چهارشنبه 6 اسفند 1382

اصلاحات با انتقاد مردم دوباره متولد مي شود، حسين خداداد

Hosseeinkhodadad@hotmail.com

به نام خدا


بايد در نظر گرفت كه پيروزي در انتخابات براي هميشه نخواهد بود. هيچ حزبي با برد و يا باخت در يك انتخابات به پايان نمي رسد. اشتباه اصلاح طلب ها اين بود كه فكر كردند بعد از دوم خرداد ديگر هيچ كسي به محافظه كاران راي نمي دهد. و اشتباه محافظه كاران امروز اين است كه فكر مي كنند اصلاحات بكلي نابود گشت. احزاب و گروهاي سياسي دائم در برد و باخت هستند و دائم مجددا با چهره هاي جديد و برنامه جديد پيروز مي شوند. هيچ باختي مطلق نيست و هيچ پيروزي نيز دائم نيست.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

تفكر پيروزي مطلق و هميشگي موجب انحراف بزرگ در روش و برنامه مي شود. همچنين كه اصلاحات با رهبري خاتمي شروع گشت و ادامه اين حركت بستگي به رهبر حركت ايشان داشت. اول اسفند پايان كتاب خاتمي بود كه خود آنرا نيز امضا كرد. تا هنگامي كه آقاي محمد خاتمي پاي صندوق نرفت مردم نيز پاي صندوق نرفتند. با حذف اقاي خاتمي در حركت اصلاحات، و بدون رهبري روشن اين حركت موجب بي اعتمادي مي شود. هنگامي كه در صدا و سيما راي دادن رئيس جمهور و رهبر را نشان دادند ديگر حجت بر مردم بود كه خود نيز راي بدهند ولي باز 50 درصد مردم ايران راي ندادند.

روش اقاي خاتمي سازش و پذيرش قدرت محافظه كاران بود. حركت اصلاحات هدف مشخص نيز نداشت. مشخص نبود دنبال چه چيزي دقيقا هستند. بنظر مي رسد هدف اصلي اصلاحات فقط شركت در قدرت بود. يعني سران اصلاحات فقط براي تقسيم قدرت كوشش مي كردند. مي توانستند براي هزار يك دليل در اين چند سال تحصن كنند ولي فقط براي نمايندگي خود براي مجلس هفتم تحصن كردند. در اين چند سال محافظه كاران نقشه هاي خود را كشيدند و دو سال پيش رد صلاحيتها مورد تاييد محافظه كاران قرار گرفت. اصلاحات دوم خرداد در تاريخ اينچنين ثبت مي شود كه دنبال حذف نظارت استصوابي براي خود بودند و نيز بيشتر قدرت براي رئيس جمهور خود مي خواستند!؟.

مشكل اصلاحات اين بود كه از سالهاي اول مذاكره با آمريكا را بيان كردند. در حاليكه محافظه كاران هيچ زمان با مذاكره با آمريكا موافق نبودند و اگر چه در اين راه بيشتر كوشش كردند ولي مخفيانه انجام مي شد. ترس بزرگي كه از شروع اصلاحات براي مردم بوجود آمد همين مذاكره با آمريكا بود. آقاي گرباچوف نيز از همين راه به انحراف كشيده شد. پس فقط محافظه كاران خط ظاهري مخالفت را كاملا حفظ كردند. حذف نيروي اصلاح طلب ها را نيز خود شروع كردند. اگر مخالف حذف هستند چرا خود اول اقاي رفسنجاني را حذف كردند. اقاي رفسنجاني و آقاي كرباسچي بود كه محيط را براي اقاي خاتمي بوجود آوردند.

درخت را از ميوهايش مي توان شناخت. متاسفانه جز فساد و بي بند باري مردم چيزي نديدند. درخت اصلاحات بسيار زيبا و قابل حمايت بود ولي نتيجه آن ميوه تلخ فساد و بي بندباري بود. هر شخصي كه خيابانها و مكانهاي عمومي را مي ديد مي توانست براحتي ببيند كه بعد از دوم خرداد فساد بيشتر رشد كرد و اين را بايد اصلاح طلب ها بپذيرند كه برنامه مشخصي عليه فساد ندادند و معناي آزادي اينچنين تصور گشت كه آزادي در بي بندباري مي خواهند.

