جمعه 26 دي 1382

انگار يادمان رفت، جواب به اطلاعيه روز نامه نگاران، بصير نصيبی

انگار يادمان رفت که چند ماه قبل از خيمه شب بازی خرداد 76به تدريج بخشی از روشنفکران ناراضی که يا کتابهايشان خمير شده بود يا نشرياتشان را بسته بودند به تدريج به شهر های اروپا وکشور های ديگر وارد شدند. گمان ما بر آن بود که اينان با کليت رژيم در افتاده اند وبا حسن نيت هرچه فرش قرمز داشتيم برايشان پهن کرديم اما به هنگام آغار کاررياست جمهور مکار وخنده رو همين نارًٌاضيان کل حکومت تبديل شدند به مخا لفين بخشی از حکومت ؛يکی دختر نماز خوانش راواسطه ارادت به خاتمی قرار دادوديگری که قرار بوده شلاق بخورد وخوشبختانه معافش کرده بودند کار حمايت از وزير سانسور اسبق ورئيس جمهور محبوب!راتا حد چاپلوسی پيش برد وبه پرومته اسطوره ای ملقبش کرد. يکی ديگر در وصف شهردار دزد وگردن کلفت تهران غزل وقصيده سرود.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در مورد آلمان می شود گفت اين دولت که برای مسافران عادی اجازه سه ماه ماندن را هم به سختی صادر می کرد. از طريق بنياد هنريش بل گروه؛ گروه روشنفکران ناراضی را وارد کرد وامکانات ماندن ودريافت حقوق ومزايا را برايشان فراهم آورد وامروز که همه مسايل روشن شده دليل اين گونه حاتم بخشی هارا به خوبی در يافته ايم .مردم که فريب رژيم ودنبالچه های خارج از کشوری اش را خورده بودند به تدريج دريافته اند آنچه از بی بی سی تحت نظارت آقای باقر معين وراديو آزادی به ميانداری ايرج گرگين وراديو فرانسه وراديو آلمان و ... بوسيله گزارشگران اين راديو ها تهيه وپخش می شد؛ هيچ نبود جز اطاعت محض از فرامین صاحبان آن راديو ها که برای ادامه چاپيدن مردم ما عروسکی را زير عنوان خاتمی بزک کردند ورهبری گفتگوی تمدن ها را به کسی واگذار نمودند که تا عمق وجودش به سم ولايت فقيه آلوده بود.بله مردم ايران با تقبل هزينه گزافی در يافتند که چگونه جنايتکاران حکومتی وراديو های فارسی زبان دست در دست سينماگران وبازيگران ونويسندگان وشعرا وديگر روشنفکران جلوه فروش تن به خواست اتحاديه اروپا دادندوبرای رژيمی که بعد از جنايت مِيکونوس به بن بست رُ سيده بود وقت بقاء خريدند.
بعد از خرداد 76 رژيم همچنان مست باده پيروزی بود وخود ش را حسابگرانه به دو بخش نيک و شر تقسيم کرده بودوتمام جناياتش به حساب يک باند از حکومت واريز می شدو به ياری دلالان وکارچاق کنان سياسی وفرهنگی به عمر ننگين وانگل وار خود ادامه می داد.
اما شوک واقعی به رژيم که به نوعی شوک به چپاولگران اروپايی هم بود در نمايش مسخره ای با عنوان انتخابات شورا ها در اسفند 81 وارد آمد ومردم با بی اعتنايی کامل به کليت رژيم و دارودسته های پيرامونش او را در بن بست کار سازی قرار دادند. اما دوباند رژيم وبه همراهشان دول اروپايی مدام در تلاشند بلکه به شيوه ای بار ديگر اين جانورنيمه جان را با تنفس مصنوعی سرپا نگهدارند. شيرين عبادی نقطه اتکای مهمی بود که تاريخ مصرفش يکی دو ماه بيشتر دوام نيافت و گره کور رژيم با جايزه نوبل هم گشوده نشد.
