ايران ممكن است در نهايت انتخاب عمومي اراده اي غير از ارادهء حاكمان را گواهي خواهد داد، با توجه به اينكه رقابت وزارت كشور و شوراي نگهبان امكان تقلب را كاهش مي دهد. حتي نامزد هايي كه در فهرست احزاب مخالف و منتقد نيستند مي توانند بالقوه نيروي سياسي اي غير از پادوهاي مافيا را نمايندگي كنند.
××× اينكه عمل سياسي سازمان يافته و عمل سياسي غير سازمان يافته دو منطق متفاوت دارند و به نتايج متفاوت مي انجامند. تحريم انتخابات از سوي احزاب سياسي قدرتمند كه در ايران غائبند حكومت را مجبور به باز تر كردن فضا مي كند اما مافياي سياسي از تحريم خوشحال مي شود چون بي رقيب مي ماند. همچنين اگر همهء نامزدها نامزدهاي احزاب سياسي بودند و مردم نيز تنها به نامزدهاي احزاب سياسي و گروهاي سازمان يافته راي مي دانند شوراي نگهبان مي توانست خوشحال باشد كه با رد نامزدهاي آن احزاب خيالش از انحصار قدرت آرام مي گيرد اما در شرايط نبود اين احزاب و گروهها و پيش بيني ناپذير بودن نامزدها و نتيجهء انتخابات هر اتفاقي ممكن است بيفتد: ممكن است مورد خلخال در انتخابات مجلس ششم پيش بيايد كه پس از رد نتيجهء انتخابات مردم شهر به حوزهء علميه هم رحم نكردند و ممكن است مثل انتخابات دوم شوراها نامزدهاي مافيا با دو درصد آرا در شهرهاي بزرگ به پيروزي برسند و ممكن است انتخاباتي مثل دوم خرداد 1376 داشته باشيم كه به منزلهء يك نه بزرگ به حاكميت جلوه كند.

سوم. به دليل پيش بيني ناپذيري ميزان مشاركت مردم و نامزدها و نتايج احتمالي، سازمان نايافته بودن مشاركت سياسي در ايران و امكان كاهش جنايات و اعمال تماميت طلبانهء مافيا در صورت حضورغير مافياييان- هر كه باشند- در مجلس، تحريم انتخابات در ايران اصولا گزينهء خوبي نبوده و نيست حتي اگر همهء مصوبات آن مجلس توسط شوراي نگهبان رد شود. حضور اصلاح طلبان در قوهء مجريه و مجلس اين امكان را فراهم مي كند كه در شرايط انقلابهاي مخملي، كشور به سوي هرج و مرج نرود و گروهي از درون حاكميت زمام امور را تا انتخابات بعدي در دست گيرند. در شرايط پيش بيني ناپذيري، ممكن است مافياي سياسي بيست سال ديگر هم به حكومتش ادامه دهد و ممكن است بيت خامنه اي در چند ساعت سقوط كرده و نيروي بيست- سي هزار نفري آن در سراسر كشور كه سازمان دهي هيئتي دارد در چند ساعت از هم فرو پاشد و در همان زمان مقامات بالاي مافيا در راه فرودگاه يا حفره هاي ساخته شده براي روز مبادا – مثل خفرهء صدام - باشند.

مقالات | بازديد 2115 | نظر 40 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2728

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'از اين بدتر هم مي تواند بشود: تحريم يا مشاركت، مجيد محمدي' لينک داده اند.
نظرات
[نجفقلی - January 1, 2004 12:37 AM]

بقول اين خارجی ها جامعه ايران چقدر sexist است، يعنی چقدر به زن و مرد بودن اهميت می دهد. من فکر میکردم اين مشکل حزب الهی هااست ولی می بينم عموميت دارد. اينگونه طرز تفکر خيلی جواد و عقب افتاده بنظر می رسد، چرا که الان در دنيا بحث اين است که نه تنها مهم نيست که گوينده مطلب زن است يا مرد بلکه حتی اصلا مهم نيست که چه کسی حرف رو می زند. تنها چيزی که مهم است اين است که اصل حرف چيست. اينجا يکی امار زن و مرد می گيرد، یه جواد ديگم تشخيص جنسيت می دهد. واقعا فکر نمی کنم وضع ما زنها بهتر بشود اگر از گير حزب الهی ها بيرون بياييم گير همچين دانياسورهايی بيافتيم.

[lol - December 31, 2003 05:12 PM]

lolDeghat kardid?
lol
hameye movafeghin entekhabat ke inja nazar dadan, 90% khanum ha hastan
lol
aya, akhundha, va amelaneshan, basooe estefade az name zananeh, mikhahan bar nazarat, tasir bogzaran?
lol
jalal khalegh
dar keshvari ke haghe zanan, bish az mardan paimal mishe, ajibe khanum ha inghadr movafegh bashan
lol
nist?
Aghaye mohamadi aziz !! be pase, maghalehaye zibaii ke dar gozashte az shoma khandim dar in site Baradar GOOYA !! , khahesh mikonam, in maghale ra takzib konid
ta dir nashode
aziz !! nemidanam, aya ruzegar bar shoma ham sakht amadeh ( nazire Baradar Sajady) ke dast be damane hakem eslami shodid?!!!
lol

[_MOUSAVIMORTEZA - December 31, 2003 04:23 PM]

MAN BE DALAELE ZIR BA NAZARE SHOMA MOKHALEFAM
AVALAN KHODAM BE IN BAVAR HASTAM KE EY KASH SHOORE SIASIYE MARDOME MA INGHADR BALA MIRAFT KE BA TAHRIM YA SHERKAT DAR ENTEKHABAT SARNEVESHTE SIASYE KHOD RA RAGAM MIZADIM VALI MOTASEFANE BA BARAVORDY KE AZ TAFAKORE HAKEM BAR EJTEMA VA FARHANGE MARDOME IRAN KARDAM ALARAGHME MEILE BATENI MA IN DIGARAN KHAHAND BOD KE DAR SARNEVESHTE MA TASIR YA TAGHIR KHAHAND GOZASHT.

[سپیده - December 31, 2003 03:55 PM]

اقای محمدی مقاله شما مرا متقاعد کرد که در انتخابات شرکت کنم. کامنت های موافقين تحريم را خواندم شايد نکته ای ناگفته توجه مرا جلب کند. متعجب و متاسف شدم که ديدم اکثر موافقين تحريم تنها بر امری احساسی پا می فشرند و بسياری بجای تهيه پاسخی به مقاله شما به حربه قديمی و زنگ زده مزدور خواندن نويسنده بسنده کرده و پاسخ خود را مزين به خيال بافی هايی منفعلانه نموده اند که اگر رای ندهيم ابروی اينها می رود و شايد انوقت خارجی ها فکری برای ما بکنند. دوستان ساده بگويم نسل من عملگراست نه مثل نسل گذشته بدنبال خيالبافی.