گاهي همان قرائت ديني محافظه كاران را بكار مي بردند و گاهي مي گفتند كه قرائت ديني ديگري از دين دارند ولي تا به امروز قرائت ديني انها شفاف بيان نشد. يعني آمادگي نداشتند كه با يك مرجع ديني قرائت خود را از دين به مردم بازگو كنند. قرائت خود را در بينش قرائت محافظه كاران يكي مي دانستند. براي همين هيچ شعار ديني براي مردم نداشتند. معلوم نبود و نيست ازادي در دين و حقوق زنان را چه اندازه قبول دارند و چه اندازه مخالف اجبار و زور در دين هستند. خيلي از مردم اصلاحات را واقعي و خارج از تقسيم قدرت نمي دانستند. اگر اصلاحات فقط براي مشاركت در قدرت بود پس چه بهتر كه نباشد. چرا براي رد صلاحيت 97 درصدي رياست جمهوري سكوت كردند؟ مشكل منع شكنجه در زندان چند درصد مردم بود؟ بجايي كه حقوق بشر خود را با قرائت جديد بيان كنند دنبال حقوق بشر غرب براه افتادند و از آن حمايت مي كردند. اگر هدف مشخصي داشتند و فقط دنبال مشاركت در قدرت نبودند به نتيجه مي رسيدند. براي مثال مي گفتند هدف اصلاحات اين است كه ولايت فقيه هر چهار سال انتخاب شود. يا مي گفتند هدف اين است كه ازادي اسلامي را به مردم بدهيم. براي مردم نشان مي دادند از آزادي اسلامي چه تفسيري دارند. تمام تلاش و روش خود را در اين برنامه قرار مي دادند. اصلاحات را خود اصلاح طلب هاي بي برنامه به قتل رساندند.

مراجع تقليد اصلاح طلب همگي گفتند كه تحصن را دير شروع كردند و براي مسائل خيلي مهمتر بايد زودتر شروع مي كردند. ترس مردم اين بود كه اصلاحات فقط دربي باشد كه افرادي كه جز فحاشي و اهانت به خدا و پيامبر و امامان و ملت نمي كنند وارد صحنه بشوند. محافظه كاران دائم تبليغ مي كردند كه اين افراد به دين و مقدسات اهانت مي كنند و اين تبليغ رفع نگشت و باقي ماند. يعني حركت اصلاح طلبي ضد دين و ارزشهاي ديني و انقلابي بحساب مي آمد. نتوانستند ثابت كنند كه موافق قانون اساسي و اسلاميت نظام هستند. مشخص نشد كه دنبال يك تجديد نظر در قانون اساسي هستند يا بكلي آنرا مي خواهند تغيير بدهند و كجاي قانون اساسي مشكل آنها بود. گاهي اصلاح طلب ها را برانداز نظام مي دانستند و خود مشخص نكردند دنبال براندازي چه هستند يا چيز ديگر! آيا فقط دعواي آنها بر سر قوه قضاييه و شوراي نگهبان و صدا و سيما بود؟ اين مشكل نمايندگان مجلس بود و نه مشكل مردم. يعني بيشتر مشكلات خود را در نظر مي گرفتند و فكر مي كردند اين مشكل مردم است!. اگر بخواهيم تحليل واقعي از اصلاحات بكنيم، مي بينيم كه هيچ شخصي به اين نوع اصلاحات راي نمي دهد و فقط بايد كينه و دشمني مطلق عليه محافظه كاران باعث بشود كه به اصلاحات راي دهند در حالي كه روش محافظه كاران در طول انقلاب همين بوده است.

