سه شنبه 26 اسفند 1382

بن بست ديپلماتيك، اكبر منتجبي

ايران به بن بست ديپلماتيك خويش، بيش از گذشته نزديك شد. انسدادي كه حاصل ناكارآمدي و اتخاذ برخي سياست هاي غلط بود، گريبان دانش هسته اي ايران را گرفت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

monaaki@yahoo.com

حال مديران ارشد نظام از يك سو توان شكستن صف متحدين آمريكا را در خود نمي بينند واز ديگر سو ، حاضر به از دست دادن دانش هسته اي نيستند. جستن راه سوم،معضلي است كه بيش از پيش در اين روزها خود را به رخ كشيده و ناكارآمدي سياست هاي غلط را عيان نموده است.
تا كنون راهبرد نويسان حكومتي به دو ديدگاه قابل تأمل رسيده اند. برخي از آنها كه در جايگاه ارشدين نظام نيز نشسته اند براين باورند كه عبور ازگذرگاه هاي پرپيچ و خم و خطرناك تنگناهاي كنوني تنها با اتخاذ سياست انعطاف و نرمش استوار مي ماند. به باور اينان، رايزني هاي فشرده و پشت پرده در سطح رؤساي كشورهاي مختلف ، و نيزبسيج كشورهاي دسته دوم در قامت سياهي لشگر ، والبته انعطاف و نرمش و پذيرش به وقت تنگنا ، مي تواند در بزنگاههاي تاريخي مدد رسان باشد تا اين كشتي طوفان زده را يكبار ديگر از اين تنگه وحشت به بهانه يافتن جزيره ثبات ،نجات داد.
لذا در طول اين 25 سال گذشته ديديم كه با اين استدلال و استراتژي، حتي پا بر برخي از اصول اوليه نيز گذاشتند و سخنان و نطق هاي انقلابي خود را به فراموشي سپردند. "بيانيه تهران" دراين سالها مهمترين نتيجه اتخاذ چنين سياستي بود كه در گفتگوهاي فشرده پشت پرده با سه كشور اروپايي در زمينه تعليق غني سازي اورانيوم حاصل شد.پس اين ديدگاه همچنان استوار است و در اين روزها خبرهاي بسياري را در خصوص رايزني سفيران ويژه ارشد نظام به كشورهاي دوست و غيره ميشنويم كه برخي رسما مي روند و برخي ديگر غير رسمي تا بلكه با توسل به اين شيوه بسيار كهنه و فرسوده در عالم سياست ، گشايشي حاصل كنند.
ديدگاه ديگر نيز كه وابسته به طيف راديكال حاكميت است ، معتقد است رايزني ها بي فايده مي باشد و بايد در موضعي يك جانبه،از .N.P.T خارج شويم . آنها در تبليغات روزانه و پرتوان مطبوعاتي خود به كرات اين موضوع را بيان كرده و مي كنند تا در اين فشارهاي تبليغي از چنين اهرمي استفاده بهينه كنند. البته در ماجراي بيانيه تهران ، يكبار چنين مواضعي بشدت ترويج شد. از يك سو ديپلمات ها و شيوخ با كشورها و وزيران اروپايي چانه هاي سياسي مي زدند و از ديگر سو موج تبليغي بخش تندرو حاكميت برخروج از N.P.T اصرار مي كرد .
بعدها كه بيانيه امضا و تاكيد شد كه اين تصميم بنا برخواست مقام رهبري اجرا و بعمل در آمد ، چند نشريه و صاحب نظر در جناح راست ، كه باور كرده بودند ماجرا خاتمه يافته ، از تاكتيك ”خروج” به عنوان يك فشار تبليغاتي ياد كردند كه وزيران اروپايي را تحت فشار قرار دهد. سياستي كه گويي اين بار نيز بكار مي رود .
با اين حال و صرف نظر از فشارهاي تبليغاتي ، عده اي در حاكميت،عميقاًََ اروپا را شريك آمريكا ميدانند و براين باورند تفاوت چنداني بين مثلا انگليس و آمريكا نيست و بهترين راه براي پشت سرگذاشتن بحران ، البته پرهزينهترين آن است يعني خروج از .N.P.T
