پنجشنبه 10 ارديبهشت 1383

چرا فرهنگيان ناراضي و معترضند؟ محمود داوران

بر اساس مطالعات دقيق آماري به منظور يافتن علل ناراضي فرهنگيان مي توان دو محور اصلي را تشخيص داد :

1ـ مشكلات معيشتي و فشارهاي شديد اقتصادي و كمبود امكانات رفاهي

2- جايگاه فرهنگيان در آرايش اقشار و طبقات جامعه ودر داخل خود سيستم آموزش و پرورش .

در اين فرصت اندك سعي مي كنم هر كدام را به طور مختصر توضيح دهم:

برآوردهاي آماري نشان مي دهد در سالهاي بعد از انقلاب نرخ رشد توليد ناخالصل ملي ايران از 11 درصد در فاصله 1972ـ1962 به 5/2 درصد طي سالها ي 2002 تا 1982 رسيده است . با توجه به افزابش جمعيت در فاصله 1979 تا 2003 كه جمعيت 2 برابر شده ، در آمد سرانه كشور به قيمت واقعي حدود 40 درصد كاهش يافته است .

طبق آمار بانك جهاني سطح توليد نا خالص سرانه ايران كمتر از يك سوم ميانگين توليد ناخالص سرانه جهان است و از نظر رده بندي در رده صد و يازدهم جهان قرار دارد .

درآمد سرانه ايران حتي نسبت به كشور هاي خاورميانه و شمال آفريقا نيز پايين تر است درامد سرانه ايران در سال 2000 برابر 1640 دلار بود حال آنكه ميانگين درآمد سرانه منطقه برابر 2020 دلار بوده است ايران از نظر جمعيت هيجدهمين كشور جهان است اما به لحاظ حجم توليد ناخالص ملي در رده سي و چهارم جهان قرار دارد .

ارقام فوق به روشني نشان مي دهد چرا فرهنگيان دچار نارضايتي شديد اقتصادي هستند چون به طور واقعي روز به روز فقير تر شده اند و همواره سطح درآمد آنان از قله هاي افزايش قيمت و تورم لجام گسيخته پايين تر بوده است و ساليان طولاني شلاق محروميت . فقر و گراني را بر گرده هاي خود احساس كرده اند واز هزاران وعده و وعيد و تكريم هاي تو خالي و گاه توهين آميز به تنگ آمده اند . فرهنگبان وقتي حقوق خود را با بعضي برآوردها براي خط فقر كه حدود 500 هزار تومان را نشان مي دهد مقايسه مي كنند به وحشت مي افتند فرهنگيان موقعي كه در برابر چشمان نگران و دستان خالي خودودر هياهيوي كاذب قدرداني از معلمان مي بينند در مدت 16 ماه قيمت مسكن به دو برابر افزايش مي يابد طعم تلخ فراموشي و حسرت سرد يك زندگي حداقل را با همه ي وجود خود حس مي كنند و در اين اوضاع وقتي كه از زبان بعضي از مسؤولين و مدعيان مي شنوند « امسال حقوق فرهنگيان را بيشتر از تورم افزايش داده ايم » جز كشيدن آه و تحمل تنشهاي گوناگون وايجاد حركات اعتراضي آن هم 6 بار در عرض يكسال (سال 82) ندارند . بي ترديد اين اعتصابات كه روز به روز گسترده تر و عميق تر مي شود ، ريشه هاي واقعي و عقلاني دارد و از روي احساسات و… كه بعضي عنوان مي كنند نيست و طبعاً راه حل انهم جز پي گيري راههاي عقلاني و چاره ساز يعني پاسخ جدي و واقعي به مطالبات بر حق جمعيت 1/1 ميليوني فرهنگيان نمي باشد . در يك كلام فرهنگيان مي خواهند به طور واقع بينانه و شرافتمندانه و با داشتن حقوقي كه كفاف معيشت آنان را بدهد ، زندگي كنند . در حال حاضر فرهنگيان از داشتن چنين درآمدي محرومند . هر گونه برنا مه ريزي و طرحي كه به اين هدف نيانجامد فقط« كوبيدن اب در هاون است » و به قصد انحراف مسير مطالبات و حق خواهي فرهنگيان است .

در ايران به لحاظ توزيع در آمد ، 10 درصد ثروتمند ترين طبقات در آمدي جامعه بيش از 30 درصد كل مصرف جامعه را به خود اختصاص مي دهند در حالي كه اين سهم براي 10% فقيرترين طبقه حدود 5/1 درصد است يعني متجاوز از 50 درصد مصرف كل جامعه به 20 درصد بالاي جامعه تعلق دارد. آنچنانكه اين آمارها عيان مي سازند جامعه ايران وبه ويژه فرهنگيان نه تنها متحمل كاهش درامد شده اند بلكه دست به گريبان تبعيض و شكاف طبقاتي عميقي هستند و با توجه به اينكه حقوق فرهنگيان حتي از كارگران نيز كمترمي باشد به عنوان مثال حداقل عيدي سال 84 كارگران 213204 تومان و براي فرهنگيان فقط 000/150 تومان تعيين گرديده است جهت جلوگيري از اطاله كلام از بيان تفاوتهاي فاحش ميان حقوق در يافتي فرهنگيان و ديگر ادارات آنهم در يك مملكت با هزاران ادعاي عدالت گستري خودداري مي كنيم .