[گل اقا - December 31, 2003 01:06 PM]

موضع شما معلوم نیست .گاهی به نعل میزنید و گاهی هم به میخ.البته شما تنها نیستید که نوسان دارید بلکه برادران اصلاح طلبتان در ایران هم به همین وضع دچار شده اند.کم کم خواهید فهمید که رسیدن به جمهوری دموکراتیک کار خطیری است.شما که اینقدر مخالف دین و اخوندهاهستید و در نیویورک هم تشریف دارید و از مزایای بالاترین دموکراسی های دنیا بر خوردارید مایه تعجب هستید. ما از رفقای ایرانی شما چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم؟

[Arash - December 31, 2003 08:15 AM]

Man baa nazareh shomaa kaamelan movaafegham, haddeaghal natijeyee ke voroodeh dobaareye eslaah talaan be majles darad entekhaabaate riaasat jomhooriye ayande ast ke fardi baa tavanayee bishtar az khatami be riaasate jomhoory beresad.
Projeye oboor az khaatami agar dar doreye pish tahaghogh miaft besyaari az moshkelaat hal shodeh va be aghideye man hanooz in proje behtarin gozine baraye rahayee az bohraaneh felist

[محسن - December 31, 2003 06:31 AM]

با سلام
من گمان مي‌كنم كه در شرايط فعلي بايد با مبارزه منفي ، اعم از عدم شركت در انتخابات مجلس و ... و نيز تمام راه‌هايي كه مي‌توان بدون صدمه ديدن مردم ، حكومت را تحت فشار گذاشت ، با فشارهاي آنان مقابله كرد و به نظر مي‌رسد كه در اين صورت جكومت بايد به اجراي رفراندومي براي تعيين نوع حكومت تن در دهد ، چرا كه قانون اساسي فعلي ظرفيت اصلاحات از درون را ندارد و همان طور كه تجربه دوم خرداد نشان داد نمي‌توان براي نجات كلي جامعه و مردم به اين روش‌ها دل بست.

[سهراب - December 31, 2003 06:28 AM]

نقض غرض می کنید جناب آقای محمدی؟مرا شگفت زده کردید؟به پزشکی می مانید که نسخه خود را نقض می کند.برداشت قطعی و بدون شبهه من از آموزه های شما این بود که رزیم مافیایی است و غیر قابل اصلاح.جذابیت آموزه های شما بیشتر بخاطر دقت نظر عریان و بدون حواشی بود که در بیان آن بکار گرفته می شد و شاید در بین قشر روشنفکر لفاظ و تعارفی ایرانی کم نظیر بود.منکه خیلی متاسف شدم.نه برای شما .بلکه برای خودم و دیگر خوانندگان مقالات شما.....بهر حال انتخاب حق هر کسی است ولی کسی که با تبلیغ نظریه ای موجب اشتباهی تاریخی می شود حداقل می بایست در پیش وجدان خود نادم و پاسخگو باشد.من همچنان بر موضع خود مبنی بر تحریم انتخابات هستم و شرکت در آن را به مثابه خیانتی به خود و نسل آینده می دانم.....ناتمام

[SHAGERD - December 30, 2003 07:20 PM]

با سلام و عرض تسليت خدمت مردم مهربان و خوبمان چه در داخل و چه در خارج از كشور.
قلب ايراني پر از مهر و عطوفت است.
دوستان عزيزي كه در اينجا مطلب دارند همگي عزيزاني هستند دلسوز واهل مطالعه ومن كه شاگردي بيش نيستم بسيار خوشحالم كه در جمع شما هستم.نكاتي به نظرم رسيد كه خدمتتان عرض ميكنم:
1)چرا بايد فكر كنيم كه انتخابات سهم مهمي در سرنوشت ما ايرانيان دارد؟مگر همه چيز در مجلس و همه قدرتها از آنجا سرچشمه ميگيرد كه اينقدر بحث شركت كنيم يا نكنيم راه افتاده؟ديديم و ديديد كه مجلس ششم با ان وعده هاي زيبا و با تمام تلاشي كه كردند راه به جائي نبردند(البته هميشه ميتوان بهتر و ثمربخش تر بود).
فكر نمي كنيد بايد دنبال حل مشكلات خود در جاهاي ديگري بگرديم.من هم معتقدم كه مجلس با قانونگذاري ميتواند بسيار كارا باشد اما اين حرف در جائي درست است كه اولا نمايندگان از قشر نخبه و فرهيخته و اگاه به مسائل جامعه باشند وثانيا فيلترهاي بعدي همچون شوراي نگهبان اصلاح گرددوثالثا عزم ملي بر اصلاحات تعلق گيرد همه مردم اصلاحات را طالب باشند چه به نفعشان و چه به ضررشان، موقعي كه در جامعه ما مردم به رعايت كوچكترين قوانين احترام نمي گذارند و به هر طريقي سعي در دور زدن قانون دارند مجلس و دولت و...نميتوانند كاري كنند.به اعتقاد من بايد ريشه هاي فرهنگي جامعه اصلاح شود و اين شدني نيست مگر هر كس از خود شروع كند.عزيزان پيشرفت علمي و صنعتي و اقتصادي در گرو پيشرفت فرهنگي و اجتماعي است و همگان بدانيم كه براي رسيدن به دموكراسي مفيد بايد تلاش نمود دموكراسي هديه نيست. و پيشنهاد من اين است كه هر كسي از خود و اطرافيانش شروع كند از همين الان.
2)چرا بايد خود را خلاصه در دوم خرداد كنيم دوم خرداد يعني چه؟دوم خرداد بدون ما يعني هيچ و ما يعني مردم، متاسفانه در دوم خرداد نا اگاهانه به كساني رو اورديم كه خود هيچ نداشته و تمامي توشه انها از ميان متون ترجمه شده ديگران بود.كساني كه فاقد هرگونه استراتژي يا برنامه اجرائي بودند آنهم در جامعه اي با اين همه مانع.دوم خرداد براي من با بهمن57 هيچ تفاوتي ندارد در هردو مردم تعيين كننده بودند و اين اشخاص به مثال نسيمي هستند كه از كنار مردم رد ميشوند كه اگر اين اشخاص داراي برنامه و اعتقاد خدمت به مردم باشند كاري ميكنند كه خواسته هاي مردم طي يك برنامه به ظهور برسد.كه متاسفانه در هر دو برهه اين اتفاق رخ نداد.
3)انتخابات مجلس كه ميبايست نمايندگان مردم در ان انتخاب شوند در صورتي مفيد است كه:
اولا مردم با شناخت بر افراد نه تكيه بر گروه سياسي و اعتماد بر يك گروه راي دهند(منظور جامعه ايران است).
ثانيا فرهيختگان گام در ميدان نهند با هدف اصلاح ريشه هاي فرهنگي.
فكر ميكنم در صورت و جود دو پارامتر بالا بتوان در انتخابات شركت كرد.
در خصوص اين انتخابات بايد بگويم تمام آنهائي كه از اول 57 تا به حال نماينده بوده اند جز به تعداد انگشتان كسي قابل راي دادن نيست لذا بايد ديد ديگراني با برنامه و سابقه روشن كانديد ميشوند يا خير
و پيشنهاد ديگرم اين است كه گول شعار و تبليغات را نخوريم به برنامه ها نگاه و از همه مهمتر به سابقه شخص و ديگر سيستم فكري و ديگر راهي كه براي رسيدن به برنامه خود ارائه ميدهد.
با عرض معذرت از دوستان
من شاگردي بيش نيستم لذا اشتباهات را تذكر دهيد
به اميد ايراني عزيز و سرافراز

[Farid - December 30, 2003 05:54 PM]

اقا چه فضلايی در اين جا چه کامنت های حکيمانه ای گذاشته اند. از همه بامزه تر که تا مدتها فراموشش نخواهم کرد و با ان کلی ها را ميشود خنداند به شخصی بنام (mehran )تعلق دارد. اين جناب دانشمند بحث ارباب و رعيت راپيش می کشد و شرکت کنندگان در انتخابات رو بردگانی می خواند که بدنبال لقمه نانی هستند و بروز زلزله در بم را شاهدی بر لزوم عدم شرکت در انتخابات خوانده. همچنين اين جناب به سبک اخوندها مقاله اقای محمدی را هم قابل برای دريافت جواب دادن نمی داند. بخدا با اين کامنت ها ادم خجالت می کشد که بگويد من هم موافق تحريم انتخابات هستم. بايد يه تجديد نظری بکنم...