بايد فرق و مرز بين اصلاحات و محافظه كاران روشن باشد. در حاليكه اكثر محافظه كاران ديروز، اصلاح طلب هاي امروز قرار گرفتند. افراد مانند كروبي، محتشمي و... همه در كار حذف و نظارت استصوابي خود شريك بودند. مگر آقاي آقاجري خود حذف و نظارت استصوابي را در دانشگاه نكردند؟ مگر همين اصلاح طلب امروز، ديروز در نهاد وزارت كشور ملي مذهبيان را حذف نكرد؟ پس چرا بايد تضاد روشن را ناديده گرفت؟ اگر اصلاح طلب ها مي گويند كه هدف جلوگيري از خشونت و اجبار است، پس بايد عرض كرد كه از شروع اصلاحات خشونت و زور بيشتر قدرت گرفت. بيشتر از هميشه افراد بازداشت و زندان شدند و روزنامه ها بسته شد. اگر از روزي كه آيت الله منتظري را در حصر قرار دادند ، اصلاحات قيام مي كرد و جلوي اينكار را مي گرفت، مي توانستيم به اصلاحات باور داشته باشيم. ولي افراد اصلاح طلب حتي آقاي خاتمي و كروبي نه فقط مخالفت نكردند بلكه بنظر مي رسيد موافق هم بودند!. توانايي ايستادگي را نشان ندادند و توان آنها روز آخر مجلس بروز كرد كه خود صد سئوال را در ذهن بوجود آورد. اقايان كروبي و خاتمي نيز سرنوشت اقاي رفسنجاني پيدا كردند و محافظه كاران آنها را در اينده در نهادهاي انتصابي جاي خواهند داد ( مانند مصلحت نظام).

افتخار مجلس ششم چيست؟ نامه به رهبري را خيلي دير نوشتند و تقاضاي شفاف و ايستادگي ديده نشد. در مورد حكم رهبري در مورد بستن روزنامه ها سكوت كردند و تحصن نكردند؟ حتي براي پاسخ رهبري به نامه تحصن نكردند. نمي شود كه هم انسان خدا را بخواهد و هم قدرت مطلق انساني. چه جوانهاي پاكي كه وجود خود را براي اصلاحات فنا كردند و گوشه هاي زندان نشستند كه فقط اقاي ايكس وارد مجلس بشود؟ تمام مشكل و ازادي اسلامي در نظارت استصوابي خلاصه شد!. اگر نظارت استصوابي و افزايش قدرت رئيس جمهور را كنار بگذاريم، بايد اعتراف كنيم كه شايد محافظه كاران بتوانند بيشتر اصلاحات ازادي اسلامي را بوجود بياورند از خود اصلاح طلب هايي كه بي برنامه و بدون رهبري مي خواهند تغييري انجام بشود.

مسئله اي كه بايد فراموش نكرد، حركت مردم است. از مردم فاصله گرفتند. مي ترسيدند كه محافظه كاران بگويند شما مردم را به صحنه كشيديد و اتوبوس به اتش كشيده شد. معلوم بود كه مبارزه با دادن شاخه گل به محافظه كاران به نتيجه نمي رسد. حركت مردم را اوباش خواندند و هر حركت و شورش مردمي را آمريكايي و اسرائيلي مي دانستند. هنگامي كه حركتهاي خود جوش مردمي و دانشجويان را فرياد نزديد و آنها را تنها گذاشتيد، انتظار داريد آنها به فرياد انتصابي قدرت و جمهوريت شما بيايند؟ سركوبي حركتهاي خود جوش چرا جمهوريت نظام ضربه نمي خورد ولي رد صلاحيت فقط حقوق و درخواست مردم است؟

اگر بخواهيم ضعف و اشتباهات اصلاح طلب ها را بشماريم بايد هزار صفحه را سياه كنيم ولي هرچه ديروز بود گذشت و امروز را بايد توجه كرد. حال تولد جديد اصلاحات چگونه برنامه ريزي شده است؟ آيا فقط ناله براي رد صلاحيت ها براي اصلاح طلب ها مي ماند؟ اگر بتوانند از امروز يك فردي را براي رهبري اصلاحات انتخاب كنند و همگي براي رياست جمهوري وي تلاش كنند و مردم را شريك خود بدانند مي توانند اصلاحات را با روش و هدف مشخص به مردم نشان بدهند. اتحاد كنند و شفاف به مردم خود بگويند كه دنبال چه هدفي هستند. و مردم خود انتخاب خواهند كرد.