اما آدم های کنجکاو از چند ماه پيش توجه کرده اند که به نوعی دارد گذشته نه چندان دور تکرار می شود اگر قبل از خرداد 76 روشنفکران ناراضی به تدريج سرفرازمان کردند. اين روزها و قبل از انتصابات 83 بايد ميزبان جمی از مطبوعاتی های خاتمی گرا باشيم که بطور اتفاق ! اکثرشان ورقه جلب ويا زندان هم زير بغل دارند. اول استاد مخمل قلم آمد/يک سخنرانی زنجيره ای را کانون های مترقی!خارج از کشور برايش ترتيب دادند . اما چند روزی از حضور نامبرده نگذشته بود که قوه (غزائيه!) مهربان که چشمش را بسته بود تا ايشان از فرودگاه مهرآباد پرواز کنند . به هنگام سخنرانی های ارشادی ورقه جلبش را صادر کرد. هر چه از آقای بهنود خواهش شد که همين جا بماند وجان عزيز را بدست جلادان نسپارد وی پايش را در يک کفش کرده بود که بايد حتما برود چون به قانون! احترام می گذارد.اما سر اتجام از خر شيطان پايين آمد وهمين جا ماندو نگرانی همگانی رفع شد. مقامات قضايی هم بحمداله کوتاه آمدند.
البته از بند رسته ديگری هم که از خاتمی چيان ناب و از درون بافت رژيم بود که مزه زندان های رژيم محبوبش را هم کشيده بود -زير عنوان طنز نويس برجسته به اينجاصادر شد /وی هم خوشبختانه چون با پرواز شب! خارج شد و مامور کنترل خروج در خواب! بود بدون مانع مرز را ردکرد ودر اينجا هم نبوی آپ زنجيره ای را راه انداخت واما چندی پيش ؛ دو زوج خوشبخت (اسدی-نوشابه اميری) روزنامه نگار که مجله گزارش فيلمشان به هر دوباند حکومت هم راه می داد؛ تعطيل شد وخودشان هم قاعدتا نمی توانستند از تعقيب مصون بمانند باز هم در زمانی مناسب که مامور خواب آلوده در خواب بود/اين دو نيزخوشبختانه از قفس پريدند وخيالمان از اين بابت هم آسوده شد. اما باز هم اتفاق ديگری رخ داد يک روزنامه نويس و وبلاگ نويس از نسل جوان هم به زندان افتاد . او که برای خارج نشينان ناشناس بود با تحمل دوماه زندان برای خودش وجهه ای کسب کرد .البته باز هم بطور کاملا اتفاقی ! اين جناب وخانواده محترم وفرزند خردسالش خوشبختانه به سلامت از مرز عبور می کند وحالااين جمع 5 نفره در کنار هم به حمايت از باند آبرو باخته خاتمی که در يک کار نمايشی ميخواهند با مظلو م نمايی برای دکان ورشکسته دوم خرداد مشتری جمع کنند بر خواسته اند ( البته تعقيب قضايی گاه برای متهمين خودی نمره مثبت دارد ميدانيم از ميان ملی/ مذهبی های سرشناس گويا تنها صلاحيت آقای يزدی برای انتصابات تايید شدکه وقتی اينجا بود میخواستندبرای جلبش ازپليس بين المللی مدد بگيرند ولی وقتی برگشت يکی دوبار برای پاره ای توضيحات! فرا خوانده شد وحالا قرار است در ضمن اين که آزاد است .محاکمه هم بشود وخانم عبادی ورقه تبريه اش را بدستش بدهد تا کسی فکر نکند اهدائ جايزه نو بل به ايشان هيچ ثمره ای نداشته است)
در همين زمان جمهوری اسلامی خواهان پيشين در برلين به گرد هم جمع می شوند. بخش چپ اين جريانها تا تحريم انتخابات هم پيش رفت اما وقتی با آن همه سر وصدا واميد آفرينی اين همايش با شکوه ! که آقای مخمل قلم را به هيجان آورد و يک مقاله مخملين در وصفش نگاشت به اتمام رسيد با شکفت زدگی ديديم که سکان اين کشتی در حال غرق هم همچنان در دست جمهوری اسلامی خواهان اصيل است ويک باره هر دو بخش چپ وراست ( با تقسيم بندی خودشان) يکی شدند وبه حمايت از متحصنين دست نشانده ولی فقيه اطلاعيه صادر کردند.
البته اين جماعت روشنفکر مابلدند چطوربرای هر مسئله ای يک راه برای توجيه پيدا کنند .حال هم حمايتشان از باند دوم خردادی متحصن را دفاع ازمقاومت مدنی! مينمايانند بی آنکه بگويند چطور می شود از طرفی شرکت در انتخابات را تحريم کرد؛ يعنی بر خلاف جهت ثبت نام کنندگان وآرايشگران حکومتی حرکت کرد ؛ واز جهتی ديگر از همان کسان که 4 سال در مجلس ولی فقيه ماندند ؛پول مفت مردم را خوردند وجای پای خودشان را محکم کردنذ وهيچگاه برای احقاق حقوق مردم کوچکترين قدمی بر نداشتند حمايت نمود. حالا که رژيم می خواهد از بازی آنها برای گرم کردن تنور سر دانتصابات بهره بگيرد از مردم ميخواهند که به آنها به پيوندند.