[سياوشان - December 30, 2003 05:31 PM]

چند روزي بود كه حال وروزگارم بر مردم بم وايران بد حال و نگران بود و باز اين سخنان حكيمانه واديبانه ز جنس نصيحت وعقل گراو عجز وناتواني ودروغ وريا را ديدم و باز مرا در وقت امتحانات پايان ترم دانشگاهم به تكاپو گذاشت و ديشب قبل از خواب با خود كلنجار بودم بين شيطان وشيخ كه كدام بهترند ندانم كه چه بر روزگار مردم برفته است كه مردم نيز بر خلاف اجدادشان ديگر بر شيطان لعنت نمي فرستند و فقط بر شيخ وملا لعنت گويانند ..... اما هر چه فكر كردم ديدم كه اي سياوشان كجاني كه هزار مرتبه شيطان بهتر وپاكيزه تر از اين جانيان وشيخان است

سوالم در ذهنم بود كه شيخ بهتر است يا شيطان

=) شيطان حريص مال دنيا وثروت وحسابهاي بانكي ندارد و دزد وغارتگر نيست
=)شيطان هزاران سال عبادت خدارا خالصانه كرد نه رياكارانه ودروغگويانه و....
=)شيطان قسم دروغ به پيغمبر و قسم دروغ به خدا نمي خورد وبه اسم خداو پيغمبر و دين نيز عمل زشت و گناهي را انجام نمي دهد
=) شيطان مال ضعيف ويتيم راكرور كرور نمي خورد
=) شيطان در بارگاه خداوند گناهي نكرد فقط از دستورش سرپيچي كرد
=)شيطان آدمكش و آدم فروش و قاتل نيست و به نام خدا و قرآن ودين هيچكس را نكشت و اعدام نكرد همچون خلخالي و خميني آدمكش
=) شيطان شهوت ران نيست كه پنجاه تا صيغه ئي وزن و دختر داشته باشد
=) شيطان دروغگو هست اما نه اينقدر كه هر لحظه به تمام انسانها دروغ بگويد
=)شيطان خود را نماينده خدا بر زمين نمي داند
=) شيطان خود را جانشين خدا بر زمين و جانشين پيغمبر نمي داند
=) شيطان به دنبال كسب حكومت ورياست و پست ومقام نيست
=) شيطان رساله توضيح المسائل ندارد وعمامه نيز ندارد و در پي ايجاد حكومت اسلامي نيز نيست
=)شيطان براي خود صدها محافظ وشيفتگان ولايت وذوب شدكان را ندارد البته به آنها نيز نيازي ندارد كه بروند وجوانهاي مردم را بزنند وبكشند وببرند
=)شيطان احدي را تا بخال شلاق نزده است و نگفته كه من جانشين خدا بر زمين شلاق الهي وهدايتگر بر تو زنم
=) شيطان احدي را شكنجه نكرده مشت ولگد نزده در زندان نينداخته مال و اموالش را بالا نكشيده و خانه اش را ويران ننموده

=)شيطان حساب بانكي در سويس ندارد باغ پسته ندارد البته شايد هم كوسه هم نباشد پول نفت را نيز بالا نمي كشد صد تا نوكر نيز ندارد
=) شيطان آقازاده ندارد بنز الگانس نيز ندارد از ثروتمندترين افراد دنيا نيز نيست
=) شيطان شرابخوار و زن باز شيره كش و ترياك كش نيز نيست واز ترياك نيز خوشش نمي آيد
=)شيطان اينطور نبود كه قبل از رسيدن به قدرت رياكاري كنند وبعد هزار ويك دزدي ...
=) شيطان اين نبوده است كه مانند شيخ ها قبل از انقلاب نويد آزادي و رهايي وعدل اسلامي دهند و بگويند ديگران بدند و فقط شيخ ها خوبند و بعد از انقلاب هزاران جنايت كنند
=)شيطان ترياكي وشيره كش نيست

شيطان هزاران بار از شيخ ها بهتر است
البته حال من نميدانم چرا و چرا بايد سياوشان به اين نظام كثيف دل ببند

[سحر - December 30, 2003 05:25 PM]

نگاهی به کامنت های موافقين تحريم انتخابات روشن می کند که تمام منطق بر روی انفعال و عدم ارايه برنامه و توهين به ديگران استوار است. اين در حالی است که اين گروه از ايجاد انسجام حتی در بين خود عاجزند چه برسد هدايت يک انقلاب يا اداره يک کشور. به همين دليل است که اين روزها که در دانشگاه با دوستانم در مورد سياست و انتخابات حرف می زنم، شاهدم که هر روز گروه بيشتری چاره را در رضايت به اصلاحات تدريجی و شرکت در انتخاباتی می بينند که اگر چه با ايده الشان فاصله زيادی دارد ولی بسيار مطلوب تر از ان چيزی بنظر می رسد که خشونت طلبان طرفدار براندازی وعده می دهند. من هم وقتی به کامنت هاي موافقين تحريم نگاه میکنم و می بينم که ادبيات انها چقدر کينه توزانه است و در مزدور خواندن مخالفانشان خلاصه میشود به تصميم شرکت در انتخابات می رسم.

[مازيار - December 30, 2003 03:59 PM]

