يكشنبه 1 شهريور 1383

تهديدهای اسرائيل و ترجمه غلط، مسعود بهنود

در طول يک روز ناگهان اخبار و گزارش های رسانه های جهانی درباره احتمال حمله نظامی اسرائيل به ايران شدت خيره کننده ای گرفته است و علت آن زبان ندانستن وزير دفاع جمهوری اسلامی است و خطای وی در انتقال يک نظر، به همين سادگی

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اين ماجرای زبان خارجی و مقامات جمهوری اسلامی از جمله معضلات قديمی است که 25 سال از عمر آن می گذرد. کسانی از طريق تلويزيون های خارجی انگليسی سخن گفتن دکتر ولايتی را که چهارده سال وزير خارجه بود به ياد دارند. و من به ياد دارم که در سال های هفتاد روزنامه سلام که گاهی ناپرهيزی می کرد و خبرهائی می نوشت در آن سکوت مطلق، خبری چند خطی نوشته بود درباره حضور آقازاده وزير نفت وقت در يک جلسه اوپک که درباره مساله قيمت گذاری نفت تصميم گيری می شد، بدون حضور مترجم. اهميت موضوع به آن جا بود که وزير نفت جمهوری اسلامی اصلا زبان نمی دانست و در همان روزها معلمی گرفته بود و در حد ابتدائی مشغول فراگرفتن زبان انگليسی بود. تصور چنين بی خيالی و بی مسووليتی مرا چنان نگران کرده بود که به جست و جو پرداختم و تائيد اين خبر را از زبان يکی از مديران نفتی کشور گرفتم که داستان ها داشت در اين باره. حالا از همين زوايه خطر بزرگی در زمانی فوق العاده حساس وارد شده است و آن مربوط به سردار علی شمخانی وزير دفاع و پشتيبانی است که از قضا از چهره های محبوب نظامی ايران است. در زمان رای اعتماد مجلس به دولت آقای خاتمی، در مورد آقای شمخانی گفته شد که وی به دو زبان عربی و انگليسی مسلط است، من از ميزان تسلط وی به زبان انگليسی خبر داشتم و می دانستم که در اندازه ای نيست که در مذاکرات حساس و مصاحبه های راديوئی و تلويزيونی شرکت کند اما از عربی دانيش چيزی نمی دانستم اما عجيب نبود که اگر اين بچه جنوب، عربی بداند. اما روزی که در تلويزيون الجزيره دو سال قبل وی را ديدم و شنيدم مطمئن شدم که به علت کم داشتن لغات تخصصی روزی کاری به دست خود خواهد داد. اينک متاسفانه آن روز رسيده و مصاحبه دو روز پيش ايشان با يک شبکه خبری عربی درباره تهديدهای اسرائيل عليه ايران غوغائی برانگيخته که موضوع مقالات و گزارش های رسانه های جهانی است. در اين موضوع حساس وزير دفاع خوش خلق ايران گفته است " بعضی از فرماندهان نظامی ايران معتقدند که حملات پيشگيرانه نظامی مخصوص آمريکا نيست ما منتظر نمی نشينيم که ديگران به ما حمله کنند" و آن را تندتر از منظور خود بيان کرده و در نتيجه وزير دفاع آمريکا بلافاصله روی پاس او آبشار کوبيده که موشک های ايرانی فقط برای دفاع نيست و حتی اروپا را تهديد می کند، مقامات اسرائيلی تندتر و واضح تر از هميشه تهديد کرده اند به عمليات پيشگيرانه و ... موقعيت حساس و خطرناکی است که جای شوخی و بازی ندارد. از سوئی انتخابات آمريکا نزديک است و همه می دانند که تا چه ميزان نياز به تحرکی در صحنه بين المللی به نفع اسرائيل، در سيستم تصميم گيری آمريکا بالاست. از سوئی اروپا زير فشارست که دست از گفتگو و مماشات با ايران بردارد و رسانه های هوادار صهيونی آماده فضاسازی. ماجرای عراق هم وجود دارد که ايران در آن متهم به سنگ اندازی برای آرامش است و هم گره خوردن کار شارون و فلسطينی ها در آن کشور هم نياز به گشودن صحنه بزرگ تر را ايجاد کرده است. در همين زمان بر سر ماجراهای مختلف بين جمهوری اسلامی و ساير کشورهای مسلمان به اندازه کافی شکاف وجود دارد که آن ها به دفاع نيايند.