ايا قرائت ديني نوين داريد كه بيان كنيد؟ آيا مي خواهيد كه خانم شيرين عبادي و يا خانم حقيقت جو رئيس جمهور بشود؟ ايا مي خواهيد آقاي محمد رضا خاتمي و يا بهزاد نبوي رئيس جمهور بشود؟ آيا آخرين نخست وزير ايران آقاي موسوي بايد رئيس جمهور شود؟ و يا يك شخص روحاني؟ اگر آقاي احمد قابل يا هادي قابل و يا دكتر محسن كديور را مي خواهيد رئيس جمهور كنيد بايد از امروز شروع كنيد. سكوت و مصلحت انديشي شما براي مردم، نشانه سازش با محافظه كاران است. اگر در خط مردم هستيد با مردم شفاف سخن بگوييد كه حداقل بدانيم مي خواهيد ما را كجا ببريد.

پس رهبري براي خود انتخاب كنيد، روش و برنامه اصلاحات را بيان كنيد و نتيجه كار را بايد نشان دهيد. دنبال كدام ازادي هستيد؟ آزادي براي مشاركت در قدرت يا آزادي مدني براي مردم؟ دقيقا كدام اجبارها را مي خواهيد كنار بگذاريد و كدام ازاديها را مي خواهيد به مردم بدهيد؟ قبل از اصلاحات مردم به اطلاعات بيشتر دسترسي داشتند. امروز بعد از شش سال هم روزنامه ها بسته شده اند، هم سايتهاي اينترنتي بيشتر فيلتر گذاري شده است. فقط براي سايت خود و روزنامه خود تلاش نكنيد بلكه براي همه كاربكنيد. آيا آزادي را فقط براي خود مي دانيد؟ روزي كه حكم اعدام اقاجري را صادر كردند اگر همراه مردم اعتراض مي كرديد و از آن فرصت استفاده مي كرديد امروز تحجر بلندترين صدا را در جامعه نداشت. بنده فقط افراد اندكي ديدم كه مستقيما از اقاجري حمايت كردند. شجاعت دكتر محسن كديور بود كه از روز اول با محاكمه آقاجري مخالفت كرد. پس قرائت ديني خود را با همراهي مرجع تقليد به مردم ارائه دهيد. متاسفانه هر اصلاح طلب تكي مي خواهد بازي كند.

اگر اصلاح طلب ها خود را جاي مردم بگذارند، ايا خود به اصلاحات راي مي دادند؟ آنگاه درك مي كردند كه دلسردي و ناراحتي از اصلاحات به چه درجه ايي رسيده است كه حتي متحجران را بر برنامه نا مشخص مي پذيريم. ما را در يك دوراهي قرار داديد كه يا محافظه كاران را بپذيريم و يا دخالت كشورهاي خارجي. تحريم انتخابات يعني فروپاشي تمام نظام. آيا هدف فروپاشي فقط براي مشاركت خود در قدرت به ذهن اقايان رسيد؟ مردم اين همه تلاش و فداكاري براي نظام كردند و آمريكا روزانه از قدرت هسته ايي ايران سخن مي گويد و دائم اشاره به اين مي كنند. اگر مردم انتخابات را همگي تحريم مي كردند كه تمام نظام نابود مي گشت. چيزي از اسلاميت نمي ماند. استقلال و اسلاميت نظام پايان مي گرفت. ايا اين هدف شما بود؟

اين يك سيلي از طرف مردم به شما بود. تحريم انتخابات را حتي اقاي اقاجري از زندان باور كردند ولي مردم نتيجه كار تحريم را بهتر از من و شما درك كردند و مي خواهند به اصلاحات واقعي برسند و هيچ نام و شخصي براي مردم مهم نيست. هدف اصلاحات بايد تنظيم شود كه همان خواسته مردم قرار بگيرد. انتظار داريم خود شروع كنيد از انتقاد كردن به خود و براي فردا برنامه مشخصي را عنوان كنيد كه جوانان عزيز و دانشجويان قرباني فقط بازي مشاركت قدرت شما نباشند و بدانند كه اصلاحات چه مي خواهد بكند و كجا مي خواهد برود.

در پايان بايد از اصلاح طلب ها تشكر كنم كه مقدمه و شروع تفكر نوين در جامعه ايران قرار گرفتند و بنده و ديگران را بيدار كردند. خواهش بنده اين است كه دلسرد نشوند و بدانند كه حق هميشه پيروز است و هر شكستي يك نوع پيروزي است. خداوند به همه ما رشد فكري و تفكر و بيان حقوق مردم را عطا كند.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/5039

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اصلاحات با انتقاد مردم دوباره متولد مي شود، حسين خداداد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016