با سلام :
چند نکته بود که مي خواستم به آقاي محمدي ياد آوري کنم.
1-ايشان فکر مي کنند که اگر محافظه کاران بخواهند کارهايي را انجام دهند که به قول ايشان تا به حال به خاطر گل روي اصلاحطلبان!انجام نداده اند نمي توانند؟ اگر کسي فکر مي کند که نمي توانسته اند اشتباه مي کند چون: نهادهايي مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام يا شوراي عالي انقلاب فرهنگي يا شخص رهبر مي توانند در بالا تر از دست مجلس قانون بگذارند و مجلس نيز مطلقا هيچ کاري نمي تواند بکند. مگر قانون مطبوعات را فراموش کرده ايد؟ چه حافظه تاريخي ضعيفي دارند بعضي ها.
2-گفته ايد : "حتي يك راي در شرايطي مي تواند تخقق يكي از طرحهاي تماميت طلبان مذهبي در ايران را متوقف كند يا به تاخير بياندازد." آنچه در سه دوره راي گيري رياست جمهوري و مجلس نشان داده شده اين است که حتي سي ميليون راي هم نمي تواند از تحقق طرحهاي تماميت طلبان جلوگيري کند و اين حرف از شما تنها مي تواند " عوامفريبي " باشد و نه هيچ چيز ديگر.
3- نوشته بوديد: " آنها كه از نهادهاي انتخابي انتظار تغيير مثبت داشته اند دليلي براي شركت نخواهند يافت. اين عدم شركت يك موفقيت براي مافياي سياسي است چون با فشل كردن دولت و مجلس توانسته مردم را از هر گونه اصلاح در چارچوب نظام موجود نا اميد كند." آيا شما به اصلاح در چهارچوب ولي فقيه معتقديد؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! وا عجبا که اين انسان دو پا تا چه حد مي تواند فراموشکار باشد. توصيه مي کنم يک بار نوشته هاي سابق خود را بخوانيد تا از اصلاح در قالب ولي فقيه نااميد شويد و بعد بفهميد که صحبت از اصلاح در نظام ولايتي تنها " عوامفريبي " است ونه چيز ديگر.
4- نوشته ايد : "شايد جواني18 يا 25 ساله يا پيرمردي 68 ساله در ابهر يا سراوان احساس كند كه مي تواند نامزد مورد نظرش را از فهرست نامزد ها علي رغم نظارت استصوابي تمامت خواهانه يا سخت گيرانه انتخاب كند يا حداقل نگذارد نامزد مافيا به مجلس راه پيدا كند و برآيند اين انتخابها به مجلسي با چگالي كمتر قداره بندان و پادوهاي نظامي و غير نظامي مافيا بينجامد. انتخاب بايد براي افراد شركت كننده معني دار باشد و نه ناظران بيروني و تحليل گران انتخابات، درست مانند انتخاب همسر كه ممكن است از ميان پنج مورد انجام گرفته و معني دار باشد و در سوي ديگر از ميان دو هزار عكس انجام شده و معني دار جلوه نكند. ناظران بيروني تنها مي توانند در مورد ويژگيهاي انتخاب در يك شرايط معني دار بحث كنند."مجلس ششم که پر از خادمين مردم! بود چه کار کرد که مي ترسيم جاي آنرا مجلس قداره بندان و پادوهاي نظامي بگيرد؟ مجلسي که اگر قانوني را بايد تصويب مي کرد و نمي کرد مجمع تشخيص مصلحت يا شوراي عالي انقلاب فرهنگي يا چند نهاد قانون گذاري ديگر زحمت آنرا مي کشيدند و اگر قانوني را نبايد تصويب مي کرد و ميکرد شوراي نگهبان و مجلس تشخيص مصلحت و ساير جاها! آنرا رد ميکردند ويا اگر قرار بود کاري نکند و مي کرد ناگهان حکم حکومتي دريافت مي کرد! پس اين چه مجلسي بود که حتي توان اصتيضاح يک وزير را نداشت ( وزير مخابرات )؟ مجلس به اين ضعيفي به خدا ننگ براي يک جامعه است !!حداقل اگر قرار است مجلس داشته باشيم يک مجلس آبرو مند داشته باشيم نه مجلسي که نمايندگانش با يک خط موبايل يا چند ماه استفاده مجاني از تلفن يا ... خريده شوند.
آيا اگر همان پنج نفر يا حتي همان دو هزار نفر از صافي فکر عقب مانده و متحجر يک عده آخوند بنگي و جنايتکار بگذرند باز هم انتخابات معني دار خواهد بود؟ آيا اگر کسي در اين انتخابات شرکت کند به عقل و شعور خويش توهين نکرده است؟ تا کي مي خواهيد از پس مانده هاي فکر متعفن و لجن مال اين آخوندها تغذيه کنيد؟ آيا برانگيختن مردم به دنباله روي آخوندها " عوامفريبي " نيست؟
آقاي محمدي جدا عوامفريبي را به حد اعلا رسانده ايد !
ايران با داشتن روشنفکراني و نويسندگاني امثال شما نياز به هيچ نوع دشمن خارجي ندارد چراکه خود شما سريع تر و بي هزينه تر از هر کس ديگري ايران را نابود مي کنيد.
من کسي هستم که همواره مقالات شما را مي خواندم و در دلم تحسين مي کردم اما باورم نمي شوذ که اين مقاله از شما باشد. نسل من ديگر مثل پدرانش قهرمان پرست نيست . نسل من فکر مي کند و هيچ حرفي را بدون فکر نمي پذيرد . نسل من اگر از بزرگانش خطا ببيند آن خطا را تکرار نمي کند." نسل من مي بخشد ولي فراموش نمي کند ".
5- مؤخره : در انتخابات مجلس شوراي اسلامي صف بندي ها مشخص خواهد شد و دوستان ايران از دشمنان آن جدا خواهند گشت . بياييد کاري کنيم که شرمنده فرزندانمان نباشيم.

[آزاد - December 30, 2003 02:20 PM]

حالا مثلاريشه اين حكومت را هم درآورديد آنوقت چه؟ كداميك از طيفهاي فكري موجود را مي توان جايگزين كرد
به جاي ديكتاتوري ملاتاريا مي خواهيد ديكتاتوري پرولتاريا راجايگزين نمائيد يا ديكتاتوري سلطنت طلبان يا از نوع پان ايرانيسم و ...ملت ايران طاقت و ظرفيت دمكراسي را كه ندارد يك طرف كداميك از شماها ميتوانيد يك ايراني يا يك طيف ايراني مناسب رامعرفي نمائيد كه قبل از اينكه به فكر منافع خود باشند به فكر سازندگي باشند؟؟

[البرز - December 30, 2003 01:29 PM]

پاسخ من به مونا و تمام افراد موافق شرکت در انتحابات اینست که دوم خرداد که آفریننده آن مردم بودند دستاوردهای بزرگی داشته است اما از ظرفیت آن به طور کامل استفاده شده و دیگر کارایی خود را از دست داده است. لازم به ذکر است که این وضعیت به نقطه غیر قابل بازگشتی رسیده است.آقای محمدی مطمئن باشید از این بدتر نمی شود.اما با تحریم انتخابات ممکن است عدم مقبولیت و فشارها باعث بهتر شدن اوضاع شود.

[اردشير - December 30, 2003 11:05 AM]

دوست عزِيز محتوای نوشته ات را قضاوت نمی کنم چرا اينقدر بد و دشوار می نويسی اگر فيلسوفی فيلسوفانه بنويس اگر اديبی اديبانه بنويس هر وقت که خواستم نوشته ای را از تو بخوانم جانم از زشتی و پيچيدگی ببِهوده و بيمورد نوشتارت بالا آمد. آخر انصاف هم چيز خوبی ست. پرهيز و تواضع هم همين طور. باقی بقايت اردشير از کرمان

[mehran - December 30, 2003 10:50 AM]

