سه شنبه 10 شهريور 1383

استراتژی تمرکز بر حواشی خاورميانه؛ تحليلی بر طرح کاهش نيروهای آمريکايی در جهان، روزنامه ايران

وزارت دفاع آمريکا( پنتاگون) قصد دارد در آرايش استراتژيک نيروهای نظامی در جهان تغييراتی دهد تا بتواند به چند هدف اعلام شده دست يابد. پرده برداری رسمی از اين برنامه که طی آن ۷۰ هزار نظامی آمريکايی از تعداد نظاميان مستقر در خارج از ايالات متحده کاسته خواهد شد، توسط جرج بوش صورت گرفت. آسيا و اروپا مناطقی هستند که بيشترين حجم بازآرايی نيروها در آن ها صورت خواهد گرفت.
رييس جمهوری آمريکا در اعلام رسمی اين طرح که مدتها بود بررسی آن در دستور کار قرار داشت؛ گفته است: » نيروهای آمريکايی برای چندين دهه در مناطقی مستقر بودند که جنگ های قرن گذشته در آن مناطق اتفاق افتاد.» منظور وی جنگ های جهانی اول و دوم بود که ماهيت نظامی داشتند و نيز شايد جنگ سرد ميان شرق و غرب که ماهيتی بيشتر نظامی اما غير جنگی داشت. بوش گفت: « جهان تغيير زيادی کرده است و آرايش (نظامی) ما نيز بايد بخاطر خانواده نظاميان و نيز ماليات دهندگان تغيير کند.»
همراه با ۷۰ هزار نفری که مستقيما مشمول اين سياست می شوند، يکصد هزار نفر از خدمه پشتيبانی و اعضای خانواده اين افراد نيز از خارج ايالات متحده به اين کشور مراجعت خواهند کرد. به نوشته روزنامه انگليسی گاردين، مقامات کاخ سفيد گفته اند شمار قابل توجهی از نيروی فراخوانده شده در خاک آمريکا مستقر خواهند بود، در حالی که ممکن است شماری نيز در اروپای شرقی به کار گرفته شوند.
به نظرم برای تحليل اين سياست، بايد چند نکته را در نظر داشت و نيز به چند پرسش مهم پاسخ داد تا اهميت، گستره و عمق اقدام برای ناظران عمومی و تخصصی روشن شود.
فضای انتخاباتی و ساير نکات
از مهمترين نکات سياست بازآرايی و کاهش نيروهای آمريکايی، يکی زمان بندی انتخاب شده برای اعلام آن است که به انتخابات رياست جمهوری آمريکا مربوط می شود. اين نکته اگرچه به اميد جلب رضايت نظاميان و خانواده هايشان و تأثير اين رضايت بر آرای انتخاباتی به نفع بوش مربوط می شود، اما دست دموکرات ها در جناح مخالف به رهبری »جان کری« را نمی بندد تا در انتقاداتشان از جمهوريخواهان حاکم بر کاخ سفيد از تأکيد بر سياست خارجی تهاجمی بوش و فشاری که بر نظاميان اين کشور وارد شده است، دست بردارند. بر اساس گزارش خبرگزاريها، جان کری با تأکيد روی فشاری که بر نظاميان آمريکايی به خاطر خدمت در افغانستان و عراق وارد می شود، از ضرورت استخدام بيش از ۴۰ هزار نظامی ديگر سخن می گويد. ارتش ايالات متحده در حال حاضر ۱‎/۲ ميليون نيرو را در خود جای داده است و افزايش نفرات آن، بار مالی سنگينی را طلب می کند.
وعده جان کری مبنی بر فراخواندن شماری از نيروهای آمريکايی از عراق ظرف شش ماه اول رياست جمهوری اش نيز به همان اندازه سخنان بوش در کاهش نيروها در سطح جهان، انتخاباتی به نظر می آيد. نيروهای آمريکايی اکنون به تعداد حداقل ۱۵۰ هزار نفر در افغانستان و عراق مستقرند و اين استقرار در عمل با گسترش نيروهای آمريکا در جهان، باعث تحميل فشار شديدی بر ساختار نيروها شده است. اين فشار چنان محسوس است که نيروهای گارد ملی و نيروهای ذخيره ارتش آمريکا که قرار بود برای مدت زمان مشخصی در عراق خدمت کنند، حداقل برای آينده نزديک بايد اميد به بازگشت به کشورشان را فراموش کنند. رقم قريب به ۱۰۰۰ کشته در عراق و استمرار درگيريها در عراق و افغانستان نيز فشار روحی قابل توجهی را بر ارتش آمريکا وارد می کند. علاوه بر دو کشور ياد شده، تعداد نيروهای نظامی آمريکا در خارج از اين کشور به ۲۰۰ هزار نفر بالغ می شود که نيمی از آنان در اروپا مستقر هستند.
نکته دوم که به زمان بندی اجرای طرح بازخوانی ۷۰ هزار نيروی اعلامی مربوط می شود، آنکه اجرای آن بين سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۱ خواهد بود. اين زمانبندی به زمان انتخاب شده برای اعلام طرح، رنگ و بوی انتخاباتی بيشتری می دهد. از آنجا که تغييرات نيرو در تعامل با فاکتورها و معادلات متنوعی است که تمامی آنها بايد در حوزه پيامدهای طرح مورد توجه قرار گيرند، لذا اجرای اين طرح مستلزم مذاکرات با کشورهای محل استقرار فعلی(نظير آلمان، کره جنوبی)، کشورهای ميزبان بعدی ( نظير افزايش حضور هوايی در ترکيه و حضور نيروها در کشورهای اروپای شرقی) و در نظر گرفتن ساير مواردی خواهد بود که هرکدام به سهم خود زمان بر هستند.
پرسش های مرتبط با پيامدها و فرمول ها
از نظر استراتژی نظامی و با توجه به درگيری آمريکا با تروريسم و اوضاع عراق، مهمترين پرسش های استراتژيک عبارتند از:
۱ـ دکترين جنگی پنتاگون با کاهش نيروها در کره جنوبی، با وجود تهديد کره شمالی، و در ساير نقاط، چه تغييرات فرمولی را شاهد خواهد بود؟ پاسخ اين است که پنتاگون قصد دارد خارج کردن نيروی پياده و زرهی در برخی مناطق را با بهره گيری بيشتر
از توان هوايی-موشکی جبران کند.
۲ـ ديدگاه استراتژيست های پنتاگون در حوزه طراحی کاهش نيروها در اروپای غربی و آسيا، بر چه اصلی استوار شده است؟ به نظر می رسد که برنامه ريزان دفاعی آمريکا از اصل حضور در حاشيه مناطق بی ثبات پيروی می کنند. از اين رو، انتظار می رود که کشورهای اروپای شرقی، قفقاز و آسيای مرکزی، نقش تخته پرش برای نيروهای آمريکا جهت ورود سريع به خاورميانه و ساير نقاط محاطی را ايفا کنند.
۳ـ واشنگتن برای پيامدهای اعلام طرح کاهش و جابجايی نيروها چه خواهد کرد؟ برای پاسخ به اين پرسش بايد گفت طرح کاهش نيروها بر متحدان آمريکا در جهان از جهات امنيتی، سياسی و اقتصادی تاثيرگذار است و بر همين اساس، از استقبال گرم يا سرد نيز برخوردار خواهد شد. به عنوان مثال، کره جنوبی بواسطه تهديدی که از طرف کره شمالی و سلاح های استراژيک نظامی اين کشور احساس می کند، از اعزام يک تيپ پياده از سربازان آمريکايی از اين کشور به عراق، استقبال سردی کرده و نسبت به بهره برداری همتای شمالی خود از اين تغييرات، لحن هشدارآميزی اتخاذ کرده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بديهی است که واشنگتن نمی خواهد که اين تغيير آرايش در معادلات قدرت و موازنه امور به ضرر آمريکا و متحدانش تمام شود. اين در حالی است که کره شمالی هم به سهم خود می تواند کاهش نيروهای آمريکايی و عقب کشيدن ديگر نيروها از منطقه سنتی استقرار به نقاط جنوبی تر را علامت آماده شدن برای حملات پيشدستانه احتمالی تعبير کند. در مورد عراق و ساير نقاط نيز پيامدهای مشابهی در حوزه وجهه توانايی و اصل توانمندی نظامی قابل اطلاق است. بدين لحاظ است که بازآرايی نيروها تا آنجا که ممکن است، ضمن در نظر داشتن ديپلماسی خاص، بر محور حفظ قابليت عملياتی گردش خواهد داشت؛ محوری که خود بر اصل به کارگيری سريع نيروها در نقاط مورد نياز با قابليت تحرک بالا استوار خواهد بود.
تأثير بر خاورميانه
بازچينی پايگاههای آمريکا و سربازان اين کشور در جهان به گونه ای طراحی شده است که نوعی کمربند را به دور خاورميانه ايجاد می کند. اين امر، لزوماَ به معنای محاصره نظامی منطقه نيست، چرا که حضور محاصره گونه در اطراف منطقه از پيش وجود داشته است. نکته مهم به تمرکز قابليت های عملياتی در خاورميانه مربوط می شود.
بازار وسيع انرژی و تنگ تر شدن دايره رقابت های مصرف حامل های انرژی در کنار مخاطرات مربوط به تأثيرات نوسان قيمت نفت، وجود قريب به تمامی بستر زايش و رويش آمريکايی ستيزی برخوردگرا در سايه افزايش تاريخی احساسات ضد آمريکايی در منطقه اسلامی و طرحهايی که دولتمردان کاخ سفيد از ايجاد خاورميانه جديد در سر و زبان دارند؛ همگی از عواملی هستند که در تغيير آرايش نظامی سربازان آمريکايی در اطراف مهم ترين منطقه بحران خيز جهان در نظر گرفته می شوند.
به نظرم، اينکه ايالات متحده در عراق با مقاومت های شديدی در دوران پس از سقوط صدام روبرو شده و واقعياتی که در درگيريهای درون عراق- با ماهيتی کاملاً عراقی- به سطح امور کشيده شدند، در اين نکته در نزد استراتژيست های آمريکايی شايد تغيير خاصی ايجاد نکنند که دکترين کلان برخورد با موانع ايجاد تغيير در خاورميانه با چالش چندان بزرگی روبرو نشده و تسهيل تحرکات نظامی از طريق آرايش نيروها در حاشيه نوار تغيير از اولويت استراتژيک بيشتری نيز برخوردار شده است.
زمانی که جنگ سرد و تقابل با اردوگاه شرق به رهبری شوروی سابق در دستور کار بود، واشنگتن با حساب کردن روی موجوديتی به نام اسرائيل و يارگيريها در پيمان های سيتو، سنتو و استفاده از «ستون های ثبات»، به رفع نياز برای تأمين توازن استفاده می کرد. در فضای کنونی تا آينده ميان مدت، واقعياتی نظير مبارزه با شبکه های پيکارجوی ضد غرب ستيز در منطقه اسلامی، به همراه پيدايش چالشهای بالقوه در معادلات مهار نظامی در منطقه رخ برکشيده و آرايش های سابق را از درجه اعتبار ساقط کرده اند.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11483

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'استراتژی تمرکز بر حواشی خاورميانه؛ تحليلی بر طرح کاهش نيروهای آمريکايی در جهان، روزنامه ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016