در چنين احوالی فرماندهان نظامی و مقامات سياسی و گاهی امامان جمعه در تبليغات داخلی به قصد روحيه سازی وارد می شوند و درباره سياست خارجی سخن می گويند و جز ديپلومات ها که تعليم ديده اند و کمتر خطا می کنند بقيه در مظان خطا هستند و رخ هم می دهد، اما گيرم کسی تهديدهای امامان جمعه مانند ملاحسنی و روحانيون مانند آقای خرعلی و رجزخوانی روزنامه های تندرو را جدی نمی گيرد و نمی تواند مستند قرار دهد در مقابل افکارعمومی جهان، اما يک سخن نابه جای فرماندهان نظامی کار ديگر می کند و مستند می شود.

سخنگوی وزارت خارجه ايران ديروز سعی کرد مطابق معمول با انداختن تقصير بر سر ترجمه غير دقيق، از تاثير منفی سخن آقای شمخانی بکاهد. معلوم نيست که از ترجمه به چه زبانی سخن می رود. آيا ترجمه سردار شمخانی از متن فارسی به عربی غير دقيق بوده است [ که به نظر می رسد اين درست باشد] يا ترجمه گفته وی از عربی به انگليسی که مستند مقامات آمريکا و اسرائيل قرار گرفته . اما ترجمه سخنان ذوالقدر معاون فرمانده سپاه پاسداران را چه بايد کرد که سه روز پيش از ديمونا پايگاه اتمی اسرائيل به عنوان هدف حملات موشکی ايران[ در صورت حمله موشکی اسرائيل به ايران ] سخن گفته بود و روزنامه جام جم هم به عنوان کاری ژورناليستی از روی نقشه های چاپی، موقعيت جغرافيائی ديمونا را تعيين کرده بود. و اين ها مستند باری دنيائی است که عليه جمهوری اسلامی به خودی می جنگد و به طور معمول هر روز سرمقاله های کيهان و جمهوری اسلامی را ترجمه می کنند و روی ميزهای بايد قرار می دهند. کمبودی از اين جهت نيست که لازم باشد توسط وزير دفاع جبران شود. يادتان باشد از جمله مستندهای حکومت صدام حسين در سازمان ملل، برای رد کردن اتهام شروع به جنگ دوازده ورقه روزنامه های تهران و از جمله همين روزنامه جمهوری اسلامی است که هر روز خبر از وضعيت فوق العاده در عراق می داد و هنوز عرق انقلاب خشگ نشده در صدد فتح کربلا بود. حاصل اين بی خيالی وقتی ضربدر ديوانگی صدام حسين شد و با چراغ نارنجی آمريکا در آميخت شد هزاران شهيد و هزار ميليارد دلار خسارت و ويرانی کشور به طوری که هنوز جبران نشده است.