با سلام حضور دوستان گرامي و عرض تسليت به مردم داغدار بم:
1- من به هيچ وجه حاضر به شركت در يك انتخابات فرمايشي نيستم. افرادي كه در يك انتخابات فرمايشي شركت مي كنند خود را به عنوان بردگاني معرفي مي كنند كه تنها هدفشان از زندگي به دست آوردن لقمه ناني بيشتر است و شايد اجازه داشتن كمي آزادي البته تا آنجا كه به اهداف اربابانشان آسيب نرساند!
2- دوستي با نام نادر سخناني گفته بودند از جنس حرفهاي خاتمي در سال 76 ولي بايد به هين دوست عزيز بگويم كه برگ توت آبروي خاتمي و دوم خرداديان سالهاست كه فرو افتاده است. به قول يكي از دوستان, سازمانهاي مافيايي دوم خرداديان كم از راستي ها نميآورند و اين حقيقتي است كه هر كه آنرا انكار كند خود را انكار كرده است!
3- دوستي ديگر گفته بودند كه مخالفين شركت در انتخابات حرف تازه اي براي گفتن ندارند . البته گفته بودند كه هنوز براي شركت در انتخابات مرددند!به ايشان عرض مي كنم كه حرفهاي اصلي گفته شده اند و شاهدان هم در راهند ( يكي از آنان كه رسيد زلزله بم بود ) اينكه شما نمي شنويد سخني ديگر است!!!
4- من به سخنان آقاي محمدي نمي خواهم ژاسخ بگويم چراكه اين سخنان ارزش ژاسخ گويي ندارند. من همواره نوشته هاي آقاي محمدي را مي خواندم و خواهم خواند .اما اين نوشته با كارهاي قبلي ايشان كوچكترين سنخيتي ندارد!!!
5- شركت كردن در انتخابات براي اينكه وضع از اين كه هست بدتر نشود تنها و تنها رضايت دادن به "مرگ تدريجي" است و نه "هيچ" چيز ديگر!!!!
6- دوستي كه معتقد است اگر مردم در انتخابات شركت نكنند هيچ ضرري براي حكومت ندارد ميگويم كه اينگونه نيست. امروز كه اين همه ر}يم تحت فشار است به اين دليل است كه مي ژندارند و مي دانند كه ر}يم ژايگاه مردمي ندارد . چرا مثل سالهاي 76 و 77 آمريكا صحبت مذاكره با ايران را ژيش نمي كشد و يا اتحاديه اروژا بر خلاف آن زمان قراردادهاي خود را به تعويق مي اندازد؟ اينها همه به اين دليل است كه ديگر دنيا صداي آزادي خواهانه مردم ايران را مي شنود و خواهد شنيد .
چرا در سالهاي 67-66 كه هزاران انسان بي گناه به دست اين خونخواران سلاخي شدند كسي را ياراي مقاومت نبود ولي امروز حتي نمي توانند آغاجري را اعدام كنند يا باطبي را يا خيلي هاي ديگر را؟اگر كساني را هم مي توانند به اين دليل است كه ما با عدم اطلاع رساني صحيح خود و عدم آگاه نمودن جهانيان به آنها اين اجازه را مي دهيم.
نگوييد كه اينها همه از بركات دوم خرداد است كه خود نيك مي دانيد نيست چرا كه دوم خرداديان حتي از دوستان خودشان نيز ( امثال عبدي ها و گنجي ها و ... ) دفاع نكردند چه برسد به دانشجويان مظلوم قرباني كوي ذانشگاه و....
7- امروز فرصتي تاريخي براي آزاد سازي ايرانمان است. امروز جهانيان منتظر ژيام ما هستند تا براي سرنگوني اين ر}يم تروريست و خونخوار به ياري ما بيايند . امروز روز همدلي و اتحاد براي سرنگوني اين بيدادگران با كمترين هزينه است . ژس خود را باور كنيد و بدانيد كه ر}يم بسيار ژوشالي تر آن چيزي است كه مي انديشيم
بدانيد كه ژيروزي با ماست اگر همه باهم برخيزيم
زنده باد ايران / زنده باد آزادي

[سعید کوشیاری - December 30, 2003 07:11 AM]

به کجا می روی چنین شتابان یاغی؟من در باب موضعگیری جدید آقای محمدی دو نظر دارم.
1-این آقایی که مقاله رو نوشته مجید محمدی نیست بلکه بدل اوست(مثل بدل صدام.بوش . غیره..خمینی نه....اون خودش بدل بود...بدل ابلیس).حتی شیوه نگارش هم تغییر کرده.حال مجید محمدی اصلی کجاست؟ من نمی دانم.
2-مجید محمدی خوابنما شده و امام جباران به خوابش آمده قول داده از سر تقصیراتش بگذردواز این به بعد با او چون "برادر داریوش سجادی"بر خورد شود.اگر چنین باشد فقط به محمدی هشدار می دهم به این آخوند جماعت حتی در خواب هم نمی شود اعتماد کرد.....
3-فرض سوم اینست......

[parvia - December 30, 2003 05:28 AM]

از خدا غافل نشو. در زلزله هم حکمت الهی هست. منتظر ظهور باش. دعا کن و خود را به تقدیر بسپار.

[امید - December 30, 2003 05:12 AM]

– به مجید در نیویورک
– ازامید در کالیفرنیا
برادرعزیز.....چطورشما اصل مطلب رانگرفته اید؟
صحبت برسرگروه راست یا چپ - مافیا یا اصلاح طلب نیست .حرف مردم اینستکه این سیستم حکومتی بااین قانون اساسی برپایه ولایت مطلقه قابل اصلاح وپذیرش نیست. بنابراین اصلا مهم نیست گروه بعدی درمجلس بکدام سمت و سو وابسته است.
استرتژی منطفی درشرایط امروز تحریم کامل انتخابات است که اولین فدم درمبارزه دموکراتیک برای تلاشی این نظام حکومتی است .....واین کاریست که مردم خواهند کرد.

[داود جوان - December 30, 2003 04:06 AM]

با دورد بر همه
از دید من جمهوری اسلامی به زودی به همه این تردیدها پاسخ خواهد داد. من چندان خوشبین نیستم که حتا کاندیداهای به اصطلاح اصلاح طلب از الک شورای نگهبان رد شوند چه برسد به آنکه ببینیم به آنها رای دهیم یا نه

[داريوش - December 30, 2003 01:59 AM]

جناب آقای محمدی . شما بعنوان يکی از قلم زنان دايمی گويا می توانيد در مرحله اول به به تعداد خوانندگان اين مقاله توجه فرماييد . بدون ترديد اختلاف بسيار زيادی با تعداد خوانندگان ساير مقالاتتان را در آن مستتر می بينيد . اين مردم و بخصوص اين نسل آبديد در کوران ناملايمات و بايد ها و نبايد ها را ... بايد شناخت . به حرف و نظرياتشان احترام گذاشت . آنها بر عکس ما که ساده انگارانه فريب خورديم . فريب نمی خورند . و تا به حال نشان داده اند که در مواقع حساس به درستی حماسه آفرينی خواهند کرد . ارتباط شگفت انگير ذهن آنان از چنان ظرفيت بالايي برخوردار است . که نمی توان به پيش بينی و عکس العمل آن پرداخت .
عدم شرکت آنان در انتخابات شورا ها با تمامی آسيب های مستتر در آن . قدرت شگفت انگيز يک پارچگی آنان را به نمايش گذاشت . به کامنت های مخالف، آنان اين گونه بنگريد که از شما به دليل مقالات قبلی تاناين گونه واخورده اند . آنچه اهمييت دارد درستی نظريات تازه شماست . البته به شرط و شروطی که جامعه تب دار ما بايد در جای خود و با جمع بندی تمامی جوانب . تصميم خود را بگيرد . و خواهيد ديد که تنها اين تصميم است که پاسخگوی تمامی معضلات خواهد بود . نه نظريات امثال بيضايي ها .

[مونا - December 30, 2003 12:08 AM]

من هنوز در رای دادن و يا ندادن مرددم. آشکارا طرفداران تحريم انتخابات هيچ حرف جديدی برای زدن ندارند، جز همان حرف نخ نما شده که بزار مشروعيت حکومت در خارج از کشور برود. از ان طرف مقاله اقای محمدی و کامنت موثر نادر مزايای شرکت درانتخابات را به نحو قابل قبولی متذکر می شوند. ايا موافقين تحريم حرف جديدی بجز مزدور خواندن و منحرف بودن و .... موافقين شرکت در انتخابات و استدلال هايشان برای زدن دارند يا حرفشان در همان استدلال نخ نما شده خلاصه می شود.

[villej - December 29, 2003 11:17 PM]

Is this a New Year fool message or you are just trying to pay off all the salary that
have received from IRI. You have seriously discredited yourself. I don’t feel that
gooya needs another “Dariush Sajadi” clown.