البته در ميان اين دو طيف، نگاه يكساني نيز وجود دارد. هر دو گروه براين عقيده هستند كه "دانش هسته اي و توان موجود بسادگي به دست نيامده كه به همين سادگي نيز از دست برود" تفاوت آنجا رخ مي نمايد كه يك گروه بر رايزني و انعطاف و نرمش براي حفظ دانش هسته اي اصرار ميورزد و گروه ديگر بر خروج .
برخي از راهبرد نويسان نيز راهي را به عنوان راه ميانه يا سوم پيشنهاد مي كنند و آن اتخاذ توأمان هر دو سياست است. رايزني همراه با تبليغات پر فشار مبني برخروج از .N.P.T
صرف نظر از ايرادات آشكار و پنهاني كه اين دو سياست و تاكتيك نيز دارند، اشكال اساسي مديران ارشد نظام ، بازي آشكار با برگهايي است كه قبلا رقيب آنها را خوانده است . دراين چارچوب چه آينده اي ميتوان متصور شد وقتي رقيب پيشاپيش برد خود را به رخ مي كشد ؟ يا چه راهي از آنچه گفته شد مي تواند برگزيده شود وقتي در يك اجماع جهاني "هست و نيست" يك نظام به نشانه رفته است؟
اين وقايع البته در ميان سكوت خاتمي و اصلاح طلبان و عدم واكنش آنها به آنچه كه اخيرا در خصوص پروتكل روي داده در جريان است .آنها و به خصوص خاتمي تا كنون هيچ واكنش جدي به تصميمات شوراي حكام نشان ندادند و در غياب عمدي آنها بخش ديگر حاكميت چراغ بدست به جستجوي راه خروج از بحران ميگردد اما نه مي توان انتظار داشت كه آنها راه رهايي را بيابند ، و نه اين بار امريكا و اروپا قصد گذشتن و چشم فرو بستن دارند. زيرا ماجراي هسته اي ( و البته حقوق بشر و القاعده و عراق و ...) تنها موضوعاتي است كه آمريكا صريحاًََ مي تواند درباره آنها در امور هر كشوري دخالت كند. نهايتا آنكه حكمرانان ما باز به همان راههاي پيشين كه ذكرش رفت متوسل خواهند شد .
البته دور از انتظار نيست كه گاهي كساني براي شكستن شاخ هاي يك ديو بد هيبت با آن نيز به گفتگو بنشينند. به عبارتي شايد راه گريز را آن ببينند كه ليبي ديد، يا كره شمالي از بعدي ديگر انجام داد.يعني " گفتگو با آمريكا ". با اين تفاوت كه اينان خواستار نشستن پشت ميز " مذاكره " خواهند شد و آمريكا خواستار بر پايي ميز " محاكمه " . چرا كه در اين چند سال و بخصوص اين روزها نشان داد تمايل چنداني براي مذاكره ، در پشت يا جلوي درهاي بسته ندارد .
نتيجه آنكه نمي توان اميدوار به آينده بود. كشتي به صخره خورده ما سكانش دست به دست مي شود. يك عده بي قطب نما و نور فانوسي سكان بي تدبير مي چرخانند و عده ديگر راه را در سوراخ كردن و غرق كشتي ميدانند. عده سوم ( و البته بي قدرت) نظاره گر انچه روي مي دهد هستند. با اين حال يا كشتي ما يا زخم خورده صخره ها مي شود يا از بي تدبيري غرق امواج. مگر آنكه درايتي حاصل شود كه نشانه هاي آن ديده نمي شود.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/5713

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بن بست ديپلماتيك، اكبر منتجبي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016