مردم حمايتشان کنند که چه بشود ؟ اروپا بپذيردکه مردم به اصلاح پذيری حکومت هنوز دلبسته اند ؟دليلش هم حمايتی است که از اين مفت خور ها مي نمايند .تاره مگر کهروبی نميگويد که از رهبر استدعامی کند که سهم نواله حضرات را جلويشان بيندازدورئيس جمهور که گفته می شد دستش بسته است و فرمانبربی اختيار ی بيش نيست .يکباره قدرتمند می شود وبه ميدان می آيد وقتی خود رهبر قرار است با استدعای نمايندگان مومن به خودش پاسخ مثبت دهد. ديگر حمايت مردمی را برای چه ميخواهيد؟ پيش بينی پرده آخر اين نمايشنامه چندان مشکل نيست .رهبر چند تايی از همانها را دستچين می کند وديگران را هم به پست های نان وآب دار پشت صحنه می گمارد اما همه اميد کليت رژيم اينست که مردم بار ديگر به انتصابات مسخره حکومت بپيوندند. /امااين 5تن چه می گويند و چه ميخواهند ؟
ميدانم 6 عکس را به آغار بيانيه چسبانده اند اما بنظر می رسد فرناز خانم که افتخار اشنايی با نوشتار ها يشان را نداشته ايم بيشتر برای جور شدن جنس به جمع افزوده شده اند به خصوص که شکل وشمايل اروپايی! دارند و جمع زنان مترقی! را نمايندگی می کنند.
. اينان در اطلا عيه خود می نويسند: ما به مردم توصيه می کنيم که ...
البته اين توٌصيه همان، فرمان مذهبی امر به معروف رژيم است که چون حضرات اينجا هستند ودستشان کوتاه است واژه تعديل شده ای را به جايش بکار می برند . خوب اگر امکاناتشان فرا تر برود آنها توصيه را به فرمان تبديل می کنند واگر به فرمان هم توجه نشد؛ چماق ورنجير وزندان وشکنجه حرف آخر را می زند. مگر شما بعد از خرداد 76بارها نگفتيد که مردم به شعور وآگاهی سياسی رسيده اند وحماسه آفريده اند ؟اگر به تشخيص آنان اعتمادداريد پس وحشتتان از چيست ؟آيا آنها به انتظار نشسته اند که 5 روزنامه نگار که کم وبيش سوابقشان را می شناسند برايشان تعيين تکليف کنند؟ مگر شما اعتقاد نداشتيد که مردم بايد با آرامش وبه دور از خشونت شرايط را عوض کنند؟ بسيار خوب مردم هم در انتصابات شورا ها همين روش را بر گزيدند وبا خانه ماندن رژيم وهر دو باندش را به بن بست کشاندند. البته برای شما تغيير شرايط سپردن پست های بيشتر به دست باند مشاطه گر است وبرای مردم زدودن اين لکه ننگ از دامن خود / کدام مهم تر است ؟ اگر شگرد های تا کنون رژيم برای رونق بخشيدن به انتصابات پيش رو به نتيجه رسيده بود که بساط تحصن را به را ه نمی انداختيد. بله مردم نه از من ونه از شما ونه از هيچ کس ديگر توصيه وسفارش وفرمان را نمی پذيرند آنان بعد از اسفند 81 تا کنون از همه شگردهای حکومتی به سلامت جسته اند اگر با همين بی اعتنايی باقی بمانند وروزهای رای گيری در خانه باشند. بدون پرداخت کوچکترين هزينه مقدمات سقوط اين حکومت پوشالی را فراهم آورده اند. اميد اين که شاهد پيروزی آنان باشيم .مردم ،قلم ها ودستهايی که در تاييد هر کدام از باندهای حکومتی وبقا.ء اين ننگ بزرگ بشريت به حرکت در می آيد پس خواهند زد. مردم ما از اينگونه قلم به دستان کم آسيب نديده اند آنان را به حال خود واگذاريد؛ بساط ظلم را برخواهند چيد. بصيرنصيبی 15 ژانويه 2004 زاربروکن/ آلمان
Cinema-ye-azad@t-online.de
Tel: 004968139224

در همين زمينه:
يک دست بي صداست، بيانيه شش روزنامه نگار در حمايت از تحصن مجلسيان.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3487

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'انگار يادمان رفت، جواب به اطلاعيه روز نامه نگاران، بصير نصيبی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016