گفتنی است که ندانستن زبان های ديگران خود به خود ضعف دولتمردان نيست. چه بسيارند دولتمردان کشورهای معتبر جهان که زبانی به جز زبان خود نمی دانند. از جمله تمام مقامات ژاپنی و چينی، نخست وزير ايتاليا، نخست وزير سابق اسپانيا [که از قضا از متحدان و دوستان آمريکا و انگليس بود و هر روز مشغول رای زنی با تونی بلر و جورج بوش ]، بيشتر صدر اعظم های المان و مقامات فرانسه ... اين افراد هميشه در مذاکرات مترجم همراه دارند اما مشکل از جائی شروع می شود که کسی نداند که نمی داند و بخواهد ندانستن خود را پوشيده بگذارد و در مذاکرات مهم دست به هنرنمائی و بخت آزمائی بزند. در دهه اول جمهوری اسلامی، بعضی از مقامات انقلابی ندانستن زبان را کرده بودند نشانه ای از تعهد انقلابی و عيب زيادی هم نداشت و دست کم ضرری بر آن مترتب نبود اما از سال های دولت هاشمی رفسنجانی بود که با پيدا شدن دو سه زباندان در صحنه سياسی ديگران به اين ژست افتادند. حالا زمان آن نيست که پرسيده شود که مثلا زمانی که جواد لاريجانی و دکتر محمد خسين عادلی و حسين محلوجی و محمدرضا نعمت زاده و علی شمس اردکانی و علينقی خاموشی در جمع معتمدان نظام هستند که گاهی به دو زبان مسلطند چرا بايد مسووليت سياست خارجی و وزارت نفت – و حالا رياست سازمان انرژی اتمی - و سفارت های مهم به کسانی سپرده شود که گاه زبان مادری خود را نيز به درستی نمی دانند. آقای دکتر ولايتی وقتی در زمانی که زبان ها باز شده بود روزنامه توس نوشت که نوحه خوان رستم آباد محله خود را به سفارت فرستادی توضيح داد چه عيب دارد که سفير جمهوری اسلامی نوحه خوانی هم بداند. از اين ها بگذريم.

چندی پيش يک ديپلومات فرانسوی برايم می گفت روبرو شدن محکم آقای خاتمی را در صحنه های جهانی با منطق فرهنگی و زبان مهربانی که دارد بسيار پسنديده است به خصوص که اصرار دارد که به همان زبانی سخن بگويد که به آن مسلط است. ترجمه اش مشکل ديگرانی است که گوش می دهند و مساله گوينده نيست. در حالی که به گفته يک ديپلومات المانی، سخن گفتن آقای خاتمی به زبان المانی چنان است که افاده معنا می تواند. اين تفاوت را از مصاحبه ها و مناظره های جواد لاريجانی که به زبان انگليسی مسلط است می توان دريافت که نظرات معمولا محافظه کارانه خود را با محکمی و تسلط بيان می کند و چنان که پارسال در برنامه " هارت توک" جان سيمپسون ديدم. از پاسخ درنمی ماند و چونان الکنان دنبال لغت نمی گشت. اما کيست که نداند که با دانستن دويست سيصد لغت که نمی توان مذاکرات نفتی و سياسی را پيش برد. چنان که چند ماه پيش مصاحبه يکی از نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم با يک شبکه تلويزيونی به زبان انگليسی باعث تفريح شنوندگان و بينندگان شده بود. کسانی که برای گفتن نظر خود به زبان فارسی بايد با هزار پيچ، منفی در منفی کردن افعال مثبت، دور زدن موضوع و چرخاندن سخن بگويند که به تريج هيچ قبائی برنخورد و گزک به دست کسی ندهند، چطور انتظار دارند بتوانند همين ها را به زبانی که کم می دانند بر می گردانند. حالا گاه موضوع مربوط به مسائل کلی و نظری است و با خنده ای بر لب ها تمام می شود اما وقتی سرنوشت کشوری و مردمی مطرح است آيا بايد آسان گرفت و گذشت.

اين را به زمانی نوشتم که امروز هر رسانه را می گشائی از شدت گرفتن تنش بين تهران و تل آويو نوشته و مستند همگی هم سخنان [ به قول سخنگوی وزارت خارجه بد ترجمه شده ] وزير دفاع ايران است. و اين ها همه از نبود پاسخ گوئی و مسووليت پذيری و مسووليت خواهی است. بگذرم.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11146

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تهديدهای اسرائيل و ترجمه غلط، مسعود بهنود' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016