[saeed-irani - December 29, 2003 10:05 PM]

موضع گیری آقای مجیدی در درجه اول تخطی و انحراف از اندیشه ایست که ایشان در قالب سلسله مقالات خود به خوانندگان عرضه کرده اند.خروج نابهنگام از حریم منطق و شعور آکادمیک را به ایشان تسلیت می گویم.تشویق مردم به شرکت در انتخابات تنزل به سطح عمله فکری بی جیره و مواجب مافیای نظام سلطه در ایران است.برایتان عمیقا متاسفم.شرکت در انتخابات به هر دلیل و توجیهی که باشد ثمره ای جز تایید مشروعیت و مقبولیت رزیم در افکار عمومی جهانی نیست.کودکانه است که در شرایطی که قبضه کامل قوه مقننه و مجریه در دست مدعیان دروغین اصلاحات جز زمین سوخته ای به بار نیاورد به مقاومت اقلیتی دلخوش کنیم که احتمالا در مقابل مافیای تاریکخانه ای خواهد ایستاد.آقای مجیدی برای آزمون های اینچنین دیگری اندوخته ای برای جامعه نمانده.نتیجه سلطه هر دو جناح چندان فرقی ندارد.نه پیروزی مدعیان اصلاح طلبی نوری به سیه بختی این ملت تابید و نه بازگشت به صحنه قدرت محافظه کاران شب را بر ملت از این تارتر خواهد کرد.شگرد ایجاد ترس و خوف در مردم از بد و بدتر شیوه ی روانشناسانه -فریبکارانه ایست که برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای بکار گرفته می شود.توقع من از شما اینست که به این شیوه کهنه و کلیشه ای که نوعا توهین به روشنفکران متعهد است متوسل نشوید و توصیه ای نیز دارم که از آلودن خود به این بازی کثیف مردم فریبی خودداری کنید.

[سياوشان - December 29, 2003 09:09 PM]

با اندوه و درد فراوان به مردم بم وايران زمين


نصيحتيسم
بسياري زآقايان هنوز نمي خواهند قبول كنند كه مسئله اصلي و سخنان ما مردم بر سر چپ وراست نيست امروز بزرگترين فرياديمان بر كليت بودن ونبودن نظام است نه اين كه حذف اويي كه چپ باشد يا راست بلكه فريادمان بر سر نبود دروغگويي رياكاري و بالاخص حذف نظام خشونت ودروغگئي اسلامي است ديگر بر ما ثابت شد كه بايد وبايد جمهوري اسلامي را به زباله دان تاريخ فرستاد وآن را در گورستان به خاك سپرد سخن ماديگر چپ وراست واصلاح طلب وولي فقيه و ... نيست بلكه ما بر سر آنيم هر چه زودتر اين نظام دروغگو چپاول گر به رباله دان تاريخ برود
و حال عده اي براي ما مي خواهند عاقل نمايي و مصلحت انديشي و تفكر نمايي ونصيحت گرايي نمايند چرا چون امروز فكر ميكنند شايد بتوان با نصيحتيسم و نصيحت گرايي و اندرز را ه بجايي برند ني ني
شما ها دروغگويان هميشه بجاي ما فكر كرده ايد تصميم گرفته ايد و بجاي ما عمل كرده ايد و هميشه گفته ايد كه نه هنوز شما ها نافهميد امااكنون ما مي خواهيم بجاي خود فكر كنيم و عمل كنيم ما ديگر خوب فهميديم كه ما در اين نظام نا پاك چيزي جز نردبان براي ديگران نيستم و فقط مانند مترسكي براي شما ها باشيم
ني آقايان ني ... ما دستمال تف شما ها نيستيم
ما دستمال سفره اين نظام كثيف نيستيم
ما ديگر مطمئنيم كه تنها وظيفه سنگين ما فرستادن اين خون آشامان به گورستان است ما كاملا براي كندن قبرتان آمادهايم همانطور كه خوب شنيديد وديديد قسمتي از گورتان را در انتخابات شوراها كنديم وحال بيشترش را دوباره خواهيم كند خانه آينده تان را ببينيد
ترس وحشت وپريشاني ونگراني را در چشمان بسياري از شما نامردان روزگار در اين چند ماه ديده ام و بسيار لذت بردم وحشت تان را پريشاني تان را دست وپا زدنها يتان بازيهاي سياسيتان را ديدم كه زشمار نيز خارج است بگويم برايتان بازيها ودروغگويهايتانرا در اين چند ماه
مانند
روزه سياسي با هدف دروغگويي و كلاه گذاري بر سر مردم
پروژه استعفاي آقايان در مجلس با هدف دروغگويي و كلاه گذاري بر سر مردم
افشا گري با هدف دروغگويي و كلاه گذاري بر سر مردم
آزادي زندانيان سياسي با هدف دروغگويي و كلاه گذاري بر سر مردم

و ووو وووو.........
ودسته گل آخرتان دروغگويي بزرگتان به دنيا
ساخت بمب اتمي كه نامش را گذاشته ايد انرژي هسته اي صلح آميز يعني همه دنيا دروغ مي گويند وشما چند نفر راست وحسيني هستيد
يعني از نظر آقايان
1) آژانس اتمي دروغ مي گويد
2) آمريكا دروغ مي گويد
3) اسراييل دروغ مي گويد
4)دانشمندان و بازرسان ومحققان علوم اتمي وفيزيكي دروغ مي گويند چون دشمنند
5) اروپا نيز كاملادروغ مي گويد
و تمام دنيا ..... دروغ مي گويند
فقط وفقط شما آقايان راست مي گوييد وهمه چيز را نيزتكذيب مي كنيد

وحال مي خواهيد فريبمان دهيد ما را ز لولو خورخوره نترسانيد ما نيز حتي قبر لو لو.خوخوره را نيز كنده ايم
ما جام زهر ديگري را نيز در اسفند به خوردتان خواهيم داد بنوشيدش گواراي وجودتان باد

بنوشيدش جام زهر ديگري را

[كيوان - December 29, 2003 07:55 PM]

استاد گرامي جناب محمدي:
بنده ضمن تشكر از مقالات موجز و گرانمايه جنابعالي كه سهم مهمي در روشنگري اذهان علاقمندان به سرنوشت كشور عزيزمان ايران،از بعد جامعه شناسانه آن دارد خواهش ميكنم پيش بيني خود را در مورد تركيب مجلس آينده بيان بفرماييد.
متشكرم

[lol - December 29, 2003 06:42 PM]

dustan
tavajoh dashte bashid, adabiyate Aghaye Mohamady, ba, Aghaye Sajadye sar sepordeh, fargh mikonad.
mohamadi dar talash ast, gamanezani haye mojud ra barresi konad, hal anke, Sajadi, sar sepordeyy maloom hal ast.
ba, nazarate mostadal, va manteghy, pasokhe matlabe Aghaye mohamady ra bedahim ta, in gereh koor, baraye hamishe baz gardad.
sherkat dar entekhabat, Ary, ya Na
masale in ast

[علي حيدري - December 29, 2003 06:38 PM]

با سلام
ا پوزش از آقاي مجيدي , تنها کامنت من بعد از بارها خواندن مقاله شان اين است که ايشان از مجلس ششم کدام کشور صحبت ميکنند؟
من وامثال من پشيمان هستيم چرا به اين نمايندگان بي عرضه که حتي نتوانستند يک وزير را استيضاح بکنند (وزير مخابرات), راي داديم, ايشان دم از مصالحه ميزنند.
به قول عاميه و با پوزش فرضيه شما آبدوغ خياري است , توهين نيست ولي لپ مطلب را ميراند.

