نشانه هاى فرو ريزى را جدى گرفته، قبل از وقوع تصميم بگيريد، اميد بهروزى

با شنيدن فرو ريختن سقف يك استخر در مسكو بدليل سنگينى بار برف بر روى خود،(با اندازه گيرى بار روي خود و هموطنانم) به ياد فرو ريزي ساختمان 25 طبقه ى شهر " قونيه "ي تركيه در آستانه ي عيد اصلي يشان( سه هفته ي پيش) افتادم كه دهها خانواده ي پر اميد را با خود، به كام مرگ برد. گفتنى است نگهبان آن ساختمان مورد سرقت قرار گرفته !!( مثل سرقت انقلاب 57) كه چند لحظه قبل از فروريختن، براى بدرقه ي ميهمانان خود از آن خارج شده بود، با گريه، به خاطر از دست دادن نزديكانش جلوى چشمش، ميگفت:« اين ساختمان از ابتدا مشكل داشت. ديوارهاى سيمانى آن مرتب تبله ميكرد و ميريخت كه مسئولان مى آمدند ماست مالى ميكردند، يك رنگ هم ميزدند و ميگفتند:« چيزى نيست!!»( مثل همين حالا كه متاسفانه رئيس" جمهور"، آقاى خاتمى گفتند: چيزى نيست !! اگر انتخابات، قبلاً انتصاب شده،( شما باز هم " خر" بشيد) بياييد و راًى دهيد!!) و يكبار سقف يكى از آپارتمانهاى طبقه ى نهم فرو ريخت ولى مسئولان هيچ اعتنايى به اين هشدارهاى ساختمان نكردند، هيچ وقت ، هيچكدام از ماها، به اين نشانه ها توجهى نكرديم و نكردند تا ....» و گريه ميكرد.« تا اينكه آن اتفاقى كه ميشد نيفته، افتاد!!» و گريه اش را ادامه داد!!

يكى از اقوام قربانيان كه شبانه روز در كنار ساختمان فرو ريخته منتظر نجات يافتن داماد و دختر دكتر و مهندسش و نوه ي كوچكش بود با ناراحتى رو به نگهبان گفت:« چرا " تو" از اين نشانه ها كه حالا خبر ميدهى، قبل از وقوع اين فاجعه، خبر ندادى؟ مگر" تو" دين و آيين ندارى؟....» كه نگهبان با ناراحتى بيشتر گفت:« ديگه چطورى خبر ميدادم؟ من كه يك نگهبان بيسواد هستم، همه ي اينها كه تو اين ساختمان زندگى ميكردند، تحصيل كرده بودند!! آنها هم به اين نشانه هاى فروريزى توجه نكردند و گرنه.... و باز گريه امانش نميداد!!

و به ياد آوردم كه مردم زنده مانده از بم هم، گه گاه كه توانستند از چتر سانسور خبرى فرار كنند گفتند:« قبل از زلزله ي اصلى، زمين مهربان، چندين بار به مردم وقوع زلزله را هشدار داد ولى كسى، به هشدارهاى او توجهى نكرد و .....

آيا شما، هشدارهاى فرو ريزى نظام ظلم ِبيحد را، به دوستان و نزديكان خود داده ايد؟ آيا با ديدن فرو ريختن اعتماد مردم به اقليت گردن كلفت و زورگو، به آنها كه با " ظلم" همكارى ميكنند، گفته ايد كه با فرو ريزى اين نظام پوسيده، چگونه جانشان و جان عزيزانشان در خطر است؟ اگر هشدار نداده ايد، به هر وسيله اطلاع دهيد كه از بيسوادى چون من، بيش از اين، بر نميآيد. پدرم در چنين مواقعى كه هشدارهايش را توجه نميكردم ميگفت:

دو مثقال خريت، به "خر" ان، چيزى نيست!!

آدمى هست كه الحق، دو سه خروار " خر" است!!!..... نه با جل و عبا، كه با كت و شلوار و كروات، "خر" است!!

و آن وقت ميفهميديم كه هشدارهايش جدي ست ، از "آوار" فرار ميكرديم.
Beh_east@yahoo.com