بنابراين اگر فرهنگيان در اعتراضات خود بيان مي دارند كه از تبعيض رنج مي برند اين ادعا جنبه ي واقعي و عاقلانه دارد و از روي زياده خواهي و ساده لوحي نيست .

در چنين اوضاعي كه فرهنگيان زير خط فقرند و مورد تبعيض قرار گرفته اند در استان قزوين از ظلم و ستم مضاعفي نيز رنج مي برند يعني مسؤولين اموزش و پرورش استان بر اساس اختيارات خود از دو طريق حقوق حقه فرهنگيان را پايمال مي كنند : يكي عدم پرداخت حقوق اضافه كاري در روزهاي تعطيلي ، عزا ، جشن و احيانا تعطيلي ناشي از ريزش برف و سرما و ديگري دير پرداخت كردن اين حقوق به طوري كه گاهي 2 تا 3 ماه به طول مي انجامد .

اين دير كرد هيچ توجيه قانوني و شرعي ندارد و اگر حمل بر عناد نكنيم دال بر سوء مديريت مي باشد و در برابر زن و بچه ي فرهنگيان اين ديار بدهكارند و شرمنده .

مسؤولين استاني هر توجيه و دليلي مبني بر عدم پرداخت اضافه كاري معلمان استان در روزهاي تعطيل را دارند بهتر است به طور صريح به اين سؤالات پلسخ دهند .

1ـ چرا در استانهاي ديگر حقوق اضافه كاري به طور كامل پرداخت مي شود ؟ براي نمونه يك سؤال ساده از فرهنگيان شهرستان كرج موضوع را روشن مي سازد .

آيا فرهنگيان شهرستان كرج پول زور مي گيرند و مسؤولين انجا از روي بي تقوايي پول بيت المال را حرام مي كنند ؟

2ـ آيا قبول داريد كه فرهنگيان از فقر و تبعيض اقتصادي رنج مي برند پس چرا از اختيارات خود در جهت گسترش و تعميق اين فقر و تبعيض و شكاف طبقاتي عمل مي كنيم .

3- آيا جوابگوي قانوني و شرعي انساني در برابر دير پرداخت نمودن حقوق و اضافه كاري فرهنگيان هستند ؟ آيا علت اين امر سوء مديريت نيست ؟

4- آيا قبول داريد اين ستمي كه روا مي داريد به ضرر فرهنگيان ، آموزش ودانش آموزان و كل جامعه است ؟ آيا تضعيف بنيان علمي جامعه از طريق كشتن انگيزه معلمان به نفع اعتلاء جامعه است ؟

5- چرا در بسياري از ادارت تا 120 ساعت بدون هيچ انجام كاري حقوق اضافه كاري به كارمندان خود پرداخت مي نمايند . آيا در خود سازمان آموزش و پرورش چنين نيست ؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

چون آفتاب روشن است كساني كه لقمه از دهان زنان و كودكان محرومترين طبقات جامعه با سوء مديريت و توجيهات عجيب و غريب مي ربايند . بغضهاي غم ، اندوه و حسرت و درد را بر دلشان متراكم مي كنند . بايد از نفرين و آه مظلوم ترسيد و به خدا پناه برد و به خاطر خدا و مرهم نهادن برزخمهاي كهنه شريفترين اقشار اين جامعه كمي از لاك توجيهات مضر به حال معلم ، دانش آموز و علم بدر آمد .

اما علت دوم نارضايتي هاي فرهنگيان سقوط شأن و منزلت آنها در رابطه با اقشار ديگر و به ويژه در داخل نظام آموزشي مي باشد . بايد با تاسف عميق اذعان نمود كه علت واقعي اين بي توجهي و سقوط ارزش ، فرهنگيان از درون خود سيستم آموزشي سرچشمه مي گيرد .

در ساختار نظام آموزشي كنوني ، معلم به يك ماشين بي اراده در پايين ترين رده تصميم گيري سقوط كرده . البته در همان حال توقعات زيادي از ايشان دارند و اكثر كاسه كوزه هاي افت تحصيلي و… را به گردن آنها مي كشنند به زبان ساده معلمان و دبيران هيچ نقشي در برنامه ريزيهاي آموزشي و روند تربيتي وچالشهاي حل مشكلات اجرايي و مديريتي ندارند .

هيچ نقطه اميدي جهت رشد وپيشرفت و ارتقاي حرفه اي ندارند . ودر تعيين خط مشي مدرسه و… امكان خلاقيت و فعاليت ندارند .

بينش حاكم بر نظام آموزشي و روندهاي اجرايي و سيستم مديريت موجود جايي براي ابراز وجود اصلي ترين بخش نظام آموزشي يعني معلم و دانش آموز باقي نگذاشته است .

بنابراين ريشه اعتراضات فرهنگيان را بايد در فقر ، تبعيض و تحقير جستجو نمود.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/7014

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'چرا فرهنگيان ناراضي و معترضند؟ محمود داوران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016