[NOKHOD - December 29, 2003 05:19 PM]

با سلام
تسليت ميگوئيم فاجعه دردناك و غير قابل تصور زلزله بم را و اميدواريم كه هرچه سريعتر مسئولين بي فكر كمكهاي فراوان مردم مهربان را بدست انان عزيزان برسانند.
جناب اقاي محمدي
با اينكه بعد از خواندن مطالب شما در ماه هاي گذشته ديگر هيچ اميدي به ايراني بودن و مسلمان بودن شما ندارم باز هم از روي اينكه حداقل همزبان هستيم نكاتي خدمتتان عرض ميكنم:
1)همانطور كه به خانم بيضائي گفتم به شما هم ميگويم كه هيچ نيازي به افكار ترجمه شده و انحرافي شما نداريم خودمان ميتوانيم فكر كنيم و تصميم بگيريم لذا اين دامها بر مرغان دگر نهيد.
2)نگاه شما تاريك،افكار شما غلط و تقليدي،نيت شما نامعلوم ،شخصيتتان بواسطه فرار از ايران غير موجه،قلم شما بسيار ضعيف،سطح سوادتان نامعلوم البته ميتوان از نظراتتان پي به سطح سواد و شعورتان برد،حرفهايتان تكراري و نا اميدكننده،نسلتان نسل گذشته،...لذا چرا ما جوانها بايد به حرفهاي نا مربوط و بيخردانه شما گوش دهيم؟؟؟؟؟
3)آقاي محمدي ميدانيد ما جوانان از نسل شما گذشته ايم و به ايده هاي جديدي رسيده ايم؟ميدانيد كه ما ديگر دين را ابزاري براي حكومت و ظلم بر مردم نميدانيم بلكه مظهري از رحمت و لظف خداوند بر خود ميدانيم؟ميدانيد كه ديگر به هيچ كس اعتماد نداريم؟ميدانيد كه تصميم گرفته ايم كه ديگر گول شما و امثالتان رانخوريم؟ميدانيد كه نجات اين كشور را تنها در دستان خودمان ميدانيم نه هيچ مزدور قلم به مزدي؟و ميدانيدهاي فراوان ديگر كه متاسفانه نميدانيد و نمي خواهيد كه بدانيد.
آقاي محمدي بس است در پرده بودن و نقش بازي كردن از پرده نفاق خارج شده و مكنونات قلبي خودرا بيان نمائيد به وضوح بگوئيد كه چه در سر داريد و ان كساني كه تشويقتان ميكنند چه كساني هستند.لطفا روشن و واضح بگوئيد كه در ايران چه حكومتي را خواستاريد.و با رفتن اين اقايان چه مزدوراني را ميخواهيد بر ما تحميل كنيد؟ ما ديگر از دروغ گوئيها خسته شده ايم كجاست راستگوئي كه ما را دلسوز است ميدانم نايافتي است و خودمان بايد براي نجاتمان فكري و كاري كنيم.

[هادي - December 29, 2003 05:11 PM]

من فکر مي کنم در بحث شرکت در انتخابات دوستاني که از موضع "شرکت کردن بهتر است چرا که در اين شرايط به حداقل ها بايد تکيه کرد" و "اگر تماميت خواهان روي کار بيايند وضع بدتر خواهد شد" ... و در اين زمينه گاهي نيز به دست آوردهاي دوم خرداد اشاره مي کنند و شرکت کردن را (به نقل از نوشته نادر) پاسخ روشن وشرکت نکردن را پاسخ مبهم مي دانند... دچار اشتباهي مقطعي شده اند.
نخست آن که من نيز منکر دست آوردهاي دوم خرداد نيستم. هر با انصافي نمي تواند ثمرات بزرگ شرکت وسيع مردم در آن روز تاريخي را ناديده بگيرد. اما دقت کنيد؛ سهم مردم و اصلاح طلبان غيرحکومتي در اين تحولات مثبت با سهم اصلاح طلبان حکومتي (منظور دولت و مجلس به طور کلي است؛ با اين فرد و آن فرد کاري ندارم) قابل مقايسه نيست. منظورم اين است که اين موفقيت ها را من بيشتر به حساب کل جنبش و حرکت مردمي مي گذارم تا حکومتيان، اگر چه نقش گروهي از اصلاح طلبان حکومتي را هم ناديده نمي گيرم. از اين بحث گذشته اگر واقع بينانه به روند جنبش دوم خرداد نگاه کنيم در بسياري مواقع اصلاح طلبان حکومتي، حکم ترمز سير گسترش يابنده جنبش دو خرداد نيز بودند؛ و درست از اين زاويه همين نقش بازدارنده آن ها عملا پس از اتنخابات شوراهاي شهر و روستا جنبش دوم خرداد مردم را به کل از اصلاح طلبان حکومتي جدا کرد.
از اين مقطع به بعد را اگر به دقت وارسي کنيم مي بينيم، هيچ حرکت اصلاح طلبي در حکومت (نگاه کنيد به لوايح اختيارات رياست جمهوري، لايحه پيوست به کنوانسيون رفع تبعيض از زنان، لايحه منع شکنجه، و...) پيش نرفته است. به تعبيري "اصلاح طلبي در حکومت مرد!"
پس بنابر اين شرکت در انتخابات و راي دوباره به اصلاح طلبان بي يال و اشکم، آن چنان هم که نادر يا مجيد محمدي يا شادي صدر مي گويند، "روشن" نيست. يعني وقتي وضعيت آچمز است و هيچ حرکتي از بالا پيش نمي رود شرکت در انتخابات نيز به همين قاعده نامبهم و ناروشن است!
دقت کنيد!مردم به چه چيز اين وضعيت بايد دل خوش باشند که از دست دادن آن برايشان گران تمام شود؟ اتفاقا به نظر من همين مجراهاي تنفسي در جامعه را محافظه کاران نخواهند بست. ممکن است تنگتر کنند اما نخواهند بست؛ چرا که به وجه بين المللي خود هم فکر مي کنند. همين فريادهاي بي سرانجام در مجلس، اين بار در بخش اقليت آن، ادامه و بازتاب خواهد يافت؛ همين يکي دو روزنامه "آزاد" را هم اجازه خواهند داد با کمي خط و نشان... تا جلوه اي دمکراتيک نيز به ظاهر ماجرا بدهند...
اما از آن سو شرکت نکردن در صورت داشتن برنامه مشخص بسيار روشن تر از شرکت کردن است.
صحبت بر سر افزايش فشار بين المللي اصلا نيست، بحث بر سر فشار داخلي است. بحث بر سر اين است که اگر اکثر قريب به اتفاق نيروهاي مخالف، ملي و دمکرات و روشنفکران بر شعار رفراندوم تغيير قانون اساسي توافق کنند، آن وقت مطمئن باشيم که نيروي مابه ازاي خود را در جامعه خواهد يافت. اين شعار از آن رو بسيج گر خواهد بود که برخي از نيروهاي اپوزيسيون داخلي و دانشجويان نيز بر آن تاکيد دارند.
بنابر اين به جاي شرکت "مبهم" عدم شرکت "روشن" را تبليغ کنيم با برنامه مشخص.

[محمود - December 29, 2003 04:45 PM]

اين اش سرجهازی گويا ديگر خيلی شور شده
هرزه نوشتنهای بي سروته اين بابا را حيف از وقتي را برای خواندن ان تلف کردن.حتی ارزش اظهار نظر هم ندارد. اين يکی نيز هم.
فقط خواستم بگويم که ببينيد عقده و حقارت با ادمی چها که نميکند.
اخبار رسانه های سراسز جهان و اکثر مقالات فارسی زبان
در مورد فاجعه زلزله بم است و این بابا کجاست.
و عجبا از "گويا" .

[kambiz - December 29, 2003 04:37 PM]

بنظر من تحولات در ایران را باید جدای از تحولات در سایر نقاط جهان ارزیابی کرد. فرهنگ عمومی مردم و زیر ساخت های اجتماعی و اقتصادی آن بر نوع، سرعت و محتوای تحولات، اثر قابل ملاحظه ای بجا می گذارد. به خاطر گسترش ارتباطات، خواسته های توده مردم ایران با تحولات جهانی همسو می باشد. اما بخاطر وجود زیر ساختارهای مورد اشاره تحولات با سرعتی متناسب با آن که قابل قیاس با تحولات جهانی نیست پیش می رود. از این رو لازم است در پس هر شعاری که از سوی جریان های پیش رو مطرح می شود، شعور آن نیز نهادینه شود. بنظر اینجانب نهادینه شدن این شعور نیازمند زمان می باشد. در این زمان از یک طرف جریانهای سنتی بتدریج و بخاطر کمرنگ تر شدن زمینه های عینیت یافتن خواسته های خود عملا عقب نشینی می کنند و از طرف دیگر زمینه های نهادینه شدن خواسته های پیشرو توسط مردم و نهادهای خصوصی با توجه به ظرفیتهای موجود فراهم می گردد. نهادهای سیاسی پیشرو به نوعی در نقش ضربه گیر نیروهای سنتی سیاسی خواهند بود تا لایه های زیرین بتدریج به سرعت مناسبی در تحولات و افزایش کیفیت و محتوای آن دست یابند. پیشنهاد می شود تا نیروهای سیاسی توجه خود را در دوره آتی مجلس به حمایت از کانداهایی با گرایش کاری و فارغ از جناح بندی های رایج سیاسی و معتقد به کاربری فناوریهای نوین بخصوص در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات معطوف دارند. زیرا بهبود بسیاری از شاخص های توسعه ای و کارآمدسازی بسیاری از حوزه های اجتماعی در گرو توجه عمیق به این مقوله می باشد. نمایندگان این حوزه از آنجا که با تنشهای سیاسی کمتری مواجه هستند، فرصت و امکان بیشتری را برای توجه به لایه های در حال تحولی جامعه در این حوزه و اخذ پشتیبانی های لازم از لایه های صاحب امکانات و در نتیجه کمک به قرار گرفتن کشور در مسیر حرکت بسوی یک جامعه اطلاعاتی می توانند فراهم کنند. بنظر نمی رسد لجبازی های سیاسی در کوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت دردی از پیکره جامعه بیمار ایرانی دوا نماید. فراموش نکنیم که درد حکومت و سیاست چندان جدای از دردهای درونی جامعه نیست و راه زیادی در پیش است تا هر دوی این مقولات در مسیر مطلوبی قرار گیرند.

[سیاووش - December 29, 2003 03:37 PM]

بنظر من اقای محمدی به نکته درستی اشاره می کنند که مردم ايران اصلاحات تدريجی را به يک انقلاب غير قابل کنترل ترجيح می دهند.

[مازولاق - December 29, 2003 03:25 PM]

1- برخلاف تصور آقای محمدی گروهي که در حال حاضر خود را اصلاح طلب مينامند (منظور سران و افراد کليدي آنها است) مافيايي دارند به چه قشنگي ، از عزل و نصب ها گرفته تا سوء استفاده هاي مالي و تقلب در مناقصه ها و دزديهاي بزرگ و ...
2- اصلاح طلبان فعلی همگي مورد تائيد نظام هستند زيرا بخشي از نظامند. همه آنها قبلا نيز وزير و وکيل و مديرکل و مشاور و رئيس و ... بوده اند . حال شما در اين نظام کدام مسئول را ميشناسيد - چه در اين شش هفت سال اخير و چه قبل از آن - که تا کنون به مردم خيانت نکرده باشد حقوق مردم را ضايع نکرده باشد يا حداقل با مردم و ارباب رجوع برخورد انسانی داشته باشد- خدمت کردنشان پيشکش
3- شوراي نگهبان و وزارت کشور عليرغم اختلافات ظاهري در اين امر که جلوي ورود نمايندگان مستقل از نظام را بگيرند با هم کاملا همکاری ميکنند

[Azad - December 29, 2003 03:15 PM]

آقا مثل اينکه شما خوابی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[پارسا - December 29, 2003 03:14 PM]

این کامنت اقا نادر از خود اين مقاله و تقريبا از تمام مقالات ديگر در باره انتخابات مفيدتر، موجزتر است و با ادبياتی به مراتب ساده تر و بهتر نگاشته شده است. واقعا متشکرم از شما.

[نادر - December 29, 2003 02:55 PM]

بسياري از مخالفان شرکت در انتخابات، بي اعتبار کردن حکومت ايران را مهم ترين دليل اعلام مي کنند. اين درحالي است که بارها و بارها اين حکومت و حکومت هاي ديگري در جهان بي اعتبار بوده اند و اروپاييآن يا ديگر کشورها به دليل منافع اقتصادي يا ... ارتباطشان را حفظ کرده و حرکتي در جهت مردم کشور مذکور انجام نداده اند. آيا حکومت رفسنجاني خصوصا در دور دوم اعتباري به مفهوم انتخاباتي اش داشت؟
همچنين بايد در نظر داشت که تاثير کشورهاي ديگر در هر کشور تا کجاست؟ ايران با درآمد نفتي اش به رغم تحريم 100 در صد کشورها، مي تواند چندين سال دوام بياورد. تجربه هم نشان داده که فشارهاي اقتصادي به اميد آنکه مردم را وادا به شورش کند در عمل چندان نتيجه بخش نيستند.
پايداري حکومت ايران بدليل کمک يا اعتبارش نزد ديگر کشورها نيست.
نظر مجيد محمدي به گمان من روشن و صريح است. هيچکس نمي تواند فرمان انقلاب صادر کند، اگر شورش يا انقلابي در راه باشد، اتفاق خواهد افتاد. روشنفکر يا علاقمند به مسايل سياسي بايد بهترين و کم هزينه ترين ترين راه را پيشنهاد کند.
شخصا معتقدم ارزش اينکه ذره اي مردم آزادتر باشند و در زندگي روزمره کمتر اذيت شوند بسيار بيشتر و قطعي تر از بي اعتباري فرضي جمهوري اسلامي است.
شرکت کردن نتيجه عملي و قطعي دارد، اما شرکت نکردن فقط بر فرض و گمان و آرزو استوار است:
اگر شرکت نکنند، تکليف مردم روشن مي شود، ... (بعد چه اتفاقي مي افتد؟ پاسخي نيست.) رژيم بي اعتبار مي شود (خب، بعد چه؟ پاسخ: شايد فشار بياورند و شايد ...) اما اگر شرکت کنيم: پاسخ روشن است: حداقل اين است که مجلس کم خاصيتي داريم (مجلس ششم) که بارها و بارها فرياد تظلم مردم را بلند تر از هر کسي در نطق هاي پيش از دستورش بلند کرده، دهها لايحه انساني را پيشنهاد کرده و دهها لايحه غير انساني را پيشنهاد نکرده است.

[aria - December 29, 2003 02:19 PM]

belakhare taklif chist? sherkat ya adame sherkat? nazare pishnahadie shoma kodam ast

[lol - December 29, 2003 02:18 PM]

lol
mosalaman, agar entekhabat , tahrim shavad , doniaye gharb, khosusan, europe, bahaneyy baraye komak be hokoomat nakhahad dasht,
vaghti khatami, ba tekye bar 21/000/000 ray, ba ghodrat dar donia hazer mishavad, moghaser, anhayy hastan ke ray dadan,
fekr konid khatami 10/000/000 ray miavard, aya, baz ham, nezam eslami, morede tayyde europe bud ke inhame, poshtibani shavad?
aya baz reiss jomhoor mitavanest ba ghodrat, harf az demokrasi dar keshvar bezanad?
lol
na
eshtebah nakonid.
hatta yek ray kamtar, mitavanad zarbeyy be risheye poosideh in hokoomat bashad
lotfan eshtebah nakonid
vaght tang ast
be omidde salhaye door deraz naneshinid ke baz 25 sal dige be in mardom, tahmil konan

Copyright: gooya.com 2016